معرفی کتاب| از رودکی تا لویی؛ پرسه در جهانی تازه با «بریل‌های ناگزیر»

معرفی کتاب| از رودکی تا لویی؛ پرسه در جهانی تازه با «بریل‌های ناگزیر»

کتاب «بریل‌های ناگزیر»، مجموعه‌ای از سروده‌های موسی عصمتی است؛ مجموعه‌ای که نشان‌دهنده عمق نگاه و درک شاعر از مسائل مختلف فرهنگی از جمله وطن فارسی است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «بریل‌های ناگزیر»، دربردارنده مجموعه‌ای از سروده‌های موسی عصمتی، از سوی انتشارات ترنجستان روانه بازار نشر شد. عصمتی در این اثر 29 سروده خود در موضوعات مختلف اجتماعی و عاشقانه ارائه کرده است.

او که از شاعران روشندل مشهدی است، در این اثر نیز همانند آثار مشابه گذشته خود، به دغدغه‌ها و مشکلات نابینایان در جامعه نیز اشاره کرده است. سروده‌ای که در ادامه می‌آید، از جمله اشعار او در «بریل‌های ناگزیر» است:

جهان ترانه‌ برگی است در خزان شاعر
درست مثل سقوطی که ناگهان شاعر

کنار پنجره‌ای اتفاق می‌افتد
جهان، همیشه همین بوده بی‌گمان شاعر

همیشه می‌شکنی مثل بال گنجشکی
پس از رهاشدن سنگ از آسمان شاعر

تمام کوچه پر از شیشه می‌شود هر صبح
پر از فرار غریب پرندگان شاعر

غروب می‌رسد و گریه می‌کنی در خود
برای مرگ کلاغی، در آشیان شاعر

غروب، کوچه بدون تو جای غمگینی است
غروب حس غریبی است همچنان شاعر

جهان به شعر شما تا همیشه مدیون است
به واژه‌ای که نگفتی برای نان شاعر

تو را به رودکی چشم‌هایمان سوگند
بخوان برای من از جوی مولیان شاعر

ردیف کن همه‌ی شعرهای نابت را
برای قافیه‌ای از صمیم جان شاعر

جهان، حکایت این روزها نخواهد ماند
اگر تو شعر بخوانی برایمان شاعر

یکی از جذاب‌ترین بخش‌های اشعار عصمتی به نگاه کلان فرهنگی او اختصاص دارد. او از جمله شاعرانی است که در این سال‌ها با دغدغه وطن فارسی فعالیت کرده و تاکنون آثار متعددی را حول این محور سروده است. او بر اهمیت مرزهای زبانی بر مرزهای سیاسی تأکید می‌کند و معتقد است، فارسی‌زبانان با همه مشکلاتی که وجود دارد و حرکت جامعه جهانی به سمت دهکده جهانی، می‌تواند به واسطه میراث غنی و پشتوانه فرهنگی خود این مرزها را حفظ و به آرمانی به نام «وطن فارسی» بیندیشد. 

عصمتی در این بخش از اشعار خود، با بهره‌گیری از نمادهای فرهنگی مشترک و تصویرسازی جدید در این زمینه، توانسته به خوبی حس مشترک فارسی‌زبانان را انتقال دهد:

عمری است که مبهوت جهانت هستیم
دلبسته شعر ناگهانت هستیم

با رود، دوباره شعر را زمزمه کن
ما تشنه جوی مولیانت هستیم

شعر , کتاب ,

شاعر در گفت‌وگویی با تسنیم، با توجه به اهمیت رسیدن به این آرمان، گفت: دو موضوع را باید در این مقوله بیشتر مورد توجه قرار دهیم؛ نخست مردم که قلب و دلشان به سمت یگانگی است و اینجا رسالت فرهنگیان و هنرمندان پررنگ است که روی این قضیه تأکید و با تولید آثار فرهنگی و هنری این جریان را برجسته‌تر کنند. نکته بعدی، اراده دولت‌هاست که باید حرکت و جریانی را شروع کنند که به این همگرایی نزدیک شویم.

اما شاید یکی از متفاوت‌ترین سروده‌های عصمتی به اشعاری اختصاص دارد که او مخاطب را در تجربه‌های خود سهیم می‌کند؛ تجربیاتی که حاصل روزهای روشندلی اوست. او در گفت‌وگویی درباره چگونگی ورود به این مرحله از زندگی‌اش گفته است: من تا 12 سالگی کاملاً بینا بودم و بر اثر بیماری مننژیت، بینایی‌ام را از دست دادم. بعد از آن چهار سال ترک تحصیل کردم و طی آن چند سال درگیر درمان بودم که متأسفانه نتیجه‌بخش نبود. دلیل ترک تحصیلم هم این بود که در روستا زندگی می‌کردم و البته در جریان وجود مدرسه‌ای ویژه نابینایان نبودم. زمانی هم که متوجه شدم، خودم آن را نمی‌پذیرفتم و حاضر نبودم در مدارس نابینایان درس بخوانم؛ چون امیدوار بودم به شرایط عادی بازگردم و به مدرسه معمولی بروم اما تغییری حاصل نشد و بعد از چهار سال با صحبت‌های خانواده‌ام این آمادگی را پیدا کردم که درس بخوانم و در مدرسه نابینایان شهید محبی تهران تحصیل کنم.

به گفته این شاعر؛ آن زمان، مشهد مدرسه شبانه‌روزی نابینایان نداشت؛ البته امکانش هم نبود که خانواده‌ام به مشهد کوچ کند؛ زیرا پدرم کارگر معدن بود و نمی‌توانست به مشهد بیاید؛ به همین دلیل به مدرسه شبانه‌روزی در تهران رفتم. سال سوم دبیرستان با افتتاح مدرسه شبانه‌روزی به مشهد بازگشتم و امروز در همان مدرسه برای نابینایان، ادبیات تدریس می‌کنم. به نظرم امکاناتشان به مراتب خیلی بهتر از سال‌هایی است که من در تهران بودم و دسترسی‌شان به منابع درسی هم بسیار بهتر شده است.

عصمتی با الهام از تجربیاتش در این زمینه، مخاطب را به خلوت خود راه داده و از دغدغه‌ها و جهانی می‌گوید که برای بسیاری ممکن است غریب باشد، اما خواندنشان آنها را با دنیای جدیدی آشنا می‌کند. عاطفه این بخش از سروده‌ها قوی و تصویرپردازی و مضمون‌پردازی متفاوتی در این بخش از اشعار دیده می‌شود. تجربیاتی که شاعر در این قسمت از غزلیات خود در اختیار مخاطب قرار می‌دهد، تجربیاتی جدید است که از دریچه‌ای نو و متفاوت به جهان می‌نگرد و همانند آن در کمتر کتابی یافت می‌شود:

لویی ستاره بود، سراپا بریل شد
برجسته شد، به خاطر ماها بریل شد

انگشت‌های خسته ما را قطار کرد
وقتی که ریل، روی مقوا بریل شد

با نقطه نقطه‌های جهان آشنا شدیم
آنجا که رنگ و نور و تماشا بریل شد

در کوپه از ندیدن‌مان حرف می‌زدیم
لویی رسید و پنجره حتی بریل شد

با ما هلن کلر به تماشا رسیده بود
در واگنی که فلسفه ما بریل شد

انتشارات ترنجستان کتاب «بریل‌های ناگزیر» را در دسترس علاقه‌مندان قرار داده است. پیش از این نیز عصمتی کتابی با عنوان «بی‌چشمداشت» را با همکاری انتشارات شهرستان ادب روانه بازار کتاب کرده بود. 

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران