واکنش شاعران به اتفاقات شاهچراغ: "به کدامین گناه کشته شدند؟"

واکنش شاعران به اتفاقات شاهچراغ: "به کدامین گناه کشته شدند؟"

واکنش‌های شاعران به حادثه تروریستی در حرم شاهچراغ (ع) و شهادت جمعی از هم‌وطنانمان سوزناک است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، واکنش شاعران به حادثه تروریستی شیراز در حرم حضرت شاهچراغ (ع) بسیار فراگیر بود و بسیاری از آنان نسبت به این اتفاق واکنش شاعرانه نشان دادند.

در زیر ابیات منتشر شده از سوی تعدادی از شاعران در سوگ هم‌وطنان‌مان منتشر می‌شود:

سعید حدادیان

بینِ پرافشانی هزار کبوتر
 شد قلمِ این قصیده، قامت یک پر

 دفتر شعر من است بال فرشته
جوهر شعر من است خون کبوتر

دست بریده گرفت دست مرا هم
 تا بنویسم شکست، پشت برادر...

تا بنویسم حرم پناه ندارد
 تا بنویسم امان ز غصه معجر

غربت آل نبی، ز غفلت مردم،
حرمله را راه داد غفلت دیگر...

فتنه فصل خزان و فتنه طوفان
 آینه‌های حرم شکست مکرر

 آن همه سنگ سیاه هرچه شکستند
 آینه‌ها بیش‌تر شدند منور

خون شهیدان چراغ و شاه‌چراغ است
 آیه نور است بیت آل پیامبر

 غرق شود بین خون این همه عاشق
 فتنه تکفیری و منافق و کافر

فتنه به دشمن چراغ سبز نشان داد
 تا مگر آتش زنند باز بر این در....

حضرت خیرالنسا گریست برایِ
 سرخی چادرنماز مشکی مادر

اشک رباب و رقیه، اشک سکینه است
 قطره خونی که ریخت از رخ خواهر

 آن پسر هفت‌ساله‌ای که به خون خفت
 عاشق و هم‌نام توست یا علی‌اصغر

 حرمله در کف گرفت تیر و کمان را
آه دوباره هدف، سپیدی حنجر...

فائزه زرافشان

گودال قتلگاه همین جاست، اینجا که جمع خون و جنون است
اینجا که شروه‌خوان عزیزان، اینجا که دشت شیون و خون است

تَق‌تَق صدای تیر می‌آید، جای اذان نفیر می‌آید
دشمن رسیده تا لب مقتل، آه این صدای پای قشون است

باید چه کرد این همه غم را؟ خون را ، شهید را و حرم را
شاهِ چراغ! حال دلم را از من سراغ گیر که چون است

درد آمده که مرد بگرید، بر جسم‌های سرد بگرید
مرهم به غیر اشک ندارد، زخمی که از شماره فزون است

جز آه در بساط ندارم، آهی که کاخ ظلم بسوزد
با این شرار خانه‌برانداز، دشمن به حدّ مرگ زبون است

بهجت فروغی مقدم

بی‌خبر، بی‌پناه، کشته شدند
به کدامین گناه کشته شدند؟

همه پروانه‌های شاه‌چراغ
دور آن شعله، آه! کشته شدند

حرم امن است، امن، امّا آه
زائران را نگاه! کشته شدند

عاشقان نماز شام حرم
غرق در نور ماه کشته شدند

لحظۀ گفتن تشهّد بود
وسط «لا اله...» کشته شدند

زیر چادرنمازهای سفید
گیسوان سیاه کشته شدند

کودکان و عروسکان آنجا
به کدامین گناه کشته شدند؟

سیده‌فرشته حسینی

غم است و هرچه بگویم از این قضیه کم است
نگو دروغ که راوی کبوتر حرم است

به بال خونی گلدستۀ حرم بنگر
از این شهادت صادق چه شاهدی بهتر

شکسته آینه‌کاری، عزا گرفته حرم
به دوش پیکر زوار را گرفته حرم...

کجاست آن‌که تسلی دهد دل ما را
که غم گرفته دل احمد بن موسی را...

تفألی زدم و گریه کرد دیوان، گفت
شکسته سینه حافظ ز داغ ایران گفت:

«ز گریه مَردُمِ چشمم نشسته در خون است»
در این عزا دل حافظ غمین و محزون است

چه کرده‌اند که امروزِ ما پر از درد است
چه کرده‌اند که رخسارِ لاله‌ها زرد است

در این زمانه سفله دگر دلی خوش نیست
و کام سعدی شیرین‌سخن، پر از تلخی‌ست:

«دل شکسته که مرهم نهد دگر بارش؟
یتیم خسته که از پای بر کَنَد خارش؟»

حریم دوست همیشه محل احرام است
گلوله خورده ببین کودکی که بی‌نام است

گلوله خورده خدایا سرور و سبزی باغ
گرفته شاهِ خراسان عزای شاهِ چراغ

و خادمی که از این داغ شعله‌ور شده بود
شهید بود و در آن دم شهیدتر شده بود

گلوله خورده در این بین نخبۀ ایران
آهای نخبه‌پرستان کجاست غیرتتان..

گلوله خورده زن مهربانِ آبادی
کجاست مدعی حُقّۀ «زن... آزادی»

گلوله می‌زند و سینه منفجر شده است
دوباره درد در این خِطّه منتشر شده است

مباد مرثیه ما را اسیر غم سازد
حماسۀ شهدا را مباد کم سازد

و روی سرخ شقایق مباد زرد شود
و خون گرم شهیدان مباد سرد شود

به دشمنان قسم خورده حرف ما این است
که ضرب سیلی مردم مهیب و سنگین است

علی سلیمیان

هر چه از غم می‌شود جام بلا سرشارتر
مستی این جام، جان را می‌کند هشیارتر

لاله‌زار دیگری می‌روید از خون شهید
باغ‌ با هر آبیاری می‌شود پربارتر

پیر ما فرمود -امّا دشمنان کور و کرند-
ملّت ما با شهادت می‌شود بیدارتر

شاهدان قدسی جنّات اعناب و نخیل
چشمشان هرگز نخواهد شد به روی دار، تر

دم به‌ دم کشتند ما را عاقبت امّا چه شد؟
دشمن ما خوارتر شد، خوارتر شد، خوارتر

با شهادت زنده‌تر شد انقلاب ما ولی
روح آن‌ها بیشتر از پیش شد مردارتر

انتقامی سخت در پیش است، هان، ای دشمنان!
روزتان خواهد شد از شب هم پس از این تارتر

روزهای اندکی مانده‌ست تا صبح ظهور
یارتر باشید با او، مهدیاران! یارتر

مجتبی خرسندی

برای خاک، برای شرف، برای وطن
برای خون شهیدی که ریخت پای وطن

برای عزّت ایران، برای ایرانی
که خطّ‌وخال نیفتد به جای‌جای وطن

برای آن همه خونی که ریخت بر این خاک
برای آن همه جانی که شد فدای وطن

برای "گریه‌ هرروز مادران شهید"
برای "حسرت بابا" بچه‌های وطن

برای "فرّخی"و"عشقی"و"نسیم شمال"
برای بلبل مست غزل‌سرای وطن

برای ترک، عرب، لر، بلوچ، گیلک، کرد
برای هرکه دلش می‌تپد برای وطن

برای هرکه وطن را رها نکرد و نرفت
که گردوخاک نگیرد پر قبای وطن

برای جمله‌ی "حبُّ الوَطَن مِنَ الایمان"
چه بیش‌ازاین بنویسیم در ثنای وطن؟

برای این که بدانیم اوج خوش‌بختی‌ست
که می‌شود ریه‌هامان پر از هوای وطن

برای رقص جنون در میان آتش‌وخون
برای رد شدن از خویش در اِزای وطن

برای این که اگر خسته شد، زمین نخورد
که شانه‌های من‌وما شود عصای وطن

برای شاهرگ زیر تیغ رفته‌ی ما
اگر که خون بشود ضامن بقای وطن

برای این که اگر تن‌به‌تن کفن بشویم
مباد بر تن ما جامه‌ی عزای وطن

برای آن که می‌آید به یاری ایران
برای آخر شیرین ماجرای وطن...

انتهای پیام/

 

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران