"توسعه گردشگری" بهترین و مهمترین سلاح مبارزه با "ایرانهراسی"
اجرای پروژه ایرانهراسی در وهله اول به دنبال تحقق اهداف سیاسی مدنظر خود است اما این پروژه به شکل مستقیم قلب صنعت گردشگری را نشانه رفته است؛ در عین حال "توسعه گردشگری، بهترین و مهمترین سلاح مبارزه با "ایرانهراسی" نیز محسوب میشود.
به گزارش خبرنگار اجتماعی خبرگزاری تسنیم، پروژه ایرانهراسی همواره در طول سالیان گذشته و در دهههای سپری شده از زمان پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی در سال 1357 به عنوان یک ابزار مهم رسانهای و جنگ نرم از سوی قدرتهای سلطهگر غربی و معاند با نظام اسلامی به رهبری آمریکا و با هدف بهرهبرداری در تمامی ابعاد و عرصههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی علیه کشورمان به صورت جدی پیگیری و اجرا شده است.
اهتمام و جدیت در پیگیری و اجرای این پروژه که عمدتاً از طریق رسانههای فارسی زبان فعال در کشورهای غربی به عنوان پیادهنظام طراحان و نویسندگان این سناریو انجام میشود، تا جایی است که با وقوع واقعه یا رخدادی کوچک یا بزرگ در ایران، این موضوع در سریعترین زمان ممکن ضمن بزرگنمایی کاذب به عنوان یک مسئله یا چالش بزرگ و فراگیر در سطح این رسانهها منعکس شده و تلاش میشود تا از آن حداکثر بهرهبرداری در راستای سیاهنمایی از اوضاع و احوال حاکم در کشورمان برای تحقق هدف ایرانهراسی به عمل آید.
اغتشاشات و آشوبهای یک ماهه اخیز که با مرگ مرحومه "مهسا امینی" آغاز شد و با ادامه تحریکات توسط کارگردانان این پروژه که سلاحی جز نشر اکاذیب و وارونهنمایی حقیت برای تحمیل اندیشههای خود و اقناع افکار عمومی ندارند، ابعاد گستردهتر و البته روشنتری از اهداف واقعی این پروژه را نشان داد.
یکی از اصول اساسی در پروژه ایرانهراسی توسط امپراتوری رسانهای غربی جلوگیری از مخابره و انعکاس هرگونه خبر مثبت یا تصویر سازنده و شفاف از داخل ایران و یا تخریب آن است؛ به گونهای که همواره موضوع عدم وجود امنیت و تصویر چهرهای مخدوش از کشورمان در سطح اذهان جهانی حفظ شود.
بر همین اساس و برای صیانت از این اصل اساسی، این رسانهها تلاش میکنند تا در صورت لزوم با انجام هرگونه اقدام از جمله وارونهسازی، عدم انعکاس حقایق، دروغگویی و انتشار اخبار کذب و ... با هرگونه اقدام یا فعالیت رسانهای مثبت که به نحوی در تناقض با این هدف قرار دارد، مقابله کند.
ترکشهای اولیه "ایرانهراسی" مستقیم به صنعت گردشگری وارد میشود
اگرچه قاعدتاً نظام سلطه در اجرای پروژه ایرانهراسی در وهله اول به دنبال تحقق اهداف سیاسی مدنظر خود است اما این پروژه به صورت قطع و یقین، به شکل مستقیم قلب صنعت گردشگری را نشانه رفته و اثرات مخرب و بسیار نامطلوبی را بر پیکره این صنعت مهم و راهبردی برای توسعه کشورمان برجای میگذارد.
دولتهای غربی در راستای تکمیل پازل پروژه ایرانهراسی به استناد تصویر منفی و مخرب ارائه شده از سوی این رسانههای معاند برای اقناع افکار عمومی خود، با کوچکترین رخدادی در ایران ضمن معرفی کشورمان به عنوان مقصدی ناامن نسبت به صدور اخطار و هشدار با موضوع منع سفر به ایران برای اتباع خود اقدام میکنند.
در حقیقت باید گفت امپراتوری رسانهای غربی از هر فرصتی برای ترسیم چهره مدنظر و مطلوب خود از ایران که همانا چهرهای کریه و مخدوش توأم با ناامنی و برخوردهای خشن است، استفاده میکند و اگر مشاهده کند که تصویری خلاف این امر در حال شکلگیری در ذهن مخاطبان است نیز تمام تلاش خود را به کار میگیرد تا آن تصویر را تخریب کرده و با آن مقابله به مثل کند.
یکی از مصادیق عینی و مثال زنده این اقدامات، تلاشهای اخیر یکی از رسانههای فارسی زبان مطرح برای خنثیسازی نتایح حاصل از فعالیتهای فنتریپهای گردشگری در ایران بوده است که با دعوت از افراد شناخته شده در فضای مجازی و حقیقی در سایر کشورهای جهان به ایران، سعی در شناساندن زیباییهای کشورمان و تبلیغ گسترده آن توسط این افراد در سطح بینالملل داشتند.
بعد از آنکه به دنبال انتشار چندین کلیپ با موضوع فنتریپ در سطح رسانههای مجازی بینالمللی، این فعالیتها مورد اقبال و استقبال گسترده قرار گرفت، این رسانهها کوشیدند تا با بزرگ جلوه دادن برخی از نارساییها و کاستیها از طریق پروپاگاندا به نحوی عمل کنند که این حس به مخاطب القا شود که تصویر ارائه شده مثبت از ایران در این فنتریپها انعکاس تمام واقعیت و برآیندی از جامعه ایران نبوده است.
لزوم بازسازی چهره ایران در عرصه بینالملل
با وجود این حجم از فعالیت و فرآیند گسترده و پیچیده رسانهای در زمینه پروژه ایرانهراسی و جنگ نرم از سوی دولتهای سلطهگر و معاند، اصولاً تنها راه مقابله و خنثیسازی، انجام کار فرهنگی و رسانهای متقابل و مشابه در همان ابعاد و اندازه است که متأسفانه باید اذعان کرد به هیچ عنوان شاهد تحقق آن، دست کم در ابعاد مورد انتظار برای پاسخگویی نیستیم.
در این میان وزارت میراث فرهنگی، گردشگری صنایع دستی، وزارت فرهنگ و ارشاد و همچنین وزارت امور خاجه به عنوان نهادهای متولی و ذیمدخل باید از اقدامات منفعلانه و محدود خود خارج و با انجام تبلیغات گسترده فرامرزی برای بازیابی و ترمیم چهره غبارآلود ایران در سطح بینالملل تلاش کنند.
گواه این مدعا انتشار تجربیات مطلوب، مثبت و سازنده سفر به ایران توسط گردشگران خارجی است که علیرغم تبلیغات گسترده منفی علیه کشورمان به ایران سفر کرده و بعد از سفر نسبت به عدم تطابق حقایقی جامعه ایرانی با تصویر سوء و منفی ارائه شده از سوی این رسانهها شهادت دادهاند و ایران را یکی از امنترین و زیباترین کشورها در سطح دنیا عنوان کردهاند و حتی بعضاً به سفیرانی در سایر کشورها تبدیل شدند که همواره جاذبههای ایران را تبلیغ و ترویج میکنند.
بدون تردید و به اذعان قاطبه کارشناسان، یکی از فرصتهای بیبدیل در راستای مقابله همهجانبه با پروژه ایرانهراسی در سطح رسانههای معاند و ترمیم چهره بینالمللی کشورمان، فرصت برگزاری جامجهانی پیشرو در نزدیکی و مجاورت ایران و در کشور قطر بود که ظرفیت و بستر بسیار مناسبی را ایجاد میکرد تا با استفاده از آن، ضمن انجام تبلیغات و کار فرهنگی لازم از طریق جذب تماشاگران کشورهای مختلف به ایران و معرفی چهره واقعی کشورمان در سطح بینالملل، موجب توسعه صنعت گردشگری و ایجاد درآمدهای اقتصادی میشد.
ایرانهراسی چگونه فرصت بهرهبرداری از جامجهانی را گرفت؟
بهرهبرداری مطلوب از فرصت برگزاری جامجهانی قطر قاعدتاً مستلزم انجام برنامهریزیهای لازم، هدفگذاری و ریلگذاری صحیح از همان آغازین روزهای انتخاب این کشور به عنوان میزبان جامجهانی ظرف 10 سال گذشته بود لذا هماکنون و در آستانه برگزاری جامجهانی که به استناد اخبار و اطلاعات منتشرشده نشانههای امیدوارکنندهای از امکان بهرهبرداری مناسب از این فرصت چندان به چشم نمیآید. بدون شک تا پایان دوره برگزاری مسابقات فوتبال قطر هم نباید منتظر تحول ویژهای در این حوزه باشیم و باید بپذیریم که فرصت همسفرگی با برخورداران اقتصادی این رویداد جهانی را از دست دادهایم.
اما این موضوع که امروز و در آستانه برگزاری جامجهانی ما منفعلانه نظارهگر برنامهریزی کشورهای دور و نزدیک برای بهرهمندی از این فرصت طلایی هستیم را نمیتوان تماماً بر عهده دولت جدید قرار داد؛ چراکه از تمام فرصت 10 ساله سپری شده قبلی صرفاً چیزی نزدیک به 1 سال آن در عمر دولت جدید قرار داشته و مابقی آن مربوط به دولتهای قبلی بوده است و نباید در عرض یک سال گذشته انتظار معجزه داشت.
فارغ از عدم انجام برنامهریزیهای لازم در طول 10 سال گذشته نباید از نقش مهم و محوری اغتشاشات و آشوبهای اخیر در عدم امکان بهرهبرداری بهینه و مناسب از فرصت جامجهانی پیشرو در قطر غافل شد؛ چراکه این ناآرامیها در واقع خوراک اولیه و دستاویزی مطلوب برای رسانه و کشورهای معاند فراهم آورد تا با متمسک قرار دادن آن در راستای پروژه ایرانهراسی و تضعیف کشورمان در ابعاد مختلف بیش از پیش بر طبل ناامنی در ایران کوبیده و گردشگران را از انجام هرگونه سفر به کشورمان بر حذر دارند.
این موضوع تا جایی است که بنابر اخبار، تاکنون بیش از 90 درصد از تورهای گردشگری خارجی که قصد سفر به ایران را داشتند نسبت به لغو رزو خود اقدام کردهاند و با توجه به اینکه دو فصل تابستان و پاییز به نوعی "فصل های سیزن" و یا گردشگرپذیر است؛ با از دست دادن این فرصت نتیجه آن چیزی جز محروم شدن کشورمان از مزایای گسترده و گوناگون اقتصادی اجتماعی و فرهنگی ورود گردشگران خارجی به کشور و توسعه صنعت مهم و راهبردی گردشگری خواهد بود.
انتهای پیام/