یادداشت|رمزگشایی از ادعای دولت آمریکا برای حمایت از مردم ایران در سند ۲۰۲۲
یک کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی نوشت: در سند راهبرد امنیت ملی ۲۰۲۲ آمریکا، جملهای کلیدی در مورد ایران وجود دارد که از جهاتی بدلیل قرار داشتن در شرایط فعلی بسیار مهم است. در آن سند آمده است "دولت آمریکا در کنار مردم ایران خواهد بود".
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، جعفر علیان نژادی کارشناس مسائل سیاسی در یادداشتی، به ارزیابی ادعاهای اخیر مقامات آمریکا و کشورهای غربی مبنی بر حمایت از مردم ایران پرداخته است.
علیاننژادی نوشته است:
در سند راهبرد امنیت ملی 2022 آمریکا، جمله ای کلیدی در مورد ایران وجود دارد که از جهاتی بدلیل قرار داشتن در وضعیت و شرایط فعلی بسیار مهم و قابل بحث است. در آن سند آمده است، دولت آمریکا در کنار مردم ایران خواهد ایستاد. نگارنده در این یادداشت قصد دارد از این جمله مهم رمزگشایی کرده و بر اساس آن عملکرد برخی جریانات سیاسی را مورد ارزیابی قرار دهد. این جمله برگردان دو نیت شوم و تکان دهنده است که در قالب واژگانی دیپلماتیک و فریبنده صورت بندی شده است.
اول. ما در کنار مردم خواهیم ایستاد، یعنی ما در کنار آشوبگران خواهیم ایستاد. بگذارید برای توضیح ترجمه اول آن جمله فریبنده، از اینجا شروع کنیم. به نظر می آید میزان تاب آوری و تحمل دشمن در خصوص تحولات دو سه سال اخیر ایران به شدت پایین آمده است و این موضوع ناشی از وقوع دو دسته رخداد مهم در طول سه سال اخیر است. پایه استدلالی نگارنده در خصوص دلیل پایین آمدن آستانه تحمل دشمن، خنثی شدن راهبرد "توطئه سکوت" جریان سلطه است.
راهبرد توطئه سکوت ریشه در ناباوری واقعیت دارد. یعنی اگر شخصی خبر یا واقعیت را نتواند تحمل کند، در وهله اول تصمیم می گیرد آن را نبیند یا نسبت به آن تغافل ورزد. توطئه سکوت ریشه در عدم تحمل واقعیت تلخ دارد. یعنی همان باوری که میگوید، اگر نبینم نیست. البته این راهبرد تا زمانی کاربرد دارد که اثرات آن واقعیت تلخ، خود را به چنین فردی تحمیل نکرده باشد. به محض آنکه نادیده گرفتن، نتواند بهداشت روانی فرد مورد نظر را که از مواجه شدن با واقعیت پرهیز دارد، تامین کند، وی وادار به عکس العمل میشود. یعنی آن فرد وادار به واکنشی برای تغییر واقعیت تلخ می شود.
به بیان دیگر از راهبرد نادیده گرفتن واقعیت به راهبرد تغییر واقعیت تغییر موضع میدهد. چنین مسالهای دقیقا نسبت جریان سلطه با واقعیات جمهوری اسلامی را توضیح میدهد. جریان سلطه در فاز اول مواجه شدن با پیشرفتهای کشور، دست به سیاست انکار و نادیده گرفتن آن توانایی میشود. مثلا میگوید چنین چیزی واقعیت ندارد. یا در مورد آن سکوت میکند.تجربه انکار توانایی پهپادی جمهوری اسلامی توسط جریان سلطه، آخرین مصداق خنثی شدن چنین راهبردی است. همان اظهاراتی که مدعی بود این توانایی در ایران وجود ندارد و پهپاد ساخته شده ماکتی بیش نیست، اکنون دشمن را به تقلای کمپینسازی بین المللی علیه این توانایی وادار کرده است. یعنی وارد فاز تغییر واقعیت شده است.
در طول دو سه سال اخیر دو دسته رخداد مهم اتفاق افتاد که دشمن را مجبور به نادیده گرفتن در فاز اول و سپس واکنش انفعالی در فاز دوم واداشت. دسته اول رخدادهایی است که نشانگر تهاجمی و قابل الگوگیری شدن قدرت نرم انقلاب اسلامی است و در سه رخداد بینظیر متجلی شد: الف. نهضت مواسات مومنانه در دوره همه گیری کرونا ب.رخداد بی نظیر اربعین 1401 و ج. پدیده بی نظیر سرود سلام فرمانده.
این دسته از رخدادها قدرت نرم انقلاب اسلامی را عینی و مشاهده پذیر کرد. الگوگیری از رخداد سلام فرمانده در پهنه جهانی، مصداقی ترین ویژگی قدرت نرم جمهوری اسلامی است. مصداقی که هم قابلیت الگوگیری و هم قابلیت نفوذ قدرت نرم انقلاب اسلامی را نشان داد. دسته دوم رخدادها، تحولاتی بود که با تغییر شرایط سیاسی کشور از سال 1400 شدت گرفت. این تحولات بیانگر تهاجمی و قابلیت الگوگیری شدن قدرت سخت نظام جمهوری اسلامی بود، عبارتند از: الف. عزم جدی برای حل کردن گرههای قدیمی و کهنه کشور و ورود به فاز حل شدن این گرهها ب. حرکت شتابنده پیشرفت به سمت "قدرت همه جانبه".
اگر به کار افتادن کارخانههای نیمه تعطیل، فعال شدن دانش بنیانها، و ورود به فاز جدید تولیدات پیشرفته را در کنار فناوری فوق پیشرفته موشکی بگذاریم، این سامانههای قدرت سخت، عملا منجر به خنثیسازی راهبرد تحریم و فشار حداکثری میشد. دشمن در فاز اول یعنی طی سه سال گذشته، همان سیاست انکار یا توطئه سکوت را دنبال کرد. اما واقعیتهای جمهوری اسلامی به سرعت منجر به خنثیسازی توطئه سکوت شده و دشمن را برای ورود به راهبرد تغییر واقعیت تلخ، در وضعیت آستانهای قرار داد. بر این اساس همه برنامهریز یها را صورت داده و منتظر یک بهانه بود. حتی تاریخی برای این اتفاق تعیین کرده بود. به هر حال آن بهانه به دست دشمن رسید و اغتشاشات رقم خورد. تاکتیک یا راهکنش دشمن برای تغییر واقعیت تلخ، تمسک به آشوب و اغتشاش در ایران بود. برای همین اگر بخواهیم معنای اول آن جمله سند امنیت ملی 2022 آمریکا که از قضا همزمان با اغتشاشات در ایران، منتشر شد، رمزگشایی کنیم، دشمن می گوید: ما در کنار آشوبگران ایران خواهیم ایستاد.
مقام معظم رهبری در تحلیل نفاق دشمن در اتخاذ ژست همراهی با مردم، اشاره به باطن او که توطئه، اغتشاش، نابودکردن امنیت کشور و تحریک هیجانات است، می کنند و از عدم موضع گیری مقامات آمریکا نسبت به اعتراضات مردمی فرانسه شاهد مثال می آورند. به زعم نگارنده با همین منطق رهبری می توان جمله ای در خصوص نفاق دشمن ابتکار کرد: ظاهر آشوب، اغتشاش و ناامنی، نشانگر باطن توطئه گر دشمن است.
دوم. ما در کنار مردم خواهیم ایستاد، یعنی ما میخواهیم ابتکار عمل را از دست مردم خارج کنیم. همزمانی انتشار سند امنیت ملی 2022 آمریکا با اغتشاشات در ایران یک معنای مهم داشت. آمریکا در سند قبلی امنیت ملی خود یعنی سال 2018، سال 2025 را آخرین فرصت این کشور برای حل مساله ایران و بازیابی قدرت خود، یعنی بازگشت به نظم تک قطبی جهانی دانسته بود. این فرصت در سند 2022، پنج سال دیگر تمدید شد. یعنی آمریکا برای بازگشت به نظم تک قطبی سال 2030 را تعیین کرده است. حل مساله غرب آسیا به عنوان قلب تحولات عالم در تصور سردمداران آمریکا برای آنها بازگشت به نظم تک قطبی را رقم خواهد زد.
اهمیت این مساله حتی در وابستگی مساله چین و روسیه به حل مساله غرب آسیا دیده میشود. در منطقه غرب آسیا هم، مهم ترین مانع برای آمریکا قدرت انقلاب اسلامی است. بنابراین در سند 2030 این فرصت تمدید میشود. به گمان نویسنده یادداشت، این تمدید مهلت، ناشی از امیدی است که این کشور به تداوم ناآرامیها یا امکان رخداد ناآرامیهای به صورت متناوب در ایران دارد. یعنی چاره موضوع اکنون در تدوام اغتشاشات به هر شکل ممکن دیده میشود.
به هر حال با نظر به تحلیلهای متنوع کارشناسان میتوان گفت، تنها چاره باقی مانده برای آمریکا تداوم بیثباتی داخلی در ایران است. از این منظر راهبرد آمریکا برای خارج کردن ابتکار عمل از دست مردم، تداوم مسیر ناامنیها و بی ثباتیهاست. اگر از این زوایه به ماجرا نگاه کنیم، میتوان در خصوص عملکرد برخی جریانات سیاسی نگاهی منطقیتر داشت. اگر جریانی باشد که به هر ترتیب ممکن خواستار تداوم اعتراضات باشد، دانسته یا نادانسته در پازل طراحی دشمن قرار گرفته است.
این روزها تکرار و بسامد بالای اعتراضات خشونت پرهیز از سوی جریان اصلاحات، چنین معنایی را به ذهن متبادر میکند. بررسی و تحلیل ادبیات سازی این جریان روی شعار خشونت پرهیزی، نشان میدهد متفکرین جریان اصلاحات در مسیر تداوم بیثباتی حرکت میکنند. در پایان این یادداشت اگر بخواهیم معنای آن جمله دولت آمریکا را دوباره بازخوانی کنیم، میتوان گفت: ما در کنار مردم ایران خواهیم ایستاد، یعنی در کنار جریان سیاسیای خواهیم ماند که میخواهند ابتکار عمل را از دست مردم برای بازگشت به زندگی امن و باثبات، خارج کنند.
انتهای پیام/