«جنگ راهبردی مغزها»؛ استراتژی موثر حزبالله در تحمیل اراده در پرونده مرزبندی
بسیاری از کارشناسان با اشاره به نقش مقاومت لبنان در احیای حقوق دریایی این کشور از طریق توافق مرزبندی با فلسطین اشغالی، راهبرد حزبالله را در این زمینه در قالب «جنگ استراتژیک مغزها» تعبیر میکنند.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، مقاومت در لبنان تجربهای جدید و ویژه در خصوص تعیین مرزهای دریایی با رژیم صهیونیستی را پشت سر گذاشت اما نوع اقداماتی و راهبردی که حزبالله در این زمینه به کار گرفت از چند منظر قابل اهمیت و بررسی است.
مقاومت برای رسیدن به هدف خود در تعیین مرزهای دریایی با فلسطین اشغالی مجموعهای از اقدامات رسانهای، بازدارنده، نظامی، امنیتی و دیپلماتیک را به شکل منظم انجام داد که در نهایت موجب شد آمریکا و رژیم اشغالگر مجبور به پذیرش درخواست لبنان در خصوص تعیین مرزها از خط 23 شوند.
این استراتژی حزبالله کاملا تعیینکننده و حساب شده بود؛ زیرا با وجود اینکه همه چیز در یک قدمی ورود به جنگ قرار داشت اما مدیریت هوشمندانه مقاومت و رهبری آن در لبنان موجب شد تا حزبالله بر پرونده مرزبندی سیطره یافته و خواستههای خود را به دشمن تحمیل کند.
بعد از انجام توافق مرزبندی بین لبنان و فلسطین اشغالی که به طور غیر مستقیم امضا شد، تحلیلهای متعددی از این پرونده و پیشینه و نیز سرنوشت آن در مرحله آینده ارائه شده است. برخی تحلیلگران استراتژی حزبالله در پرونده مرزبندی لبنان و فلسطین اشغالی را در قالب «جنگ راهبردی مغزها» توصیف میکنند.
برای درک این تحلیل بهتر است ابتدا نگاهی به عناصر موثر در به نتیجه رسیدن توافق مرزبندی طبق خواسته لبنان و راهبرد حزبالله بیاندازیم که مهمترین آنها شامل این موارد میشود: وسعت دید، مدیریت درگیریها، واقعگرایی شجاعانه و تبدیل تهدید به فرصت.
وسعت دید
حزبالله از زمان ورود به پرونده مرزبندی موفق شد تنشهای موجود با رژیم اشغالگر را بر اساس یک چشمانداز منطقی و وسعت دید بالا در سطوح اقتصادی و امنیتی و سیاسی-چه در عرصه داخلی و منطقهای و -چه عرصه بینالمللی مدیریت کند؛ جایی که عرصه نبرد تنها محدود به رویارویی نظامی با دشمن صهیونیستی نبود، بلکه حزبالله با درک درست از شرایط منطقه و جهان و همچنین اوضاع داخلی لبنان، یک استراتژی مناسب با آن در پیش گرفت.
با توجه به شرایط سخت اقتصادی لبنان در نتیجه محاصره آمریکا و تلاش این کشور برای انزوای سیاسی لبنان در سطح منطقه و جهان که بر امنیت داخلی آن تاثیرگذار است و همچنین با توجه به حواشی و پیامدهای جنگ اوکراین و روسیه، مقاومت در صدد یافتن راهکاری برای پیشبرد امور به سمت حل چالشهای اقتصادی و معیشتی لبنانیها برآمد.
رهبری حزبالله با آگاهی از پیامدهای جنگ اوکراین بر بازار انرژی و کمبود سوخت در اروپا و آمریکا دریافت که شرایط موجود بهترین راه برای تحت فشار قرار دادن دشمن با هدف پس گرفتن حقوق دریایی لبنان است و میتواند از نیاز اروپا و آمریکا به منابع انرژی دریای مدیترانه جهت امتیازگیری از تلآویو و واشنگتن در پرونده مرزبندی استفاده کند.
مدیریت درگیریها
حزبالله طبق چشماندازی که در پرونده مرزبندی ترسیم کرده بود، مجموعهای از اقدامات سیاسی و رسانهای و امنیتی و نظامی را به شکل منظم کنار هم اتخاذ کرد تا در نهایت به نتیجه دلخواه برسد. مقاومت از همان ابتدا تاکید کرد که در تعیین مرزهای دریایی قصد حمایت از دولت را دارد و همچنین یک راهبرد رسانهای و نظامی و سیاسی نیز در این زمینه تعیین کرد. مقاومت لبنان در شرایطی که تهدیدات جدی علیه دشمن صهیونیستی در رابطه با تجاوز به ثروتهای دریایی لبنان انجام داده بود، اما در عین حال امور را به شکلی مدیریت میکرد که مردم را در معرض خطر جنگ قرار ندهد.
واقعگرایی شجاعانه
حزبالله و رهبری آن بارها به شکل عملی به سمت تقابل نظامی با دشمن پیش رفته و صهیونیستها را در وضعیتی متشنج قرار دادند؛ اما هرگز وارد جنگ نشدند. درواقع حزبالله به روشی شجاعانه و واقعبینانه بر اساس درکی که از اوضاع داخلی رژیم صهیونیستی داشت و با بررسی هزینههای سنگین جنگ برای این رژیم و تاثر آن بر افکار عمومی، اسرائیلیها را بین دو گزینه بد و بدتر ورود به جنگ یا پس دادن حقوق لبنان قرار داد.
البته توجه به این نکته ضروری است که اگر آمریکا و اسرائیل به تجاوزات خود علیه ثروتهای دریایی لبنان ادامه میدادند، حزبالله در اتخاذ گزینه نظامی علیه دشمن تردید نمیکرد اما تلاش نمود تا حقوق لبنان را با کمترین هزینه و بدون اینکه خطری مردم را تهدید کند، پس بگیرد.
مقاومت از روز اول پرونده مرزبندی را به عنوان یک مسئله فراگیر ملی که مستلزم اتحاد همه لبنانیهاست معرفی کرده و در عین حال اقداماتی عملی انجام داد تا دشمن صهیونیستی را از تحقق جاهطلبیهای آن در آبهای لبنان بازدارد. بارزترین اقدام عملی حزبالله در این زمینه ارسال پهپادهای شناسایی خود به میدان کاریش در قالب یک زنگ خطر و هشدار بزرگ برای صهیونیستها بود.
این پهپادها که در ماه جولای (تیرماه) سال جاری به میدان کاریش شلیک شدند نقشی موثر و تعیینکننده در به حرکت درآوردن چرخ مذاکرات غیرمستقیم برای تعیین مرزها داشتند و دولت آمریکا مجبور شد به دنبال راهکاری برای انجام سریع توافق مرزبندی لبنان و فلسطین اشغالی باشد. بر همین اساس بود که محافل صهیونیستی نیز اعتراف کردند که پیام پهپادهای حزبالله برای تحقق هدف آن در پرونده مرزبندی، به اسرائیل رسید.
انعطافپذیری دقیق
حزبالله تصمیم خود را به شکل قاطعانه برای کسب حقوق دریایی لبنان گرفته بود اما این استراتژی مانع از انعطافپذیری آن در پرونده مرزبندی نمیشد. به عبارت دیگر مقاومت هدف مشخصی تعیین کرده بود که باید در این پرونده به آن دست مییافت و این هدف احیای حقوق دریایی لبنان و تعیین مرزها بر اساس خواستههای لبنان و مواضع دولت و ملت این کشور بود. اما در عین حال به شکل منطقی و با انعطافپذیری با این مسئله برخورد میکرد.
در توصیح این موضوع میتوان گفت که در واقع حزبالله در هر مرحله از مذاکرات غیرمستقیم برای تعیین مرزها و همچنین تحولاتی که در این پرونده رخ میداد-چه مثبت و -چه منفی، متناسب با موقعیت و شرایط موجود رفتار میکرد؛ به این معنا که اگر شرایط ایجاب میکرد که برای احیای حقوق لبنان باید وارد درگیری نظامی با دشمن شود، ترسی از آن نداشت اما در وضعیتی که احساس کرد نیازی به جنگ نیست و بدون درگیری میتوان حقوق لبنان را پس گرفت، این گزینه را کنار گذاشت.
تاثیرگذاری بر محاسبات
راهبردی که حزبالله برای احیای حقوق دریایی لبنان پیش گرفت مبتنی بر تاثیرگذاری بر محاسبات طرف مقابل بود؛ به این صورت که مقاومت با پیامهای لفظی و عملی خود درباره هرگونه مانور یا انحراف پرونده مرزبندی از مسیر اصلی خود به دشمن صهیونیستی هشدار داد.
از جمله بارزترین پیامهای حزبالله به تلآویو و واشنگتن در این زمینه که در قالب تهدید بیان شد، هدف قرار دادن تاسیسات رژیم اشغالگر چه در دریا و چه خشکی در صورت عدم پایبندی این رژیم به مذاکرات غیرمستقیم صورت گرفته در پرونده مرزبندی استخراج انرژی بدون موافقت لبنان بود.
تبدیل تهدید به فرصت
در سایه شرایط وخیم اقتصادی و مالی لبنانیها و انگیزه بالایی که مردم و دولت این کشور برای یافتن راهکاری جهت خروج از بحران بزرگ مالی و اقتصادی داشتند، حزبالله از این فرصت برای متحد کردن همه لبنانیها در پس گرفتن حقوق دریایی خود استفاده و بدین ترتیب تهدید را به فرصت تبدیل کرد.
در طول مذاکرت غیرمستقیمی که توسط «آموس هوکشتاین» فرستاده آمریکایی در پرونده مرزبندی انجام میشد، مقامات حزبالله از جمله شخص سید حسن نصرالله به نقش بهرهبرداری از ثروتهای دریایی بر حل بحران اقتصادی لبنان صراحتا تاکید و البته ثابت کردند که تنها هدف مقاومت در این پرونده پس گرفتن حقوق واقعی لبنان بوده و به دنبال هیچ تقابل پوچ و بیهودهای نیست.
انتهای پیام/