تمایزات فلسفه صدرالدین شیرازی / جستاری در رابطهی با زندگی و اندیشهی صدرالمتألهین به بهانه زادروز او
فیلسوف اگر بخواهد فقط با عقل به کشف حقیقت بپردازد، مانند دانشمندی است که داخل کتابخانه نشسته است و میخواهد فقط با استدلال عقلی طبیعت را بشناسد. دانشمند زمانی میتواند طبیعت را بشناسد که به دل طبیعت برود. بنابراین فیلسوف هم باید اهل شهود باشد.
گروه اندیشه خبرگزاری تسنیم- محمد بن ابراهیم بن یحیی، معروف به صدر شیرازی یا همان ملاصدرا در سال 979 هجری چشم به جهان گشود. پدر ملاصدرا از وزرای محمد خدابنده( والی فارس) بود؛ او مدتی را در شیراز و سپس به قزوین نقل مکان کرد. در دوران ملاصدرا، برای لقب دادن به اهل علم و اهل فضل، اول اسم او مولی یا ملّا میگذاشتند و آخر اسم او نیز یک الف اضافه میکردند. صدر شیرازی هم به واسطهی مرتبهای که در علم داشت، ملاصدرا خوانده میشد.مهمترین لقب ملاصدرا، صدرالمتألهین است. متأله به معنای الهیدان است. به این واسطه که ملاصدرا سرآمد الهیدانان و فیلسوفان در جهان اسلام شناخته شد، به او صدرالمتألهین گفتند. حدود 12 سال از سال 998 تا 1010، تحصیل او به طول انجامید. دوران تحصیل ملاصدرا بیشتر در قزوین و کمی هم در شیراز بود.
اما به شیراز باز میگردد و بعد از شیراز مدتی از عمر خود را در اصفهان نزد میرداماد و شیخ بهایی میگذراند. در آنجا آراء و نظریات ملاصدرا به مذاق اهل حدیث و اخباریهایی که در دربار شاه عباس بودند، خوش نمیآید و او مجبور میشود از اصفهان خارج شود. او بعد از خروج از اصفهان به قم میآید و در روستایی به نام کَهَک منزل میگزیند. تبعید ملاصدرا به قم از سال 1014 تا 1039، قریب به 25 سال، به طول انجامید. در این 25 سال بزرگترین تحولات علمی و روحی در درون ملاصدرا اتفاق میافتد و برترین آثار خود را در این 25 سال به نگارش درمیآورد. مرحوم ملاصدرا فیلسوف پرکاری است و آثار متعددی دارد. بزرگترین اثر فلسفی او به اسفار اربعه( الحکمة المتعالیة فی الاسفار العقلیة الاربعة) معروف است. این کتاب به سبک و سیاق سلوک عرفانی نوشته شدهاست.
در سلوک عرفانی چهار سفر وجود دارد، اسفار اربعه هم همان چهار سفر را یادآوری میکند. اما تفاوتی که در اینجا وجود دارد این است که در سفرهای عرفانی، سلوک نفسی، سلوک شهودی و عرفانی مطرح است اما در اسفار اربعه سلوک عقلی و برهانی مورد نظر است. الشواهد الربوبیه کتاب فلسفی دیگری از ملاصدرا است. در این کتاب تقریبا همهی نظریات خاص ملاصدرا به صورت موجز آورده شدهاست. از آثار عرفانی او میتوان به مفاتیح الغیب اشاره کرد که از شاهکارهای ملاصدرا محسوب میشود. مباحثی عرفانی و فلسفی در رابطهی با آیات قرآن در این کتاب مطرح شدهاست. البته ملاصدرا به فلسفه و عرفان اکتفا نکرد؛ او هم در تفسیر قرآن کریم و هم در تفسیر روایات، آثاری را از خود به جای گذاشت. از ملاصدرا 7 جلد تفسیر قرآن به ما رسیده است که بخش قابل توجهی از قرآن کریم را در بر میگیرد. شرح اصول کافی در چهار جلد، دیگر اثر اوست که البته کل اصول کافی در آن بررسی نشده اما مطالب مهمی در این شرح وجود دارد. از بین ویژگیهای متعدد فلسفهی ملاصدرا، به چهار ویژگی اصلی میپردازیم.
ویژگی اول فلسفه او این است که تا دوران ملاصدرا بین عرفا، فلاسفه، متکلمین و اهل حدیث نزاعهای شدیدی در تفسیر دین و این که قرآن کریم چه میگوید، وجود داشت. ملاصدرا تلاش فوق العادهای کرد که بگوید، همهی این علوم تا حد قابل توجهی درست میگویند، اما نتوانستند در مسیر درست و در ریخت و قیافهی صحیح به بیانهای خود صورتبندی مناسبی دهند. بعد از مورد قبول واقع شدن فلسفهی ملاصدرا، تا حد زیادی این نزاعها رفع شد. ویژگی دوم این است که در فلسفهی ملاصدرا، اسلامی سازی فلسفه به بلوغ قابل توجهی رسید. فلسفه از جهان یونان به عالم اسلام آمد و عناصر غیر اسلامی فراوانی داشت. فلاسفهی مسلمان تلاش کردند که فلسفه، فلسفه بماند اما اسلامی باشد. یعنی فلسفه روش خود را حفظ کند اما اسلامی باشد.
ملاصدرا تا حد توان خود این کار را پیش برد. ویژگی سوم فلسفه او مربوط به روشی است که ملاصدرا مطرح میکند. روش فلسفه ملاصدرا روشی است که در آن برای کشف حقیقت، عقل شرط لازم هست اما شرط کافی نیست. فیلسوف اگر بخواهد فقط با عقل به کشف حقیقت بپردازد، مانند دانشمندی است که داخل کتابخانه نشسته است و میخواهد فقط با استدلال عقلی طبیعت را بشناسد. دانشمند زمانی میتواند طبیعت را بشناسد که به دل طبیعت برود و با تجربه به شناختی دقیق نایل آید. بنابراین فیلسوف باید اهل شهود باشد. بخش زیادی از حقایقی که فیلسوف به زبان فلسفه میگوید، قابل مشاهدهی حسی نیست بلکه باید با قلب مشاهده کند و سپس با زبان فلسفی از آنها سخن بگوید. در این جا بحث شهود عرفانی مهم میشود.
علاوه بر شهود عرفانی، فیلسوف باید به دین مراجعه کند. دین زبان وحی است. فیلسوف مسلمان ثابت میکند که سرچشمهی وحی و سرچشمهی عقل یکی است؛ با این تفاوت که صاحب وحی معصوم است اما فیلسوف، معصوم نیست. لذا فیلسوف باید به صورت مداوم به وحی نگاه کند و خطاهای خود را تصحیح کند. البته نه به این معنا که به وحی نگاه تعبدی داشته باشد بلکه باید نگاه تعقلی و علمی داشته باشد. چهارمین ویژگی فلسفهی ملاصدرا نظریات بدیع او و همچنین حل کردن مشکلات فلسفهی اسلامی است. ملاصدرا مشکلات غامضی را در فلسفهی اسلامی حل کرد که تا آن روز حل نشدهبود. به طور مثال در بحث حرکت، نفس، علم، توحید و امثالهم مباحثی را مطرح میکند که موجب برطرف شدن مشکلات میشود.
علاوه بر این ملاصدرا نظرات بدیعی نیز دارد. از معروف ترین نظرات بدیع او میتوان به بحث اصالت وجود و تشکیک در وجود اشاره کرد. شرح این مسأله مفصل است اما به صورت اجمالی باید گفت، ذهنما در مواجههی با هر واقعیتی( مانند درخت، انسان و ...)، آن واقعیت را به دو مفهوم چیستی و هستی تقسیم میکند. ملاصدرا معتقد است که هستی اشیاء تقدم بالذات در وجود دارد. این مسأله در فلسفه بسیار مبنایی است و حتی بر مسائلی چون علیت که خود بحث ریشهای در فلسفه محسوب میشود، تاثیرگذار است. تشکیک وجود هم به این معناست که عالم خارج از ذهنما، متشکل از یک سلسلهی وجودی از شدید به ضعیف است.
شدیدترین مرتبه خداوند است و ضعیفترین مرتبه هم عالم ماده است. زندگی در نزدیکی قم برای ملاصدرا برکات فراوانی داشت که بر زیست علمی او نیز تاثیرگذار بود. به طور مثال ملاصدرا در حاشیهی کتاب اسفار مینویسد که مسأله اتحاد عالم و معلوم به برکت دختر موسی بن جعفر برای من حل شد. او در سال 1040 توسط امام قلی خان به شیراز دعوت میشود و در سال 1045 هم در سفر حج از دنیا میرود. ملاصدرا در طول عمر خود هفت مرتبه پیاده به سفر حج رفت. او در آخرین سفر خود در بصره از دنیا میرود. در عراق رسم بر این بود که هر شیعهای که مرحوم میشد، او را به وادی السلام میبرند. ملاصدرا هم نهایتٱ در وادی السلام دفن شد و اینگونه عمر پربرکت او پایان یافت.
سید محمد جواد موسوی فرد سطح 4 حوزه علمیه - مدرس فلسفه مرکز تخصصی فلسفه اسلامی قم
انتهای پیام /