کار خلبانان ما در دفاع مقدس بسیار غرور آمیز بود/ باید به نقد قبل از انتشار اعتبار دهیم
فاطمه حاجی ملا باقری گفت: من زمان زیادی درباره خلبان ها و اتفاق های که در جنگ افتاد مطالعه کردم و احساس غرور آمیزی از فداکاریهای خلبانان در دفاع مقدس به من دست داد. نام کتاب استعاره ای از کار خلبانان در آن زمان است که خیلی غرور آمیز بود.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، صبح امروز جلسه نقد کتاب «فاتحان آسمان» با حضور نویسنده کتاب فاطمه حاجی ملا باقری و دو منتقد کتاب محمد قاسمی پور و طاهره امینی در باغ موزه دفاع مقدس برگزار شد.
در این برنامه فاطمه حاجی ملا باقری نویسنده کتاب در ابتدا به معرفی اجمالی کتاب فاتحان آسمان پرداخت و گفت: این کتاب یک مستند داستانی بر اساس زندگی سرهنگ ناصر رحیمی است و این کتاب بر اساس خاطرات شفاهی ایشان در قالب مستند داستانی نوشته شده است.
وی افزود: خاطره و گزارش در آثار دفاع مقدس زیاد است اما من تلاش کردم این خاطرات را در بستر داستان گسترش دهم. یک داستان زمینه داشتم و در این داستان خاطرات سرهنگ را آوردم. کتاب یک داستان بلند است اما کاملا به مستند بودن خاطرات پایبند بودم.
حاجی ملا باقری اظهار داشت: سرهنگ رحیمی یک خلبان بازنشسته ارتش است و 26 سال خدمت کرده است. و 8200 ساعت پرواز با هواپیمای سی 130 دارد. او یک فرد نخبه و دارای مدارک بین المللی است و علاوه بر خلبان ،غواص هم هست. جزء چتر بازها هم بوده است. استعداد شگرفی در زبان انگلیسی دارد و درسال 1350 وارد نیرو هوایی میشود و سال 51 به آمریکا می رود و بعد از گذراندن دوره به ایران بر میگردد و در دوران دفاع مقدس بسیار فعال بوده است.
نویسنده درباره نحوه انتخاب این شخصیت هم آن را پروژه موزه دفاع مقدس خواند که خاطره شفاهی و پیاده شده این سرهنگ خلبان در اختیار او برای نوشتن داستان قرار گرفته است.
داستان جذاب است
طاهره امینی منتقد حاضر در جلسه هم در این باره گفت: داستان را خواندم. نویسنده نگاه جدیدی دارد. پیش از این کتابها درباره جنگ بیشتر در قالب خاطره بود و جذابیتی برای نسل جوان نداشت. اما این کتاب نگاه جذابی دارد و نویسنده داستان جذابی خلق کرده است تا جایی که فکر کردم آدریان یک شخصیت واقع است یا نه؟ تخیل نویسنده خیلی جذاب بود.
وی افزود: باغ موزه دفاع مقدس کار بسیار عالی انجام داده است که کتاب قبل از چاپ نقد شود. بیشتر دیده و پرداخته شود. در بحث تکنیکی باید بگویم اسم کتاب خیلی رو است و باید جذاب تر شود و موضوع داستان را زود لو می دهد. موضوع دیگر هم بحث ویراستاری کتابهای دفاع مقدس است که در این سالها مغفول مانده است. خوشبختانه این کتاب هنوز ویراستاری نشده و از لحاظ یکدستی نثر و علائم نگارشی باید قبل از چاپ به خوبی ویرایش شود.
امینی اظهار داشت: زاویه دید خیلی هوشمندانه بود. داستان به سبب تخیل داستان آدریان شکل میگیرد و نه سرهنگ و این عیب نیست و از تبحر نویسنده است و فضای جدیدی که در کشور دیگر خلق شده و زاویه دید به روایت موضوع کمک و تعلیق ایجاد کرده بود.
باید به نقد قبل از انتشار اعتبار دهیم
محمد قاسمی پور دیگر منتقد حاضر در جلسه گفت: ارزش نقد پیش از انتشار بسیار بالا است و خوشحالم اینجا هم جا افتاده و ای کاش همه کسانی که از دل مجموعه بر آمدند کتابشان پیش از انتشار نقد میشد. نقد پیش از انتشار در جهان معمول است و نویسندههای معروف هم کتابشان را قبل از انتشار به معتمدان خود میدهند. بزرگترین رمان نویس ها کار را به ویراستار میدهند اما قبل از ویرایش اگر دوست ادیبی این کتاب را بخواند خیلی خوب است و همه نویسنده ها با افتخار کتاب هایشان به دیگران می دهند و باید به این بخش اعتبار بدهیم.
وی افزود: شناخت درست از قالب خیلی مهم است و باید با ادله قالب را انتخاب کنیم و وقتی انتخاب شد نباید دست و دلمان بلرزد و بر تمام زوایای آن اشراف داشته باشیم و از همه ظرفیت ها استفاده کنیم. نویسنده این کتاب قالب کار را مستند داستانی انتخاب کردند. وقتی قالب این میشود باید از تمام مسیر های منتج به این قالب برخوردار باشیم. ایشان از آرشیو مستندات که درباره سرهنگ رحیمی موجود است، استفاده کردند و من نمی دانستم پژوهش کار را کس دیگری است و هر نوع عیب در پژوهش را متوجه نویسنده می دانستم.
این منتقد اظهار داشت: وقتی قالب مستند داستانی انتخاب می شود نباید تنها به مستندات اکتفا کرد و باید فراتر رفت و و مکان و موضوع ها باید برای شمای نویسنده ملموس باشد. چون مبحث تخصصی خلبانی است وقتی راجع به خلبانی مینویسیم باید درباره ادوات و ابزار و اصطلاحها هم بدانیم. خلبان ها اصطلاح های تخصصی بین خودشان دارند که برای هم توضیح نمی دهند. نوع هواپیما برای خلبان ها مهم است وقتی رمان می نویسیم باید به این فضا نزدیک شویم.
نویسنده به فضای کاری خلبانها نزدیک نشده است
قاسمی پور گفت: در بحث بازشناسی خاطرات سرهنگ رحیمی جا داشته به فضاها و رویدادها بی که تجربه کرده، نزدیک تر شویم تا توصیف بهتری برای خواننده داشته باشیم. بخشی که تخیل نویسنده، قوی و دست یافتنی است و ما به آن نزدیک می شویم اما به محض اینکه وارد فضای خاطرات رحیمی میشویم ، گزارشی در متن رمان نشسته است. ما روایت چند بعدی می خواهیم که به جهان زیسته شخص نزدیک شویم. ما به جهان آدریان خیلی نزدیک می شویم اما به جایی که ناصر رحیمی رفته خیلی نزدیک نمی شویم. مثلاً هیچ کدام اتاق استراحت خلبان و مهندس پرواز و فضای داخل هواپیما و.. را ندیدیم و نویسنده هم مثل ما است و فضا را درک نکرده.
وی افزود: سی 130 یک هواپیمای خشن و ترابری است و با هواپیما هایی که ما دیدیم خیلی متفاوت است. در مرحله تحقیق باید از راوی می خواسته جزییات بگوید تا مخاطب عام از جزییات خبر شود. ما در مجموع یک خاطره ریز از رحیمی در سالهای جنگ داریم که یک کل کل با خلبان آمریکایی است. بقیه گزارش کلی است که ما را به فضای داستان نمی برد. قالب مستند داستانی را نویسنده انتخاب کرده و باید برای مستند بودنش همت بیشتری مبذول می کرد.
این منقد ادبی اظهار داشت: در خانه خلبان ها و غواص ها ماکت وسایلی که از آنها استفاده می شود، وجود دارد فضای زندگی این سرهنگ باید در داستان میآمد چون من با خلبان ها ی زیادی در ارتباط بودم می دانم خلبان ها برای پروازهای مختلف از هواپیماهای مختلف استفاده میکنند. به هر حال رمان جهان زیسته نویسنده است و حوزه ادراکات نویسنده است. مجموعه ای از عقل و عاطفه، جهان ادراکات ما را میسازد.
وی افزود: وقتی زوجی را انتخاب میکنیم برای داستان، ممکن است مجرد باشیم اما با مشاهده و مطالعه به فضای متاهلها نزدیک می شویم. وقتی شخصیت ها را با عشق زیاد و شعله ور نشان میدهیم بعد ناسازگاری آنها در داستان کار سختی است. همتی که آرش برای رسیدن به سپیده دارد، باعث جدایی در سال های جنگ نمی شود. چون شعله عشق را خیلی عمیق گرفتیم، خواننده باور نمی کند . وقتی با کشمش طولانی با خانواده ها با خاطر عشق به هم می رسند، این عشق به راحتی و به خاطر علاقه های متفاوت از بین نمیرود.
نقاط جوش داستان بهتر شود
قاسمی پور اظهار داشت: ناصر رحیمی و خانواده اش باید برای نویسنده نزدیک باشد. آدم های کتاب خیلی زیاد نیستند و از حسن کار است. اما شخصیت عماد در داستان زیادی است. شخصیت عماد کاریکاتوری از اشخاص نهادهای امنیتی میدهد و برای مجوز اگر خوب دقت کنند مجوز نمیدهند. چون یک مامور امنیتی به سادگی در داستان و در جلسه اول لو می رود.
وی افزود: باید این دو داستان آدریان و سرهنگ رحیمی بهتر کنار هم قرار بگیرند باید نقاط جوش بهتری داشته باشد و بی جهت کار را به سمت حضور نهاد امنیتی نبرد چون و قوام و پختگی کار را خراب میکند و لزومی هم ندارد. باید از ظرفیت های رمان بیشتر استفاده شود. عماد تمهید خوبی برای گم نشدن آدریان نیست و در بیشتر جاها غریبه و اضافه است. نکته دیگری هم که به شخصیت اصلی مربوط است، اینکه وقتی خانمی از همسرش جدا می شود و به بچه علاقه نداشته، به راحتی می توانست در فرانسه آن را سقط کند. چون کسی ان بچه را نمی خواسته و برای من مخاطب معلوم نیست به چه دلیلی او را به دنیا آورده که این طور دچار تبعات شده است.
طاهره امینی نیر گفت: داستان شخصیت محور است تا حادثه محور. ما بیشتر داستان آدریان را داریم تا سرهنگ را. ما تقابل شخصیت هم نداریم. اگر اینها مقابل هم قرار بگیرند،شخصیت بیشتر بروز پیدا میکند. درون مایه داستان هم برای من مسأله شده بود که آیا می خواهیم فعالیت های رزمندگان و دلاوری پدر آدریان را نشان دهیم؟ از سوی دیگر به شخصیت سپیده خیلی پرداخته نشده و از آن گذرا رد شده ایم. اگر شخصیت پردازی بهتر بود مخاطب میفهمید که مادر به راحتی از خیر بچه اش نمی گذرد و برای این تقابل شخصیت ها را بیشتر لازم داشتیم. نویسنده هم به جای روی دادن حادثه در داستان از گفت و گو استفاده کرده و حادثه نمی بینیم .
نقد قبل از چاپ برای من بسیار آموزنده بود
حاجی ملا باقر نویسنده کتاب هم در پاسخ به نقدها گفت: نقد قبل از چاپ برای من بسیار آموزنده بود. فکر اولیه به ماجرای پسر جوانی اشاره میکند که هر چند ایرانی بوده ولی در خارج از کشور متولد میشود و زندگی میکند و از طریق عکسی به گذشته پی میبرد. توجه منتقدان به زاویه دید کمرنگ بود. من زاویه دید را آدریان انتخاب کردم. اگر زاویه دید من راوی ناصر رحیمی بود، اینها همه منطقی بود اما زاویه دید متفاوت است و جایی برای این وجود ندارد که خاطرههای خلبان این قدر جزئی تعریف شود .
وی افزود: من نمی خواستم متن تخصصی از خلبان و غواص بنویسم. چیزی که مد نظر من بود داستانی بود و زاویه دیدش مهم بود. چون جهان آدریان باید توصیف شود و همه چیز را از زاویه آدریان دیدم. من از ابتدا با تحریک حس کنجکاوی خواننده درباره موضوع شروع کردم. مکان داستان در فرودگاه شروع می شود و با فرودگاه تمام می شود. او با یک دیدگاه منفی وارد ایران می شود اما با این تغییر شخصیت بر میگردد.
کار خلبانان ما در دفاع مقدس بسیار غرور آمیز بود
نویسنده کتاب «فاتحان آسمان» اظهار داشت: مد نظرم این بود که این هویت گمشده را نشان دهم . انتخاب اسم ها هم خیلی برایم مهم بود. عنوان داستان، هر چند خیلی رو و مشخص است اما هم به سرهنگ رحیمی بر میگردد و هم به بقیه خلبانان نیروی هوایی بر می گردد. من زمان زیادی درباره خلبان ها و اتفاق های که در جنگ افتاد مطالعه کردم و احساس غرور آمیزی از فداکاریهای خلبانان در دفاع مقدس به من دست داد. نام کتاب استعاره ای از کار خلبانان در آن زمان است که خیلی غرور آمیز بود. از طرف دیگر میخواستم به جایگاه شهدا احترام کنم.
وی افزود: سرهنگ رحیمی زنده است اما شخصیت آرش را به خاطر شهدا خلق کردم که این دو آدم که دوست قدیمی هستند و شهادت بالاترین فتح و پیروزی برای یک انسان است. درباره انتخاب اسامی و جاها هم باید بگویم می خواستم سپیده در هالهای از ابهام بماند. مثل سپیده که نور کمی است که زود هم زیبایی اش از بین می رود. می خواستم بگویم هر چه که ذات و اصل آدم باشد بالاخره خودش را نشان می دهد و تغییر آدمها برای من در موضوع دفاع مقدس مهم است و آدمها در مواجهه با حوادث مختلف تغییر می کنند و این تغییر به خصوص درباره آرش و سپیده خودش را نشان می دهد.
حاجی ملا باقری گفت: آرش می بیند که دوستانش شهید می شوند و فضای دفاع مقدس و آن سالها او را تحت تاثیر قرار میدهد اما در جایی می بیند که همسرش دیگر کوتاه نمی آید و آرش دچار مرگ درونی می شود . این آدم ها در برههای به خاطر هم تغییر کردند اما بعد به اصل خود بر می گردند. نام آدریان هم با ذهن مخاطب ایرانی آشنا است و سردرگمی هویت این فرد را نشان میدهد. آدریان اسم یک سردار رومی است و او در ابتدای داستان از اسم خود یاد میکند اما بعدتر میبیندپدرش در عملیاتی شهید شده که با بمبهای فرانسه ای که خیلی به آن افتخار میکند به عنوان مهد تمدن، بمباران شده است.
وی افزود: او با دیدگاه منفی نسبت به ایران می آید و بعد این تغییر دیدگاه را نشان دادم و بحران هویتی او را نشان دهم و در مقابلش آرش قرار دارد و مردی ایرانی است که از عشق خود می گذرد.سپیده هم نماد زنی است که نمیتواند به آرزوهایش در یک کشور جنگ زده برسد اما شخصیتی آن قدر منفی نبود که از فرزندش بگذرد.
انتهای پیام/