مدیر شبکه جامجم تشریح کرد؛ ماجرای خنثیسازی شیطنت شبکههای ماهوارهای
مدیر شبکه جامجم در واکنش به فضای تبلیغی برای مهاجرت میگوید: اگر ما آگاهی را درست در کارهای رسانهایمان بگنجانیم بهتدریج متوجه واقعیتها میشوند، خیلی از ایرانیان خارج از کشور به ما میگویند که "پشیمان هستیم چرا از کشورمان رفتیم".
خبرگزاری تسنیم ـ مجتبی برزگر: شبکه جامجم شبکهای است که بیشتر ایرانیان خارج از کشور با آن آشنایند، اما بهتازگی در تلوبیون هم قابل تماشاست، این نکته را حسن ملکی مدیر آن مطرح کرده است، شبکهای ماهوارهای که برنامههای خودش را بهزبان فارسی و با هدف گسترش ارتباط ایرانیان بیرون از کشور، پاسخگویی به نیاز مخاطبان ایرانی و فارسیزبانان خارج از کشور، توجه به فرهنگ اصیل ایرانی ـ اسلامی، آگاهیرسانی از رویدادها و حفظ هویت ایرانی برای ایرانیان بیرون از کشور تولید و پخش میکند.
این شبکه سه کانال اروپا، آمریکا و آسیا دارد و برنامههایش از بیست و هشتم فروردینماه 1401 به کیفیت HD ارتقاء یافت. کانال یک جامجم به کانال اروپا اختصاص دارد که برای اولین بار یک شبکه تلویزیونی از داخل کشور و با زبان روان فارسی، پاسخگویی به نیاز مخاطبان ایرانی و فارسیزبان خارج از کشور را هدف قرار داده بود. تجهیزات فراهمآمده برای پوشش یک قاره پیشبینی شده اسن و جامجم کار خود را با مخاطب قراردادن ساکنان قاره اروپا آغاز کرد.
کانال دوم جامجم را به کانال آمریکا میشناسند؛ موفقیت جامجم1 در کسب رضایت مخاطبان بیرون از کشور منجر به این شد که از سال 1378 یعنی دو سال پس از راهاندازی کانال اروپا، تجهیزات لازم برای پوشش دادن اهداف از پیش تعیین شده به مخاطبان ساکن قاره آمریکا فراهم شد و در 19 بهمن سال 1378 کانال2 (آمریکا) نیز به حیطه مدیریتی شبکه جهانی جامجم افزوده شد.
در هشتم خردادماه سال 1381 ساکنان قاره آسیا و اقیانوسیه نیز تحت پوشش شبکه جهانی جامجم قرار گرفتند و کانال سه جامجم به نام کانال آسیا راه افتاد.
از روز 27 دی 1393، پخش برنامه کانالهای جامجم 2 و 3 متوقف شد. تا 9 اردیبهشت 1393، برنامههای این دو شبکه، از شبکه جهانی جامجم پخش و در زمانی مشخص، بازپخش میشد. از 9 اردیبهشت 1399، در زمان مدیریت حسن ملکی، پخش برنامههای کانالهای جامجم 2 و 3 دوباره از سر گرفته شد.
با حسن ملکی مدیر شبکه جهانی جامجم گفتوگویی داشتیم که او از دیپلماسی فرهنگی تا علاقهمندی کشورهای جهان به سریالهای ایرانی و پاسداشت زبان فارسی و احیای سریالسازی در این شبکه تلویزیونی صحبتهای قابل توجهی داشت که مشروح آن در ادامه آمده است:
باید در مقوله فرهنگ قدمهای جدّی برداریم
* به عنوان مقدمه بحث درباره اهمیت دیپلماسی فرهنگی در جایگاه رسانه خصوصاً صداوسیما در کشورهای منطقه و دورتر آغاز کنیم. یکی از نکاتی که در دولت سیزدهم مطرح شد و خیلی موردنظر قرار گرفت همین بحث دیپلماسی فرهنگی بود. باید چطور به این موضوع نگاه شود؟
من فکر میکنم ما در عرصه فرهنگ به چند دلیل باید کار خیلی جدّی انجام دهیم اولین دلیل این است که فرهنگ مهمترین حوزه انقلاب اسلامی به شمار میرود. چه در شکلگیری انقلاب و چه در ادامه انقلاب است؛ یعنی ما انقلاب را به خاطر مسائل اقتصادی انجام ندادیم ما انقلاب را به خاطر شرایط فرهنگی متفاوتی که رژیم پهلوی و کشورهای استکباری در ایران به وجود آورده بودند و منطبق با فرهنگ مردم کشورمان نبود، انجام دادیم. فرهنگی که مبتنی بر انگارههای غربی و بیگانه بود. به همین جهت یکی از مسائل مهم این است که ما انقلابمان یک انقلاب فرهنگی بوده است علتی که توجه به مسئله فرهنگی و دیپلماسی فرهنگ داشته باشیم.
نکته دوم این است که ما بیشترین دشمنیهای غربی را هم در حوزه فرهنگ داشتهایم. ما گاهی اوقات میآییم بحث جنگ را مطرح میکنیم گاهی اوقات تحریم اقتصادی را مطرح میکنیم اما بایستی بدانیم که نوک تیز پیکان حمله دشمن همیشه به سمت فرهنگ ما بوده است. چون میدانست که اگر بخواهد انقلاب و نظام جمهوری اسلامی ایران را سرنگون کند، مهمترین کار او جدا کردن مردم ایران از این انقلاب و نظام است و جدا کردن مردم از این انقلاب و نظام نیازمند این است که فرهنگ متفاوتی را در بین مردم ایجاد کند. پس بنابراین دومین علت توجه به فرهنگ، بیشترین کینهورزی دشمنان در حوزه فرهنگ بوده است.
علت سوم این است که بیشترین بیتوجهیهای ما هم در حوزه فرهنگ بوده است. شما ببینید ما در حوزه نفت، گاز، پتروشیمی، برق، سدسازی و هزار چیز دیگر فعالیت کردیم اما در حوزه فرهنگ کار نکردیم چرا کار نکردیم چون که حوزه برق و خودروسازی، حوزه پتروشیمی همه در آن پول هست این انتقاد را به مسئولان کشورمان در عینِ احترام گذاشتن به کارهای خوب دیگر، چون در این حوزهها پول و درآمد زیاد بوده، فعالیت خودشان را در این حوزهها زیاد کردند؛ چون در حوزه فرهنگ درآمد آنچنانی وجود نداشته، کاری انجام ندادند.
ما چه زمانی آمدیم بگوییم که در حوزه مبانی و عناصر هویت خودمان را با این مقدار میلیون دلار پول، یک کار اساسی انجام بدهیم و یا در حوزه معرفی فرهنگمان این فیلمها و سریالهای استراتژیک را بسازیم و ایران را به همه دنیا نشان دهیم. طرف میگوید چه فایدهای برای من دارد من این چیزها را نشان بدهم؛ مثل بقیه فیلمها میماند و سود آنچنانی ندارد.
غرب بخش عمدهای از تلاش خودش را در حوزه رسانهای به سمت رسانه و در واقع سینما میبرد. آنها در رسانههای دیداری خیلی کارهای دیگر انجام می دهند و به سمت تولید آثار استراتژیک میروند و ما به سمت موضوعات گیشهپسند! بخشی از بودجه تولید آثار غربیها را پنتاگون، سازمان سیا و وزارت امور خارجه آمریکا میدهند. پژوهشکدههایشان در حوزه اسلام هراسی و ایران هراسی فعالاند و تولیداتشان به انتشار میرسد روی بچههای انقلابی و حزباللهی و مومن تأثیر دارد چه برسد به برخی دیگر که خیلی روی اندیشههایشان پافشار نیستند.بیشترین بیتوجهیهای ما هم در حوزه فرهنگ بوده است. شما ببینید ما در حوزه نفت، گاز، پتروشیمی، برق، سدسازی و هزار چیز دیگر فعالیت کردیم اما در حوزه فرهنگ کار نکردیم چرا کار نکردیم چون که حوزه برق و خودروسازی، حوزه پتروشیمی همه در آن پول هست این انتقاد را به مسئولان کشورمان در عینِ احترام گذاشتن به کارهای خوب دیگر، چون در این حوزهها پول و درآمد زیاد بوده، فعالیت خودشان را در این حوزهها زیاد کردند؛ چون در حوزه فرهنگ درآمد آنچنانی وجود نداشته، کاری انجام ندادند.
ما در حوزه فرهنگ با این چند مؤلفه و ویژگی مواجهیم؛ ما میخواهیم با دنیا رابطه فرهنگی برقرار کنیم دنیا نگاهش به ما چیست؛ این نگاه و برداشت را در عرصههای مختلف براساس فیلمها، سریالها، کتابها، مستندها، بازیهای رایانهای، انیمیشنها و تولیدات دیگر پیدا میکنند. اگر ما فرهنگ خودمان را به خوبی به دنیا در قالب فعالیتهای مختلف رسانهای ارائه بدهیم خیلی خوب میتوانیم دیپلماسی فرهنگی را ایجاد کنیم.
بخش دیگر فعالکردن دانشگاههای خودمان، ایرانیان خارج از کشور و بخشی از پتانسیلها و ظرفیتهای ورزشی خودمان در قالب دیپلماسی فرهنگی است که ما از همه اینها غفلت کردیم. یعنی ما بایستی در حوزه دیپلماسی فرهنگی یک کار چند جانبهای انجام بدهیم در همان حوزهها حرکت کنیم و ایران را معرفی کنیم. کما اینکه بعد از اینکه برجام به تصویب رسید در آن دوره و اواسط دهه 90 بعضی میگفتند الان دیگر دوره برجام اقتصادی است اما من جزو کسانی بودم که در نوشتههای خودم تأکید میکردم که الان دوره برجام فرهنگی هست. ما ایران واقعی، اسلام واقعی و تشیع واقعی را به دنیا معرفی میکنیم.
ملتهای مسلمان همچنان به انقلاب اسلامی امید بستند
* شما به بحث دیپلماسی فرهنگی و جایگاه آن و برداشتی که باید با ساخت کارهای مؤثر و استراتژیک که بتواند ایران قوی و قدرتمند را نشان دهد، اشاره کردید. درباره این نکته بفرمایید جایگاه دیپلماسی فرهنگی خصوصاً در منطقه و دورتر از آن کجاست؟
من به شما عرض کنم که ما اگر 80 درصد این کشورها را کنار بگذاریم ملتهای مسلمان همچنان به انقلاب اسلامی ایران امید بستند. چون که آنها نگاهشان به ایرانِ مبتنی بر فرهنگ دینی است که در ذهنشان وجود دارد. خیلی از مردم کشورهای منطقه هنوز شعارهای انقلاب اسلامی ایران، ارزشها و هنجارهایش را مطرح میکنند.
در همین جامجهانی شما ببینید چقدر ملتهای مسلمان منطقه از ایرانیان مسلمان حمایت کردند. تیم ما وقتی که بازی میکرد از کشورهای مختلف مسلمان منطقه تماشاچیهایی داشتیم که تشویق می کردند و هورا میکشیدند. علتش این است که اینها میدانند که ما آن اسلام واقعی و اسلام راستینی که استکبارستیز هست، حامی مظلوم و ظلمستیز است.
منتها متأسفانه مشکلات و موانعی همچون تحریمها و فشارهای مختلفی که جهاناستکباری برعلیه ما ایجاد میکند و برخی ناکارآمدیها در داخل موجب شده این وحدت و تعامل و انسجام را به یک جای نتیجهبخش و اصطلاحاً جایی برسانیم که دیده شود و نتایج عینی داشته باشد.
* از این بحث بگذریم؛ شبکه جهانی جامجم به عنوان شبکهای در صداوسیما که برای ایرانیان خارج از کشور برنامه دارد و سیاستگذاری فرهنگی میکند در سندِ تحولی رسانه ملّی چه جایگاهی دارد و چه نگاهی را در این زمینه دنبال میکند؟
دولت باید در این زمینه مهمترین گام را بردارد. بایستی دولت تکلیف خود را روشن کند. آیا به ایرانی خارج از کشور یک نگاهی ابزاری داشته باشد یا نه میخواهد یک نگاه اصطلاحاً همراه با عدالتگستری و هویتمحوری داشته باشد؟! یعنی ما فقط میخواهیم بگوییم که ایرانی خارج از کشور را حمایت کردیم. یا مثلاً فرض کنید ایرانی خارج از کشور در این موقعیت بیاید سرمایهگذاری کند فقط نگاه اقتصادی داشته باشیم یا نه ما بیاییم بگوییم که ایرانی براساس نگاه رهبر انقلاب که ایرانی در هر جای دنیا باید مورد حمایت ما باشد و ما هم از او حمایت کنیم.
اگر این نگاه حاکم باشد یعنی ما بگوییم ایرانی در هر جای دنیا که باشد ما مکلفیم از او حمایت کنیم. بعد آن موقع میتوان به این نتیجه رسید که سازمان صداوسیما چه کار کند. وقتی به اینجا رسیدیم آنوقت دیگر برای شورای عالی ایرانیان خارج از کشور سالی یک بار تشکیل جلسه نخواهیم داد بلکه هر ماه و هر دو هفته یک بار این جلسات برگزار میشود. دیگر نمیگوییم ایرانی خارج از کشور آن طرف هست رهایش کنید، میگوییم ایرانی خارج کشور باید در مجلسمان نماینده داشته باشد. چه اشکالی دارد نمایندگانی را از ایرانیان خارج از کشور در مجلس شورای اسلامی داشته باشیم تا از حقوق این قشر دفاع کنند.
قوانینی راجع به ایرانیان خارج از کشور وضع شود؛ وقتی همچنین بستر قانونی به وجود آمد بعد داخل رسانه مطرح کنیم مثلاً برای استان یک میلیون نفری، مجموعهای امکانات، تجهیزات و بودجه دارید برای جایی که 10 میلیونیاند و صد میلیون فارسیزبان در آن فعالیت دارند باید بودجه آنجا را گسترش داد؛ من چنین نگاهی دارم و میگویم شأن ایرانی خارج از کشور متناسب با آن عِده و عُده چه در رسانه ملّی و جاهای دیگر، رعایت نشده است.
در شبکه جامجم، پیگیر مشکلات حقوقی و کنسولی ایرانیان خارج از کشور بودهایم
* وقتی به اهداف و محورهای شبکه جامجم برسیم موضوع هویت ملی و پاسداشت زبان فارسی پررنگتر میشود. از این اهداف و رویکردها بگویید.
تمام برنامهسازیها و فعالیتهایمان را بر روی اهدافی همچون حفظ هویت و فرهنگی ملی، حرکت در مسیرِ هویتمحوری و عدالتگستری و توجه به سبک زندگی متمرکز کردیم. البته برای ما نمایش زیباییها و برجسته کردن پیشرفتهای علمی فرهنگی، شعر و زبان فارسی و پاسداشت زبان فارسی به عنوان هویتملی در اولویت قرار دارد.
همچنین پیگیری مشکلات حقوقی و کنسولی ایرانیان خارج از کشور و تأکید بر استفاده درست از ظرفیت ایرانیان خارج از کشور در تولید برنامهها، برقراری ارتباط و تعامل با مخاطب پیشرو بودن نسبت به سایر شبکهها و مرجعیت در این زمینه نیز برایمان اهمیت دارد. نکتهای که آن را به جدّ دنبال میکنیم دیده شدن تصویر ایرانیان خارج از کشور در برنامهها، تقویت حسّ ایرانی و مسلمان بودن و میهندوستی فرهنگ ایرانی اسلامی و ایجاد بستری برای نشاط و سرگرمی حلال است.
حوزه کودک و نوجوان برایمان مهم است
* نکتهای که از زبانِ شما شنیدم و بسیار مهم بود بحث توجه به گروه سنی کودکان بود.
بله درست اشاره کردید. حوزه کودک و نوجوان از حوزههای مهم ما به شمار میرود و حدود 10 درصد از برنامههای ما را شامل میشود؛ اما در این میان در راستای علاقهمند کردن این گروههای سنی به فرهنگ و زبان فارسی، قدم برداشتیم. چرا که یکی از مخاطراتی که امروزه بین نسلهای سوم و چهارم ایرانیان خارج از کشور با آن مواجهیم، فاصله گرفتن از هویت و فرهنگ و زبان فارسی است و در تلاشیم تا باعث علاقمند شدن ایرانیان خارج از کشور به زبان فارسی شویم.
مسابقه «محله ایرانی» با اجرای مسعود روشنپژوه با همین هدف در دستور تولید قرار گرفت. در واقع مخاطب این برنامه ایرانیان خارج از کشور، کودکان، نوجوانان و والدین آنها هستند. برای کودکان و نوجوانان جنبه سرگرمی دارد و برای والدینشان نوستالژی همان مسابقه قدیمی «محله» است.
امکان خوبی برای ارائه کارهای رایزنان فرهنگی هستیم
* چند نکته دیگر را بپرسم؛ جالب است در گفتوگویی که با رایزنهای فرهنگی برخی کشورها داشتیم. آقای جبلی رئیس صداوسیما در سفری که برای اتحادیه رادیو و تلویزیونهای آسیا و اقیانوسیه به هند داشتند مطرح شد که اعلام آمادگی برای همکاری تلویزیونی و تولید سریال خواهند داشت. به نظرشما در این راستا باید چگونه قدم برداشت و آیا شما هم قرار است کاری انجام دهید؟
این نکته درستی است که به آن اشاره کردید. بارها به دستگاههای مربوطه گفتهام به جای اینکه با بولتن و جزوه و نشریه، عملکرد خودتان را اعلام کنید از اثر رسانه ملّی و رسانههای دیداری غافل نشوید. میخواهید کارهای خودتان را ارائه بدهید چرا سراغِ جزوه زدن میروید. شما بیایید بگویید ما در حوزه سریال آمادگی داریم کار مشارکتی را با فلان کشور داشته باشیم.
مثلاً سازمان فرهنگ و ارتباطات اعلام کند که در حوزه تعاملات فرهنگی بین دو کشور یک اثر دراماتیک زیبا همراه با داستانی خوب و سوژهای تأثیرگذار ساخته شود و بعد ما آن را پخش کنیم. متأسفانه همچنین چیزی وجود ندارد و از آن غافل شدهاند. در واقع رایزنهای فرهنگیمان اگر میخواهند دیده شوند باید با ما در تعامل باشند. ما امکان خوبی برای آنها و ارائه کارهایشان هستیم.
نکته بعد هم این است که آنها خودشان منفعل نباشند فقط فکر نکنند که بایستی به دنبال این باشند که کارهای روزمره آن مجموعه را انجام بدهند بلکه بروند، رایزنی کنند و بنابر پرسشی که مطرح کردید با حوزههای مختلف فرهنگی و هنری کشورهای مختلف تعاملی ایجاد کنند. چون این آمادگی وجود دارد و مجموعهای از آثار نمایشی ساخته شود.
مثلاً چنین بستری را فراهم کنند که بر مبنای توجه به ریشههای زبان فارسی در فلان کشور اروپایی، یک برنامه خوب ساخته شود. یا مثلاً این نکته را مطرح کنند و بگویند ما میخواهیم راجعه به مسئله تعامل بین مهاجرین ایرانی در داخل کشور شما با مردم کشورتان میخواهیم فیلمی بسازیم، آمادگی دارید که این فیلم را با همدیگر بسازیم. خیلی از این دست کارها را میتوان پیش برد؛ من فکر میکنم مشکل بیشتر از آن طرف هست تا طرف ما؛ ما آمادگی داریم من رئیس سازمان فرهنگی و ارتباطات که با معاونینشان به اینجا آمدند عرض کردیم این شبکه متعلق به شماست و شما اینجا را یک پیوست رسانهای برای خودتان بدانید.
شبکه جامجم و تدبیر در مقابل تحریمِ ماهوارهای
* چندی پیش با وابسته فرهنگی به سفارت ایران در ترکیه مصاحبهای داشتیم و او به بحث تحریم اشاره کرد که مشکلاتی را برای فروشِ سریالها و فیلمهای ایرانی ایجاد کرده است. در عین حال به استقبالِ مردم ترکیه از سریالهای ایرانی همچون «یوسف پیامبر» و «مختارنامه» اشاره کرد. به نظر شما سریالسازها و فیلمسازان ما باید چگونه آثار خودشان را در فضای بینالمللی عرضه کنند و خودتان با مقوله تحریم در شبکه جهانی جامجم چه کار میکنید؟
ما در گذشته هم شرایط تحریمی را تجربه کردهایم اما توانستیم از طرق مختلف از جمله قرارداد با بعضی از ماهوارههای خصوصی و برخی اپلیکیشنهای موبایلی، تولیدات خودمان را ارائه بدهیم. توقف دو کانالمان مدت خیلی کوتاهی بود و بیننده ما دچار مشکل زیادی نشد. الان هم اگر اتفاقی بیفتد ما چند روش داریم؛ اولاً با بعضی از ماهوارههای خصوصی میتوانیم تعامل و ارتباط برقرار کنیم. ثانیاً روی تلوبیون هر سه کانال ما وجود دارد و میتوانیم تولیدات خودمان را در آن بستر، عرضه کنیم. ثالثاً ما در داخل خود سازمان صداوسیما یکسری پیشبینیهایی کردهایم اگر اتفاقی افتاد چهکاری انجام شود. این نکته در زمان خودش توسط مسئولان رسانه ملّی اعلام میشود.
سریالسازان باید به فکر اثرگذاری باشند تا نفع مالی!
* نکته دیگری که مطرح شد بحث تحریم که مانعی برای فروش و توزیع خوب سریالها و فیلمهای ایرانی است؛ آیا این موضوع را قبول دارید؟
من اعتقاد دارم تحریم ربطی به فروش سریالها در کشورهای منطقه ندارد. ما سریال «امام علی(ع)»، «مختارنامه»، «یوسف پیامبر» و «اصحاب کهف» را فروختیم چه در شرایط تحریم و چه غیرتحریم، مردم منطقه عاشق این سریالها بودند. همین الان تاجیکستان، ترکمنستان، افغانستان و عراق و خیلی از کشورهای دیگر مخاطب سریالها و فیلمهای ایرانیاند. بنابراین تحریم ربطی به فروش آثار نمایشیمان ندارد بلکه توزیعکننده اهمیت دارد که خیلی قوی برخورد کند. اگر بیشتر از نفع مالی، اثرگذاری مدنظرشان باشد من فکر میکنم میتوانیم در شرایط تحریم هم کارمان را پیش ببریم.
مردم دنیا دنبال محتوای پاکاند؛ کدام سریالهای ایرانی پرمخاطبتر است؟
* آماری از سریالهای پرمخاطب ایرانی در کشورهای دیگر دارید؟
همین سریالهایی که اشاره کردم جزو پرمخاطبترینهایند. حتی غیر از منطقه کشورهای دیگر هم سریالهای ما را دوست دارند. چون تِم خانوادگی دارند و بسیاری از خانوادههای دنیا دنبال محتوای پاکاند. زیرنویس خیلی کمک میکند که غیرایرانیها بیننده محصولات ایرانی بشوند. آن گفتمانی که ما در داخلِ این مجموعهها قرار میدهیم بسیار حائز اهمیت است.
من خاطرم هست چندین بار، خارجیها با شبکه ما ارتباط گرفتند که مثلاً برای فلان سریال، زیرنویس فرانسوی بگذارید. ما اصلِ زیرنویسمان انگلیسی است و این کار را ما چندین سال است در دستور کارمان داریم.
* سریال تاریخی ما بیشتر بیننده دارد؟
بله. بیشتر بیننده دارد اما سریالهای خانوادگی ما هم جذابیت دارد.
کانال اروپای جامجم بیشتر طرفدار دارد
* شبکه جهانی جامجم سه کانال اروپا، آمریکا و آسیا دارد؛ از این سه کانال کدام یک بیشترین مخاطب را به خودشان اختصاص میدهند؟
کانال اروپای ما تقریباً بیشترین مخاطب را دارد. البته آمار دقیقی نمیتوانیم ارائه بدهیم چون امکان رفتن به آنجا را نداریم و اگر این امکان فراهم شود گروههای مختلفی را به آنجا اعزام خواهیم کرد که این نظرسنجیهای میدانی را داشته باشند. آنگاه خواهید دید که چقدر ایرانیان خارج از کشور بیننده ما هستند.
اگر میخواهیم تأثیرگذار باشیم باید سرمایهگذاری کنیم
* چند روزی از سالگرد 26 ساله شدن شبکه جامجهانی جامجم میگذرد؛ چه توقعی از مسئولین ذیربط دارید تا بتوانید با شرایط بهتری برای ایرانیان خارج از کشور خوراکهای مناسبِ فرهنگی تهیه کنید؟
در وهله اول باید شورای عالی ایرانیان خارج را یک شورای کاربردی ببینند نه شورای تشریفاتی! نکته دوم مجلس یکسری قانونگذاریهایی را در جهت احقاق حقوق ایرانیان خارج از کشور در دستور کارشان قرار دهند. نکته سوم درخواست توجه مالی و معنوی به این شبکه تلویزیونی است؛ در واقع «با حلوا حلوا دهان شیرین نمیشود»؛ ما اگر بخواهیم تأثیرگذار باشیم باید سرمایهگذاری مالی، تجهیزات و امکاناتی صورت بگیرد. ما شبکه خارج کشوری هستیم بایستی به ما بودجه ارزی داده شود تا بتوانیم در آنجا فیلم و سریال بسازیم.
حقیقتها را در رسانه بگوییم، تکلیف مهاجرین روشن میشود
* این روزها در شبکههای فارسیزبانِ معاند ماهوارهای درباره مهاجرت رویاسازیهایی میکنند که گویی آنجا بهشت برین است. شما به عنوان مدیر شبکه جامجم که بارها در قالب برنامهسازی به بحث مهاجرت و مهاجرین پرداختهاید بفرمایید باید چگونه نسبت به مقوله مهاجرت آن آگاهسازیها اتفاق بیفتد؟
نکته اول اینکه ما این مهاجرت را داریم اما به آن شکلی که میگویند نیست. مهاجرت ایرانی خارج کشور را در آن سطحی که رسانههای غربی تبلیغ میکنند، نداریم. آنها تبلیغ میکنند که ایرانیها تشویق به رفتن بشوند وگرنه جوانهای ما و مردم ما علاقهمند به کشورشان هستند. شاید در برخی موقعیتها تقاضا نسبت به مهاجرت بیشتر شود اما به آن حدی نیست که در بوق و کرنا میکنند.
البته براساس مبانی دینیمان و آیات قرآنی مهاجرت هیچ اشکالی ندارد اما بایستی ما بستری را به وجود بیاوریم که مهاجرت دو طرفه باشد. ما بیشتر آن نقش آگاهیرسانی را باید درست ایفا کنیم. اگر ما درست این نقش را در برنامهسازیها و کارهای رسانهایمان داشته باشیم به تدریج با واقعیتها متوجه میشوند. خیلی از ایرانیان خارج از کشور که با ما در ارتباطند به ما میگویند که پشیمان هستیم چرا از کشورمان رفتیم و واقعاً اینجا دشواریهایی داریم.
فعلاً سیمافیلم موضوعات سریالیمان را پیگیری میکند
* به عنوان نکته پایانی بفرمایید قرار است دوباره سریالسازی به شبکه جامجم برگردد؛ در واقع گروه فیلم و سریال شبکه احیاء شود یا خیر؟
ما پیش از این گروه فیلم و سریال داشتیم و چند سالی است که این گروه احیاء نشده و به ما فرصتِ تولید فیلم و سریال بدهند کارهایی خواهیم ساخت که برای شبکههای داخلی هم قابل استفاده خواهد بود. احیاء شدن گروه فیلم و سریال و بازگشت به سریالسازی، جزو دستوراتی است که باید از سطح بالای سازمان صداوسیما گرفته شود. اگر آنها موافق باشند ما گروه فیلم و سریال را راهاندازی میکنیم اما تا همینجا رئیس سازمان و معاون سیما گفتهاند موضوعات سریالی خودتان را به سیمافیلم ارائه بدهید و زیرنظر شما آنها سریالها را تولید خواهند کرد و شما پخش کنید.
انتهای پیام/