ماجرای تعطیلی حوزه علمیه و صدور اعلامیه درباره وقایع ۱۹ دیماه ۱۳۵۶
در همین حال که ما در منزل آقای گلپایگانی بودیم، خبر آوردند که درس آقای شریعتمداری هم تعطیل شد؛ زیرا ایشان در این روز درس را شروع کردند، ولی ظاهراً اعتراضاتی مطرح گشت که منجر به تعطیلی کلاس ایشان شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، 19 دی مصادف است با قیام مردم قم در سال 1356. انتشار مقاله توهینآمیز روزنامه اطلاعات با اسم مستعار «احمد رشیدی مطلق» در 17 دی 1356، موجب خشم مردم و طلاب شد و متعاقب آن، قیام 19 دی به وقوع پیوست.
بخشهایی از این واقعه مهم تاریخی در کتاب خاطرات «آیتالله طاهری خرمآبادی» منتشر شده است. خاطرات آیتالله سید حسن طاهری خرمآبادی رحمة الله علیه از جمله نابترین خاطرات دوران نهضت اسلامی است. آن مرحوم با جزئیات به روایت رویدادهای تاریخ نهضت پرداختهاند، خاطرات ایشان از واقعه 19 دی 1356 نیز حاوی نکات بسیاری است، در ادامه بخشهایی از این کتاب را که مربوط به قیام 19 دی میشود، با هم میخوانیم؛
آیتالله طاهری خرمآبادی با اشاره به انتشار مقاله توهینآمیز روزنامه اطلاعات در 17 دی 56 میگوید: مقاله روزنامه اطلاعات در روز هفدهم دی ماه چاپ شد. ما معمولاً هر روز، روزنامهها را نگاه میکردیم و دستکم از تیتر آنان باخبر بودیم؛ اما در آن روز، من نتوانستم روزنامهها را ببینم. شب 18 دی ماه در منزل مشغول مطالعه بودم که تلفن زنگ زد، گوشی را برداشتم، دیدم که آقای یزدی پشت خط هستند و گفتند که "جلسهای داریم و شما هم در آن جلسه حاضر شوید". بهدلیل حفظ مسائل امنیتی، دیگر موضوع جلسه و دستور جلسه و اسم شخصی را که جلسه در منزل وی برگزار میشد، در تلفن به من نگفتند، اما آدرس را دقیقاً گفتند که جلسه در بیگدلی، پلاک فلان برقرار است، بعدها بهشوخی به آقای یزدی میگفتیم که این طوری بهتر میتوانستند جلسه را پیدا کنند.
جلسه فوری مدرسین حوزه در پی انتشار مقاله روزنامه اطلاعات
به هر حال جلسه در منزل آقای نوری همدانی در کوچه «بیگدلی» خیابان «صفاییه» بود. وقتی وارد منزل آقای نوری شدم، دیدم عدهای از آقایان در آنجا تشریف دارند. آقای یزدی، آقای وحید خراسانی، آقای مکارم، آقای گرامی، و آقای سیدحسین موسوی تبریزی، داماد آقای نوری همدانی در آنجا بودند.
در این بین آقای موسوی تبریزی هم سراغ آقایان میرفت یا تلفن میزد و هماهنگیهای لازم را ایجاد میکرد. در آن جلسه گفتند که "مقالهای بهعنوان رشیدی مطلق در روزنامه نوشته شده که در آن به امام و مراجع دیگر توهین شده است، فردا باید درسها را تعطیل کنیم". کسانی که در جلسه حاضر بودند، درسشان را تعطیل میکردند، اما مهم هماهنگی با مراجع بود. در آنجا قرار شد که رایزنیهایی صورت بگیرد و با آقایان بهمنظور تعطیلی درسها صحبت شود، این در حالی بود که ساعت از 10 شب گذشته بود و فعالیت در آن ساعت از شب زمستانی هم مشکل بود، بهصورت تلفنی هم، چون احتمال کنترل تلفنها وجود داشت، ممکن نبود، مهم تعطیلی دروس مراجع بود، اگر درسهای آقایان مراجع تعطیل نمیشد، تعطیلی درسهای دیگر، چندان اثر مطلوبی نمیداشت.
درس آقای شریعتمداری در مسجد اعظم برگزار میشد. آقای گلپایگانی هم در مسجد اعظم تدریس میکردند و آقای نجفی مرعشی هم در حرم مطهر، اگر مراجع درسشان را تعطیل میکردند، بدین معنا بود که حوزه هم تعطیل است. در آن جلسه قرار شد کارها تقسیم شود؛ عدهای نزد آقای گلپایگانی، عدهای نزد آقای شریعتمداری و عدهای هم نزد آقای مرعشی نجفی بروند، از طرف دیگر هم قرار شد که شخصی نزد مرحوم آقای شیخ مرتضی حائری برود و با او صحبت کند، علت انتخاب آقای حائری هم بهدلیل موقعیت علمی و فتوایی ایشان بود و هم بهدلیل انتساب حوزه علمیه به والد مکرّمشان، مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری. کسی که باید برای صحبت با آقای حائری میرفت، من بودم، زیرا من با ایشان ارتباط گسترده خوبی داشتم، بنده مدتها در درس ایشان حاضر میشدم و با ایشان مأنوس بودم و همه میدانستند که ارتباط من با ایشان، بیشتر از دیگران است.
نطفه حرکت 19 دی بسته شد
به هر حال قرار شد که فردا صبح یعنی روز هجدهم دی ماه بنده بهاتفاق آقای مؤمن که البته ایشان در آن جلسه حضور نداشتند، نزد آقای حائری برویم. شب که به منزل آمدم، به آقای مؤمن تلفن کردم و ایشان را در جریان کار گذاشتم و قرار شد ساعت 6 صبح فردا در ابتدای کوچه آقای گلپایگانی همدیگر را ببینیم. فردا صبح آقای مؤمن بر سر قرار حاضر شدند و با یکدیگر به منزل مرحوم آقای حائری رفتیم. مرحوم آقای حائری زیر کرسی نشسته بودند که ما خدمتشان رسیدیم، جریان انتشار مقاله در روزنامه اطلاعات و توهین به حضرت امام و سایر مراجع را برای ایشان توضیح دادیم و عرض کردیم که "مصلحت در این است که امروز درسها را تعطیل کنید و با آقای گلپایگانی و شریعتمداری هم تماس بگیرید که آنان هم درسها را تعطیل کنند". ایشان هم همانجا گوشی تلفن را برداشت و با آقای گلپایگانی و شریعتمداری تلفنی صحبت کرد، الآن جزییات صحبتهای آقای حائری با آقای گلپایگانی و شریعتمداری یادم نیست، اما به آنان گفته بودند که درسها را تعطیل کنند، از همانجا بود که نطفه حرکت 19 دی بسته شد.
فکر میکنم که آقایان نوری همدانی و یزدی نزد آقای گلپایگانی و آقای سیدحسین موسوی تبریزی هم نزد آقای شریعتمداری رفته بودند، به هر صورت درسها که تعطیل شد حرکت طلاب هم آغاز گردید.
از طرف دیگر بنده در آن ایام در حال جمعآوری امضا برای نامه به آقای کورت والدهایم بودم و اعلامیه هم در جیبم بود؛ در نتیجه نمیتوانستم در راهپیماییها شرکت کنم، چون ممکن بود به دستگیریام منجر شود و نامه هم لو برود و این کار با هدفی که ما داشتیم، تناسب نداشت. اکنون جزییات حوادث روز هجدهم دی ماه بهخاطرم نیست، اما اجمالاً میدانم که بعد از نماز مغرب و عشا، زدوخوردهایی بین طلاب و مأموران رژیم در اطراف حرم مطهر روی داد.
در شب نوزدهم هم بار دیگر، جلسهای در منزل ما برگزار شد، تعداد شرکتکنندگان بیشتر از جلسه قبل بود که در منزل آقای نوری تشکیل شده بود. در آن جلسه تصمیم بر این شد که فردا، یعنی روز نوزدهم هم مجدداً نزد علما و مراجع برویم و از آنان بخواهیم که به تعطیلی ادامه دهند.
در منزل علما...
در روز نوزدهم بنده و آقای نوری همدانی و آقای یزدی از کسانی بودیم که در منزل آقای گلپایگانی حاضر شدیم و با ایشان صحبت کردیم و ایشان را متقاعد کردیم که درس را تعطیل کنند. در همین حال که ما در منزل آقای گلپایگانی بودیم، خبر آوردند که درس آقای شریعتمداری هم تعطیل شد؛ زیرا ایشان در این روز درس را شروع کردند، ولی ظاهراً اعتراضاتی مطرح گشت که منجر به تعطیلی کلاس ایشان شد.
در روز نوزدهم طلاب به منزل آقایان علما رفتند، ابتدا به منزل مرحوم علامه طباطبایی رفتند، البته در طول مسیر ظاهراً هیچ شعاری داده نمیشد، این در حالی بود که کامکار، رئیس اطلاعات شهربانی که فرد خبیثی بود، پشتسر جمعیت همراه ماشینهای آبپاش حرکت میکرد. در منزل مرحوم علامه بهدلیل کسالت ایشان، آقای یزدی سخنرانی کردند، پس از آن به منزل آقای وحید رفتند که آقای وحید خراسانی سخنرانی کردند. ایشان در صحبتهایشان از امام تجلیل کردند و از توهینی که به امام شده بود، اظهار ناراحتی نمودند.
درگیری با مأموران رژیم
عصر آن روز، جمعیت به منزل آقای نوری همدانی میرفت و ایشان هم درباره این قضیه بهتفصیل صحبت میکردند. در بازگشت از منزل آقای نوری وقتی جمعیت به چهارراه شهدای فعلی میرسید، درگیری و زدوخورد با مأموران شروع شد. عصر آن روز من به منزل آقای پسندیده رفتم، در منزل آقای پسندیده بودیم که صدای تیراندازی را شنیدیم، همان موقع آقای صانعی به منزل آقای پسندیده آمد و گفت که "شایعه شده که 9 نفر را شهید کردهاند."، ما هم از منزل آقای پسندیده از کوچهها به منزل خودمان در صفاییه رفتیم.
مراجع بزرگ تقلید با تعطیلی درسها، دست به صدور اطلاعیه زدند. بهطور کلی مراجع ایران و بهخصوص مراجع قم در جریان انقلاب و حوادث نهضت حضور داشته و بهویژه نسبت به حوادث و رویدادهای سالهای 1357 ـ 1356 بیتفاوت نبودند، این مسئله از اعلامیههایی که آنان در آن سالها صادر میکردند و یا سخنرانیهای آنان بهخوبی پیداست، البته شدت و ضعف حضور آنان به نوع حوادثی بستگی داشت که پیش میآمد و این گونه نبود که از کنار مسائل بیتفاوت بگذرند.
امام هم در جریان 19 دی با اندکی تأخیر اعلامیهشان را صادر کردند، وجه تأخیر اعلامیه امام این بود که روش ایشان این بود که در ارتباط با حوادثی که در ایران رخ میداد، نخست تأمل میکردند تا کموکیف قضیه به ایشان منتقل شود و بعد به واکنش مناسب و مقتضی دست میزدند؛ بهخصوص مسئله فاصله ایشان از ایران، این تأخیر و تأمل را ایجاب میکرد، بههرحال اعلامیه شدیداللحن ایشان هم بهفاصله چند روز صادر شد.
صدور نخستین اعلامیه درباره وقایع نوزده دی
روز بیستم دی، عدهای از اساتید و مدرسان در منزل ما اجتماع کردند. برخی از مدعوّین جلسه که در خاطرم مانده است، عبارت بودند از آقایان؛ مکارم، وحید خراسانی، محمدی گیلانی، محفوظی و یزدی؛ در آن جلسه که در واقع، سومین جلسه مدرسان محسوب میشد (آن موقع هنوز جامعه مدرسان تشکیل نشده بود.)، صحبتها و تصمیمگیریهایی شد؛ از جمله اعلامیهای در باره حادثه نوزده دی تنظیم کردیم که در واقع نخستین اعلامیهای بود که در حادثه نوزده دی منتشر گشت.
مرکز اسناد انقلاب اسلامی کتاب «خاطرات آیتالله طاهری خرمآبادی» را در دو جلد منتشر کرده است.
انتهای پیام/+