نقد و بررسی کتاب «سرزمین بیفصل»/ حاج حمید خواست من "پری" را بنویسم
بین مصاحبهها احساس کردم اگر از شهید بپرسم مرتب همسرش منقلب میشود، برای همین مصاحبهها را به سمت روایت از زندگی خودش بردم، بعد از مدتی فهمیدم حاج حمید دلش میخواست من پری را بنویسم.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، جلسه نقد و بررسی کتاب «سرزمین بیفصل» با حضور «سمیه عظیمی» نویسنده کتاب، «میثم رشیدی» و «سمیه جمالی» از منتقدین حوزه ادبیات دفاع مقدس در موزه ملی انقلاب اسلامی و دفاع مقدس برگزار شد. این کتاب روایتی عاشقانه از زندگی پروین مرادی همسر شهید سیدحمید تقویفر است.
سمیه عظیمی نویسنده کتاب در این جلسه گفت: ماجرای نوشتن کتاب به سال 93 برمیگردد وقتی که من فهمیدم شهید تقویفر 30 سال تمام روزه بود و مستند کوتاهی ساختیم باعنوان «تشنگی لبهای فرات». من دوست داشتم درباره این شهید بنویسم و نمیشد. سال 95 یک مطلب با عنوان «گل پری بیداری؟» درباره این شهید در روزنامه جام جم نوشتم. وی افزود: من همان سال به همسر شهید پیشنهاد دادم کتابی بنویسم، اما قبول نکردند، چون چند نفر دیگر هم داشتند زندگی شهید را می نوشتند. من علاقهمند به دانستن درباره این شهید بودم و مرتب مطالب را میخواندم و گردآوری میکردم تا اینکه سال 97 مرکز اسناد پیشنهاد داد کتابی درباره شهدای مدافع حرم بنویسم و اولین گزینه من سیدحمید تقویفر بود.
این نویسنده با بیان اینکه چون کتابهای دیگر درباره شهید به نتیجه نرسیده بودند، سرانجام همسر شهید راضی به مصاحبه شد، اظهار داشت: آذر 97 اولین جلسه مصاحبه من با خانم مرادی بود. جلسه اول 5 ساعت طول کشید و حال ایشان بد شد. من هم منقلب شدم و از فردایش گفت دیگر صحبت نمیکنم. من چند سال منتظر این زمان بودم و خیلی اذیت شدم سرانجام به خود حاج حمید متوسل شدم. چون میدانم نوشتن شهدا خودش رزق است. تا اینکه همسر شهید خوابی دید و قبول کرد که مصاحبه کند.
عظیمی با اشاره به علاقه بسیار زیاد خانم مرادی به همسرش، گفت: من بین مصاحبهها احساس کردم اگر از شهید بپرسم مرتب همسرش منقلب میشود، برای همین مصاحبهها را به سمت روایت از زندگی خودش بردم. سؤالات خاص و ریزی پرسیدم و همه اینها معبری به وجود این خانم بود تا صحبت کند و یک سال و اندی صحبت کردیم.
حاج حمید میخواست من پری را بنویسم
وی افزود: بعد از مدتی فهمیدم حاج حمید دلش میخواست من پری را بنویسم. پری یعنی همسرش که به تنهایی چهار بچه را بزرگ کرده و زندگی سختی را پشت سر گذاشته است. شنیدن آن شرایط هم سخت بود و حس کردم میخواهد پری را روایت کنم.
وی درباره نحوه نوشتن کتاب گفت: حاج حمید پدیدهای است که اسمش را بیاورد میآید. بعضی از شهدا خیلی دستشان باز است. اگر نخواهد دربارهاش نمیتوانی بخوانی یا بنویسی. ویراستار کتاب به من گفت کتاب را به انتشارات شهید کاظمی یا روایت فتح و مرکز اسناد بدهم. من گفتم هر جا حاج حمید بخواهد. کتاب را به مرکز اسناد دادم. خیلی استقبال کردند مسئول انتشارات با من تماس گرفت و آنها با نظر مستقیم آقای پورمحمدی این کتاب را در مرکز اسناد چاپ کردند. این اولین جلد از کتابهایی است که به صورت داستانی در مرکز اسناد منتشر شده است. از نظر من یک روایت عاشقانه است.
میثم رشیدی هم در این جلسه گفت: نوع شناخت من از حاج حمید جالب است چون خودش رسانه است و در روزهایی که نوشتن از شهدای مدافع حرم کار راحتی نبود ما خبرهای شهدا را در سایت داشتیم. بعد از شهادتش یکی از دوستان حاج حمید آمد تا درباره ایشان صحبت کند و اصرار داشت اسمش را منتشر نکنیم. بغض عجیبی در صدایش بود و مطالبی را برای من گفت و بیشتر از اینکه مجذوب شخصیت حاج حمید شوم کنجکاو شخصیت همسر شهید شدم. چون با توجه به موقعیت شغلی همسرش راضی شده بود در حاشیه تهران و با سختی زندگی کند و همراهی همسرش با این شرایط جالب بود.
روایت بسیار محترمانه از عشق
وی افزود: من هم کتاب را خواندم و هم اصل گفت وگوها را و میدانم نویسنده چه گفتوگوهایی را تبدیل به این کتاب کرده است. راوی خیلی جزئینگر است و خیلی دقیق وقایع را بیان کرده است. فاصله مناسبی هم از شهادت تا انتشار کتاب به وجود آمده و هر چند همسرش هنوز خیلی تحتتأثیر است اما اگر فاصله کوتاهتر بود چالش بیشتر بود. باید 5 تا 7 سال فاصله بیفتد تا احساسات فروکش کند و به خاطرات اصیل برسیم.
رشیدی اظهار داشت: ما با روایتهای عاشقانه متعددی در حوزه شهدای مدافع حرم روبرو هستیم، اما در این کتاب نویسنده عشق همسر شهید را بسیار محترمانه مطرح کرده است. در عین حال که کمک میکند به تصویرسازی، زبان خوبی دارد. کار ویراستاری کتاب را هم باید ستود.
این منتقد اظهار داشت: کتاب شروع متفاوتی دارد که مناسب است. ادبیات کتاب در قد و قواره عشق است و در هر فصل بخش احساسی ماجرا از بخش جدی جدا شده و این به مخاطب کمک میکند و این جزء نقاط مثبت کار است.
رشیدی همچنین با بیان اشکالاتی درباره صفحه آرایی و المانهای موجود در کتاب افزود: این کتاب حاج حمید نیست، کتاب خانم پروین مرادی است و ما بیشتر با شخصیت خانمشان آشنا میشویم.
در کار فرهنگی گرفتن پول واجب است!
سمیه جمالی در ابتدای صحبتش با انتقاد از رفتار بعضی ناشران و نهادهای فرهنگی در ارتباط با نویسندگان جوان و نوقلم گفت: خیلی وقتها یا یک نوقلم تماس میگیرند و میگویند تولید محتوا کنید یا برای ما یادداشت و نقد بنویس اما در نهایت برای این زحمات دستمزدی نمیدهند. ما برای پول کار نمیکنیم اما کسی که سفارش کار میدهد نباید سوء استفاده کند ما باید از این نویسندههای نوقلم حمایت کنیم و در کار فرهنگی گرفتن پول واجب است.
وی افزود: یک نویسنده کار بزرگی انجام میدهد و مدت زیادی وقت میگذارد اما مبلغ خیلی کمی میدهند. از آن طرف در حوزه کتاب دفاع مقدس اگر کسی میخواهد چیزی بنویسد. آنجا نباید بگوید من این محتوا را نوشتم تا ادای دین شود و نباید ایرادی گرفت. اگر احساس دین میکنید که باید این خاطرات نوشته شود باید این تخصص را به دست بیاورید. مردم به نوشتههای مختلف دسترسی دارند و کار ضعیف خیانت است.
این نویسنده اظهار داشت: این کتاب با اینکه کار اول خانم عظیمی است اما حرفهای کار کرده است. من این کتاب را با لذت خواندم و خیلی جذبم کرد و نمیدانستم قلمش این قدر خوب است. زبانش شاعرانه است و پر از استعاره و توصیف و تشبیه. البته معتقدم گاهی درباره یک اتفاق کوچک کلی استعاره به کار رفته و برای اینکه مخاطب را جذب کند اگر جاهایی بیپیرایهتر صحبت میکرد بهتر بود. این عاشقانه خیلی روی شخصیت شهید سایه انداخته است و ما خیلی شهید را نمیبینیم و اگر ادامه داده شود، ما شهید را بیشتر ببینیم.
جمالی گفت: پاورقیها هم به نظرم خیلی زیاد است. زبان متن با زبان پاورقیها فرق دارد. کل فضا، فضای غمگینی است به نظرم جا داشت بعضی جاها فضا شادتر میشد. نویسنده هم زاویه دید را دوم شخص انتخاب کرده که کار سختی است اما خوب از عهدهاش بر آمده است. از سوی دیگر خیلی کم روی داده که در ادبیات دفاع مقدس نویسنده زحمت بکشد و ایجاد فرم کند و غالبا همه به صورت خطی روایت میکنند و میروند اما نویسنده در این کتاب زحمت کشیده و ایجاد فرم کرده است.
غالب زندگینامههای نوشته شده، جذاب نیستند
در پایان مراسم هم سمیه عظیمی نویسنده کتاب گفت: من تلاش کردم کار نویی انجام بدهم. چون زندگینامه خطی را وقتی جلوی من میگذارند. من صرفا تورق میکنم این کتابها را که آیا چیز جذابی دارد یا نه. اما واقعا گره و قلابی پیدا نمیکنم.
وی افزود: من تلاش کردم کتابی بنویسم که وقتی میخوانید با حوصله بخوانید. نمیتوانید وسطش را بخوانید و بفهمید چه شده است. هدف من این بود. علاوه بر اینکه به همه توصیه میکنم زندگینامه بخوانند اما باید زندگینامه را طوری بنویسید که مردم بخوانند. اینکه فصلبندی را تغییر دادم به خاطر این بود که مخاطب را وادار به خواندن کند.
این نویسنده اظهار داشت: ما با انتشارت مرکز اسناد انقلاب اسلامی و انتشارات ایران تصمیم گرفتیم که سه جلد کتاب درباره حاج حمید منتشر شود. یکی از آنها «سرزمین بیفصل» است که به روایت همسرش است. کتاب دیگر «روایت ناتمام» است که در انتتشارات ایران منتشر شده و زندگینامه خودنوشت حاج حمید است که تا سال 93 مصاحبه کرده است و خودش روایت کرده است. قرار است کتاب سوم از نگاه همکارانش باشد که هنوز منتشر نشده است.
انتهای پیام/