برخورد امام خمینی(ره) با نخست وزیر شاه در خانهاش
امام هنگام ورود امینی به خانه، از سر جای خود بلند نشد. او به بهانه بازکردن بند کفش خود مدتی دم در اتاق، خود را سرگرم کرد تا شاید امام(ره) را به احترام مورد دلخواه خود وادارد، لیکن امام(ره) از جای خود تکان نخورد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، سید حمید روحانی مورخ ایرانی و نویسنده کتاب مشهور «نهضت امام خمینی» است. این مجموعه که چاپ اول آن مربوط به سال 1381 بوده، به نگارش تاریخ نهضت امام خمینی با ارائه شواهد و اسناد و مدارک میپردازد و سعی دارد جزئیات این نهضت را بازگو کند. این کتاب شامل حقایق دست اول و ناشنیدهای است که در ادامه به مناسبت فرا رسیدن سالروز پیروزی انقلاب اسلامی، بخشی از جلد اول این کتاب را بازخوانی میکنیم که مطالب جالبی از روی کار آمدن نخست وزیر امینی توسط آمریکاییها بیان میکند. این مطالب که به روزگار اصلاحات اراضی بر میگردد را در ادامه میخوانید:
لولو سر خرمن برای شاه
طفره رفتن و نیرنگبازی شاه برای سرباز زدن از اجرای برنامهٔ امریکایی اصلاحات ارضی، از نظر مقامات کاخ سفید پوشیده نماند و بر خشم و ناخرسندی آنان نسبت به رژیم شاه افزود. آنان دریافتند که جز از طریق برخورد جدی با شاه نمیتوانند او را به اصطلاح معروف بر سر عقل! آورند، و رام و فرمانبردار و مطیع سازند! در پایان سال 1339 مقامات کاخ سفید طی پیام شدیداللحنی تمایل خود را به روی کار آمدن دکتر علی امینی، به شاه رساندند تا بدینوسیله برای او رقیب قدرتمند بتراشند و به او بفهمانند که آمریکا در تصمیم خود برای پیاده کردن رفرم «انقلاب سفید» جدی است و اگر او نمیتواند یا نمیخواهد به اجرای آن دست بیازد، زمام قدرت را به مقامی که استعداد دست زدن به «اصلاحات اجتماعی»! دارد تسلیم کند.
مشارٌالیه قبل از مراجعت به ایران مقدمات زمامداری خود را از نظر سیاست خارجی فراهم نموده
ساواک در گزارشی آورده است:
«یکی از دوستان نزدیک دکتر علی امینی اظهار داشته، مشارٌالیه قبل از مراجعت به ایران مقدمات زمامداری خود را از نظر سیاست خارجی فراهم نموده و از قول دکتر علی امینی افزوده، سیاستهای غرب با زمامداری وی موافق، ولی شخص اعلیحضرت همایون شاهنشاه با این امر موافق نیستند و شخصاً به سفیر کبیر آمریکا گوشزد فرمودهاند که دکتر امینی قابل اعتماد معظمٌله نیست؛ لیکن سفیر کبیر امریکا به شاهنشاه اطمینان داده که
دکتر امینی مطیع نظریات ملوکانه خواهد بود... گویندهٔ این خبر که از دوستان نزدیک دکتر علی امینی است، زمامداری مشارٌالیه را تا اواخر سال آینده قطعی دانسته است».
در گزارش دیگری از ساواک آمده است:
«یکی از نزدیکان دکتر امینی اظهار داشته، کندی با دکتر امینی از نزدیک آشناست و پس از شروع به کار، دکتر امینی را تقویت و حمایت خواهد کرد و نیز گفته شده است که سیاست کندی در ایران تقویت جناح دکتر امینی و از طرف دیگر حمایت از جبهه ملی است».
نخست وزیر ایران نوچه سیا
اداره اطلاعات امریکا (C.I.A) در صفحهٔ 88 از کتاب خود اعتراف کرده است که دکتر علی امینی از «نوچه» های آن سازمان جاسوسی میباشد. در این کتاب که به نام «سیا» میباشد، آمده است:
«... چند روز پس از اینکه علی امینی، تحصیلکردهٔ دانشگاه سوربن پاریس، در ماه مه 1961 مقام نخستوزیری ایران را اشغال کرد، یک مأمور ادارهٔ اطلاعات امریکا (سیا) در یکی از بارهای شهر استانبول یکی از دوستان روزنامهنویس خود را ملاقات نمود. با صرف چند گیلاس مشروب مارتینی، مدتی با هم صحبت کردند و بعد مخبر روزنامه، از مأمور اداره اطلاعات سؤال کرد: دربارهٔ امینی در ایران چه میدانید؟ او چه نوع بازیگری است؟ مأمور اداره اطلاعات جواب داد: او خوب است، عالی است. او یکی از بچههای خودمان است ».
شاه زیر فشار شدید مقامات امریکایی، با روی کار آمدن دکتر امینی موافقت کرد و در تاریخ 27 اردیبهشت 1340 او را به مقام نخستوزیری منصوب ساخت. امینی وارد صحنهٔ سیاست شد و با سخنرانیها، وعدهها و وعیدها و انتقاد شدید از دولتهای گذشته، کوشید مردم محروم ایران را خواب کرده و به گفتهٔ کندی «امیدواری پدید آورد»!
دیدار امینی با امام(ره)
او با دست زدن به یک سلسله برنامههای فریبنده و به ظاهر مذهبی، کوشید که در میان مقامات روحانی جای پایی به دست آورد و موافقت علمای اسلامی را در مورد طرحهایی که از جانب امریکا در دست اجرا داشت، به گونهای جلب کند و بدینگونه به «اصلاحات» مورد نظر امریکا مشروعیت ببخشد. هنوز بیش از دو ماه از نخستوزیری او نگذشته بود که به مناسبت فرارسیدن ماه محرم، طی بخشنامهای همه کابارهها، مشروبفروشیها، عشرتکدهها و ... را در طول ماههای محرم و صفر تعطیل اعلام کرد و وعده داد که با فساد و فحشا و بیبند و باری مبارزه گستردهای را آغاز خواهد کرد.
امام هنگام ورود امینی به خانه، از سر جای خود بلند نشد. او به بهانه بازکردن بند کفش خود مدتی دم در اتاق، خود را سرگرم کرد تا شاید امام را به احترام مورد دلخواه خود وادارد، لیکن امام از جای خود تکان نخورد و تنها هنگام نشستن او به صورت نیمخیز حرکتی کرد. وقت رفتن او نیز امام از جای خود بلند شد و ایستاد، لیکن او را بدرقه نکرد.
روز جمعه اول دی ماه 1340 رهسپار قم شد و با علما و روحانیان طراز اول: امام خمینی و آقایان گلپایگانی، نجفی مرعشی و شریعتمداری دیدار کرد. او انتظار داشت که علمای قم از تصویب و اجرای قانون اصلاحات ارضی اظهار نارضایتی کنند و جلوگیری از اجرای آن را خواستار شوند. از این رو، خود را برای دفاع از طرح یاد شده و جلب نظر آنان برای اجرای آن آماده کرده بود؛ لیکن برخلاف تصور او، امام در سخنان خود اصولاً به مسأله اصلاحات ارضی هیچگونه اشارهای نکرد. دیگر علما نیز تا آنجا که گزارشات نشان میدهد وارد این بحث نشده بودند.
امام هنگام ورود امینی به خانه، از سر جای خود بلند نشد. او به بهانه بازکردن بند کفش خود مدتی دم در اتاق، خود را سرگرم کرد تا شاید امام را به احترام مورد دلخواه خود وادارد، لیکن امام از جای خود تکان نخورد و تنها هنگام نشستن او به صورت نیمخیز حرکتی کرد. وقت رفتن او نیز امام از جای خود بلند شد و ایستاد، لیکن او را بدرقه نکرد. این برخورد امام بر او گران آمد، برای شاه نیز سنگین بود. پس از بازگشت او از قم در دیداری که با شاه داشت، از شیوه برخورد امام سخن به میان آمد. امینی در خاطرات خود آورده است:
«... وقتی جریان را برای شاه تعریف کردم، گفت: او به شما توهین کرد. گفتم: چرا؟ گفت: برای اینکه تا دم در نیامد. گفتم: آقا خواهش میکنم که تفتین نکنید...».
برای خواندن ادامه این تاریخ جالب و اینکه حضرت امام خمینی (ره) در آن دیدار به امینی چه گفت، میتوانید به جلد اول کتاب نهضت امام(ره) نوشته حجت الاسلام حمید روحانی مراجعه کنید.
انتهای پیام/