۴ آسیب کلانی که در رویکرد رسانه‌ای به سبک زندگی وجود دارد

یک کارشناس رسانه می‌گوید در رویکرد رسانه‌ای به سبک زندگی ۴ خلأ کلان داریم: «ترکیب فرهنگی»، «اختلاط فرهنگی»، «التقاط فرهنگی» و «استحاله‌ی فرهنگی». ترکیب فرهنگی یعنی نمادهای آسیب‌زای سبک زندگی غربی کنار سبک زندگی اسلامی قرار می‌گیرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، واکاوی تحلیلی رویکرد رسانه‌ای به سبک زندگی، در حقیقت پاسخگویی به این سؤال است که سبک زندگی ایرانی و اسلامی در عرصه حیات اجتماعی و تمدنی چه چیزی به دست می‌دهد و گستره آن تا کجاست؟ در این گفت‌وگو دیدگاه حجت‌الاسلام دکتر امیرمحسن عرفان عضو هیئت علمی دانشگاه معارف اسلامی و نویسنده کتاب «رسانه و آموزه‌ی مهدویت» را دربارۀ رویکرد رسانه‌­ای به مقوله سبک زندگی را جویا شده‌ایم.

آنچه در این گفت‌وگو  در باب سبک زندگی می‌آید، حاصل اهمیت و ضرورت بحث و تلاش برای بازنمایی نکاتی است که ما را به وضع مطلوب رسانه‌ای در رویکرد به سبک زندگی نزدیک می‌کند. در این گفت‌وگو سه گزاره‌ی «غایت‌اندیشی جمعی در رویکرد رسانه‌ای به سبک زندگی»، «توجه همزمان به پیش برنده‌ها و پیش کشنده‌ها در مهندسی سبک زندگی»، «توجه متوازن و متعادل به سازه‌های دخیل در مهندسی سبک زندگی»، مأموریت رسانه تراز تمدن نوین اسلامی در رویکرد به سبک زندگی دانسته شده است.

نگاه تمدنی در حوزه رسانه وجود ندارد

* اساساً وقتی می‌گوییم رسانه در عرصه‌ی سبک زندگی تأثیر بسزایی دارد به چه معنا است؟

در ابتدا باید یادآور شد که رسانه­‌ها سه نقش کلان در مهندسی فرهنگی در عرصه سبک زندگی بر عهده دارند؛ این سه نقش عبارتند از: نقش راهبردی، تاکتیکی و عملیاتی.  نقش راهبردی به معنای گفتمان­‌سازی، اقناع‌­سازی و هنجارسازی در عرصه سبک زندگی است. نقش تاکتیکی به معنای  دیپلماسی رسانه‌­ای در جهان اسلام در عرصه سبک زندگی، مدیریت تنوع‌های فرهنگی در سبک زندگی و صیانت از سرمایه فرهنگی در عرصه سبک زندگی است. نقش عملیاتی به معنای اطلاع­‌رسانی، آموزش اثربخش و پیشگیرانه، پایش و رصد محیطی و هدایت افکار عمومی در رویکرد به سبک زندگی تراز تمدن نوین اسلامی است.

«فقدان غایت‌اندیشی جمعی» در عرصه سبک زندگی در رسانه دیده می‌شود

باید اذعان داشت که «فقدان غایت‌اندیشی جمعی» در عرصه سبک زندگی در رسانه دیده می‌شود. حساسیت‌زایی رسانه‌ای در این زمینه وجود ندارد. نگاه تمدنی در حوزه رسانه وجود ندارد. فقدان نگرش تمدنی به سبک زندگی اسلامی سبب می‌شود ما ااز روزگار آخرالزمانی که درون آن زیست می‌کنیم، غافل باشیم و هر محتوایی را به عنوان خوراک به جامعه تزریق کنیم.

از دیگر سو در رویکرد رسانه‌ای به سبک زندگی چهار خلأ کلان داریم: «ترکیب فرهنگی»، «اختلاط فرهنگی»، «التقاط فرهنگی» و «استحاله‌ی فرهنگی». ترکیب فرهنگی به این معناست که نمادهای آسیب‌زای سبک زندگی کنار سبک زندگی اسلامی قرار می‌گیرد. شما می‌بینید در کنار معماری ایرانی اسلامی از نمادهای تجملاتی به سبک غربی استفاده می‌شود. در رسانه ملی بعضاً ‌به سمت اختلاط هم رفتیم؛ یعنی پوشش اسلامی با نگاه غربی تفسیر می‌شود. التقاط فرهنگی نیز به این معنا است که سبک زندگی ایرانی با مبانی غربی مورد تحلیل قرار می‌‌گیرد. در استحاله‌ی فرهنگی، نمادهای ایرانی اسلامی کنار گذاشته می‌شود و مبانی، الگو و نماد غربی جایگزین می‌شود.

* شما در جایی اشاره داشتند که در عرصه‌ی سبک زندگی باید به «پیش‌برنده‌ها» و «پیش‌کشنده‌ها» توجه داشته باشیم. در این باره بیشتر توضیح می‌دهید؟

پیش‌برنده‌ها یعنی ظرفیت‌های اندیشه‌ای، مادی، فرهنگی و اقتصادی در حوزه سبک زندگی. کمتر ملت و قومی پیدا می‌شود که نسبت به میراث خود بی‌تفاوت باشند. ما باید پیوند ایران با اسلام را در تعاملات خانوادگی، اجتماعی، ملی و بین‌المللی نشان دهیم. سوگمندانه در عرصه تهیه فلیم‌ها در رسانه ملی، آن مقدار که سبک‌های زندگی غربی ترویج می‌شود، میراث غنی اسلامی ما ترویج نمی‌شود.

اما پیش‌کشنده‌ها اهداف، آرمان‌ها، افق تمدنی فراروری ما است که سبک زندگی را باید در تراز آن تعریف کنیم. در رویکرد رسانه‌ای به سبک زندگی به این مهم نیز توجه کافی نمی‌شود.

نخ تسبیحی بین داشته‌ها و افق‌ها و ظرفیت‌های تمدنی در رسانه نیست

* گاهی اوقات فضای رسانه‌ای ما انتزاعی است؛ یا نگاهی یک‌سویه به سبک زندگی داریم و یا توازنی با رویکرد تمدنی‌ و فرهنگی‌مان نمی‌یابیم. چه راهکاری در این باره پیشنهاد می‌کنید؟

راهکار این امر، توجه به سازه‌های عینیِ دخیل در تحقق سبک زندگی است؛ ما با آسیبی به نام «عدم توازن» در پرداخت رسانه‌ایِ سبک زندگی مواجهیم. عدم توازن، یعنی عدم دیدن گزاره‌هایی که به مثابه سازه‌های زندگی تراز تمدن نوین اسلامی دخیل هستند و غالباً در امور معنوی و آرمانی در سبک زندگی تأکید می‌شود، اما از برخی موضوعات مثل تربیت جنسی و نقش آن در تحقق سبک زندگی اسلامی غفلت می‌شود. باید در چنین شرایطی پرسید: جایگاه لذت در هندسه سبک زندگی اسلامی چیست؟ اسلام لذت‌­ را به مثابه یک گرایش اصیل فطری به رسمیت می‌شناسند، منتها هنر اسلام در مهندسی رویکرد لذت‌های دنیوی است. چقدر این مقوله را در سبک زندگی مدنظر قرار دادیم؟ در «عدم توازن در ساخت سازه‌های سبک زندگی» یک تصویر کاذبی در ذهن مخاطب ترسیم شده که اساساً لذت جایگاهی ندارد. چنین رویکردی سبب می‌شود برخی به سبک زندگی غربی و عرفان‌های کاذب روی بیاورند.

عدم توازن، یعنی عدم دیدن گزاره‌هایی که به مثابه سازه‌های زندگی تراز تمدن نوین اسلامی دخیل هستند و غالباً در امور معنوی و آرمانی در سبک زندگی تأکید می‌شود، اما از برخی موضوعات مثل تربیت جنسی و نقش آن در تحقق سبک زندگی اسلامی غفلت می‌شود.

 

 

نباید فراموش کرد که غیر از «عدم توازن»، «عدم تعادل» هم در رویکرد به مقوله سبک زندگی دیده می‌شود، یعنی دچار افراط و تفریطیم. حد میانه را ندیدیم و به آن توجه نکردیم. در سازه‌های دخیل در سبک زندگی نبایستی افراط و تفریط کنیم. اساساً راهکار اقناع مخاطب در فضای رسانه‌ای و ترغیب آن، رعایت توازن و تعادل است.

پس سازه‌های دخیل در سبک زندگی باید متعادل و متوازن مورد تأکید قرار گیرد. اولاً بدانم داشته‌های تمدنی ما در سبک زندگی چیست و دوم اینکه بدانم ظرفیت‌های تمدنی در عرصه سبک زندگی و در نهایت افق تمدنی ما چیست. متأسفانه نخ تسبیحی بین داشته‌ها و افق‌ها و ظرفیت‌ها نیست.

باید به خودباوری رسانه‌ای در عرصه سبک زندگی برسیم

* در مقوله سبک زندگی، بزرگ‌ترین آسیب جامعه ما، خودتحقیری است؛ یعنی یک فضای روانی و ذهنی پیدا شده که گویی داشته‌های تمدنی در سبک زندگی و نیز ظرفیت تمدنی نداریم، لذا افقی هم برایمان متصور نیست و در چنین نگاهی، آنکه می‌تواند نسخه دهد، تمدن غرب است.

رصد محیطی ــ رسانه‌ای با رویکرد مقوله سبک زندگی و یا وضعیت‌شناسی فضای رسانه‌ای راهکار این چالش است. در این رصد محیطی نیز با آسیب‌های کلانی مواجهیم. نکته حیاتی در وضعیت‌‌شناسی فضای رسانه‌ای، اراده‌سازی و ذهنیت‌سازی برای جامعه ایران است تا به این داشته‌ها و ظرفیت‌ها پی ببرند و به خودباوری در عرصه سبک زندگی برسند. این کاری است که باید در عرصه رسانه انجام گیرد. در تقابل‌ رسانه‌ای در عرصه سبک زندگی، تفوق با رسانه‌های غربی بوده است. آنها توانستند سبک زندگی غربی را دارای نفوذ و تسری جلوه دهند. حتی گاهی دکور برنامه‌ها هم وارداتی است. در چنین شرایطی و با چنین مدیریتی شما چگونه می‌توانی مروّج سبک زندگی ایرانی اسلامی باشی؟

بیشتر بخوانید

 

 

برخی از  آسیب‌ها مربوط به طراحی و مهندسی پیام و محتوای رسانه‌ای در رویکرد به سبک زندگی است. برای نمونه انفکاک میان رمزگان‌­های شور و شعور، تاریخ‌مندی پیام رسانه‌ای در رویکرد به سبک زندگی، نقطه جوش‌­بودگی رسانه‌­ای در عرصه سبک زندگی، عدم ارتقای قابلیت‌­های انعطافی جهت میدان­‌داری رسانه‌­ای، عدم اطلاع‌رسانی رسا، ساده و قابل فهم از این نمونه‌ها است.  

برخی دیگر از آسیب‌ها، آسیب‌­ها و موانع رویکردی است. در این زمینه باید اشاره داشت که عدم اعتقاد به بُرد رسانه­‌ای در مهندسی سبک زندگی، غلبه فرهنگ عامه‌­پسند بر پیام کیفی در سریال‌سازی‌ها و برنامه‌های ترکیبی رسانه ملی، عدم استفاده از تکنیک­‌های جریان­‌ساز خبری و مدیریت­‌های لحظه‌­ای و مناسبتی در عرصه  سبک زندگی، مهم‌ترین آسیب‌های رویکردی در پرداخت رسانه‌ای سبک زندگی است.

تصویرسازی کاذب از میراث تمدن اسلامی صورت می‌گیرد

* رسانه‌ها در نظام سلطه‌ی غرب درصدد ناکارآمد نشان دادن سبک زندگی ایرانی اسلامی هستند؛ هرچند این رویکردشان سبقه در یک فرآیند چند صد ساله دارد و اکنون سناریوی خود را در قالب هنر پیش می‌گیرند، اما چه راهکار مواجهه‌ای در برابر این هجمه داریم؟

تصویرسازی کاذب از میراث تمدنی اسلام در عرصه سبک زندگی یکی از راهبردهای رسانه‌ای نظام سلطه در این زمینه است. انکار نقش اسلام در ارائه الگوی مطلوب در عرصه سبک زندگی و تقلیل آفرینش‌های فرهنگی و تمدنی اسلام به برخی فراورده‌های ظاهری در این راستا صورت می‌گیرد. معناسازی جدید در عرصه سبک زندگی نیز یکی دیگر از راهبردهای آنان محسوب می‌شود. حمایت رسانه‌ای از دگراندیشان و تجددگرایان در عرصه سبک زندگی مهم‌ترین راهکار رسانه‌ای آنان در معناسازی جدید در عرصه سبک زندگی محسوب می‌شود.

جنگ شناختی و مدیریت اذهان در عرصه سبک زندگی از دیگر راهبردهای رسانه‌ای در این زمینه است. تردیدآفرینی در ظرفیت‌های تمدنی اسلام در مهندسی سبک زندگی، هیجان‌سازی کاذب رسانه‌ای  برای گرایش به سبک زندگی غربی، آرایش و بزک رسانه‌ای سبک زندگی غربی مواردی هستند که بر اساس الگویی خاص از سبک زندگی مبتنی بر جنگ شناختی دشمن صورت می پذیرد.

انتهای‌پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط