اشعار ولادت حضرت علی اکبر(ع)|خدا به حضرت ارباب هدیه داد پسر، خوشا به حال پسر یا خوشا به حال پدر

اشعار ولادت حضرت علی اکبر (ع)|خدا به حضرت ارباب هدیه داد پسر، خوشا به حال پسر یا خوشا به حال پدر

همزمان با سالروز ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان اشعاری از شاعران آیینی کشورمان منتشر می‌شود.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، 11 شعبان مصادف با سالروز ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام، فرزند بزرگ امام حسین علیه السلام است. در تقویم کشورمان نیز این روز با عنوان "روز جوان" نامگذاری شده است.

امام حسین(ع) او را شبیه‌ترین مردم به پیامبر اکرم(ص) معرفی کرده فرمود: هر وقت مشتاق دیدن پیامبر(ص) می‌شدیم، به او نگاه می‌کردیم.

حضرت علی‌اکبر در روز عاشورا نخستین فرد از بنی‌هاشم بود که به شهادت رسید، پدرش بالای جنازه او حاضر شد و قاتلان او را نفرین کرد. علی‌اکبر در پایین‌پای پدر دفن است و مزار او داخل ضریح امام حسین(ع) قرار دارد.

همزمان با سالروز ولادت حضرت علی اکبر اشعاری از شاعران آیینی کشورمان منتشر می‌شود.

مسعود یوسف‌پور

در شباهت به نظر نفسِ پیمبر شده است
بی‌جهت نیست که اسمش علی اکبر شده است

چه بگویم من از آن ذات که ممسوسِ خداست
اکبر است و صفت اکبر، مخصوصِ خداست

حرکات و سکنات و وجناتش طاها
مادرش آمنه بوده است مگر یا لیلا؟

با همه، خُلقِ عظیمش سرِ احسان دارد
این پیمبر چقدر تازه‌مسلمان دارد

ماه عالم شده از دیدن رویش سرمست
"پیرهن‌چاک و غزل‌خوان و صراحی در دست"

سنگ در دستش از اعجاز، قمر می‌گردد
گر به خورشید بگوید نرو، برمی‌گردد

جان علی، جسم نبی، جلوۀ کوثر بوده
سرّ لولاک، از اول علی اکبر بوده

هر زمان عطر حضورش به هوا برمی‌خاست
نفس پنج تن آل‌عبا برمی‌خاست

ذاتش آئینه در آئینه پیمبر گشته
بارها از شب معراجِ خودش برگشته

قاب قوسینِ خداوند خمِ ابرویش
زد قدم زینب کبری به سر زانویش

بی‌نقاب آمدنش پیش عمو دیدنی است
به اباالفضل قسم قامت او دیدنی است

چه بگویم من از آن سروِ خرامانِ بهشت
حرف حق را قلم خواجۀ شیراز نوشت:

"شاه شمشادقدان، خسرو شیرین‌دهنان
که به مژگان شکند قلب همه صف‌شکنان"

زلفش آن‌روز که در دست نسیم افتاده
سمت و سو داده به تحریر مؤذن‌زاده

کربلا هم عطشش چندبرابر شده بود
تشنۀ صوت اذان علی اکبر شده بود

أشهدُ أنّ به این مرد ولی باید گفت
اشهدُ أنّ علی بعدِ علی باید گفت

جلوی چشم پدر، ردشدنش را عشق است
أشهدُأنّ محمّد شدنش را عشق است

باد آورده به‌همراه، شمیم صلوات
می‌وزد بر سر کوی تو نسیم صلوات

ابر رحمت تویی و تشنۀ الطافِ تو دشت
مشک از چشمۀ چشمان تو پر برمی‌گشت

کیستی ای که پیمبر شدی از کل جهات
باز هم بر گل روی علی اکبر #صلوات

چشم دنیا به تنت جامۀ احسان دیده است
حسنی بودن تو بر چه‌کسی پوشیده است؟

رحمت واسعه‌ای، اسب تو از روی کرم
وسط لشکر دشمن زده ناگاه قدم

می‌روی پشت‌سرت باد شده پا به رکاب
نام اسب تو عقاب است، عقاب است عقاب

می‌شود صید نگاهت دل میدان حتی
باز شد روی تو آغوش بیابان حتی

رفتی آن‌گونه که شد دشت پر از عطر تنت
کربلا رنگ گرفت از نفس پیرهنت

ذات تو گرچه خلاصه‌شدۀ پنج تن است
بعد تو دشت پر از عطر حسین و حسن است

بیشتر ریخت به‌هم رفتن تو قاسم را
کشت داغ تو جوانان بنی‌هاشم را

مجید تال

و بی‌مقدمه با رخصت از جناب قمر
نوشتم اول خط، سیدی علی اکبر
خدا به حضرت ارباب هدیه داد پسر
خوشابه حال پسر یا خوشا به حال پدر
خوشا به حال هرآن‌کس که نام خادم داشت
علی رسید، جهان شاهزاده لازم داشت

و جلوه کرد در عالم علی دوباره علی
که برد نام علی را به هر مناره علی
علی‌است وارث والایی و وقار علی
به‌دست اوست برازنده... ذوالفقار علی
حسین بر لبش الله اکبر آورده
خدا برای جهان باز حیدر آورده

به سینه مُهر "انا فاطمی‌نسب" دارد
زمان زمان تبرّاست، پس غضب دارد
به انتقام، سر از دشمنان طلب دارد
همیشه نعرۀ یا فارس العرب دارد...
علی کنار اباالفضل مثل جان و تن اند
بگو که جمع ابالقاسم و ابالحسن اند

اگرچه عالم و آدم به شوکتش رو زد
اگرچه هیبت عباس هم دم از او زد
قدش به قامت افلاک اگرچه پهلو زد
ولی مقابل زینب همیشه زانو زد
حسین گفت که بی او دلم شفیق نداشت
اگر نبود...، علمدار من رفیق نداشت

میان کرببلا خواست تا نشان بدهد_
_علی شده، که برای حسین جان بدهد
چرا بهانه به دست حرامیان بدهد
نخواست تا به امان‌نامه‌ها امان بدهد
نظام لشکر خودکامه را به هم می‌زد
همین که دور و بر خیمه‌ها قدم می‌زد

علی گلچین‌پور

چه قیامتی و چه محشری، چه صنوبری و چه سروری
چه محمدی و چه حیدری، شه ماسِواء، علی اکبری

به فدای خنده‌ قند تو ، به فدای سرو بلند تو
به فدای زلف کمند تو، قمرُ السماء علی اکبری

منم آن خمارِ سبوی تو، وَ اسیر طرۀ موی تو
به فدای گلشن روی تو، که تو دلربا علی اکبری

تویی آن دلیل حیات من، تویی آن صراط نجات من
وَ تو اصل صوم و صلاة من، علم الهداء، علی اکبری

همه مضطرب ز شجاعتت، متحیر از تو و هیبتت
به فدای شور و صلابتت، اسدُ الولاء، علی اکبری

مه کهکشان یل قهرمان، شه لامکان شرف الزمان
وجناتِ تو، شعف البیان، جبلُ الوفاء علی اکبری

محمدجواد مطیع‌ها

کلامی را نمی‌بینم  که شأنَش را عیان سازد
مگر لطف خدا جاری کلامی بر زبان سازد

مقامی را که ممسوس است در ذات خداوندی
چگونه می‌تواند چون منی آن را بیان سازد

چگونه می‌توان گفتن ز مولودی که میلادش
دوباره روی احمد را در این عالم عیان سازد

رُخش احمد قدش حیدر نفس‌هایش مسیحایی
خدا آورده او را تا که رشک انس و جان سازد

از آن خُلق کریمانه که ارث از مجتبی برده
تواند از کرم دریا کران تا بی‌کران سازد

جنان آمد پدید از گوشۀ لبخند بابایش
در آغوش پدر خندد جنانی در جنان سازد

پِی آب حیاتند و نمی‌دانند اگر خواهد
جهان پیر را با یک نگاه خود جوان سازد

اگر افتاده از پایی بزن درب سرایش که
زِ هَر افتاده گیرد دست از او یک قهرمان سازد

دلا غافل مشو یکدم ز الطاف علی اکبر
که هرچه از خدا خواهی علی اکبر همان سازد

پدر آمد به بالینش که ای سرو رشید من
مخواه این‌گونه داغ تو قد من را کمان سازد

احسان نرگسی

مسیح بود و اذانش به مرده جان می‌داد
به هر شکسته‌پری شوق آسمان می‌داد
اگرچه با رجزش عرش را تکان می‌داد
زمان جنگ به دشمن هم او امان می‌داد

به قلب معرکه می‌زد علی‌علی‌گویان
که خاندان علی را چه‌باکی از طوفان

حذر کنید که از نسل شیر کرّار است
علیِ اکبرِ لیلاست، مرد پیکار است
به‌حق که آینۀ مجتبی‌ست، سردار است
به چهره احمد و در هیبتش علمدار است

شبیه نه خود پیغمبر است این آقا
بنازمش نوه‌ حیدر است این آقا

چه کرده است که دنیا شده گرفتارش
خوشا به خالق رویش، خوشا به معمارش
همیشه شامل ما بوده لطف بسیارش
نبوده است یلی در جهان جلودارش

دوباره ولوله برپاست، محشر آمده است
به اهل خیمه بگویید اکبر آمده است

بردیا محمدی

برای شاهِ ما «فرزند» با «رعیت» ندارد فرق
از آن نانی که «اکبر» خورد، «جُونَش» لقمه برمی‌داشت.

انتهای پیام/+

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
triboon
گوشتیران