مهمترین چالش‌ پیش روی کانون پرورش فکری در سال جدید/ کانون ادامه حیاتش را مدیون شهید بهشتی است


مدیرعامل سابق کانون پرورش فکری کودکان و نوجوان، با نگاهی گذرا به دوره‌های مختلف این نهاد، معتقد است مهمترین نگرانی برای کانون در آینده این است که با در نظر گرفتن برنامه‌های غیر تخصصی، اعتبار خود را در نزد خانواده‌ها از دست دهد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حوزه فرهنگ در سال گذشته فراز و فرودهای بسیاری را پشت سر گذاشت. در این میان، بحث احتمال ادغام کتابخانه‌های کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان با نهاد کتابخانه‌های عمومی کشور، یکی از موضوعات چالش‌برانگیز در سال گذشته بود؛ طرحی که از جانب وزیر ارشاد به هیئت دولت ارائه شد، اما در ادامه با واکنش بسیاری از نویسندگان،‌ شاعران، هنرمندان و فعالان عرصه کودک و نوجوان همراه شد.

به گفته مخالفان؛ این طرح منجر به حذف کانون در آینده خواهد شد؛ چرا که حیات کانون وابسته به کتابخانه‌هایش است و اصلاً کانون با کتابخانه‌هایش متولد و در میان اقشار مختلف جامعه معرفی شد. سوی دیگر این میدان، موافقانی نیز بودند که معتقدند کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان از دوران طلایی خود دور شده و امروزه تنها یک نام از آن ایام از این نهاد باقی مانده است؛ ضمن اینکه کانون به یک نهاد زیان‌ده تبدیل شده است. به گفته آنها، کانون در شرایط فعلی به بن‌بست رسیده و با ادغام یا اجرای طرحی این‌چنینی می‌توان به حیات دوباره و فعالیتی با برنامه‌تر در حوزه کودک و نوجوان امیدوار بود.

مهدی علی‌اکبرزاده، مدیرعامل سابق کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان، در گفت‌وگویی به چرایی فاصله گرفتن کانون از دوران طلایی خود اشاره کرد و از آسیب‌هایی گفت که بعد از واگذاری چاپخانه کانون در حوزه انتشار آثار نویسندگان و شاعران کانون ایجاد شد. مشروح  گفت‌وگو با این فعال حوزه کودک و نوجوان و عضو هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان را می‌توانید در ادامه بخوانید:

*تسنیم:آقای علی‌اکبرزاده، کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان در بیش از پنج دهه گذشته همواره به عنوان یکی از اصلی‌ترین مراکز در حوزه تربیت و پرورش استعدادهای کودکان و نوجوانان در میان نهادهای مختلف و خانواده‌ها مطرح بوده و می‌توان گفت به یک برند فرهنگی تبدیل شده است. با این حال برخی از فعالان عرصه کودک و نوجوان بر این باورند که کانون از دهه 80 به این سو، کم‌کم از دوران رونق و شکوفایی خود فاصله گرفته است. شما علاوه بر اینکه در دوره‌ای مدیریت کانون را برعهده داشتید، به دلیل فعالیت‌های سابق و رشته تحصیلی‌تان به نوعی جزو خانواده کانون محسوب می‌شوید. نظر شما در این‌باره چیست؟ چرا کانون از دوران درخشان و طلایی خود فاصله گرفته است؟

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان نهاد مورد اعتماد خانواده‌ها و مورد پذیرش کودکان و نوجوانان است. از اصلی‌ترین موفقیت‌های کانون در دهه‌های گذشته این بوده که کانون در کنار قدمت و فعالیت مستمر در حوزه کودک و نوجوان، همواره تلاش کرده که وجهه فرهنگی، تربیتی و هنری خود را فارغ از جریان‌های مختلف حفظ کند و همین امر، موجب موفقیت این نهاد فرهنگی در ادوار مختلف شده است. از سوی دیگر، در گذشته تلاش بر این بوده است که مدیریت‌ها در کانون، مدیریت‌های پایدار و مستمری باشند، یعنی حالت موقتی نداشته باشند تا بتوانند به صورت تخصصی نقش خود را ایفا کنند.

مدیریت پایدار، رمز موفقیت کانون در دوران طلایی

کانون در گذشته یعنی حدود 20-30 سال قبل، از مدیریت با ثباتی برخوردار بود. ثابت شده است که در فعالیت‌های فرهنگی هنری و تربیتی هرچقدر مدیریت با ثبات باشد، امکان برنامه‌ریزی متناسب با نیازهای زمان بیشتر فراهم می‌شود و همینطور از قابلیت اجرایی بهتری برخوردار خواهند شد. اگر در سیستم‌های مدیریتی، برنامه مدون چند ساله وجود نداشته باشد، سلیقه‌های جدید با تغییر مدیریت‌ها وارد کار شده و برنامه‌های میان مدت و دراز مدت را تغییر می‌دهند.

 در واقع یکی از نیازهای اصلی در حوزه فرهنگی، مدیریت با ثبات است؛ چرا که بازده و حصول نتیجه کار و اقدامات در حوزه فرهنگ در قیاس با دیگر حوزه‌ها، به زمان بیشتری نیاز دارد. من همیشه این مثال را به دوستان می‌زنم که کار فرهنگی، مانند ساختن یک ساختمان نیست که شما بتوانید با یک تابلو کنتوردار مشخص کنید که این پروژه چه زمانی به اتمام می‌رسد. در حوزه فرهنگ امروز برنامه‌ریزی صورت می‌گیرد ولی 15 سال بعد ممکن است نتیجه آن مشخص شود. مدیریت‌های بی‌ثبات از این موقعیت بهره‌مند نیستند. از سوی دیگر، یکی از آفت‌های مدیریت فرهنگی در کشور این است که تابع جریانات مختلف و زودگذر است. از این منظر، می‌توان گفت که علت درخشش کانون در دوره‌های گذشته، برخورداری از ثبات مدیریت و اجرای برنامه‌های مد نظر و میان مدت و حتی بلند مدت در طول دوران مدیریت بوده است. 

کانون ادامه حیاتش را مدیون شهید بهشتی است

کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان جزو معدود مؤسساتی است که قدمتش الآن به 57 سال رسیده است؛ نهادی که فعالیتش پیش از پیروزی انقلاب شروع شده و جزو نهادهایی است که بعد از انقلاب نیز بدون تغییر نام، آرم و شرح وظایف به کار خود ادامه داده است؛ البته این امر مرهون تلاش‌های شهید بهشتی بود که موضوع تربیت کودک و نوجوان را مد نظر داشت و با انحلال یا تغییر وظایف کانون مخالفت کرده بود. پس از پیروزی انقلاب، کانون از لحاظ کاری و برنامه‌ها به‌گونه‌ای تنظیم شد که مطابق با اهداف و آرمان‌های انقلاب باشد. حفظ کانون و استمرار فعالیت‌های آن پس از انقلاب سبب شد تا خانواده‌ها ارتباط خود را با این نهاد فرهنگی حفظ کنند.

توسعه مراکز کانون پس از پیروزی انقلاب

کانون پس از پیروزی انقلاب، با برنامه‌ریزی به طراحی و تولید برنامه‌های متعدد پرداخت و مراکز خود را گسترش داد. در ابتدا تعداد مراکز کانون کم بود، ولی از دهه هفتاد به این سو، بر تعداد مراکز کانون افزوده شد و توسعه بیشتری در استان‌های مختلف کشور یافت. من در آن زمان مدیریت کانون در یکی از مراکز استان‌ها را برعهده داشتم. در استانی که من حضور داشتم، حدود دوازده مرکز به مراکز استان اضافه شد. در دیگر استان‌ها هم شرایط به همین صورت بود. در این حالت، دسترسی خانواده‌ها به کانون تسهیل و حضور کودکان و نوجوانان در مراکز پررنگ‌تر و محسوس‌تر شد. مربیان نیز حضور بیشتری داشتند؛ همه این مسائل سبب شد تا کانون دوران درخشانی را تجربه کند.

*تسنیم: یکی از انتقاداتی که به کانون وارد می‌شود و در طرح ادغام با نهاد کتابخانه‌ها نیز مطرح شد، این است که کانون درآمدزایی ندارد. فارغ از این بحث که آیا درست است که یک نهاد فرهنگی را با این معیار سنجید یا خیر، پرسش این است که چرا کانون به عنوان یک نهاد فرهنگی در حوزه صنایع فرهنگی یا انیمیشن و فیلم که از حوزه‌های پردآمد محسوب می‌شود، در این سال‌ها وارد نشده است؟

به نظر بنده کانون می‌بایست به عنوان یک نهاد مستقل و در قالب هیئت مدیره مشخص به فعالیت خود ادامه دهد. ضمن اینکه ادغام شدن آن با هر نهاد دیگر علاوه بر مغایرت با اساسنامه آن، صدمات غیرقابل جبرانی را به دنبال خواهد داشت. اگر کانون را به عنوان یک نهاد تأثیرگذار می‌شناسیم، نباید به دنبال محدودیت و ادغام و یا استحلال آن باشیم بلکه از تمام ظرفیت آن استفاده و حتی در جهت تقویت آن اقدام کنیم.

فراموش نکنیم که کانون یک مجموعه شناخته شده و دارای جایگاه بین‌المللی است؛ بنابراین حفظ و تقویت آن مورد تأکید است. از طرف دیگر، دنبال پول دویدن آن هم اختصاصاً برای نهاد ظریفی که در حوزه کودکان و نوجوانان کار می‌کند، بدون ملاحظه شرح وظایف آن، می‌تواند بسیار آسیب‌زا باشد.

از نهاد ظریفی مانند کانون که از وظایف، اسم و مرغکش انتظار دیگری برمی‌آید، اگر بخواهد صرفاً شکل اقتصادی پیدا کند، نگران‌کننده خواهد شد. کانون را طبق برنامه‌ها و سنجه‌های دولتی، یک نهاد زیان‌ده دولتی به‌شمار می‌آورند، اما کانون اصلاً زیان‌ده نیست و نباید به صورت اختصاصی به درآمدزایی صرف فکر کند. سود کانون در پشتیبانی فرهنگی از خانواده‌ها و کودکان و نوجوانان و پرورش استعدادهای بالقوه آنان است. باید تعریف درستی از مقوله زیان‌ده بودن در عرصه های فرهنگی داشته باشیم.

کانون می‌تواند در حوزه نشر فعالیت کند،‌ کتاب چاپ و در سطح کشور توزیع کند، فیلم و انیمیشن و تئاتر تولید کند و در زمینه تولید اسباب بازی فعالیت های گسترده ای داشته باشد و ... این‌ها فعالیت‌هایی هستند که با اهداف کانون همسو هستند. اما اگر کانون بخواهد مانند یک دکانی، وارد کار تجارت شود و از محل‌های دیگری درآمدزایی کند، به مرور از رسالت خود خارج می‌شود. پرسشی که اینجا مطرح می‌شود این است که کانون باید از کجا حمایت شود؟ اگر  درصد ناچیزی از درآمدهای برخی از سازمان ها، نهادها و شرکت‌ها به کانون اختصاص یابد، می‌تواند کار خود را به خوبی انجام دهد.

حرکت کانون به سمت درآمدزایی، آن را از رسالتش دور می‌کند

با این حال کانون نیز با کانون زبان ضمن فعالیت در حوزه آموزشی، در زمینه درآمدزایی نیز فعال است. دانش‌آموزان ما هرچند در مدارس سال‌ها زبان انگلیسی می‌آموزند،‌ اما پس از فراغت از تحصیل غالبا نمی‌توانند انتظاراتی را در این زمینه از آنها وجود دارد برآورده نمایند و مهارتهای زبانی خودشان را با حضور در کانون زبان تقویت و تکمیل می‌کند. از این منظر، می‌توان کانون زبان را تقویت کرد و بسیاری از فعالیتهای درسی زبان مدارس را با کانون زبان تلفیق کرد. از این طریق، کانون می تواند از لحاظ اقتصادی هم رونق بگیرد. در این صورت فعالیت‌های اقتصادی کانون در راستای برنامه‌های اصلی خود کانون خواهند بود و از مسیر خود منحرف نمی‌شود.  

در برخی از ادوار از منظر کارشناسان احساس شد که کانون کم‌کم به صورت شاید ناخواسته و نه عامدانه از مسیر اصلی خود تا حدودی خارج می‌شود و با در نظر گرفتن شرح وظایف جدید، درگیر مسائل دیگری هم می‌شود. که البته این موضوعات قابل تحلیل است و نیاز به مبحث دیگری دارد.

با توجه به این موضوعات، کانون نیازمند این است که در حوزه مدیریتی، تقویت شده و با به‌کارگیری افراد متخصص و کانونی، پاتوقی برای نویسندگان،‌ شاعران و همه فعالان حوزه کودک و نوجوان تبدیل شود. باید یک فضای صمیمی به وجود بیاید تا همگی با هر سلیقه و اندیشه‌ای، در آن احساس آرامش کرده و فعالیت کنند.

*تسنیم: به نظر می‌رسد یکی از آسیب‌هایی که کانون در سال‌های اخیر با آن مواجه است، فعالیت‌های جزیره‌ای فعالان حوزه کودک و نوجوان است؛ این در حالی است که کانون به ویژه در حوزه نشر، زمانی موفق بود که انسجام فکری و برنامه‌ داشت و با هدف مشخصی، به طراحی و اجرای طرح‌های مختلف پرداخت. چه عواملی سبب شد تا این فعالیت‌ها جزیره‌ای باشد که خروجی آن نیز چندان ملموس نیست؟ واگذاری چاپخانه کانون تا چه اندازه در بروز چنین مسئله‌ای مؤثر بوده است؟

تولد کانون با کتابخانه‌هایش رقم خورد. در آن زمان همه می‌گفتند کتابخانه‌های کانون،‌ الآن چون مراکز کانون توسعه یافته و فعالیت‌ها متعدد شده، می‌گویند مراکز کانون. شروع کار کانون با کتاب و کتابخوانی، قصه و قصه‌گویی همراه بوده است. این امر برای بچه‌ها جذاب بود؛ به خصوص اینکه مربیان آموزش‌دیده نیز حضور داشته و فعالیت می‌کردند.

با واگذاری چاپخانه، کانون مجبور شد برای چاپ کتاب‌هایش به این و آن التماس کند

الآن هم نباید نسبت به این مهمترین بخش کانون، یعنی بخش کتاب و کتابخوانی، غفلت کرد. چاپخانه کانون در دوره‌ای واگذار شد، این امر سبب شد تا کانون برای چاپ کتاب‌هایش مجبور شود تا به این و آن التماس کند؛ در حالی که می‌توانست با استفاده از چاپخانه خودش، کتاب‌های خودش را منتشر کرده و سفارشات چاپ نیز قبول کند و از این طریق نیز درآمدزایی داشته باشد. البته در طول زمان می بایست چاپخانه به روز رسانی نیز شود و متناسب با انتظارات توسعه نیز پیدا کند.

فقدان چاپخانه سبب شد تا فعالیت‌های نشر کانون دچار رکود شود. از سوی دیگر، نویسندگان و شاعران نیز در طول دورانی که با آنها صحبت می‌کردم،‌ نسبت به کانون یک دلخوری پیدا کرده بودند و کتاب‌هایشان را برای چاپ به دست ناشران دیگر می‌سپردند. این انتخاب اشکالی ندارد، اما حیف است نویسنده‌ای که خود را کانونی می‌داند، نسبت به این محیط احساس دلزدگی داشته باشد.

*تسنیم: در جلسه‌ای که با نویسندگان و تصویرگران داشتید و دغدغه‌های آنها نیز مطرح شد، وعده داده بودید که چاپخانه کانون را دوباره راه‌اندازی کنید. چه شد که این اتفاق رخ نداد؟

تمام تلاشم در آن دوران بر این بود که این دست از مسائل رفع شود. اما دوران مدیریت من برخلاف اساسنامه که در آن قید شده دوران مدیریت کانون باید سه سال باشد، در زمانی کمتر از آن به اتمام رسید و برخی از برنامه‌هایی که در نظر  داشتیم، به اجرا نرسید. همانطور که اشاره کردم، مدیریت‌ها در حوزه فرهنگ، نباید ناپایدار و موقتی باشد؛ چرا که این موضوع به اجرایی شدن برنامه‌ها لطمه وارد می‌کند.

در آن زمان تلاش کردم تا آرام آرام نویسندگان و پدیدآورندگان حوزه کودک و نوجوان را دوباره جمع کنم. اهمیت دادن به فعالان حوزه کودک و نوجوان، خود کم‌کم زمینه را برای رشد دوباره کانون فراهم می‌کند.

شناسنامه کانون کتاب‌ها و انتشاراتش است. آنچه به دست کودک می‌رسد و به دیگران معرفی می‌کند، کتاب‌هایش است. کتاب می تواند بخش مهمی از زندگی کودک را تشکیل دهد چون باعث خلاقیت و شکل دادن به رویاهایش می شود او را وارد دنیاهای جدید می کند و باعث گسترش فرهنگ می شود. از طرفی موجب تقویت مطالعه کتابهای درسی نیز می شود. در واقع کانون بطور غیر مستقیم به افزایش معلومات درسی و رشد و بالندگی کودکان در مدارس کمک می کند. کتابخانه های کانون نیز اجتماعی شدن، دوست یابی و افزایش مشارکت جمعی آنان را فراهم می کند. عزیزی می گفت اگر آموزش و پرورش ما مغز نظام تعلیم و تربیت ما باشد کانون پرورش قلب آن خواهد بود.

مع الوصف می‌توان با راه‌اندازی مجدد چاپخانه کانون، علی‌رغم مشکلاتی که در حوزه نشر وجود دارد، مانند گرانی کاغذ و ملزومات چاپ، دوباره در این حوزه را فعال کرد. می‌توان در این راستا از تجربیات گذشته بهره برد و با آمیختن این تجربه با فضای نو و فناوری‌های جدید، به سمت اجرای برنامه‌های جدید در این زمینه پیش رفت.

*تسنیم: با توجه به فراز و فرودی که اشاره کردید و اتفاقاتی که در سال گذشته برای کانون رخ داد، فکر می‌کنید مهمترین چالشی که این نهاد فرهنگی در سال آینده با آن روبرو خواهد شد، چیست؟

من 23 سال است که وارد مجموعه کانون در حیطه مدیریتی شدم و خودم را هنوز هم یک کانونی می‌دانم؛ آدم احساس می‌کند که با کودکان است و هنوز خودش نیز کودک است. خاطرم هست آن زمانی که خودم کودک بودم، به مراکز کانون می‌رفتم و عضو کانون بودم. نگرانی که ممکن است در این زمینه وجود داشته باشد، این است که کانون به برنامه‌ریزی تخصصی و متخصصین توانمند نیاز دارد، نباید خود را از خانواده‌ها دور کرده و بی‌اعتمادی ایجاد شود؛ مخصوصا امروزه که فضای مجازی بر فضای فیزیکی غلبه کرده است.

کانون در گذشته یک فضای فیزیکی بود که بچه‌ها به آن مراجعه کرده و کتاب به امانت می‌گرفتند. نگرانی من این است که در این برهه با ترک کردن، حضور نداشتن و عدم توجه به فضاهای جدید، کودکان و نوجوانان ما جذب برنامه‌هایی شوند که دیگران برای آنها طراحی کرده‌اند؛ یعنی کانون نتواند کودکان و نوجوانان را جذب کند، اما دیگران با برنامه‌های جذاب‌تر و حساب‌شده‌تر این ظرفیت را به سمت خود جذب کنند.

این در حالی است که میزان استفاده از فضای مجازی در میان کودکان و نوجوانان ما بیش از بزرگسالان است. این میزان با بروز کرونا و استفاده از فضای مجازی برای آموزش به دانش‌آموزان نیز بیش از گذشته تقویت شد. کانون باید دربست در اختیار کودکان و نوجوانانمان باشد، اما وقتی افکار تخصصی در کنار این نیت و خواسته قلبی ما وجود نداشته باشد، ممکن است در ازای هزینه‌ای که پرداخت می‌شود، جواب درستی دریافت نکنیم.

در چنین شرایطی باید افراد متخصص بیشتری وارد شوند. درِ کانون به روی انواع دیدگاه‌ها و افکار باز باشد تا این آرای مختلف، با همدیگر زد و خورد داشته باشند. نتیجه این گفت‌وگوها، ایجاد فضایی جدید در نهادهای فرهنگی از جمله کانون خواهد بود. از سوی دیگر، کانون باید ارتباطات بین‌المللی خود را نیز گسترش داده و در این زمینه نیز با برنامه‌ریزی بهتری فعالیت کند.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط