اروپا کاملاً آرام است! اما ایران...
اروپاییان از یک سو آنچه را در خاک کشورهایشان میگذرد، کتمان میکنند و در مقابل، از بحران در ایران سخن میگویند که مصداق و نمادی برای تأویل و تفسیر آن وجود ندارد! این همان سیاست دوگانهای است که بارها آن را از سوی مقامات اروپایی دیدیم.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، حنیف غفاری کارشناس ارشد روابط بینالملل در یادداشتی به اتفاقات و درگیریهای این روزها در برخی کشورهای اروپایی پرداخته است که متن آن را در ادامه میخوانید:
این روزها اعتصابات عمومی در کشورهای اروپایی نمود ویژهای پیدا کرده است: در کشور فرانسه، تصویب اصلاحات اقتصادی مدنظر امانوئل مکرون رئیس جمهور این کشور مولد دور جدیدی از ناآرامیها و اعتراضات خیابانی و اعتصاب حوزههای ریلی، حملونقل، پتروشیمی، مدارس و دانشگاهها و حتی برخی ادارات در فرانسه بوده است.
در آلمان، دور جدیدی از اعتصابات عمومی بهواسطه اصرار اولاف شولتس صدراعظم آلمان و دولت ائتلافی این کشور در راه است که خود را در قالب اعتراضات خیابانی در برلین، فرانکفورت، دوسلدورف و کلن نیز نشان خواهد داد.
در انگلیس نیز اصلاحات اقتصادی دولت ریشی سوناک با شکست مواجه شده و خشم افکار عمومی را نسبت به حزب محافظهکار برانگیخته است. اتحادیههای کارگری اعلام کردهاند که در پاسخ به این سیاستهای بازدارنده و سلبی، بهزودی اعتراضات عمومی را آغاز خواهند کرد. در مواجهه با این حجم گسترده از اعتراضات و اعتصابات، پلیس و مقامات امنیتی در کشورهای فرانسه، آلمان و انگلیس تهدید به سرکوب معترضین و دستگیری آنها کردهاند.
نقطه اشتراک تحولات اخیر در اتحادیه اروپا، عدم اقناع افکار عمومی در قبال اصلاحات اقتصادی و فراتر از آن، شکاف قابلتوجهی است که میان دولتها و ملتها در قاره سبز وجود دارد.
در چنین شرایطی تمرکز افرادی مانند مکرون، شولتس و ریشی سوناک بر احوال کشورها و ملتهای دیگر از جمله ایران، نوعی فرار به جلو با هدف تصویرسازی معکوس از وقایع جاری در اروپا محسوب میشود.
آنچه امروز در رسانههای وابسته به احزاب سوسیال دموکرات و محافظهکار در اروپا سانسور میشود، نارضایتی عمومی و اعتراضاتی است که دامنه آنها هر روز گستردهتر میشود. این رسانهها، کمترین اشارهای به سرکوبگری گسترده پلیس و تهدیدات روزافزون نهادهای امنیتی غرب در قبال اعتصابکنندگان و معترضین نمیکنند اما زمانی که پای "ایران" به میان میآید، ماجرا کاملاً متفاوت است!
اگرچه بازیگران عرصه پنهان و آشکار قدرت در اروپا، تلاش وقیحانه زیادی جهت تثبیت اغتشاشات خیابانی و استمرار آنها در ایران صورت دادند اما در نهایت، شاهد ایجاد سکون و آرامش در سرتاسر کشورمان تا قبل از پایان سال 1401 شمسی بودیم.
از آن زمان، مقامات اروپایی با صدور بیانیهها و قطعنامههای گوناگون و بهبهانههای پوچ و واهی، کشورمان را بهصورت مداوم مورد تهاجم تبلیغاتی و تهدید سیاسی قرار دادند، حتی آنها در پشتپرده، موانعی را در مسیر احیای روابط دیپلماتیک جمهوری اسلامی ایران و دیگر بازیگران (بازیگران غیراروپایی) در نظام بینالملل صورت دادند اما مجدداً در تقابل با نظام و ملت ما ناکام ماندند.
امروز مقامات اروپایی در حال تصویرسازی کاذب در قبال شرایط بحرانی جاری در کشورهای خود و شرایط باثبات کنونی در ایران هستند، اما قطعاً این تصاویر روزی مقهور و مغلوب واقعیات خواهند شد!
اکنون اروپاییان، از یک سو صراحتاً آنچه را در خاک کشورهایشان میگذرد، کتمان میکنند و در مقابل، از بحرانی در ایران سخن میگویند که مصداق و نمادی برای تأویل و تفسیر آن وجود ندارد! این همان سیاست دوگانه و مسبوق به سابقهای است که بارها آن را از سوی مقامات اروپایی مشاهده کردهایم. همگان بهیاد دارند که پس از خروج دولت سابق آمریکا از توافق هستهای با ایران، اروپاییان از یک سو در مواضع اعلامی خود خواستار بقای برجام شدند و از سوی دیگر، به مهرههای بازی واشنگتن در اعمال راهبرد فشار حداکثری علیه جمهوری اسلامی ایران تبدیل شدند!
بدون شک دیگر جایی برای ادامه این بازی از سوی اروپاییان باقی نمانده است و آنها (بازیگران اروپایی) باید هزینه این تقابل و مواجهه همهجانبه با ایران اسلامی را پرداخت کنند.
انتهای پیام/+