خاطرات اسیر فلسطینی؛ «۵هزار روز در برزخ»|۲۹- فداکاری بزرگ برای نجات از سلول انفرادی
اسرایی که در معامله تبادل اسرا آزاد نشده بودند، عزم خود را برای مقابله با اداره زندانهای رژیم اشغالگر جزم کردند و دست به اقدامات بزرگی زدند تا ما از انفرادی نجات پیدا کنیم.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، «5 هزار روز در برزخ» عنوان کتابی است که «حسن سلامه» اسیر فلسطینی در حدود 200 صفحه آن را تدوین کرده و شامل داستانهایی شنیدنی از شرایط غیرانسانی وی در سلول انفرادی زندانهای رژیم اشغالگر است که آن را شبیه به زندگی در دنیای مردگان توصیف میکند. حسن سلامه در سال 1996 به دنبال فرماندهی یک عملیات استشهادی در واکنش به ترور «یحیی عیاش» فرمانده گردانهای عزالدین القسام (شاخه نظامی جنبش حماس) بازداشت شد.
فصلهای ابتدایی این کتاب شرایط بغرنج و عجیب اسرا در سلولهای انفرادی را وصف میکند؛ سلولهایی با طول 2 متر و عرض یک متر که پر از انواع حشرات و حیوانات موذی و آزاردهنده است و اسرا دائما در معرض حملات شبانه نگهبانان قرار دارند. حسن سلامه که در یک عملیات کماندویی منجر به کشته و زخمی شدن دهها صهیونیست شده بود به خوبی توضیح میدهد که علیرغم همه محدودیتهای وحشتناک در زندان اما هرگز تسلیم نشد و دشمن را مجبور کرد تا به خواستههای او تن بدهد.
«خالد مشعل» رئیس سابق دفتر سیاسی جنبش حماس و رهبر این جنبش در خارج نیز مقدمهای برای این کتاب تدوین کرده است.
ترجمه این کتاب در قالب نقل قول از زبان نویسنده آن به صورت خلاصه در چند فصل ارائه میشود.
فداکاری بزرگ و جمعی اسرا برای نجات از انفرادی
زندگی ما در این سلولها که نام آن را «زندگی در برزخ» گذاشتهام مملو از دردها و مصیبتهایی بود که نمیتوان آنها را در صفحات این کتاب به خوبی توصیف کرد. ما هرروز این وضعیت جهنمی را زندگی میکردیم و سالها این شرایط ادامه داشت. هر روز اتفاقات مصیبتبار جدیدی برایمان رخ میداد و همه سختیهایی که متحمل میشدیم را نمیتوان در یک کتاب توضیح داد. اما همه ما روی قدرت مقاومت خود حساب کرده بودیم و تلاش داشتیم روحمان را سالم نگه داریم تا به اذن خدا آزادی حاصل شود و از این سلول نجات پیدا کنیم.
اما واقعا خروج از این جهنم چگونه ممکن بود؛ جهنمی که همه درهایش به روی ما بسته بودند. شاید یک نفر بپرسد که چرا اقدامی برای نجات از این سلولهای مرگ انجام نمیدادید؟ در پاسخ به این سوال باید بگویم که ما با هرآنچه در توان داشتیم برای خروج از این جهنم تلاش میکردیم اما مسئولان نژادپرست زندان نمیپذیرفتند و ما را در زمره افراد خطرناک دستهبندی کرده بودند. بنابراین نجات از این وضعیت بسیار سخت بود و نیاز به تلاش فراوان و همچنین همکاری سایر برادرانمان در دیگر زندانها داشت و ما منتظر این اتفاق بودیم.
اما بعد از پایان معامله وفاداری به آزادگان و آزادی بسیاری از برادران اسیر، ما در این سلولها تک و تنها رها شدیم و امیدمان برای نجات بسیار کم بود؛ زیرا بسیاری از رهبران جنبش اسرا که در این زمینه باتجربه بودند و میتوانستند در زندان به ما کمک کنند، آزاد شده بودند. بنابراین ما پرونده آزادی را موقتا برای خودمان بستیم تا ببینیم در روزهای آینده چه اتفاقی میافتد و همه تلاشمان این بود که حداقل شرایط سلولها را تا جایی که میتوانیم برای خودمان بهتر کنیم.
اما خداوند چیز دیگری مقدر کرده بود و انجام معامله تبادل اسرا نتایج مثبتی برای ما داشت؛ به این صورت که اسرایی که آزاد نشده بودند، عزم خود را برای مقابله با اداره زندان جزم کردند و دست به اقدامات بزرگی زدند تا ما از انفرادی نجات پیدا کنیم. برادران اسیر ما که در انفرادی نبودند از طریق یک وکیل به ما پیغام رساندند که امیدتان را از دست ندهید و خوب نگاه کنید ببینید چه اتفاقی خواهد افتاد.
آغاز اعتصاب غذای معروف در روز اسیر فلسطینی
این برادرانمان از ما خواستند در هیچ یک از اقدامات آنها ضد اداره زندان رژیم اشغالگر شرکت نکنیم تا اگر این اقدامات شکست خورد، ما در معرض شکنجه و آزار و اذیت قرار نگیریم. آنها در 17 آوریل 2012 یعنی روز «اسیر فلسطینی» یک اعتصاب غذای جمعی را آغاز کردند تا اداره زندان را برای خارج کردن ما از سلول، تحت فشار قرار دهند. خدا میداند که این روحیه و همبستگی برادران اسیرمان چه اندازه ما را خوشحال کرد. بنابراین به آنها پیغام دادیم که ما نیز در این اعتصاب غذا شرکت خواهیم کرد؛ چرا که اساسا این اعتصاب غذا به خاطر ما شروع شده است.
اسرای فلسطینی از هر گروهی به این اعتصاب غذا پیوستند و هدف آنها یکی بود: نجات اسرایی که در سلولها حبس هستند. آنها تصمیم خود را گرفته بودند و هیچ چیز نمیتوانست مانعشان شود. این برادران اسیر ما در واقع عهد و پیمان شرافت بسته و قسم خورده بودند تا هرگز عقبنشینی نکنند و هرکسی که اعتصاب غذا را آغاز کرد، برگشتن از این راه برایش حرام و ممنوع بود. آنها همچنین به رهبران گروههای خود در خارج از زندان پیغام دادند که در این امر همراهشان باشند و افکار عمومی را علیه رژیم اشغالگر بسیج کنند.
این اعتصاب غذای بزرگ در 17 آوریل 2012 آغاز شد و ما نیز با توکل به خدا، به این اعتصاب پیوستیم و تصمیم گرفتیم تا زمانی که از سلول نجات نیافتهایم، دست از اعتصاب غذا نکشیم. اداره زندانهای رژیم اشغالگر به شنیعترین شکل ممکن علیه اسرا اقدام کرد و از هر ابزاری برای سرکوب و شکنجه آنها استفاده میکرد. صهیونیستها با عربده و وحشیگری به اسرا حمله میکردند اما قادر نبودند ایمان و اراده آنها را از بین ببرند. این مرحله برای همه اسرا واقعا سخت بود.
ادامه دارد.........