ماجرای مواجهه با برادری که ۳۰ سال مفقود بود در گفتوگو با نویسنده کتاب «سایه ناتمام»
ارزشمندترین و جذابترین بازخوردی که گرفتم، از خانواده شهید بود. برادرهایی که بعد از نوشتن این کتاب از جاهای مختلف آمدند و کتاب به آنها داده شد و جالب بود که بعد از سی و چند سال با برادر مفقود خود مواجه میشدند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، کتاب «سایه ناتمام» روایتی است درباره زندگی طلبه شهید «فرشید فرشته صنیعی» که توسط زینب پاشاپور در 152 صفحه نگاشته شده است. این کتاب، سومین نوشته نویسنده است و او پیش از این، کتابهای «بی تو پریشانم» و «عروس یمن» را در کارنامه نویسندگی خود دارد. زینب پاشاپور با حضور در برنامه «اهالی کتاب» به شرح نگارش کتاب «سایه ناتمام» و شروع نویسندگی خود پرداخت. با این نویسنده گفتوگویی داشتیم که در ادامه میخوانید:
*در کتاب سایه ناتمام چه چیزی مطرح میشود؟
سایه ناتمام سومین کتابی است که من افتخار نویسندگی آن را داشتم و داستان این کتاب درباره یکی از شخصیتهای گمنام دفاع مقدس است. شهید نخبهای که بیش از سی سال از شهادت ایشان میگذشت و بعد از این همه سال تصمیم گرفت که از گمنامی خارج شود. البته به بهانه زندگی این شهید، نگاه کوتاه و گذرایی نیز به وقایع ابتدای انقلاب داشتم.
مواجهه من با این سوژه و شخصیت به دعوت خود شهید اتفاق افتاد
*چگونه توانستید اطلاعات زندگی شهید را به دست بیاورید؟
این کتاب در دسته زندگینامههای داستانی قرار میگیرد و مواجهه من با این سوژه و شخصیت به دعوت خود شهید اتفاق افتاد. حدود 10 سال از تحقیقات اولیه برای نوشتن کتاب میگذشت اما به جز یک راوی که برادر دوقلوی همسان شهید بود و یک دفترچه دست نوشته، چیز از شهید در دست نداشتیم. شهید مادرش را در کودکی از دست داد و پدرش هم دچار آلزایمر بود و تنها یک راوی از دوران زندگی ایشان باقی مانده بود و من از این طریق خواستم کمکی به خارج شدن شهید از گمنامی کنم.
*کلیتی از داستان را برای مخاطبان روایت میکنید؟
دو برادر دوقلوی همسان و کاملاً شبیه به هم که شاید فقط مادرشان توانایی تشخیص آنها را داشت در خانوادهای پرجمعیت و به اصطلاح روشنفکر به دنیا میآیند و چندان با مفاهیم انقلاب آشنایی ندارند اما به واسطه محل کار پدرشان یعنی دانشگاه تهران ناخودآگاه در جریان وقایع انقلاب قرار میگیرند.
خانواده از این دو فرزند هم مانند فرزندان دیگرشان انتظار تحصیل در رشتههای مطرح دانشگاهی را داشتهاند ولی آنها تصمیم متفاوتی میگیرند تا راهی متفاوت از اعضای خانواده را برای آینده خود انتخاب کنند. دستمایه اصلی این کتاب آن تغییری است که اتفاق افتاد.
*چقدر سعی کردید روایت خود را به عنوان نویسنده در کتاب وارد کنید؟
این سوژه با کمبودهایی که در مستندات و راوی داشت ولی یک راوی قوی در کنار من داشت و آن هم دفترچههای مربوط به شهید بود که از وقایع مختلف زندگی خود نوشته بود. من تلاش کردم تا جایی که میتوانم متن کتاب را به روایت و دست نوشتههای شهید نزدیک کنم. حتی در بخشی از کتاب جملههای خودم را لابه لای دست نوشتههای شهید قرار دادم و شاید قابل تشخیص نباشد که کدام جمله متعلق به شهید است و کدام جمله مربوط به من نویسنده است. اما در این میان تم داستانی چیزی بود که من نمیتوانستم از آن صرف نظر کنم و به بهانه زندگی شهید، در اتفاقات اوایل انقلاب که فضای مبهم و رازآلودی داشت سرک کشیدم و پژوهش کوتاهی هم درباره گروهکهای اول انقلاب انجام دادم.
*در روایت زندگی شهید شما چه زاویه دیدی داشتید و چه چیزی را بیان کردید؟
دستمایه و بن اصلی کتاب تغییر و تحولی است که در زندگی شهید اتفاق افتاد و شهید زندگی سطحی یا نگرش غیرعمیقی که داشته را به واسطه اتفاقاتی که در زندگیاش افتاده عمق بخشیده است. حتی این سیر رشد در دست نوشتههای شهید هم وجود دارد. من سعی کردم در کتاب به صورت مشهود به این مسیر رشد اشاره کنم. اینکه تلاش من چقدر موفق بوده است را خوانندهها باید بگویند.
*بازخورد خوانندههای کتاب چگونه بوده است؟
ارزشمندترین و جذابترین بازخوردی که گرفتم، از خانواده شهید بود. برادرهایی که بعد از نوشتن این کتاب از جاهای مختلف آمدند و کتاب به آنها داده شد و جالب بود که بعد از سی و چند سال با برادر مفقود خود مواجه میشدند و تمام تلاش من این بود که تصویر واقعی و آنچه که برادرها تجربه کرده بودند، مجدد به نگارش در بیاورم. نکته بعد هم استقبال قشر نوجوان از این کتاب بود. به خاطر نگارش زمان نوجوانی شهید و برادر دوقلویش، بسیاری از نوجوانان میتوانند به شخصیت شهید و برادرش همذات پنداری کنند.
شهید از نظر فیزیکی وجود ندارد ولی سایه ناتمام او در زندگی همچنان حس میشود
*نام کتاب هم رازآلود و هم شاعرانه است. انتخاب نام کتاب چه وجه تسمیهای دارد؟
این اسم وام گرفته از شخصیت شهید است که بخشی از آن به زندگی شهید قبل از شهادت و بخش دیگر به زندگی شهید بعد از شهادت برمیگردد و تاثیری که در زندگی برادر دوقلویش دارد. شهید از نظر فیزیکی وجود ندارد ولی سایه ناتمام او در زندگی همچنان حس میشود.
*خانم پاشاپور بپردازیم به دیگر نوشتههای شما، درباره کتابهای دیگر توضیح بفرمایید.
اولین کتاب من و اولین سوژهای که من برای نوشتن با آن مواجهه شدم و به واسطه نوشتن آن وارد دنیای نویسندگی شدم، زندگینامه همسرم با نام «بی تو پریشانم» است. من به همسرم قول دادم که بعد از شهادت زندگینامه ایشان را بنویسم و به واسطه قولی که به همسرم دادم یکی از آرزوهای من محقق شد و وارد دنیای نویسندگی شدم. دومین کتاب من هم با نام «عروس یمن»، زندگینامه بانویی ایرانی است که به یمن مهاجرت میکند و اتفاقات جذابی برایش رخ میدهد. سومین اثر هم همین کتاب سایه ناتمام است. دو کتاب هم در مرحله تحقیق و نگارش دارم که مهمترین آنها زندگینامه برادر شهیدم است.
*آیا قصد نگارش کتاب به سبکهایی دیگر غیر از زندگینامه نویسی هم دارید؟
من احساس میکنم بیشتر از آنکه زندگینامه نویس یا خاطره نویس باشم، داستان نویس هستم. شاید نوشتن این کتابها ادای دینی است به شهدا و این شخصیتها که باید اتفاق میافتاد ولی قطعاً در ادامه مسیر قصد دارم نوشتن داستانی که کمی با واقعیت فاصله دارد را نیز تجربه کنم.
*قبل از نگارش زندگینامه همسر شهیدتان، نویسندگی را تجربه کرده بودید؟
تا حدودی وجود داشت و آرزویی بود که همیشه با من همراه بود اما کشف و بروز این استعداد به واسطه نوشتن زندگینامه همسرم اتفاق افتاد.
*توصیه شما به کسانی که دوست دارند نوشتن را تجربه کنند چیست؟
در کنار کتاب خواندن، نوشتن میتواند کمک کننده باشد. علاقه مندان شروع به نوشتن کنند؛ این جوشش برای شروع میتواند ترغیب کننده باشد ولی برای ماندن در مسیر نویسندگی، آموزش بسیار مهم است. احترام به مخاطب این است که هر کتابی که نوشته میشود، کتابهای بعدی یک سرو گردن از کتاب قبل بالاتر باشد و نکته جدیدی برای ارائه داشته باشد و این به آموزش ربط دارد چرا که حتی نویسندههای بزرگ هم راه آموزش را بر خود نبستند.
انتهای پیام/