نگاه تندروها به فیلم "دسته دختران" دامن فیلمسازان را هم گرفت/ منصوری: میگفتند شما حزباللهی نیستید
دسته دختران فیلمی است که در آن زنان مدافع ایران را در خرمشهر نشان میدهد؛ زنانی که شاید مانند تصویر غالب آنان در فیلمهای دیگر نباشد، اما همه آنان با هم با هر شکل و عقیدهای از کشور دفاع میکنند؛ این همان چیزی است که باید دختران امروز ببینند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، فیلم «دسته دختران» به کارگردانی منیر قیدی و تهیهکنندگی محمدرضا منصوری، یکی از معدود فیلمهایی است که درباره مقاومت زنان خرمشهری است، فیلمیبا بازی نیکی کریمی، پانتهآ پناهیها، هدی زینالعابدین، فرشته حسینی، مهدی سلیمانی و... .
این فیلم در چهلمین جشنواره فیلم فجر توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل زن را بهدست آورد.
«دسته دختران» با وجود یک تولید سنگین و بازیگران مطرح و موضوع دفاع مقدسی آنطور که انتظار میرفت مورد توجه قرار نگرفت، البته عدم این توجه در گیشه باتوجه به فاصله بیشتر از یک سال از جشنواره فیلم فجر 40 و همینطور همراهی با یکی از پرفروشترین فیلمهای تاریخ سینما یعنی فسیل، امری عادی است، اما اینکه چرا این فیلم مورد توجه مدیران و اصحاب فرهنگ و هنر مذهبی قرار نگرفته است، مسأئله مهمی است که آن را با همراهی محمدرضا منصوری تهیهکننده فیلم، بررسی کردیم.
همه زنان دفاع مقدس یک شکل نیستند
آقای منصوری، فیلم «دسته دختران» فیلمیبا موضوع زنان و مقاومت در ایام هشت سال دفاع مقدس است، فیلمی که بهنظر میرسد جنس روایت آن از زنان متفاوت با زنان دیگر فیلمهای دفاع مقدس است، اما این روایت از همان ابتدا و در جشنواره فیلم فجر با انتقاداتی همراه شد، بنابراین بهتر این است که اولاً بدانیم که سازندگان فیلم چه روایتی را از زن ایرانی در جنگ تحمیلی در نظر داشتند و این روایت با چه انتقاداتی روبهرو شد؟
از انتقاداتی که به فیلم ما شد این است که ما یک زن امروزی را در بستر 40 سال قبل نشان میدهیم، اما سؤالم این است؛ ایراد این کار چیست؟ چه ایرادی دارد که زنی را نشان بدهیم که با زن امروز شباهتی دارد، میدانید چرا انتقاد شده است؟ برای اینکه افرادی که سراغ بررسی سوژههای سینمای دفاع مقدس میروند، دو دستهاند. یک دستهاند که فیلمی را تایید میکنند زیرا با تفکر و ایدئولوژیشان همراه است و دسته دیگری که میگویند نه، این کاری نیست که باید انجام میشد. این همان دستهاند که این فیلم را نقد میکنند. به هر حال سال 57 انقلاب شده است و سال بعد کشوری به ما حمله کرده است و یکسری زن از شهر شان مانند مردها دفاع میکنند آیا همه این زنان شبیه هم بودند؟
آیا همه آنها در یک پایگاه اجتماعی بودند، قطعا خیر و ما اگر بخواهیم داستان مان را به آن دوران ببریم، ناگریزیم که آدمهای دیگر را هم نشان دهیم مانند نقش سیمین یا خانم کمایی یا خانمی که در جنت آباد جدا شد یا دیگری. وقتی در دل اینها میرویم هرکدام قصهای دارند. اینکه ما بیاییم که نقد کنیم قصه آن آدمها را یک موضوع است اما اینکه میگویند همه را از یک نوع و جنس نشان دهیم این خودخواهی است یا میخواهند روایتهای خودشان را از تاریخ داشته باشند یا فکر میکنند که خالقان این کار نویسنده و کارگردان و تهیه کننده در چارچوب فضای ذهنی ما نیستند. یعنی باید آدمهایی را نشان بدهیم که شما دوست دارید. اگر خانمی را نشان دهید که با پدرش مشکلی دارد و میگوید که با شما کوچ نمیکنم و میخواهم بجنگم و از شهرم دفاع میکنم، این مورد پذیرش آنان قرار نمیگیرد. اما میپرسند که چرا اصلا سراغ دختری رفتی که شل حجاب است. یا مثلا اینها هیج کدام نماز نمیخوانند یعنی اعتقادات مذهبیشان نقشی در دفاع از شهرشان ندارد.
به نظرم این نگاه درست نیست. اما در عین حال نکته خیلی مهم این است که این فیلم امروز نیاز زنان و دختران جامعه است. اما الان واقعاً چند نفر از دختران مدارس ما مسأله شان است که «دسته دختران» را ببینند؟ آیا غیر از این است که اگر برنامه ریزی کنیم برای این دختران دهه 80 که فیلمی را ببینند که در آن هم سن و سالهای شما وقتی به ما حمله شده است اسلحه به دستش گرفته است و رفته جنگیده است. اصلا برایش مانند فانتزی است. وقتی با آنها صحبت کنیم این واقعیت را میفهمیم.
هدف «دسته دختران»، نمایش دفاع همه اقشار از کشور است
وقتی وارد این پروژه شدیم یک هدف داشتیم که به زنان و دختران بگوییم نقشی که زنان در جامعه ایفا میکردند با الان فرقی ندارد اما همانها که از کشور دفاع کردند، الان مادران و مادر بزرگهای ما هستند. ما با این هدف وارد شدیم؛ درست است که خرمشهر و مقاومت ایده مرکزی بوده است اما واقعا در حمله عراق میبینیم که طبقات اجتماعی گوناگون زنانش اسلحه دست گرفته و رفتهاند جنگیده اند. چقدر خوب است که این را با صدای بلند بگوییم، اگر بتوانیم از این جامعه درصدی را جذب خود کنیم برندهایم.
تمام حرفم این است که دعوا آنجایی است که برخی فکر میکنند رفتن سراغ سوژههای دفاع مقدس حیطه خودشان است. چرا فکر میکنیم که فقط باید فلانی سراغش برود. اینگونه قصههای گوناگون جنگ بیان نمیشود. در حالی که ما میتوانیم با قصههای گوناگون هم از اخلاق بگوییم و هم از قهرمانی و فرهنگ و ... از اینکه چقدر این آدمها ملی گرا بودند و اینکه چقدر وطنشان را دوست داشتند. اما چرا سراغش نمیرویم؟ درست است که بخشی از آن به اقتصادش برمیگردد چون صنعت گرانی است. اما قبل از آن در محتوا برخی دوست ندارد، چنین قصههایی گفته شود.
وقتی «ویلایی» را میساختیم، میگفتند که این فیلم که قابل نمایش نیست. میگفتند که ما میرویم از یک شهید فیلم میسازیم در آن گیر میکنیم شما قصه زنان فرماندههایی را میسازید که همه امروز زنده هستند. خوب مگر میشود یک همسر فرمانده، لباس زیبایی بپوشد که وقتی همسرش از خط مقدم بر میگردد او را ببیند. اما ساخته شد و تاثیرش را هم گذاشت. به نوبه خودش فیلم به اندازه خوش کار کرد. «دسته دختران» هم این حرفها را شنید. اما با چه تفاوتی که این بار بیشتر آسیب دیدیم؟ این بود که پشت ما را هم خالی کردند. زمانی که وارد این عرصه بشویم نیاز به حمایت داریم. اینکه آدمهایی باید از ما حمایت کنند که بگویند این قصه درست است و فیلم همین را هم میگوید. این را ضریب بدهیم اما این ضریب را نداریم. بودند رسانههایی که انقلابی بودند و گفتند که تهیه کننده وسط باز هستی.
اما این را باید گفت که نگاهی که حاکمیت در عرصه فرهنگ دارد اصلا با نگاهی که دولت دارد یکی نیست. نگاه حاکمیت بازتر است و دنبال جذب است. ما فیلمی را در حوزه دفاع مقدس ساختیم که یک زن هم آن را ساخته است. این فیلم دو سال قبل ساخته شده است اما چرا باید دو سال طول بکشد که به سینما بیاید.
پس منظور شما این است که این زنان با وجود مشکلاتی که دارند عرق ملی خود را فراموش نکردند. این زنان از این رو با این مشخصات و ویژگیها انتخاب شدند که برای زنان امروز که در زندگی مشکلاتی دارند، شباهت داشته باشد تا پیام و حرف خود را بهتر منتقل کند. اما این سوال برای من ایجاد شد که چرا همه این چند زن دارای مشکلات خانوادگی اند و از این زاویه به آنها دیده میشود. اگر برای ارتباط با مخاطب امروزی است، خب مگر همه زنان امروز دارای مشکلاتی مانند شخصیتهای فیلم «دسته دختران» اند.
البته به نظرم یک جای این سؤای ایراد دارد و اینکه همه آنها دارای مشکل نبودند. خانم کمایی که نیکی کریمی نقش آن را بازی میکند مشکل نداشت.
البته با همسرش خیلی تلخ بود و انگار قهر بودند.
نه قهر نیستند مرد میگفت برویم و همسرش میخواست که بماند. پس مشکلی نداشتند بعد هم خیلی فرصت اینکه به همه جزئیات بپردازیم را نداشتیم. تنها روایت خانمی بود که نقش آن را خانم پناهیها بازی میکند که با همسرش مشکل دارد که او هم در نهایت با همسرش آشتی میکند. نقش پرستار هم عاشق هسمرش است که شهید شده است. نقشی هم که فرشته حسینی بازی میکند میخواهم بماند و بجنگد، به پدرش ربطی ندارد.
بخشی از پژوهشهایی که ما از کتابهایی مانند «دا» بدست آوردیم، نشان میدهد که چنین اتفاقات و مسائلی در خرمشهر و مقاومت از این شهر بوده است.
آنچه که درباره پایان فیلم هم هست این نیست که در حال فراریم بلکه در حال نجات مردمیم. اگر فرار میکردیم که در عملیات بیت المقدس خرمشهر را آزاد نمیکردیم. برای من هم تعبیرم فرار نیست.
حرفم این است که چارچوبی را ساختهایم که باید در این چارچوب فیلم روایت شود. حالا شاید شما یا مخاطب را قانع نکند و دوست داشتیم خانوادهای را ببینیم که منسجمند و از کشور دفاع میکنند. خب ما اینها را دیدهایم و چالشی برای فیلم و مخاطب ایجاد نمیکند. اینها را که بارها در فیلمها دیدهایم و در رسانهها بوده است. باید دنبال قشری برویم که خاکستری است و حتی بچه حزب اللهیها هم آن را ببینند. اما نظرم این است که فیلم «دسته دختران» قائل به این نیست که فیلمی باشد که بچههای الهیه و بالاشهر خوششان بیاید یا غیرحزب اللهی. ما با این منطق و ایده نرفتیم و گفتیم که این فیلم باید ساخته شود. چراکه روایت گفته نشده از مقاومت دختران خرمشهر از زمان جنگ دارد. این را میخواستیم بگوییم که در آن دوران که امکانات کم بود و ارتش دیر آمد و فقط تکاوران بودند و بچه سپاه با دست خالی، آدمهایی بودند که دفاع کردند که شامل خانم ها شده است. وقتی قصه زنان و دخترانی را میگوییم که در جنگند قصه همه مادران این کشور را گفتهایم.
گفتن این نکته بد نیست؛ حرف آقای سرهنگی وقتی فیلمنامه را خواند که مشوق ما بود این بود که گفت صدام از مادران ما شکست خورد. وقتی دشمن در جریان آزادسازی خرمشهر اسیر میشد، آنها را گشتند در جیبشان طلا و انگشتر زنان را پیدا میکردند.
نباید این زنان را اینگونه دید که چرا فلان عقیده را ندارد و یا فلان عمل مذهبی را انجام نمیدهد یا چرا عکس فلان فرد درجیب او نیست و... همین نگاهی که برخی به فیلم دارند به سازنده هم دارند که اینها حزب الهی نیستند. این چه انگی است؟ ما قصهای را درباره برههای تعریف میکنیم چرا به خود ما گیر میدهید. ما قصهای را تبدیل به فیلم کردهایم که پای اصولی ایستاده است. آن هم کشور ما و مرز ما است. خب با این حساب حالا که تشویق نکردید لااقل دیگر تنبیهمان نکنید.
همین نگاهی که برخی به فیلم دارند به سازنده هم دارند که اینها حزب الهی نیستند
به نظرم به خوبی بحث «دسته دختران» و انتقادات و واکنش شما به آن روشن و بررسی شد. اما این فیلم چرا در گیشه فروش مورد انتظار را نکرده است؟
البته الان در فروش خود تکانی خورده است اما در نظر داشته باشیم که این فیلم در کنار پرفروشترین فیلم تاریخ سینما است. بعداً میشود گفت که فیلمی را ساختیم که کنار پرفروشترین فیلم تاریخ سینما اکران شد.
اما آنچه که برای موفقیت این فیلم در اکران مهم است، ضریبی است که باید توسط خود نظام بگیرد. وقتی میشود فیلمی را با این تم زنانه ساخت و با کارگردان زن که درباره زن است که مساله امروز ما است، میتوانیم به حل این مسائل به سیاسیون کمک کنیم. ما پیشانی نظامیم. نگاه کنید هر اتفاقی در این عرصه توسط هنرمندان میافتد ضریب میخورد. مثبتش را نمیبینیم. به جای اینکه الان به فیلمی ضریب بدهیم که میتواند کمک کند، رویکرد منفی به آن برخی دارند. این ضریب را باید مسئولین بدهند که در دولتند که بیشتر دیده شود و به یک کنش تبدیل شود. باید کاری کرد که فیلم بیشتر دیده شود و معایبش هم به ما گفته شود.
از بنیاد سینمایی فارابی برای تبلیغ و توزیع انتظار بیشتری داشتیم
تبلیغات هم البته از هفته دوم شروع شد که به نظرم کمی دیر است.
به این علت که از جایی مانند بنیاد سینمایی فارابی انتظار دارم که از فیلم در پخش حمایت کند و برای همین نکاتی را گفتم که مورد انتقاد مدیر روابط عمومی آنجا قرار گرفت و دوستانه با هم صحبت کردیم.
زمانی هست که محصولی ساخته شده است که به نوبه خودش به لحاظ محتوا، بازیگر و... کار خودش را میکند. اما زمانی هم هست که اثری مانند «دسته دختران» ساخته شده است که در حوزه زنان است و در ارتباط با دفاع مقدس ساخته شده است. در این مورد دیگر از سرمایهگذار اصلی و مالک فیلم مطالبه داریم. اینگونه به فیلم کمک میشود که بیشتر دیده شود و نقد شود. این توقع را از جایی به نام فارابی دارم که وقتی با آنها حرف میزنید میبینید حرفهای هستند. این توقع را از آنها دارم که حرفهای هستند. من که سرمایه و سهام ندارم که دنبال پول باشم. دلسوزی میکنم زیرا الان وقتش است.
در جشنواره گلایه کردم و گفتم به عنوان دولت این فیلم را باید پشتیبانی کنند، فارغ از اینکه فیلم خوب و بدی شده است یا نه. ما ملزم به حمایت اثریم. نه اینکه جایزه بدهند، بلکه حمایت قلبی و دلی که فیلم دیده شود. اگر ما به عنوان مسئولین فرهنگی حمایت نکنیم راه را بستهایم. «تنگه ابوغریب» ساخته شد و تقدیر شد، اما وقتی تقدیر شدند باعث شدند که کسانی که در این حوزه کار میکنند دلگرم شوند. انگیزه داشته باشند که گروه بعدی راحتتر در این کار باشند. اما نکته مهم دیگری که باید گفت اشاره به بودجه برای تبلیغات و برنامهریزی آن است.
ما محصولی ساختهایم که 18 میلیارد هزینه برداشته است، باید برای تبلیغات آن هم هزینه کنیم
وقتی میخواهیم محصولی را بسازیم از همان اول باید به تبلیغاتش فکر کنیم. از همان ابتدا باید گفت که درصدی را برای تبلیغات و بازاریابی بگذاریم. عرصه تبلیغات این نیست که با یک تلفن یک تابلو بزرگ بگیریم. بروکراسی این کارها 20 روز طول میکشد. این باید مصوب شود، نظارت دارد در تیزر هم همین است. یک بازیگر مسأله دارد و باید ناظر بر همین تدوین صورت گیرد. برای همین زمان بندی طولانی دارد. یعنی رسانه و تبلیغات فیلمها در کشور زمان بر است. به نظرم اما این تنها سوره نیست که همه چیز را گردن آنها بیاندازیم. مالکین فیلم دولتیاند و باید خودشان در بازاریابی مشارکت کنند. فارابی و سوره کمپانی هستند. باید از تمام پتانسیل ما استفاده شود. برای تولید فیلم «دسته دختران» بودجهای در نظر گرفتهایم حالا باید 5 میلیارد هم مثلا برای هزینه تبلیغات در نظر بگیریم، یا درباره مخاطب شناسی آن باید کار میدانی و پژوهشی جدی انجام دهیم. اتفاقاً بچههای حوزه برنامهریزی دارند اما باید از قبل در شکل کلان آن به تبلیغات فکر کنیم. ما محصولی ساختهایم که 18 میلیارد هزینه برداشته است، باید برای تبلیغات آن هم هزینه کنیم.
پتانسیلها در دل دولت است و باید از آنها استفاده شود. روابط عمومی سازمانها باید کمپین شوند که برای آن برنامهریزی شود. به نظرم برای «دسته دختران» این اتفاق افتاده است اما این موارد باید بیشتر شود و ضریب بخورد. باید خیلیها پای کار بیایند. الان فارابی سینما فرهنگ را دارد من توقع دارم که سانس 9 و 10 شب سینما فرهنگ را به ما بدهند، نه 1 و 3 ظهر را. این کمترین توقع ما است؛ وقتی این توقعات هست و برآورده نمیشود، منجر به دلخوری است. شما بهترین نقطه تهران سینما داری، اتفاقاً اقشاری هم که آنجا هستند باید جذب این فیلم شوند. جایی که فکر نمیکنیم بروند «دسته دختران» را ببینند ما سینما داریم، خب باید برای دیده شدن آن برنامه ریزی کنیم. ما که هزینه کردهایم و در سال 99 این همه هزینه کردهایم حال مقداری هم هزینه کنیم که فیلم دیده شود.
دنبال کلمه وظیفه نیستم، من دنبال بازاریابیام. جایی که باید برای تولید هزینه میشده است کردهایم و درست بوده است، چون فیلم گرانی است حالا باید برای عرضه آن هزینه کرد.
الان سانس بندی فیلم به گونهای است که اجازه نمیدهد مخاطب سرریز روی فیلم ما شود. چراکه چرخه توزیع ما سالنمحور نیست سانسمحور است. تعداد سالنهای سینما مهم نیست، این سانس است که مهم است. عملاً مخاطب که میرود فسیل ببیند، وقتی میبینید که سالن پر است، نمیرود فیلم دیگری ببیند زیرا یک ربع دیگ در سالن بعدی فسیل سانس دارد.
ما باید برای تبلیغات فیلم ها ایده داشته باشیم وگرنه این ایده و حرف درست نمیشود. همه اینها برای این است که به فکر سینما و سرمایهمان باشیم. الان فیلم در سینماهای بهمن سبز به خوبی میفروشد، خصوصاً در شهرستانها.
من نظرم در حوزه هنری بحث پخش و اکران نیست زیرا میدانم که تلاششان را جدی انجام میدهند و کار میکنند. کمکی که باید در عرصه پخش و تبلیغات فیلم کرد فراتر از عرصه پخش آن است.
دهه هشتادیها مخاطبان مغفول «دسته دختران» هستند
به نظرم مهمترین بحث این است که فیلم باید دیده شود و نکات دیگر را کنار بگذاریم. مهمترین نکته در حال حاضر این است که فیلم باید بهتر از این اکران شود.
امروز بخش مهمی از دختران کشور ما دهه هشتادی ها هستند. ما باید آنها را جذب کنیم. اگر به دختر 15 سالهام بگویم که هم سن و سالهای ما رفتهاند جنگیدهاند برایش عجیب است. نکته ام این است که چه کاری بزرگتر از این که بگوییم اگر اتفاقی بیافتد و به کشور حمله شود، باید دفاع کنیم و این را فیلم نشان میدهد. این را گفتهایم حال اینکه چقدر این میتواند خوب ساخته شود بحث دیگری است. اگر الان هم به کشور حمله کنند این دختران از کشور دفاع میکنند.
البته امکان دارد فیلم بدون عیبی درنیامده باشد، قبول اما شما به آن ضریب بدهید. مگر همه اثرات ما مطلوب است برخی یک اکشن خوب دارد برخی خیر و هرکدام نکته خوبی دارد. باید پشت کار ایستاد. ما اینجور موقع ها طلبکاریم باید حمایت کنیم. نه اینکه من را بالا ببرند و هدیه بدهند بلکه فیلم ضریب داده و پوشش بهتر دارد. جزو وظایف ما است اگر ایرادی دارد گفتگو کنیم. این ضعف ما است.عرصه گفتگو در کشور ما هست اما با مثل خودمان گفتگو میکنیم.
در چند ماه اخیر و بعد از التهاباتی که داشتیم، عرصه هنر و فرهنگ بیشتر زیر ضرب قرار گرفت. الان اگر یک خانم بازیگر در مراسمی بدون حجاب باشد مشکل امنیتی میشود اما اگر پزشک این کار را بکند کسی کارش ندارد. اما بازیگر مانند رسانه است. پیشانی کشور است و بیشتر دیده میشود. اگر این دوستان انقدر مهم هستند چرا عرصه گفتگو را بازتر نمیکنیم؟ برای یک موضوع و فیلمی میخواهیم حرف بزنیم باید کلی خسته شویم. مشکل این است که کسی با ما حرف نمیزند. من اصلا دنبال پخش شیشلیک نیستم اما باید بدانم که چه کاری باید برای فیلم بکنم. درباره پروانه ساخت بله برون نیز این مشکل وجود دارد.
به نظر شما این نگاه از کجا حاصل میشود؟
به نظرم هرچه باشد محصول حاکمیت نیست. زیرا همانطور که اشاره کردم نگاه حاکمیت بازتر و تعاملیتر از دولت است. میبینید تعاملی که دوستان در حاکمیت دارند به فرهنگ نگاه بازتری است و تعامل بهتری دارد. حاصلش را هم دیدهایم. این رویکرد میتواند پیشانی حاکمیت در فرهنگ باشد. آنجا دنبال جذب حداکثری است و این را با جرأت میگویم که بارها گفتهاند که بیایید و کار میکنیم. اما در دولت تعاملی که در حاکمیت وجود دارد نیست.
این حرف منصفانه است چون حاکمیت دغدغهاش برای جذب و همکاری است. در عملیاتی شدن عموماً کارها با تفاسیر روبرو میشود و به مشکلاتی میخورد.گفته شده که در ساخت فیلم سینمایی «دسته دختران» از کتب ادبیات پایداری از جمله پوتینهای مریم، روزگاران13، خانهام همین جاست، پاییز59، دا، زیباترین روزهای زندگی، ساجی، صباح، چراغهای روشن شهر، شماره پنج و گلسیمین اقتباس شده است. تولید بر اساس سناریوهای اقتباسی با ساخت سناریوی مرسوم چه تفاوتهایی دارد و چه سختیهای با خودش دارد؟
در تحقیق و پژوهش سراغ همین کتب رفتیم البته کار ما اقتباس صرف نیست. الهام و تأثیرپذیری داشته است. وقتی سراغ چنین موضوعی میرویم ناگزیریم که دنبال ماجرای زنان خرمشهر برویم و این موضوع در کتب فراوان است. مصاحبههایی با خانمهایی که در موضوع مصاحبه کتابها هستند انجام شد و همفکری با چهرهایی مانند آقای سرهنگی نیز انجام شد. اصلا خانم قیدی سراغ هر موضوعی میرود شخصیتش اینگونه است که مابهازایی داشته است که طبیعی است. اما بخشی از آن زاییده فیلمساز هم بوده است.
هنوز مشکلات فراوان فنی و تجهیزات در مسیر سینمای انقلاب و دفاع مقدس داریم
باتوجه به مشکلاتی که ساخت فیلم دفاع مقدسی دارد و از سوی دیگر باتوجه به اینکه دو فیلم کمدی دارید که یکی اجازه ساخت نگرفته و دیگری اجازه نمایش، کدام طرف را برای ادامه کار انتخاب میکنید؟
من اگر فیلم «دسته دختران» را ساختم به خاطر این نبوده که به جامعه انتقاد نداشته باشم که دارم بلکه به خاطر سختی کارها است. اما فیلمهایی مانند «دسته دختران» را باز میسازم اما در این مسیر، مشکلات زیادی داریم، هنوز پلاتوی جنگی و اسلحه افکتیو نداریم. خود تولید اثر انسان را پیر میکند. کارهای گرانی است و دشوار. اما واقعاً قصهای باشد که من را درگیر کند میسازم. اگر سریال و فیلمی در سبک «دسته دختران» و «سقوط» باشد و اثرگذار باشد میسازم.
تولید فیلم و سریال بدون در نظر گرفتن جایگاه نیروهای امنیتی و سپاه غیرممکن است
حالا که اشارهای به «سقوط» کردید میخواهم این سؤال را بپرسم که آیا این سریال تلاشی برای نشان دادن زحمات بچههای امنیتی، مدافع حرم و حاج قاسم سلیمانی است؟
واقعاً نمیشود نقشی که دوستان ما در عرصه جغرافیای دیپلماسی داشتند را نادیده بگیریم. اما قصهای را گفتیم که جدای از آن بچهها بود. نه اینکه نادیده گرفته شوند. مگر میشود که شما سراغ داعش بروید و از نقشی که سپاه قدس و وزارت اطلاعات دارد نگوییم. اما برای اینکه به آنها بپردازیم باید قصه مختص همانها داشته باشیم تا جزئیات را بگوییم.
سینمای دفاع با نگاههای جدید مقدس دچار تغییر و تحول شده است
در پایان سؤالم این است که آیا سینمای دفاع مقدس در دوران جدید خود و به طور مشخص در یک دهه اخیر، تحولاتی را تجربه کرده است؟
مهمترین تغییر این است که نگاههای جدیدی به سینما دفاع مقدس آمده است که از مناظر مختلف به واقعه هشت ساله نگاه میکند. قبلتر البته اندک بود، مهمترین نکته این است که هرچقدر که بشود با سلایق گوناگون به این ماجرا نگاه کرد و روایت واقعی را ساخت عرصه تازهتر میشود. از جنگ جهانی دوم این همه سال گذشته اما هنوز درباره آن فیلم میبینیم. اینکه بگوییم جنگ تمام شده است و ساخت فیلم درباره آن کافی است، اشتباه است. در بستهبندی کارمان طوری رفتار کردهایم که مخاطب دچار مشکل شده است، این نگاه باید درست شود. جنگ ما گنجینه روایت است.
باید حرف هایی را زد که نسل جوان بشنود نه اینکه یک نفر کاری بسازد که جنگ تحریف بشود و چیزی گفته شود که تحریف شود.
/گفتوگو از محمدباقر صنیعی منش/
انتهای پیام/