یکه تازی «سلام بر ابراهیم» در میان کتاب‌های پرفروش/ عاقبت دو زندانی که با ضمانت شهید هادی آزاد شدند


یکه تازی «سلام بر ابراهیم» در میان کتاب‌های پرفروش/ عاقبت دو زندانی که با ضمانت شهید هادی آزاد شدند

با اینکه تنها دو ماه از انتشار این نسخه جدید ازکتاب «سلام بر ابراهیم» می‌گذرد، این کتاب به چاپ سوم رسیده است.

به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، کتاب «سلام بر ابراهیم»، داستان‌هایی از زندگی شهید ابراهیم هادی، همچنان جزء کتاب‌های پرفروش است که مخاطبان بسیاری دارد و در نشر شهید هادی هم همچنان کتاب پرفروش این نشر است. نشر شهید هادی هم زمان با 22 بهمن سال گذشته و همزمان با سالروز پیروزی انقلاب اسلامی و سالروز شهادت شهید ابراهیم هادی نسخه جدیدی از این کتاب را به بازار نشر فرستاد که  همه داستان‌هایی که در دو جلد کتاب سلام بر ابراهیم آمده بود به همراه دوازده داستان جدید منتشر نشده جدید را در خود داشت. 

با اینکه زمان کوتاهی از انتشار این نسخه جدید از کتاب «سلام بر ابراهیم» می‌گذرد، این کتاب به چاپ سوم رسیده و هم چنان در نمایشگاه کتاب با استقبال بسیار زیاد مخاطبان مواجه است. در ادامه دو داستان جدید از نسخه جدید سلام بر ابراهیم را با هم می‌خوانیم:

  ماجرای شعرهای مورد علاقه شهید هادی  

رفته بودم زورخانه حاج حسن، تمام ورزشکارها یکی یکی لنگ بستند و داخل گود آمدند. قبل از شروع ورزش، حاج حسن گفت: ناز نفس آقا ابراهیم صلوات.ابراهیم هم شروع کرد این شعر را با صدای بلند خواند، در حالی که چشمانش را بسته بود و در حال و هوای خودش سیر می‌کرد.

شبی در محفلی ذکر علی بود/ شنیدم عاشقی مستانه فرمود

اگر دوزخ به زیر پوست داری/ نسوزی چون علی رادوست داری

اگر مهر علی درسینه ات نیست/ بسوزی گر هزاران پوست داری

گاهی وقت‌ها نیز، قبل از شروع ورزش، چند بیتی از اشعار پند آموز را می‌خواند که بسیار زیبا بود. این اشعار را در هیئت نیز از او شنیده بودم:

حال دنیا را چو پرسـیدم من از فرزانه‌ای/ گفت: یا آب اسـت یا خاک است یا پروانه‌ای!

گفتمـش: احوال عمـرم را بگو این عمر چیست؟/ گفت: یا برق اسـت یا باد است یا افسانه‌ای!

گفتمـش: این‌ها که می‌بـینی چرا دل بسته‌اند؟/ گفت: یا خوابند یا مـستند یا دیوانه‌ای!

گفتمش: احوال جانم را پس از مردن بگو/ گفت: یا باغ اسـت یا نار اسـت یا ویرانه‌ای


ماجرای جالب دو زندانی که با ضمانت شهید هادی آزاد شدند  

(شهید) سید اسدالله لاجوردی مسئول زندان اوین در اوایل انقلاب از دوستان شهید هادی بود. روزی ابراهیم به سراغ ایشان رفت.دو نفر از دوستان ابراهیم که در جبهه‌ها به حضور آنها احتیاج بود، در زندان بودند. یکی از آنها به جرم قتل و دیگری...

ابراهیم با آقای لاجوردی صحبت کرد و گفت: من برای آنها ضمانت می‌دهم. ما در جبهه به آنها احتیاج داریم. آن‌ها را به من تحویل و با پایان جنگ آنها را تحویل می‌دهم و... آقای لاجوردی ضمانت ابراهیم را قبول کرد. این دو نفر با ابراهیم راهی جبهه شدند.

اما سرنوشت این دو نفر جالب است. آن کسی که قتل انجام داده بود و معلوم نبود در زندان چه سرنوشتی خواهد داشت، در جبهه به یکی از فرماندهان تبدیل شد و پس از ابراهیم به شهادت رسید. پرونده نفر دوم نیز بررسی و تبرئه شد. او نیز به یکی از سرداران دفاع مقدس تبدیل شد...

 سلام خدا بر ابراهیم این بنده خالص خدا...

علاقه مندان برای تهیه «سلام بر ابراهیم» و دیگر کتاب‌های نشر شهید هادی می‌توانند این کتاب را به صورت مجازی یا حضوری از نمایشگاه کتاب تهیه کنند.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
فلای تو دی
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
میهن
طبیعت
triboon
گوشتیران