حج؛ تمرینی در قبال ولایت اهل بیت است
با توجه به نمادین بودن کعبه نسبت به عرش خدا، در مییابیم حقیقت حج، دستیابی به لقای ائمه علیهمالسلام است و مسلمانان با طواف دور کعبه یادآور این مناسک عرشی میافتند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، حج و مناسک حج صرفاً عملی شرعی نیست بلکه حاوی آموزههایی معرفتی است.
به بیانی دیگر، حج حاوی ابعادی آسمانی است که انسان مؤمن با شناخت این ابعاد میتواند در مسیر تقویت زیربنای ایمانی و معرفتی خویش اقدام کند.
از جمله این ابعاد معرفتی و بلکه عالیترین نوع آن، «حج و تقویت ایمان به اهل بیت وحی (ع)» است؛ به این معنا که تمام مناسک این آیین الهی را باید از زاویه «تمرین در قبال امامت اهل بیت (ع)» و یا «سرسپردگی» به امامت آن بزرگواران دید.
در نگاه دین مبین اسلام، هیچ عملی جز با تقید عملی به ولایت عترت علیهمالسلام مقبول نیست و به طور طبیعی تمام اعمال باید گذرگاهی برای ورود به حریم و آستان اهل بیت علیهمالسلام باشد.
امام باقر علیهالسلام در حدیثی فرمود «بُنِیَ الْإِسْلَامُ عَلَى خَمْسٍ الصَّلَاةِ وَ الزَّکَاةِ وَ الْحَجِ وَ الصَّوْمِ وَ الْوَلَایَةِ وَ لَمْ تُنَادَ بِشَیْءٍ مَا نُودِیَ بِالْوَلَایَةِ...» اسلام بر پنج چیز بنا شده است: نماز، زکات، حج، روزه و ولایت و درباره هیچ چیز به اندازه ولایت ندا داده نشده است. (الکافی (ط - الإسلامیة)، ج2، ص18)
اما حج و خانه کعبه چگونه میتواند سبب تقویت ایمان ما نسبت به اهل بیت وحی علیهمالسلام شود؟ باید گفت حج و خانه کعبه در اندیشه اسلامی، نمادی از تمرین در قبال ولایت اهل بیت علیهمالسلام است.
کسی که حقیقت حج را بشناسد، میداند که از مسیر قرب به ائمه باید به قرب خدا رسید و در محضریت این انوار مقدس باید به محضر خدا رسید.
در این نگاه، خداوند کعبه را قرار داد تا با طواف به دور آن، طواف حول انوار عرشی عترت را یادآور باشیم.
برای این مقصود لازم است به ارتباط عرش با کعبه پرداخته شود.
طبق احادیث، خانه کعبه به محازات عرش است و اگر سنگی از عرش انداخته شود، بر بام کعبه میافتد.1 یا طبق احادیثی دیگر، خداوند همچنان که بیتالمعمور را به مثابه عرش برای ملائک قرار داد، کعبه را به مثابه آن در زمین برای بشر قرار داد.
امام صادق علیهالسلام فرمود: «خَلَقَ عَرْشاً أَضَافَهُ إِلَى نَفْسِهِ تَکْرِمَةً لَهُ وَ إِعْظَاماً وَ تَعَبَّدَ الْمَلَائِکَةَ بِحَمْلِهِ کَمَا خَلَقَ بَیْتاً فِی الْأَرْضِ وَ لَمْ یَخْلُقْهُ لِنَفْسِهِ وَ لَا یَسْکُنُهُ تَعَالَى اللَّهُ عَنْ ذَلِکَ لَکِنَّهُ خَلَقَهُ لِخَلْقِهِ وَ أَضَافَهُ إِلَى نَفْسِهِ إِکْرَاماً لَهُ وَ إِعْظَاماً وَ تَعَبَّدَ الْخَلْقَ بِزِیَارَتِهِ وَ الْحَجِّ إِلَیْهِ»؛ یعنی عرشی را آفریده و جهت تکریم و اعظام آن، به خود نسبت داده است. ملائک را با حملش به عبادت گرفته است، همچنان که خانهای در زمین ایجاد کرد نه برای خود و نه برای اینکه خداوند متعال در آن سکونت یابد بلکه برای خلقش خلق کرد و جهت تکریم و بزرگداشت آن به خود نسبت داد و مردم را به زیارت و حج بر آن به عبادت گرفته است.
جالب است که شیخ مفید این حدیث را در کتاب خود با عنوان «تصحیح اعتقادات الإمامیة» آورده است.
یا امام باقر علیهالسلام فرمود «إِنَّ اللَّهَ وَضَعَ تَحْتَ الْعَرْشِ أَرْبَعَةَ أَسَاطِینَ وَ سَمَّاهُ الضُّرَاحَ وَ هُوَ الْبَیْتُ الْمَعْمُورُ وَ قَالَ لِلْمَلَائِکَةِ طُوفُوا بِهِ ثُمَّ بَعَثَ مَلَائِکَةً فَقَالَ لَهُمُ ابْنُوا فِی الْأَرْضِ بَیْتاً بِمِثَالِهِ وَ قَدْرِهِ وَ أَمَرَ مَنْ فِی الْأَرْضِ أَنْ یَطُوفُوا بِه...» خداوند زیر عرش چهار ستون قرار داد و آن را ضراح نامید؛ آن بیتالمعمور است و و به ملائک فرمود آن را طواف کنند. سپس ملائک را فرستاد و به ایشان فرمود در زمین خانهای به مانند و اندازه آن بنا کنند و به اهل زمین امر کرد که آن را طواف کنند. (فقه القرآن، ج1، ص292)
اما عرش کجاست؟ عرش بر فراز آسمانهای هفتگانه، همان مکانی است که خداوند تمام امور عالم را از آنجا تدبیر میکند: «ثُمَّ اسْتَوى عَلَى الْعَرْشِ يُدَبِّرُ الْأَمْر» و صاحبان عرش، همان انوار مقدسی هستند که پیش از خلقت آدم علیهالسلام، از جانب خداوند ذو العرش و صاحب الأمر بودهاند2 و ملائک به واسطه تسبیح آنان تسبیح خدا را آموختند و به وسیله آنان، تحمید و تقدیس و تکبیر کردند.
در عرش، انوار شیعیان عترت حول انوار مقدس ایشان گشتند و این عمل را میلیونها سال ادامه دادند.3 با علم و معرفت به این نکته که اهل بیت علیهمالسلام از جانب خداوند صاحبان عرشند و از آنجا امور را تدبیر میکنند، لذا «مدبرات امر» شناخته میشوند و با علم به اینکه طبق روایاتمان، پاکطینتان حول انوار مقدس ایشان در عرش طواف میکردند و با توجه به نمادین بودن کعبه نسبت به عرش خدا، در مییابیم حقیقت حج، دستیابی به لقای ائمه علیهمالسلام است و مسلمانان با طواف دور کعبه یادآور این مناسک عرشی میافتند؛ لذا امام باقر علیهالسلام فرمود «تَمَامُ الْحَجِ لِقَاءُ الْإِمَامِ»؛ یعنی حج با لقای امام تامّ میشود، همچنان که تمام دین با ولایت امیرالمؤمنین و ائمه علیهمالسلام در روز غدیر تکمیل شد، آنجا که فرمود «الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتی»؛ یعنی امروز دینتان را تکمیل کردم و نعمتم را تام قرار دادم.
جالب است که این ماجرا پس از حجةالوداع صورت گرفت تا نشان دهد اصل عبادت و ریشه اسلام، امام است و سایر عبادات، از شاخههای آن محسوب میشوند.
ما ارتباط حج با مفهوم امام را در روایات متعدد دیگری مییابیم، آن زمان که حضرت زهرا سلامالله علیها در آن هنگامی که یکی از صحابه از علت عدم دفاع امیرالمؤمنین علیهالسلام از حق خلافتش پرسید، آن بانوی بزرگوار فرمود «یَا بَا عُمَرَ لَقَدْ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص مَثَلُ الْإِمَامِ مَثَلُ الْکَعْبَةِ إِذْ تُؤْتَى وَ لَا تَأْتِی»؛ یعنی ای اباعمر، رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود مَثَل امام، مَثَل کعبه است که باید بهسویش بود نه آنکه (منتظر باشند تا) او به سوی آنها بیاید.» (کفایة الأثر، ص199)
---------------------------
پاورقی:
1.
الف) عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ سُئِلَ لِمَ سُمِّیَتِ الْکَعْبَةُ کَعْبَةَ قَالَ لِأَنَّهَا مُرَبَّعَةٌ فَقِیلَ لَهُ وَ لِمَ صَارَتْ مُرَبَّعَةً قَالَ لِأَنَّهَا بِحِذَاءِ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ وَ هُوَ مُرَبَّعٌ فَقِیلَ لَهُ وَ لِمَ صَارَ الْبَیْتُ الْمَعْمُورُ مُرَبَّعاً قَالَ لِأَنَّهُ بِحِذَاءِ الْعَرْشِ وَ هُوَ مُرَبَّعٌ فَقِیلَ لَهُ وَ لِمَ صَارَ الْعَرْشُ مُرَبَّعاً قَالَ لِأَنَّ الْکَلِمَاتِ الَّتِی بُنِیَ عَلَیْهَا الْإِسْلَامُ أَرْبَعٌ وَ هِیَ سُبْحَانَ اللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ. از حضرت امام صادق علیه السّلام سؤال شد: براى چه کعبه، کعبه نامیده شده؟ حضرت فرمودند: زیرا چهارگوش است. محضر مبارکش عرض شد: براى چه چهارگوش است؟ حضرت فرمودند: زیرا محاذى بیت المعمور است و آن چهار گوش است. عرض شد: براى چه بیت المعمور چهار گوش است؟ حضرت فرمودند: زیرا محاذى عرش است و آن چهار گوش است. محضر مبارکش عرض شد: چرا عرش مربّع است؟ فرمودند: زیرا کلماتى که اسلام بر آن بنا شده چهار تا است و آنها عبارتند از: سبحان اللَّه و الحمد للَّه و لا اله الّا اللَّه و اللَّه اکبر.
ب) عَنِ الصَّادِقِ ع أَنَّهُ قَالَ: لَوْ أُلْقِیَ حَجَرٌ مِنَ الْعَرْشِ لَوَقَعَ عَلَى ظَهْرِ بَیْتِ الْمَعْمُورِ وَ لَوْ أُلْقِیَ مِنَ الْبَیْتِ الْمَعْمُورِ لَسَقَطَ عَلَى ظَهْرِ الْبَیْتِ الْحَرَامِ وَ لَمْ یَخْلُقِ اللَّهُ عَرْشاً لِنَفْسِهِ یَسْتَوْطِنُهُ تَعَالَى اللَّهُ عَنْ ذَلِکَ لَکِنَّهُ خَلَقَ عَرْشاً أَضَافَهُ إِلَى نَفْسِهِ تَکْرِمَةً لَهُ وَ إِعْظَاماً وَ تَعَبَّدَ الْمَلَائِکَةَ بِحَمْلِهِ کَمَا خَلَقَ بَیْتاً فِی الْأَرْضِ وَ لَمْ یَخْلُقْهُ لِنَفْسِهِ وَ لَا یَسْکُنُهُ تَعَالَى اللَّهُ عَنْ ذَلِکَ لَکِنَّهُ خَلَقَهُ لِخَلْقِهِ وَ أَضَافَهُ إِلَى نَفْسِهِ إِکْرَاماً لَهُ وَ إِعْظَاماً وَ تَعَبَّدَ الْخَلْقَ بِزِیَارَتِهِ وَ الْحَجِّ إِلَیْهِ. از امام صادق علیهالسلام روایت شده که فرمود: اگر سنگى از عرش فروافتد بر پشت بیت المعمور آید و اگر از بیت المعمور فروافتد، بر پشت بام خانه کعبه آید. خدا براى خود عرشى نیافریده که وطن خود سازد، خدا برتر است از آن، اما عرشى آفریده و به خود وابسته براى گرامى بودن و بزرگ داشتنش، و ملائک را به حملش به عبادت واداشته، چنانچه در زمین خانهاى آفریده، نه براى خود براى نشیمن خود بلکه آن را براى خلقش آفریده و به خود وابسته تا گرامى شود و بزرگ باشد و مردم را به زیارت و حج بر آن به عبادت گرفته است.
2. امام رضا علیهالسلام فرمود: وَ عَرْشُ الرَّحْمَنِ فَوْقَ السَّمَاءِ السَّابِعَةِ وَ هُوَ قَوْلُهُ سَبْعَ سَماواتٍ وَ مِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ یَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَیْنَهُنَ وَ إِنَّمَا صَاحِبُ الْأَمْرِ النَّبِی»؛ یعنی عرش خداوند فوق آسمانهای هفتگانه است و آن، قول خداوند است که فرمود هفت آسمان؛ هفت آسمان و همانند آنها هفت زمین آفرید. امر [خدا] در میان آنها فرود مىآید. پیامبر، صاحب امر است.» (تفسیر عیاشی، ج2، ص39)
3. از رسول خدا صلی الله علیه و آله از مصداق عالّین در آیه «أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالِینَ» (آیا تکبر کردی یا از عالّین بودی) پرسیدند. حضرت فرمود عالّین برتر از ملائک هستند؛ أَعْلَى مِنَ الْمَلَائِکَة. من، علی، فاطمه، حسن و حسین در سرادق عرش بودیم؛ خدا را تسبیح میکردیم و با تسبیح ما، ملائک تسبیح میکردند دو هزار قبل از اینکه خداوند آدم را بیافریند؛ أَنَا وَ عَلِیٌّ وَ فَاطِمَةُ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَیْنُ کُنَّا فِی سُرَادِقِ الْعَرْشِ نُسَبِّحُ اللَّهَ وَ تُسَبِّحُ الْمَلَائِکَةُ بِتَسْبِیحِنَا قَبْلَ أَنْ یَخْلُقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ بِأَلْفَیْ عَامٍ. سپس ادامه دادند «پس هنگامی که آدم خلق شد، ملائک را امر به سجده نکرد نه ما را. جز ابلیس که ابا کرد و سجده نکرد. خداوند فرمود «أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالِینَ»؛ یعنی آیا تصور کردی از این پنج نفر هستی که اسمای آنها در سرادق عرش مکتوب شده است؟ پس ما باب خداوند هستیم که از طریق آن عطا میشود و به وسیله ما اهل هدایت، هدایت مییابند؛ پس هرکه ما را دوست داشته باشد، خداوند او را دوست خواهد داشت و او را ساکن بهشت میکند و هرکه به ما بغض بورزد، خداوند او را مغضوب خویش قرار میدهد و ساکن آتش میکند. محبان ما ولادتشان پاک است. فَلَمَّا خَلَقَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ آدَمَ أَمَرَ الْمَلَائِکَةَ أَنْ یَسْجُدُوا لَهُ وَ لَمْ یَأْمُرْنَا بِالسُّجُودِ فَسَجَدَ الْمَلَائِکَةُ کُلُّهُمْ إِلَّا إِبْلِیسَ فَإِنَّهُ أَبَى وَ لَمْ یَسْجُدْ فَقَالَ اللَّهُ تَبَارَکَ وَ تَعَالَى أَسْتَکْبَرْتَ أَمْ کُنْتَ مِنَ الْعالِینَ عَنَى مِنْ هَؤُلَاءِ الْخَمْسَةِ الْمَکْتُوبَةِ أَسْمَاؤُهُمْ فِی سُرَادِقِ الْعَرْشِ فَنَحْنُ بَابُ اللَّهِ الَّذِی یُؤْتَى مِنْهُ بِنَا یَهْتَدِی الْمُهْتَدِی فَمَنْ أَحَبَّنَا أَحَبَّهُ اللَّهُ وَ أَسْکَنَهُ جَنَّتَهُ وَ مَنْ أَبْغَضَنَا أَبْغَضَهُ اللَّهُ وَ أَسْکَنَهُ نَارَهُ وَ لَا یُحِبُّنَا إِلَّا مَنْ طَابَ مَوْلِدُهُ.»(فضائل الشیعة شیخ صدوق، ص8)
انتهایپیام/