«از بهشتی میتوان با لهجه غیرت سرود» سوگسرودههای شاعران در سالروز فاجعه هفتم تیر
تعدادی از شاعران کشور تازهترین اشعار خود را به مناسبت فرارسیدن سالروز فاجعه هفتم تیر به ساحت شهید بهشتی تقدیم کردند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، تیر ماه سال 1360 یکی از پر حادثهترین ماههای انقلاب اسلامی است. در این سال منافقین و گروهکهای تروریستی که با اخراج و عزل بنی صدر خود را در انزوا میدیدند، نقاب از چهره برداشتند و دست به جنایات هولناکی زدند؛ با این تصور که شجره نورسته انقلاب را تحت تأثیر قرار دهند.
در شبانگاه 7 تیر 1360 آیت الله سیدمحمد حسینی بهشتی، رئیس وقت دیوان عالی کشور و بیش از72 نفر از مقامات و چهرههای برجسته سیاسی از جمله چهار وزیر، چند معاون وزیر، 27 نماینده مجلس و جمعی از اعضای حزب جمهوری اسلامی که از بهترین یاران انقلاب بودند، در فاجعه انفجار دفتر مرکزی حزب جمهوری اسلامی در تهران به شهادت رسیدند.
جمعی از شاعران کشور در آستانه فرارسیدن سالروز شهادت مظلومانه شهید بهشتی و فاجعه هفتم تیر، تازهترین سرودههای خود را به این موضوع اختصاص دادند. تعدادی از تازهسرودههای شاعران در اینباره را میتوانید در ادامه بخوانید:
برای شهید بهشتی و 72 شهید هفتم تیر:
یک روز،جان گرفت کسی در هوای او
پبرخاست عاشقانه پیِ رد پای او
از خود گذشت مثل امامش که قرن هاست
مقرون شده رضایت حق با رضای او
آنکه پیمبران،همه، مشتاق دیدنش!
انسانِ کاملی ست به زیرِ عبای او!
باید رها کند غمِ دینار...محض یار!
باید که مهزیار بماند برای او
هفتاد و دو مجاهدِ خودسازِ حیدری!
در عقل و عشق، لشکرِ خیبرگشای او
نورِ حسین، مشعلِ راه بهشتی اش!
پروانه بود و شد دمِ آخر، فدای او
عارفه دهقانی
*****
آمد از لبخند باران ، آمد از اشراق رود
مردی از آئینه روشنتر ، صداقت تار و پود
کیست این مجنون عاشق؟ کیست این روح غریب؟\
کیست این اندوه پرپر؟ کیست این داغ کبود؟
کیست این؟ یک شمس دیگر ، وارث تیغ و غزل
کیست این؟ یک روح شرقی ، وارث عشق و سرود
یک سر ِ سبز و زبانی سرخ ، جانی شعلهور
سهم این ققنوس آتش نوش طوفان گرد بود
یک شب آمد ُسرخ مردن را تبسم کرد و رفت
ما نفهمیدیم اما ، آن تبسم را چه سود !
مثل روح گل شکفت و مثل بوی گل پرید
تا که دل بستیم بر او ، داغ او آمد فرود
مردی از خواب زمین کوچید ، یک شب ناگهان
آسمان را خواب دید و شد پرستو پر گشود
این « غزل - آتش » فقط یک جرعه از اندوه اوست
آه اگر میشد بنوشم داغ او را ، رود ، رود ...
تا زبانی سرخ دارد عشق در کام جنون
از « بهشتی» میتوان با لهجه غیرت سرود
*****
غسل شهادت کرد و با شبنم اذان گفت
بعد از نماز صبح ، ذکر آسمان گفت
بوسید روی لاله را هنگام رفتن
در گوش لاله راز ، رازی جاودان گفت
هنگام رفتن سیب سرخ گونههایش
از سرخ ُمردن با شقایق داستان گفت
از خود برون زد مرد ، با « الله اکبر »
بر شعله زد ققنوس وار و ناگهان گفت:
« من زنده عشقم، شهید جاودانم »
این جملهها را َمرد سرخ و بی زبان گفت
او رفت ، اما تا ابد با لهجه عشق
ذکر بهشتی سیرتان را میتوان گفت
رضا اسماعیلی
انتهای پیام/