شعرخوانی شاعران در «آیینه غدیر»؛ شد غدیر و شهر از شور و شعف سرشار شد
محفل شعرخوانی «در آیینه غدیر» با حضور شاعران آیینیسرا برگزار شد.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، محفل شعرخوانی «در آیینه غدیر» با مشارکت موسسه فرهنگی هنری شاعران پارسی زبان و کانون خدمت رضوی شعر و ادب استان تهران، شب گذشته در سالن جلسات کتابخانه مرکزی پارک شهر با حضور محمود اکرامیفر، سیدمسعود علوی تبار، علیرضا حکمتی ، سیدحبیب حبیبپور، فاطمه نانیزاد، فاطمه ناظری، فاطمه آذرباد و رباب کلامی رنجانی برگزار شد.
محمود اکرامیفر سراینده قطعه «یا علی گفتیم و عشق آغاز شد» در این نشسن درباره تاریخ و نحوه سرایش این مصرع پرآوازه گفت: این کار در اواخر دهه 60 که حدودا 32 یا 33 ساله بودم سروده شد و در ابتدای دهه هفتاد در قالب کتاب «دریا تشنه است» توسط انتشارات انصار در مشهد برای اولین بار منتشر شد.
این کتاب در 313 بیت در شرح رشادتها و ایثار و مظلومیت چهارده معصومین(ع) سروده شده بود که در ابیاتی از آن که به مولا علی علیه السلام اختصاص دارد آمده است:
آسمان رقصید و بارانی شدیم
موج زد دریا و طوفانی شدیم
بغض چندین ساله ما باز شد
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
در ادامه تعدادی از اشعار قرائت شده در این محفل را با هم مرور میکنیم:
سید مسعود علوی تبار:
او جلوه تابناک رب ازلی است
آیینه ذات هستی لم یزلی است
از نور ولای ولی اله دانم
دل محو ولایت خداوند علی(ع) است
***
فاطمه نانی زاد:
آسمان غرق هیاهوست به کف دف دارد
این خبر شور به پا کرده، بزن! کف دارد
آنقدر بوسه به دستش به خدا شیرین است
که در این غلغله نوبت شدنش صف دارد
دشت هم در قدمش شعر مقفی شده است
آفتاب از هیجان نور مُردف دارد
از همان لحظه که خُم درپی خُم رنگین شد
مستتر از همه دریاست، به لب کف دارد
«در بیابان طلب گرچه ز هر سو خطریست »
دل من در طلبش شوق مضاعف دارد
خُم و میخانه اسیر لب و پیمانه او
هر سبو زمزمهای برسر هر رف دارد
بنوازید! بخوانید! زمان مستیست
این هیاهو همه هوهو همه دفدف دارد
رباب کلامی:
دفتر معجزهها منتظر امضا ماند
حرف از خلق تو شد، کعبه دهانش وا ماند
در ترازوی فلک نام تو را آوردند
بیسبب نیست که خورشید و قمر بالا ماند
به زبان تو سخن گفت مریدت، پس از آن
شهد یاحیدر او روی لب خرما ماند
کهکشان گرد و غبارِ پسِ نعلین تو بود
آنقدر اوج گرفتی که مسیحا جا ماند
جز شب قدر شبی وسعت پرواز تو نیست
قدر نشناختهام، قدر تو ناپیدا ماند
***
علیرضا حکمتی:
علی(ع) یاور، علی(ع) مثل برادر شد
علی(ع) آیینه ی آل پیمبر(س) شد
امیرالمؤمنین شد نام زیبایش
علی(ع) با لطف، با خوبی،... برابر شد
شروع دلبریها، دل سپردنها
دوباره عشق ورزیدن میسر شد
جهان آمیزهای شد از گلاب و گل
گلستان شد، جهان باغ معطر شد
چه احوالی، چه احساسی، چه بارانی
چه چشمانی که از این حادثهتر شد
دهان از نام شیرینش به آب افتاد
علی(ع)؛ شیرینی قند مکرر شد
دو دست مهربان تا آسمان رفت و
بلند از ماذنه؛ الله اکبر شد
خدا از هر پریشانی نگه دارد
دلی را که اسیر موی حیدر شد
فاطمه ناظری:
از باغ قدک، مشک وعبیرم بدهید
عیدانه زحضرت امیرم بدهید
من مست خُم ولایت مولایم
یک جرعه زچشمه غدیرم بدهید
***
هانیه احمدینژاد:
شد غدیر و شهر از شور و شعف سرشار شد
لاجرم بغضی قدیمی بر دلم آوار شد
در غدیر خم اگر حرف پیمبر حکم بود
کربلا در سرگذشت خاندان او نبود
ای که در "مَن ناصِرِ یَنصُرنِیَ"ش گشتی اسیر
برده ای از یاد خود "مَن کُنتُ مَولا"ی غدیر؟
از غدیر خم شروع شد کربلا آگاه باش
دست دشمنهای ما شد برملا آگاه باش
پیروی از رهبری مخصوص آن مردم که نیست
حال و روز مملکت کم از غدیر خم که نیست
صاحب امر و ولی مسلمین صاحب زمان
شیعه میخواهد برای حکمرانی بر جهان
شیعه میخواهد که جانش را کند در دم نثار
شیعه میخواهد امام ما سلیمانی تبار...
رهبری بالاست دستانش به دستان ولی
کانَ مَولایی فَهذا شد ولی سیدعلی
پس تو هم در خیل یاران خراسانی بمان
پشت رهبر را نکن خالی ، سلیمانی بمان...
انتهای پیام/