آرزوی داماد ۱۰ روزه «تاسوعا» برآورده شد+فیلم
حالا وقتش رسیده بود هادی نشان دهد همه سالهایی که پای روضه امام حسین(ع) اشک ریخته از سر هیجان نبوده. باید نشان میداد وقتی از ته دلش میسوخت که ای کاش بودم و ظهر عاشورا خاندان پیامبر(ص) را یاری میکردم، لاف زنی نمیکرده و مرد عمل است.
به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری تسنیم، هادی از کودکی پایش به روضههای امام حسین(ع) باز شده بود. همان وقت که خیلی کوچک بود مینو خانم دست بچهها را می گرفت و می برد هیئت محل. مادر، خودش از سادات علوی بود و ارادت به خاندان پیامبر(ص) در اصل و نسبشان ریشه کرده بود.
پدر هادی نیز از رزمندگان جنگ بود و آن وقتی که پای دفاع از ناموس و دینش به میان آمد بند پوتین را محکم کرد و قدم در میدان آتش گذاشت. همه اینها آرام آرام بر نهاد فرزند ارشد خانه اثر گذاشت و ثمره اش وقتی موقع انتخاب شغل هادی شد، خودش را نشان داد. اگرچه در رشته نقشه کشی تحصیل کرده بود اما حس کرد آنچه در زندگی به دنبال آن میگردد بسترش در سپاه مهیا میشود.
هادی شجاع پیش از ورود در سپاه به واسطه فعالیت در بسیج و رفاقت با محمود رضا بیضایی دورهای نظامی را زیر نظر سردار محمد ناظری گذرانده بود.
26 ساله بود که به خواستگاری فاطمه تک دختر همسایه دیوار به دیوارشان رفت. اما بهترین دوران زندگی یک جوان یعنی ایام نامزدی اش مصادف شد با جنگ سوریه و تجاوزات وحشیانه تکفیریهایی که برای تصرف خاک سوریه از هیچ حرکتی ابا نداشتند. هادی چند باری به مأموریت اعزام شد.
حالا وقتش رسیده بود نشان دهد همه سال هایی که پای روضه امام حسین(ع) اشک ریخته از سر هیجان نبوده. باید نشان می داد وقتی از ته دلش می سوخت که ای کاش بودم و ظهر عاشورا خاندان پیامبر(ص) را یاری میکردم، لاف زنی نمیکرده و مرد عمل است. از سوریه اخبار خوبی به گوش نمیرسید. زنان و کودکان مورد تجاوز تکفیری ها قرار میگرفتند و مردها کشته می شدند. حرم حضرت زینب(س) و حضرت رقیه(س) نیز داشت به تصرف شقی ترین دشمنان اسلام در می آمد و هادی اصلا نمی توانست تحمل کند که تهران بماند و تاریخ دوباره شاهد هتک حرمت به حضرت عقیله باشد. که اگر این اتفاق می افتاد با چه رویی میتوانست دوباره به مراسم روضه برود.
پدر و مادر و همسر جوانش همه عزیز بودند اما اگر سوریه از دست می رفت دیگر حرمت ایران هم به خطر می افتاد. همسرش میگوید: «هادی چهار روز بعد عروسی، یعنی 15 مهر به سوریهرفت. نگفت کجا می رود تا نگران نشوم. اما خواب دیده بود که جنازهاش را روز تاسوعا می آوردند. پلاکش را هم داد دستم. دفعات قبل (زمان نامزدی) که به مأموریت می رفت مانعش می شدم. اما آخرین بار حرفی نزدم.»
سرانجام طی «عملیات محرم»، به تاریخ 28 مهر 1394 شمسی، مدافع حرم هادی شجاع در منطقه «عِبتین» باغ زیتون سوریه به شهادت رسید و دو روز بعد، همزمان با «تاسوعای حسینی»، در گلزار شهدای محلهی «چهاردانگه» به خاک سپرده شد.
انتهای پیام/