دل و قلوه دادن شهید دین شعاری با «مین»ها
شهید دین شعاری از کمر خم می شد و شاخک های مین والمری را لا به لای انگشتانش قرار می داد و لبخندی بهش میزد و می گفت: گوگوری مگوری بیا بغل عمو.
به گزارش خبرنگار فرهنگی تسنیم، شهید محسن دین شعاری از فرماندهان تخریب لشکر 27 محمد رسول الله (ص) بود که در 15 مرداد سال 66 هنگامی که در حال خنثی کردن مین بود اجر جهادش را گرفت و به شهادت رسید.
یکی از همرزمان شهید دین شعاری میگوید: مرداد سال 66 بود و این بار عملیات در غرب کشور در حال انجام بود، بچههای گردان تخریب هم به وظیفه خطیرشان که خنثی سازی مینها و باز کردن معبرها بود ادامه میدادند.
آن روز مجتبی و حاج محسن و چند تایی دیگر از بچههای گردان با هم مشغول پاکسازی منطقه بودند. حاج محسن از سمت راست و مجتبی از سمت چپ جلو می رفت و این رفتار حاجی خیلی به بچهها روحیه میداد.
آن روزها خصلت فرمانده ها این بود که یا جلوتر یا دوشادوش نیروهایشان پای کار بودند و حاج محسن هم یکی از همانها بود و با اینکه به خاطر جراحت های قبلی نمی توانست پاهایش را به راحتی خم کند و برای کار روی زمین بنشیند، از کمر خم می شد و شاخک های مین والمری را لا به لای انگشتانش قرار می داد و لبخندی بهش میزد و میگفت:
فرمانده نفوذی دفاع مقدس که «عقرب زرد» صدایش میکردند
– گوگوری مگوری … بیا بغل عمو …
آن وقت شاخک را میپیچاند و چاشنی را درآورده و مین را خنثی میکرد.
این لحن حاجی برای همه بچههای لشکر آشنا بود و هر وقت که او شروع به خنثی سازی میکرد، بچهها را به خنده وادار میکرد.
آن روز هم مثل روزهای دیگر باز حاج محسن سر به سر مینها می گذاشت و یکی یکی آنها را خنثی می کرد و مایه خنده بچهها میشد. مجتبی هم با اینکه سرگرم بود اما مدام نیم نگاهی به حاجی داشت و دید که باز هم انگشتانش را لابه لای شاخک های والمری برده و تا مجتبی آمد جمله "گوگوری مگوری" حاجی را تکرار کند، صدای انفجار و دود غلیظ و آتش و ساچمه های فلزی بود که به اطراف پراکنده می شد، حرف مجتبی ناتمام ماند اما او منتظر بود تا حاجی باز هم بچه ها را بخنداند که پیکر غرقه به خونی را دید در حالی که صورتی برایش نمانده بود.