وردیانی: دهه گذشته غفلت و رهاشدگی فرهنگی داشتیم/ پورواجد: جایگاه پدران شهدا در خاطرهنویسی مغفول واقع شده است
یک نویسنده ادبیات پایداری گفت: ۱۰ سال غفلت و رهاشدگی فرهنگی داشتیم. به ارزشهایی مثل مدافعان حرم توجه نکردیم. کسی را قضاوت نمیکنم ولی ثمرۀ آن را میبینیم.
خبرگزاری تسنیم ـ گروه فرهنگی ـ زهرا بختیاری: پس از شروع جنگ در سوریه و قائلهای که تکفیریها علیه این سرزمین و مقدسات مسلمانان در سالهای ابتدایی دهه 90، به راه انداختند واژهای جدید در حوزه ادبیات پایداری به وجود آمد و مردم برای اولین بار با کلمه «مدافع حرم» آشنا شدند. رزمندگانی که از ممالک مختلف اسلامی خود را به کشور سوریه می رساندند تا در کنار مردم مظلوم آنجا، به مقابله با تروریست های تکفیری برخیزند و اجازه ندهند دست ناپاک گروه هایی مثل داعش، جیش الحر و... به ساحت مقدس حرم حضرت زینب(س)، حضرت رقیه و سپس عتبات عراق برسد، «مدافعان حرم» نام گرفتند.
در واقع دفاع از حرم با همه جوانب و زوایای خود چه در حوزه عملیات ها و چه شهدا و ... موضوعی است که سال های طلایی در تاریخ مسلمانان رقم زد. حوزه ای که پرداختن به آن از طرف هنرمندان اعم از نویسندگان، فیلمسازان، شعر و... امری مهم است که البته آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفته است. خبرگزاری تسنیم بنا دارد در سلسله نشست هایی به واکاوی و آسیب شناسی این مسئله بپردازد بخش ابتدایی اولین نشست را با حضور «ابوالقاسم وردیانی» نویسنده، شاعر و پژوهشگر و «هاجر پورواجدی» نویسنده حوزه ادبیات پایداری، می توانید اینجا بخوانید. در ادامه قسمت دوم این میزگرد را خواهید خواند:
حضورمان در سوریه را درست تبیین نکردیم
تسنیم: در ابتدای صحبت به عدم شناخت و درک درست جایگاه مدافعان حرم در میان شعرا اشارره کردید. فکر میکنید چطور میشود این زمینه شناختن را فراهم کرد؟
وردیانی: باید جریان سازی کنیم. البته این جریانشناسی هم باید آموزش داده شود، آن هم در قالبهای قشنگ و جذاب رسانهای. البته متأسفانه من هیچ امیدی ندارم که در چند سال آینده اتفاق خاصی بیفتد، بچههایی که الان ابتدایی و راهنمایی هستند باید حرکت کنند، چون 10 سال غفلت فرهنگی و رهاشدگی فرهنگی داشتیم و اصلاً به این ارزشها توجه نکردیم. کسی را قضاوت نمیکنم ولی ثمرۀ آن را دارم میبینم. احساسم این است که یک حرکت 15 خردادی باید انجام بدهیم، یک حرکتی کنیم و بعد این حرکت با آدمهای دلسوزی ادامه پیدا کند که به انقلاب ختم شود. مثل همین انقلاب اسلامی که ایران را به جایی رساند که کسی در دنیا کسی جرأت ندارد چپ به کشور نگاه کند.
پورواجد: ما در خصوص حضور در سوریه هم نتوانستیم درست تبیین کنیم. این که زمان جنگ تحمیلی سوریه یکی از معدود کشورهایی بود که پشت ما را خالی نکرد. اینکه اصلاً کمک سوریه به ایران در آن برهه ریشه در تبیین امام داشت. حاکم وقت سوری آن زمان به تمام سفرای خود در تمام کشورها دستور داد که با مخالفین محمدرضا پهلوی همکاری نکنند و مراقب باشند. آنها به ما تسلیحات دادند و فرودگاههایشان را در اختیار رزمندگان ما قرار دادند، حتی کار با این سلاح ها را یاد دادند. واقعاً خیلی به ما کمک کردند، الان وظیفۀ ماست که با آنها همکاری کنیم و کمکشان را جبران کنیم.
وردیانی: همین موشکهایی که ما از سوریها میگرفتیم شهید حاج حسن طهرانی مقدم شروع کرد روی آنها کردن. آن هم در شرایطی که چند مستشار خارجی مده بود برای ما موشک شلیک کند. در خاطرات رزمندگان هست که التماس میکردند به آنها تا در ازای موشک باران عراق در تهران، ما هم یک موشک بزنیم! طرف خارجی میگفت نه! بعد درب یخچال را باز میکرد میگفت این گوشت که برای ما آوردید کهنه است! رزمندگان میگفتند نه این گوشت را دیروز آوردیم! میگفت پس کهنه است!
چقدر اذیت میکردند بیایند یک موشک برای شلیک آماده کنند تا ما بتوانیم جواب صدام را بدهیم! از آنجا ما به اینجا رسیدیم که موشکهای هایپرسونیک داریم. که این فناوری خیلی پیچیده است و ما در مدت کوتاهی به این رسیدیم! الان دشمن نمیتواند علیه ایران کاری کند. البته غیر از جنگ ترکیبی و شناختی که راه انداختند و تا حدودی به خاطر عدم تبیین، موفق هم بود و اغتشاشات سال گذشته رخ داد. که واقعاً برای ما برکت هم داشت مسئولین را از خواب بیدار کرد! من خودم هم خواب بودم و می گفتم دارد میگذرد و چقدر خوب دارد میگذرد! اما بعد دیدیم نه آتشهای زیر خاکستر وجود دارد! خیلی خوب شد این مراکز تمرکز معاندین مشخص شد و ما توانستیم بعد از سالها به کردستان عراق یک حالی بدهیم، اینها فرصتهایی بود که اغتشاشات در اختیار ما گذاشت، حالا جوانهایی هم از دست دادیم و هزینههایی هم کردیم و خسارتی هم به بار آمد. روایت داریم میگویند یکی از یاران حضرت علی(ع) به ایشان عرض کردند که شما دعا کنید فتنه نشود! ایشان گفتند این چه دعایی است؟! فتنه باعث رشد حرکت اسلام است، چون اگر فتنه شود منافق خودش را چطور نشان دهد؟
آموزش ها ها باید از سن پایین آغاز شود
ما باید آموزش بچهها را از سال 95 به این طرف، شروع کنیم تا مثلا در سال 1415 بتوانیم یک نوقلمهایی داشته باشیم که درک داشته باشند از آنچه پیرامونشان رخ می دهد، مثلاً وقتی دخترم شبکه پویا نگاه میکند میبینم خیلی برنامهها بهتر شده، کیفیت سیاسی و مذهبی آن بالا رفته و دخترم این چیزها را یاد میگیرد، آن دوره تلویزیون مثلاً باب اسفنجی پخش میکرد که من اجازه نمیدادم تلویزیون تماشا کند. این حرکت آغاز شده ولی یک حرکت عمومی است که در صدا و سیما میبینیم، ما باید یک حرکت تخصصی انجام بدهیم. یک جلسه رونمایی کتابِ یکی از دوستان بود، یک خانمی که بخش روابط عمومی شهرداری بود گفت ما داریم در مناطق تهران بچههایی که استعداد نویسندگی دارند را جمع میکنیم، تا کنون 800 نفر را پیدا کردیم و اینها دارند در حوزه داستاننویسی کار میکنند البته داستاننویسی با حوزه فَبَک (فلسفه برای کودکان) و من دیدم چه کار خوبی است!
متولیان امور فرهنگی کشور باید یک برنامۀ دراز مدت و زیربنایی داشته باشند، روی نسل جدید باید کار کنند، نسلی که الان دارد ابتدایی را سپری میکند، که ما بتوانیم طی 10، 15 سال آینده نوقلمهایی داشته باشیم که درک درستی از مدافعین حرم و دفاع مقدس و انقلاب داشته باشند و بتوانند یک کار فاخری را ارائه کنند.
تسنیم: شما در صحبتهایتان یک جریانی را توصیف کردید اینکه در جنگ سوریه مدافعان حرم، آنها که حاصل و دستپروردۀ انقلاب بودند شدندمدافع وصدها کیلومتر دورتر از کشور رفتند و وظیفه خودشان را انجام دادند. این فاصله نسلی یعنی از دفاع مقدس تا دفاع از حرم، خیلی جای کار دارد. مسلماً مادران و همسران شهدا خیلی در پر کردن این فاصلهنقش دارند. نظر شما در این خصوص چیست؟
پورواجد: دقیقاً همان کارهایی را باید انجام بدهیم که در بدو شروع 8 سال دفاع مقدس مادران انجام دادند. درخصوص مادران دفاع مقدس، خیلی از آنها سفر کردند و رفتند منتها آن لالاییهایی که آنها برای فرزندان خودشان، برای رسیدن به رشد و توسعه فرزندانشان در گوش آنها خواندند، الان همسران مدافعین حرم در گوش فرزندان خودشان باید بخوانند و آن نیاز به این دارد که ما مطالعه کنیم یا واقعاً در این پروسه زمانی چه اتفاقهایی افتاد؟ به هدفهایی رسیدند که آنها شهدا یا جانبازان دفاع مقدس شدند و اینها مدافعان حرم شدند.
البته همسران و مادران مدافعان حرم و همسران و مادران شهدای دفاع مقدس به تنهایی نمیتوانند به این هدف برسند و واقعاً برای اینکه به اینجا برسیم که شهدای مدافعین حرم را درک کنیم یک حرکت جمعی نیاز است، از مادر و همسر شهدا گرفته و حتی پدران شهدا که در بحث خاطرهنویسی و کتابنویسی مغفول واقع شدند، ما الان برنامه های تلویزیونی مادرانه، همسرانه و نیمه پنهان ماه داریم ولی از پدر چیزی نداریم! اینکه سراغ پدر رفتن خیلی مهم است، چون بچههایی که مدافعین حرم شدند، پا به پای پدر به مسجد رفتند، پا به پای پدر مکبر شدند و زائر امام حسین شدند و یا در هیاتها حضور پیدا کردند؛ اینها یک نیرو و حرکت جمعی نیاز دارد که به جوانان آینده القا کنیم که شهدای مدافع حرم جدا از شهدای دفاع مقدس هستند، اگر شهدای دفاع مقدس حرکتی کردند ثمرش در قالب شهدای مدافع حرم به شکوفایی و رشد رسید.
همه باید در عرصه فرهنگی با هم کمک کنند
در واقع رساندن جامعه به آن درک فقط کار یک مادر یا یک همسر و یا یک پدر نیست، مجموعه جامعه باید در این حرکت کمک کنند و شرکت کنند و اول باید به این حقیقت برسیم که اهداف دفاع مقدس ما جدا از اهداف مدافعان حرم نیستند هر چند در دو جبهه متفاوت بودند. یکی از اهداف ما تبیین اصالت و رسالت شهدای مدافعان حرم است. جوانان این نسل بعضا آنها را لمس کردند و با آنها همبازی بودند. مثلاً یک جوانی به پسرش میگوید شهید حججی دوست من بوده یا فلانی همسنگر من بوده یا در مدرسه من بوده، این اصالت و رسالت شهدا را باید دقیق و زیبا و نرم و لطیف برای آیندگان حفظ کنیم، بنویسیم، ثبت و ضبط کنیم.
همچنین برای کودکان حرکت مدافعان حرم را به شکل تصاویر و به شکل داستانوار و برای نوجوانان به شکل خاطره و یا به صورت شعر، مسابقه شعرنویسی. جوانان هم بنویسند حالا ضعیف یا قوی ولی به هر حال کم کم قلم تقویت میشود و به آن درجهای میرسد که جوانان دهههای بعد هم شهدای مدافعان حرم را درک کنند، همانطور که شهدای مدافعان حرم، شهدای دفاع مقدس را درک کردند. این کار یک تنه نیست و همه باید کمک کنند.
تسنیم: شما از نسلی صحبت کردید که نمیتوانید با آن همذاتپنداری بکنید. این نسل نسلی است که اسم آن را نسل Z یا آلفا گذاشتیم، آیا واقعاً شعر یا کتاب میتواند این نسل را مدیریت کند؟ یا ما باید سراغ محصول دیگری برویم تا بتوانیم این فرهنگ را تبیین کنیم؟ چه چیزی باید در اختیار این نسل بگذاریم؟
وردیانی: اگر بتوانیم به این سوال خوب پاسخ بدهیم نیمی از مسیر را رفتیم. یک رماننویس رمان مینویسد و بعد به یک فیلمنامه تبدیل شده و به شکل فیلم سینمایی در میآید. این فیم ممکن است سریال هم باشد. ما مدیومها و رسانههای مختلفی داریم. در یک جلسهای دوستان میگفتند کتاب برای رساندن آن معنا و مفهوم کفایت میکند و میتواند نقش تربیتی خودش را به صورت کامل بازی کند، نه! این نمیشود! ما نیاز به نقشآفرینی رسانههای مختلف در قالبهای مختلف داریم تا یک هدف مقدس را به سرانجام برسانیم. یعنی اینکه اگر میخواهیم این کار را انجام دهیم، داستاننویسی یک بخشی از آن است، ما به انیمیشن، فیلم سینمایی، تئاتر، شعر و متن ادبی و غیره نیاز داریم، ما به هر وسیلهای که میتواند پیام را منتقل کند نیاز داریم.
در هالیوود بیشتر از فیلم به انشعاباتی که از آن استخراج میشود؛ توجه میکنند
در هالیوود یک فیلمی ساخته میشود، بعد به یک سریال تبدیل میشود، بعد فیگورهای آن بیرون میآید! با تهیهکنندههای یکی از فیلمهای هالیوودی صحبت کرده بودند و از او پرسیده بودند برآورد شما از فروش فیلم چقدر است؟ او گفته بود من اصلاً به فروش فکر نمیکنم! محصولاتی که ما بعد از این فیلم استخراج میکنیم مثل کتاب و کیف و اَکسسوریهایی که تولید میشود، چندین و چند بار بیشتر از فروش فیلم است! بحث ما خیلی معطوف به فروش فیلم نیست!
ما هم باید چنین نگاهی در عرصه فرهنگی داشته باشیم، ولی متاسفانه خیلی ضعیف کار میکنیم. البته من نشانهها و بارقههایی از حرکتهای زیربنایی را در صدا و سیما دارم میبینم که خوب است ولی کافی نیست ولی طبیعی هم است، چون ما میراثدار دو تا دولت با اختلافنظرهای فراوان هستیم که تفاوت هایش را باید پوشش دهیم.
دشمنان با تمام ابزار وارد جنگ با ما شده اند و ما هم باید با تمام ابزار وارد شویم، همه با هم باید دست به دست دهیم و کاری کنیم که این هدف در عمق و جان نسل های بعد بنشیند و بتواند آن را درک کند. نکته بعدی اینکه تمام کشورهایی که از نظر رسانهای خوب توانستند تاثیرگذار باشند ادبیات داستانیِ قویای داشتند، این خیلی نکتۀ مهمی است، در عین اینکه گفتم داستاننویسی گوشهای از این قضیه است اما داستاننویسی پایه هم است. یعنی ما هر چه بخواهیم بسازیم نیاز به یک سناریو، به یک داستان و حتی تبلیغات ساده داریم، یکی بازی کامپیوتری و یک انیمیشن حتماً یک داستان دارد؛ پس اگر ما بیاییم داستاننویسی را تقویت کنیم و به عنوان اینکه این داستاننویسی زیربنایی باشد، حتماً موفق خواهیم شد.
اگر این امر را منحصر به شعر کنیم غلط است، الان به نظرم بیش از حد دارد به قضیه سرود پرداخته میشود، سرودهای قبلی خیلی محکم بود ولی الان دارد آبکی میشود و این نشان میدهد ما داریم به سرعت تولید میکنیم، نمیگویم نباید تولید شود ولی حس میکنم سرودهای اولیه یک جهشی بودـ من دارم درباره جامعه هدف کودک و نوجوان که قرار است یک کاری انجام بدهد صحبت میکنم ـ اینقدر الان ساخته شده چون ساختن آن ساده است، سلام فرمانده 1 که ساخته شد، سلام فرمانده 2 هم دقیقاً همان بود، ریتم و گامش همان بود و آنقدر گل نکرد! بعد اینقدر این تکرار میشود که بچهها زده میشوند.
اگر یک سرود تولید شد، بعدی را به انیمیشن تبدیل کنیم، بعدی را به یک مسابقه فرهنگی تبدیل کنیم، ما چیزی شبیه عصر جدید داریم که خوشبختانه امسال در برنامه محفل اتفاق افتاد و بسیار قدم میمون و مبارکی بود. واقعاً لذت بردم و برای اولین بار قرآن را از مهجوریت خارج کردیم، در کنار قرآن خندیدیم و شوخی کردم، همیشه وقتی اسم قرآن میآمد یاد یک آدم شَق و رَقی می افتادیم بدون هیچ حرکتی که آنجا نشسته بود. این برای جوان اصلاً جذابیت ندارد! اما اینکه دو قاری در این برنامه با هم شوخی میکردند خیلی کار قشنگ و حسابشدهای بود و اتاق فکر پشت این قضیه قابل تحسین است.
تسنیم: خانم پورواجد شما در زمینه تاریخ شفاهی کار کردید، ما در موضوعدفاع مقدس، بحث تحریف را تجربه کردیم. اینکه یک واقعیتهایی درست گفته نشده یا جابجا گفته شده است، به نظر شما به عنوان یک نویسنده چطور میتوانیم از تحریف در موضوع مدافعان حرم جلوگیری بکنیم؟
پورواجد: برای ثبت و ضبط خاطرات مدافعان حرم خاطراتی که از طریق پدر و مادر یا اقوام یا دوستان و یا همسنگران گفته میشود، اینها باید غربال شود، گاهی میبینیم این اتفاق نمیافتد. آن را پیگیری میکنیم و بررسی میکنیم که آیا چنین اتفاقی افتاده یا نه؟ از رزمندگان، همسنگرها و همکارانی که میآیند و تعریف میکنند و بازگو میکنند حقیقتسنجی میکنیم، بعد اینها را کنار هم میگذاریم. در اصل آن حقایق را غربال میکنیم که بحثهای جدا از حقیقت را در کتاب نیاوریم که کسی که شهید را میشناسد با خواندن آن کتاب بگوید نه اصلاً چنین چیزی نبوده! مثلاً شهید چنین چیزی نداشته یا مثلاً نماز شب نمیخواند یا مسجد نمیرفته! هدف اصلی ما این است که حقیقتها را استخراج کنیم و کشف کنیم و در بیابیم. باید حقیقتها در نگارشها و کتابهایمان آورده شود در عین اینکه رسالت شهدا از اصالت خودش عدول نکند و به باورهای مردم واقعاً خیانت نشود.
ادامه دارد...
انتهای پیام/