میزگرد «زمینههای سیاسی و فرهنگی قرآن سوزی در اتحادیه اروپا»- ۲/در غرب مفهومی به نام «قُدسیت» مرده است
«زمینههای سیاسی و فرهنگی قرآن سوزی در اتحادیه اروپا» طی نشستی با حضور کارشناسان مسائل اروپا برگزار شد و یکی از کارشناسان گفت: واقعیت این است که برخی مفاهیم در غرب مردهاند؛ در غرب مفهومی به نام «قُدسیت» مرده است.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، نشست «زمینههای سیاسی و فرهنگی قرآن سوزی در اتحادیه اروپا» با حضور حجتالاسلام یحیی جهانگیری، استاد حوزه و دانشگاه؛ سهراب سعدالدین و مصطفی موسوی به عنوان کارشناسان اروپا در اندیشکده جریان برگزار شد.
دکتر یحیی جهانگیری در خصوص زمینه های شکل گیری هتک حرمت به قرآن کریم بیان داشت:«چه میشود که در اروپای امروز پدیدهای مثل قرآنسوزی اتفاق میافتد؟ واقعیت این است که اگر بحث اسلامهراسی و به طور خاص قرآنسوزی را به عنوان پروسه طولانیمدت از سال 1980 بدانیم، میبینیم شکل و شیوه اسلامهراسی تقریباً از سال 2011 به این سو به صورت قرآنسوزی خودش را نشان داد. چیزی که در دهه دوم هزاره جدید میبینیم، شکل جدید قرآنسوزی است. چرا ما یک فرم جدید از اسلامهراسی مواجهیم که این فرم همان قرآنسوزی است. نکته اول این است که اسلامهراسی در دهه دوم هزاره فعلی ثقلش قرآنسوزی بود. اتفاق دیگری که رقم خورد، این است که ما هر اندازه به انتهای این دوران میرسیم، یعنی از سال 2011 تا 2022 تکثر قرآنسوزی و تکرار آن را بیشتر میبینیم. در قرآنسوزی اول تا سال 2016 یک وقفه طولانی را شاهدیم. بعد مجدد سرعت و شدت گرفت».
وی افزود:پس اگر میخواهیم زمینههای اسلامهراسی را بررسی کنیم، باید شاخصهای خاص این ماجرا را ببینیم:
اول اینکه در دهه دوم هزاره سوم خودش را به شکل جدی به صورت قرآنسوزی نشان داده است.
دوم اینکه هر اندازه به دوران معاصر نزدیک میشویم، تکثر این ماجرا را بیشتر میبینیم.
سوم اینکه اسلامهراسی از جنس قرآنسوزی دو نقطه کلونی دارد: نقطه اول، کشورهای اسکاندیناوی و دوم، فرانسه است. ما باید تحلیل کنیم در اروپا چرا با دو نقطه کلونی خاص این اتفاق رخ میدهد؟ اینجاست که باید به زمینهها بپردازیم. گاهی میخواهیم مسئله خورد را با یک تحلیل خیلی کلان ارائه دهیم که اساساً مسئله خورد متمایز با آن است. البته برای تحلیل مسئله خورد، باید مسائل کلان را دید. مانند یک بیمار وقتی که بیماری قلب دارد، حتماً باید همه سنخ بیماری را بشناسیم منتها قبل از آن باید بدانیم چربی و قندش بالا هست یا خیر. ما درباره قرآنسوزی، این شاخصههای ویژه را در حوزه اسلامهراسی داریم.
نکته دوم این است که ما خواهیم دید توجه به قرآن بیشتر خواهد شد. کافیست که فقط با آیپیهای کشورهای اروپایی دگردیسی در جستجوی مفاهیم دینی را ببینیم. قطعاً تغییرات ملموسی را شاهد خواهیم بود.
حجه الاسلام جهانگیری اینگونه ادامه داد: کسی که فضای غرب را بشناسد و ببینید، تردیدی ندارد این اتفاقات باید بیفتد. اساساً اگر در غرب چنین اتفاقی نمیافتاد، تردید میکردیم. برای تحلیل این دست ماجراها باید با تاریخ غرب آشنا باشیم. هیچ پدیدهای منفک از گذشته نیست بلکه مجموعهای از گذشته است که اتفاقات تاریخی رخ میدهد.ما اگر میخواهیم بدانیم در غرب چه اتفاقی افتاده، باید زمینهها را بررسی کنیم.
وقتی غرب فریدم(freedom) را به لیبرتی1 (liberty)انتقال داد و گفت وقتی ما آزادی میگوییم، به معنای فریدم هم قابل پذیرش نیست و ما باید از فریدم عبور کنیم و به لیبرتی برسیم. واقعیت این است که از این آزادی تبیین صحیح ارائه نداد و فریدم، قلمروی خود را با بریدن مرزها و از بین بردن دیوارهها گسترش داد. وقتی فرآیند تغییر «ئیسم» در غرب یا به تعبیری، تغییر تعاریف نسبت به مفاهیم بنیادین در غرب را ببینیم، باید پیشبینی کنیم که آزادی در غرب ترمز خواهد برید. در طول این 50 سال ببینید که لیبرتی، آزادیهای بنیادین انسانی را زیر پای خود له کرده است. پس معلوم است این فرآیندی که در غرب اتفاق میافتد، در یک جا میخواهد اتفاقات دیگری را رقم بزند.
با بررسی فرآیندهای تحول در غرب، اسلام در اروپا چه وضعیتی خواهد داشت؟
درباره قرآنسوزی از سال 2000 به بعد در کشور فرانسه و آلمان و دانمارک را ببینید، دقیقاً خواهید دید که لیبرتی تمام اینها را زیر پای خود له کرده است. در آلمان سال 2007 وقتی به مسیح اهانت کرده بودند، این عمل را به عنوان عمل مجرمانه شناختند. اما همین اتفاق اگر 2010 اتفاق بیفتد، واکنشی ندارند. در دانمارک چرا این اتفاق رخ میدهد؟ البته در کشوری مثل یونان که لیبرتی نفوذ جدی ندارد، میبینیم که این حرکتها را اعمال مجرمانه میپندارند. مجموعه فرآیند طی شده به ما یک چشماندازی میدهد تا بدانیم از اتفاقات حتماً به اینجا منجر خواهد شد. حال باید به بررسی این نکته بپردازید که با این فرآیندهای طیشده، اسلام در اروپا چه وضعیتی خواهد داشت؟ ما ببینیم که شکل اسلامهراسی به صورت قرآنسوزی خواهد بود و یا به شکل دیگری خودش را نشان میدهد. وقتی ما به واسطه فرآیندهای قبلی در اروپا قدرت آیندهپژوهشی داشته باشیم، میتوانیم تصمیمات بهنگام و پیشدستانه داشته باشیم؛ اما وقتی این مسائل را به صورت فرآیند نبینیم، رویدادها که اتفاق میافتد، ما به دنبال زمینهها و یا یافتن راهکارهای مقابله هستیم.
در غرب مفهومی به نام «قُدسیت» مرده است
کسی که به عنوان ناظر بیرونی به غرب نگاه کند، شاهد خواهد بود که این آزادی به آنارشی (anarchy) ختم میشود. بنابراین اسم آزادی در غرب را «استبداد آزادی» یا «آزادی مستبدانه» میگذارم. آزادی که هر چیز دیگری را با یک دیکتاتوریزم قدرتمند زیر پای خود له میکند. آزادی یک دیکتاتور شده است. میگوید چون آزادی است، هر کاری میتواند انجام دهد.
واقعیت این است که برخی مفاهیم در غرب مردهاند. در غرب مفهومی به نام «قُدسیت» مرده است. میگوید من نمیفهمم این چیست. ما با بحران قدسیتزدایی و بیمعنایی امر قدسی در غرب مواجهیم. وقتی اینگونه است، برای غرب، چه مسلمان و چه غیر مسلمان برایش تفاوتی ندارد؛ لذا وقتی قرآن را میسوزانند برایش تفاوتی ندارد.
انتهای پیام/