خوشخیالی نهضت آزادی پس از فتح خرمشهر/ ورود ایران به خاک عراق؛ تجاوز یا ادامه دفاع؟
اعضای نهضت آزادی بعد از فتح خرمشهر دیگر ادامه جنگ را قبول نداشتند و معتقدند ایران با تصرف بخشهایی از خاک عراق، در دفاع مقدس از وادی دفاع خارج شد.
خبرگزاری تسنیم ـ گروه فرهنگی ـ زهرا بختیاری: یکی از شبهاتی که بعد از هشت سال جنگ تحمیلی همیشه مطرح بوده این است؛ چرا بعد از فتح خرمشهر در سوم خرداد سال 61 و پیروزی بزرگی که ایران به دست آورد جنگ را متوقف نکردیم؟ در توضیح این مسئله بیان میشود که ما دیگر هیچ بخشی از خاکمان در اشغال عراق نبود و از طرف سازمان ملل نیز قطعنامهای مطرح شد برای توقف جنگ اما مسئولان ایران آن را نپذیرفتند و با ادامه دادن جنگ باعث شدند تعداد زیادی از جوانان ما به شهادت برسند.
یکی از گروههایی که از همان سالهایی که ملت ایران درگیر دفاع مقدس بودند، ساز مخالف ادامه جنگ را میزدند اعضای نهضت آزادی و جبهه ملی بودند. آنها افرادی بودند که بنا بر گفتهها و نوشتههایشان، تا پیش از فتح خرمشهر موافق رویارویی با دشمن بعثی بودند و حتی از جنگ حمایت هم میکردند اما بعد از فتح خرمشهر دیگر ادامه جنگ موردقبولشان نبود و معتقدند ایران از وادی دفاع خارج شد و با تصرف بخشهایی از خاک عراق، ایران هم تجاوز کرد و دیگر این دفاع نبود.
نهضت آزادی تا پیش از فتح خرمشهر در حالی که معتقد به جنگیدن یا همان دفاع مقابل بعثیها بود، کجا بود؟
آنها پیش از فتح خرمشهر در بیانیهای اعلام کردند: «جنگ تجاوزکارانه عراق علیه ایران را محکوم کرده و آن را بخشی از تحریکات و توطئههای ابرقدرتها، بهخصوص امپریالیسم آمریکا و صهیونیسم علیه جمهوری اسلامی ایران دانسته، و دفاع کامل از استقلال و تمامیت ارضی کشور را واجب و ضروری میداند.»، اما طبق اسناد موجود، اعضای آن طی مدتی که ملت ایران مشغول نبرد با مزدوران صدام بود حتی برای صرفاً حضور کنار رزمندگان، خطوط پشت خط مقدم هم حاضر نشدند. هرچند کانال تلگرامی نهضت آزادی تابستان سال گذشته با انتشار تصاویری از خسرو منصوریان، از اعضای شورای مرکزی نهضت آزادی برای اولین بار، سعی در پاک کردن چنین ذهنیتی در حافظه مردم کرد و با انتشار چهار عکس یکی از اعضای خود در مناطق جنگی گفت؛ "منصوریان جزو گروه جنگهای نامنظم شهید چمران بوده و عدم حضور اعضای نهضت آزادی در جبهه شبههای است که چهرههای محافظهکار و بعضی فعالان رسانهای وابسته به نهادهای امنیتی و نظامی مطرح میکنند."، اما این کانال در خصوص حضور دیگر اعضا یا فرزندانشان در دوران جنگ، سخنی بهمیان نیاورده است.
با بازپسگیری خرمشهر از دست متجاوزان بعثی توسط رزمندگان اسلام، آن هم با دست خالی، اما روحیهای که صدام و مزدورانش از خود نشان داده بودند، نشان میداد به همین راحتی دست از اهداف متجاوزانه خود علیه ایران بر نخواهد داشت، زیرا رؤیای تصرف محمّره (خرمشهر) مدتها بود رییس جمهور دیکتاتور عراق را سرمست کرده بود، به همین روی عقل و منطق حکم میکرد ایران برگ برندهای باید دستش باشد تا بتواند از تمامیت ارضی خود مقابل کسی مثل صدام محافظت کند. مسئولان جنگ طی جلسهای با امام خمینی(ره) از ایشان اذن ورود به خاک عراق را بر مبنای چنین ذهنیتی که پیشتر عنوان شد، گرفتند. محسن رضایی فرماندهکل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در دوران دفاع مقدس در مورد این موافقت ایشان میگوید: «امام با چند شرط این تصمیم را پذیرفته است؛ ابتدا اینکه مردم عراق و بصره مسلمان هستند، آتش توپخانه روی مردم شلیک نشود. دوم اینکه اعلام نکنید که وارد خاک عراق میشویم؛ زیرا قصد اضافه کردن عراق به ایران را نداریم، ما بهدنبال سقوط صدام هستیم. ما تمام سرزمین عراق را بهرسمیت میشناسیم، بهعنوان تجاوزطلبی به سرزمین عراق نیستیم، بلکه قصد برکناری صدام حسین را داریم.»
پس از این وقایع اعضای نهضت آزادی بیانیه دیگری را صادر کرده گفتند: «پس از پیروزی قاطع در خرمشهر و مبادرت حمله به عراق، بهنظر ما، جنگ از حالت تدافعی خارج شد و شکل تهاجمی گرفت، و اختلاف ما با گردانندگان جنگ از همین نقطه آغاز شد.»، آنها چند سؤال را پیرامون ادامه جنگ مطرح کردند، سؤالاتی که لحنش نشان میداد بیشتر نشان دادن ناراحتی خود از عدم توقف جنگ بعد از خرمشهر است، یکی از این سؤالات این بود: «آیا صحیح بود که میانجیگریهای گوناگون و پیشنهادهای صلح با بیاعتنایی و اعتراض تلقی شوند؟»
بعدها محمد توسلی از دیگر اعضای نهضت آزادی و رئیس اسبق دانشگاه تهران نیز دربارۀ ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر طی مصاحبهای در 23 شهریور سال 90 با بیان چنین نظری میگوید: «تا فتح خرمشهر، جنگ، منطقی و مقبول بود، اما پس از آن نبایستی ادامه مییافت. بهاستناد آیات قرآن اگر جنگ میکنید و دشمن درخواست صلح کرد، بپذیر و به خدا توکل کن؛ زیرا صلح بهتر از جنگ است، بنابراین ما موافق ادامه جنگ نبودیم.»
دیوارنوشته عراقیها بعد از تصرف خرمشهر
منظور این گروه از پیشنهاد صلح(!) چه بوده است و مسئولان جنگ را متهم به نپذیرفتن کدام میانجیگری میکند؟
21 تیر 1361 یعنی زمانی که هنوز دو ماه از فتح خرمشهر نگذشته بود قطعنامه 514 شورای امنیت سازمان ملل متحد در خصوص جنگ ایران و عراق بهاتفاق آرا تصویب شد. در متن این قطعنامه آمده است: با ابراز نگرانی عمیق درباره طولانی شدن منازعه بین دو کشور که منجر به تلفات سنگین انسانی و خسارات مادی قابلتوجه گردیده و صلح و امنیت را دچار مخاطره کرده است، با یادآوری مفاد ماده 2 منشور ملل متحد و اینکه برقراری صلح و امنیت در منطقه مستلزم رعایت دقیق این مفاد میباشد، با یادآوری این نکته که بهموجب ماده 24 منشور، شورای امنیت مسئولیت اصلی حفظ صلح و امنیت بینالمللی را بهعهده دارد، با یادآوری قطعنامه 479 که در 28 سپتامبر 1980 بهاتفاق آراء تصویب شد و همچنین بیانیه رئیس شورای امنیت در 5 نوامبر 1980، با توجه به کوششهای میانجیگری که بهنحو شایانی از طرف دبیرکل سازمان ملل متحد و نمایندهاش و همچنین جنبش کشورهای غیرمتعهد و سازمان کنفرانس اسلامی پیگیری شده است،
ا ـ خواهان آتشبس و خاتمۀ فوری کلیۀ عملیاتهای نظامی میباشد؛
2 ـ بهعلاوه خواهان عقبنشینی نیروها به مرزهای شناختهشدۀ بینالمللی میباشد؛
3 ـ تصمیم میگیرد گروهی از ناظران سازمان ملل را برای تأیید، تحکیم و نظارت بر آتشبس و عقبنشینی [نیروها] اعزام دارد و از دبیرکل درخواست میکند گزارشی درباره ترتیبات لازم برای [اجرای] این مقصود را به شورای امنیت تسلیم نماید؛
4 ـ مصرّاً میخواهد که کوششهای میانجیگری بهگونهای هماهنگ از طریق دبیرکل جهت دستیابی به یک راهحل جامع، عادلانه، شرافتمندانه که قابل قبول از هر دو طرف باشد در مورد کلیه مسائل مهم بر اساس اصول منشور ملل متحد از جمله احترام به حاکمیت، استقلال، تمامیت ارضی و عدم مداخله در امور داخلی کشورها ادامه یابد؛
5 ـ از کلیه کشورهای دیگر درخواست میکند از هر گونه اقدامی که ممکن است به ادامه منازعه کمک نماید خودداری کنند و اجرای قطعنامه حاضر را تسهیل نمایند؛
6 ـ از دبیرکل درخواست میکند که اجرای قطعنامه حاضر را ظرف سه ماه به شورا گزارش دهد.»
اما یکی از مواردی که حضرت امام اکیداً سفارش میکردند که باید رخ دهد تا ما جنگ را تمام کنیم این است که در قطعنامه بهصورت مشخص آورده شود متجاوز که بوده و چه کشوری مورد تجاوز قرار گرفته است. محمد درودیان از پژوهشگران حوزه دفاع مقدس در گفتوگویی که سالهای اخیر با یکی از رسانهها انجام داد در این خصوص میگوید: «آن چیزی که بین ما و عراق اتفاق افتاده جنگ است، امام هم یک جایی میخواهد استدلال کند، [همین را میگوید] هیئتهای صلح آمدند، به ایران میگویند که [جنگ را تمام کنید]، به یک نکته تاریخی توجه کنید، این را خود مرحوم آقای یزدی در یک ملاقاتی که برای پرسشهایم داشتم به من گفت و هیچ جا هم این را نگفت که ضبط و پخش شود.
من هم از این جهت تعجب میکنم، ایشان به من گفت "من چند سال بعد از جنگ یا وسط جنگ از ایران رفته بودم بیرون که یکی از اعضای غیرمتعهدها را ملاقات کردم، بعد او به من گفت؛ ما در یکی از ملاقاتهایی که با امام داشتیم، رفتیم به امام گفتیم «تصمیم بگیرید جنگ را تمام کنید.»، چون نسل جوان، همه، پیشنهاد دادند اصلاً ما به کسی محل نگذاشتیم، جنگ را ادامه دادیم. هر چقدر هم که میگوییم باور نمیکنند و میگویند نه اینطوری نبوده، او جزو هیئتهای غیرمتعهدها بود، به آقای ابراهیم یزدی گفته بود، ایشان هم به من گفت، گفت؛ "ما گفتیم «جنگ را تمام کن.»، امام گفت، «من یک شرط دارم شما انجام دهید، من تصمیم میگیرم و اعلام میکنم جنگ را تمام کنیم.»، گفتیم «آن شرط چیست؟»، گفت «شما از اتاق من بیرون بروید پشت در و اینجا اعلام کنید صدام متجاوز است، همین که شما اعلام کردید، من اعلام میکنم آتشبس و جنگ تمام میشود.»" در حالی که هیچ کجای قطعنامه 514 هم به این مورد اشاره نشده بود.
همچنین رجایی خراسانی، نماینده وقت ایران در سازمان ملل، درباره موضوع آتشبس میگوید: «در مذاکراتی که داشتیم به ما میگفتند در قدم اول و قبل از هرگونه بحث و مذاکرهای باید آتشبس برقرار شود.»، این تأکید در وضعیتی بود که هیچ گونه تضمینی برای تأمین خواستههای ایران وجود نداشت و پس از آتشبس مشخص نبود مذاکراتی که آغاز میشود چه نتیجهای خواهد داشت، این درحالی بود که هنوز بخشی از خاک کشورمان هم دست عراق بود.
نظر آیتالله خامنهای در خصوص شبههافکنیها در خصوص چرایی ادامه جنگ بعد از فتح خرمشهر چیست؟
ایشان در تاریخ 26 شهریور سال 65 در مقام ریاستجمهوری و بهعنوان رئیس شورایعالی دفاع اینطور درستی ادامه جنگ تحمیلی را استدلال میکنند: «جنگ ما از آغاز بهصورت دفاع شروع شد و تا این ساعت هم ما در حال دفاع هستیم، علت هم این است که حتی ورود ما به خاک عراق، در ادامه دفاع مقدس ماست، البته دشمن طبعاً مایل است که هنگامی که میتواند و احساس قدرت میکند، وارد مرزهای ما بشود، تا هر وقتی که میتواند در آنجا بماند، ویرانگری بکند، تخریب بکند، افراد نظامی و غیرنظامی را به قتل برساند، زندگی را ناامن بکند، هر وقت هم که تاب نیاورد و نتوانست بماند، برگردد و داخل مرزهای خودش بشود و ما هم با فداکاری و با توانایی مردم، وقتی که توانستیم او را از مرزها بیرون برانیم، لب مرز بایستیم که مبادا وارد خاک دشمن بشویم و به حریم دشمن مبادا که قدم بگذاریم، این میل دشمن است.
اما عقل و منطق انسانی، همچنین احکام اسلامی به ما اجازه این را نمیدهند، ما دشمن را باید ببینیم که چگونه دشمنی است، یک وقت دشمنی است که آمده برای گرفتن یک تپه، تصرف یک رودخانه، یک موذیگری مرزی، بعد هم سرکوب میشود برمیگردد سر جایش و قضیه تمام میشود، اینجا البته بعد از آنی که دشمن را ما راندیم مسئله تمام شده است، لکن یک وقت دشمن بنای بر قلدری و زورگویی دارد، مسئله او با بیرون رفتن از مرزها، آن هم با قدرتنمایی نیروهای اسلامی و فداکاریهای فراوان حلشده و تمامشده نیست، دشمن خیلی این را مغتنم میشمارد که وقتی قصد تجاوز دارد و وارد خاک میشود، تا جایی که میتواند بماند، بعد هم که رفت بیرون، ما لب مرزها بایستیم او تجدید قوا بکند و هنگامی که باز لازم دانست و مصلحت دانست برگردد تجاوز خودش را آغاز کند.
من یک وقتی یک مثالی زدم؛ گفتم که دزدی، متجاوزی، وارد خانۀ شما میشود، وارد مزرعۀ شما میشود و ویران میکند، نابود میکند، میدزدد، میکشد. اگر تحمل کردید که میماند، اگر تحمل نکردید و با فشار و زور و قدرتنمایی او را بیرون کردید، هیچکس به شما نمیگوید که شما از خانهات دیگر پا بیرون نگذار، پا توی مزرعه او یا خانه او نگذار که این تجاوز به حریم اوست. نه، عقل به شما حکم میکند که بروید گریبان این دشمن را بگیرید، گلوی او را بفشارید و اولاً: از او بپرسید چرا این کار را کرده و مجازاتش کنید به این کار و ثانیاً: حقتان را بگیرید، آنچه که تضییع شده از او باز پس بگیرید، این یک حکم عقلی است، این چیزی نیست که ما ابداع کرده باشیم، همه انسانها و همه فطرتهای سالم همین جور فکر میکنند.»
انتهای پیام/+