علایی: پژوهش نقطه کور ادبیات دفاع مقدس /چرا باید حضور مدافعان حرم در جنگ سوریه تبیین شود؟
نویسنده ادبیات مقاومت میگوید: نقطه کور کار را در این حوزهها، پژوهش میبینم؛ حتماً باید پژوهش خوب انجام بگیرد تا یک رماننویس، داستاننویس یا فیلمساز بتواند با استناد به این پژوهشها کارهای خوب تولید کند.
خبرگزاری تسنیم ـ گروه فرهنگی ـ زهرا بختیاری: پس از شروع جنگ در سوریه و قائلهای که تکفیریها علیه این سرزمین و مقدسات مسلمانان در سالهای ابتدایی دهه 90، به راه انداختند واژهای جدید در حوزه ادبیات پایداری به وجود آمد و مردم برای اولین بار با کلمه «مدافع حرم» آشنا شدند. رزمندگانی که از ممالک مختلف اسلامی خود را به کشور سوریه می رساندند تا در کنار مردم مظلوم آنجا، به مقابله با تروریست های تکفیری برخیزند و اجازه ندهند دست ناپاک گروه هایی مثل داعش، جیش الحر و... به ساحت مقدس حرم حضرت زینب(س)، حضرت رقیه و سپس عتبات عراق برسد، «مدافعان حرم» نام گرفتند.
در واقع دفاع از حرم با همه جوانب و زوایای خود چه در حوزه عملیات ها و چه شهدا و ... موضوعی است که سال های طلایی در تاریخ مسلمانان رقم زد. حوزه ای که پرداختن به آن از طرف هنرمندان اعم از نویسندگان، فیلمسازان، شعر و... امری مهم است که البته آنطور که باید مورد توجه قرار نگرفته است. خبرگزاری تسنیم در سلسله نشست هایی به واکاوی و آسیب شناسی این مسئله پرداخته که در ادامه بخش ابتدایی سومین نشست را با حضور «حسن علایی فعال» نویسنده و پژوهشگر حوزه ادبیات پایداری، خواهید خواند:
تسنیم: یکی از موضوعات مهم در ادبیات مقاومت، پرداختن به مدافعان حرم و جنگ سوریه است. موضوعی که به نظر می رسد آنطور که باید و شاید مورد توجه هنرمندان این حوزه قرار نگرفته است. شما به عنوان نویسنده و پژوهش گری که با ادبیات مقاومت آشنا هستید فکر می کنید وضعیت پرداختن به این سوژه چطور بوده است؟
علایی: من در دوره دوم دوسالانه جایزه ادبی سردار همدانی دبیر اجرایی بودم. اتفاقا همان زمان توجه کردم و دیدم متأسفانه آنطور که باید و شاید به این موضوع پرداخته نشده است. یکی از علل کمبود پژوهش است. در مسابقه جایزه شهید سلیمانی نیز که محور آن دفاع مقدس بود ما بیشتر بحث پژوهش و موضوعات پژوهشی را دنبال می کردیم. به همین منظور از طریق مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس با سردار کارگر رئیس بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس رایزنی کردیم و طی جلساتی با هم، توضیح دادیم و هدف را توجیه کردیم که مبنای همه کارها درباره دفاع مقدس و سایر موضوعات در این رابطه پژوهش است و تا پژوهش خوب انجام نگیرد، شما نه کتاب خوب خواهید داشت و نه مستند و نه فیلم.
سردار کارگر را متقاعد کردیم که بحث پژوهش از کتاب سال دفاع مقدس مجزا شود و ما به صورت علیحده به آن بپردازیم، توضیحات و دلایلی که مطرح شد، ایشان را قانع کرد و این اتفاق رقم خورد. یعنی مرکز اسناد و تحقیقات دفاع مقدس سپاه متولی برگزاری جایزه یا جشنواره پژوهش در حوزه دفاع مقدس شد. زمانی که ما این کار را انجام دادیم، خیلی موفق بود، تا جایی که سرلشکر باقری رئیس ستاد کل نیروهای مسلح در جلسه ای حضور پیدا کرد و بحث مبسوطی در مورد پژوهش انجام داد که دوستان ما در روابط عمومی مرکز هم بر همان اساس ویژهنامه ای تولید کردند و همینطور به صورت مجزا صحبتهای او را به عنوان یک کتابچه منتشر کردند.
من هم در خصوص ضرورت پژوهش در موضوع دفاع مقدس کار کردم و هم آسیبشناسی این حوزه را انجام دادم. به همین دلیل نقطه کور کار را در این حوزهها، پژوهش میبینم و به دوستان هم عرض کردم حتماً باید پژوهش خوب انجام بگیرد تا یک رماننویس، داستاننویس یا فیلمساز بتواند با استناد به این پژوهشها کارهای خوب دربیاورد. این حرف اصلی ماست که متأسفانه در حوزه پژوهش کارهای موفقی نداریم. یعنی شاید انگشتشمار کار آکادمیک، دانشگاهی و علمی مبتنی بر پژوهش در موضوعات دفاع مقدس صورت گرفته باشد.
دوستانی که موضوع مدافعان حرم را دنبال میکردند وقتی موفقیت در جشنواره شهید سلیمانی را دیدند، تصمیم گرفتند جشنواره شهید همدانی را هم به ما بسپارند. میگفتند دور اول جشنواره نتوانستیم آنطور که باید و شاید کار را به انجام برسانیم، شما چون در آن قسمت موفق بودید این کار را هم سرپرستی کنید و انجام بدهید. من هم قبول کردم و با تدبیر آقای نائینی رئیس مرکز اسناد کار به من سپرده شد و اینطور درگیر موضوع مدافعان حرم با محوریت شهید حسین همدانی شدیم. دوره دوم، دوسالانه را که پیگیری میکردیم متوجه شدیم متأسفانه هم از لحاظ کمی و هم از لحاظ کیفی کار درخوری انجام نشده است.
برای دوره سوم فراخوان دادیم و کار شروع شده و انشاءالله در هشتمین سالگرد شهادت شهید همدانی، 25 مهر اختتامیه این دوسالانه را خواهیم داشت. در شورای سیاستگذاری این دوسالانه ما اعلام کردیم که نشستهایی تحت عنوان ضرورت پرداختن به موضوع مدافعان حرم را دنبال خواهیم کرد. با تأیید ریاست مرکز اسناد و همکاری دوستان ما در روابط عمومی مرکز اسناد، سلسله نشستها با همین عنوان، ضرورت پرداختن به موضوع مدافعان حرم شروع شد.
ما نشستهایی هم در بحث شهید سلیمانی داشتیم و آنجا موضوع ضرورت پژوهش درباره دفاع مقدس را دنبال میکردیم. لذا با توجه به آن تجربه احساس کردیم اینکه صرفاً جشنوارهای برگزار کنیم و چند کتاب بیاید و بررسی کنیم و جایزهای بدهیم، کار به انتها نمیرسد. بنده چون همکاریای هم با کتاب سال دفاع مقدس داشتم و مسئولیت مختصری هم در کمیته ناشران داشتم، آنجا با صدای بلند میگفتم که برگزاری این تیپ کارها، جشنواره، جایزه وقتی اعلام نتایج میشود تازه شروع کار است، در صورتی که به زعم خیلیها پایان کار است و میگویند اختتامیه و تمام! ما میگوییم اختتامیه نیست اتفاقاً افتتاحیه است. میگفتیم یعنی شما وقتی فراخوان میدهید، کتابها را جمع میکنید و ناشران و نویسندهها را مجاب میکنید و آنها با توجه به هزینهای که وجود دارد کتاب میفرستند، هزینه و ارزیابی و داوری و کارهای رسانهای و تبلیغات، بعد چه اتفاقی میافتد؟ ما میگوییم اختتامیه هر جشنواره و جایزه ادبی باید افتتاح یک حرکتهایی باشد، این را بارها خدمت دوستان گفتیم ولی کلاً فضای عمومی فرهنگ با موضوع کتاب و اینها چنین فضایی است، اختتامیه که برگزار میشود و افراد جایزههایشان را میگیرند، این قضیه تمام میشود میرود تا به سالگردش نزدیک شود.
تسنیم: اینکه میگویید افتتاحیه باید باشد و آغاز یک حرکت یعنی چه؟
علایی: ببینید ما واقعاً نمیخواهیم خودمان را سرکار بگذاریم. میگوییم این بیتالمالی که در اختیار ماست، باید خروجی داشته باشد، وقتی این همه هزینه میکنیم، هزینههای سنگینی که الان متداول است و توقعات ناشرین و نویسندهها بالا رفته که مثلاً مبلغ جایزه را بالا ببرید، ما میگوییم این هزینه باید خروجی داشته باشد، خروجی آن بنیۀ نشر کشور را تقویت بکند، کتابخوانها را بیشتر بکند، منجر به تولید متنهای فاخر و کتابهای اثرگذار شود و اگر نه یک فراخوانی بدهید و چند کتاب جمع کنید و جایزهای بدهید و تمام! این شایسته نیست. لذا هم در جایزه شهید سلیمانی و هم شهید همدانی ما مصر به برگزاری این نشستها بودیم، البته در دنیا این متداول است که چنین برنامههایی که میگذارند هدف اصلیشان بر این نشستها است، کارهای کارشناسی است، جایزه دادن یک امر ظاهری و صوری است؛ پس به این بهانه یک کارهای کیفی انجام میدهند، کارشناسها و صاحبنظران را میآورند، حرفهای آنها را میشنوند و به آن فضایی که به دنبال آن هستند کمک میکنند.
بعد از آن تجربه موفق برگزاری نشستها بر پایه موضوع ضرورت پژوهشها در حوزه دفاع مقدس، در بحث دوسالانه شهید همدانی هم ما تصمیم گرفتیم نشستهای تخصصی را دنبال کنیم با این عنوان که اصلاً چه ضرورتی دارد ما به موضوع مدافعان حرم بپردازیم؟ سمت و سوی این بحثها و نشستها، باید برود به سمت تبیین دستاوردها و درسهای مدافعان حرم، این برای ما مهم است. نمیخواهیم صرفاً به بحث کتاب متمرکز شویم، حالا کتاب یک روش تبیین موضوع است. ما باید از روشهای مختلف و ابزارهای مختلف برای تبیین موضوع مدافعان حرم استفاده بکنیم. با توجه به این اتفاق بزرگی که رقم خورده متأسفانه کار درخوری انجام ندادیم. نه توانستم فیلمهای خوبی تولید بکنیم، نه مستندات خوبی ارائه دادیم و نه کتابهای خوبی منتشر شده.
تسنیم: با همین مقدار کاری که انجام شده، فکر میکنید چقدر موضوع مدافعان حرم و حضورشان در سوریه تبیین شده است؟
علایی: الان بحث مدافعان حرم برای مردم جهان و منطقه جای خود، برای مردم خود ما هنوز جا نیفتاده، هنوز این موضوع زنده است. نمونه آن را وقت پیش در حادثه تروریستی حرم حضرت شاهچراغ(ع) دیدیم. در واقع آن تروریست ها استمرار جریانی هستند که مدافعان حرم با آن مقابله کردند، ولی برای مردم حالا کسانی که غرض و مرض دارند هیچ اما حتی برای مردم عادی که به دفاع مقدس و انقلاب و مدافعان حرم تعلق خاطر دارند نیز درست تبیین نشده و هنوز سوال است که چرا ما باید هزاران کیلومتر برویم آن طرفتر بجنگیم؟
باید به سوالات جواب بدهیم، جهاد تبیین یعنی همین، اینکه حضرت آقا میفرماید جهاد تبیین قطعی و فوری است و ما دائم این فرمایش آقا را تکرار میکنیم فقط.حالا آقا فرمود ما بیاییم اصل مطلب را تبیین کنیم، در واقع مطالب مفیدی که مردم را از ابهام و سوال خارج بکند، باید اینها را تولید کنیم وگرنه هی تأکید کنیم مهم است که دردی دوا نمیشود.
تسنیم: در این عرصه با انتشار کتاب می توان به همه مخاطبان پاسخ داد؟
علایی: خیر. آبشخور فکری خیلیها فیلم و سریال است یا نقاشی و مستند. لذا لازمه ضرورت پرداختن به موضوع مدافعان حرم این است که همه ابزارهای رسانهای و ابزارهایی که تولید فکر میکنند باید پای کار بیایند و فقط محدود به کتاب نشویم. ما هنوز در موضوع مدافعان حرم عقب هستیم، هنوز ما در سوریه و عراق درگیریم. با بعضی از اقدامات تروریستی که ناشی از حرکتهای تکفیری است ما با آن درگیریم، ولی همچنان هم برای مردم شبهه و ابهام و سوال است که چرا در سوریه جنگیدیم؟ باید به این سوال پاسخ دهیم. نمیتوانیم صرفاً به یک ابزار توسل پیدا بکنیم، بگوییم 100، 200 تا کتاب منتشر شده است.
ما به مناسبت دوسالانه شهید همدانی که محور آن کتاب است، به این عرصه ورود پیدا کردیم اما در این ورطه صرفاً متوقف نمیشویم.کتاب از لحاظ کمی و کیفی خوب یا بد، یا ضعیف است، هرچه هست نباید صرفاً در همین عرصه محدود باشیم. باید همه رسانهها و مربیان در این عرصه ورود پیدا کنند تا این مساله کاملاً تبیین شود که چرا باید به مدافعان حرم پرداخت؟ من در سال گذشته که درگیر این موضوع بودم سعی کردم یک کارهایی را قلمی بکنیم و ماحصلش یک کتاب مختصری تحت عنوان پدیده بزرگ زمان شد که مدتی پیش منتشر شد. عنوان کتاب «چرا باید به موضوع مدافعان حرم پرداخت؟» است. حالا من سرفصلهایی که پاسخ به این سوال شما و سوال نشست است را توضیح میدهم.
تسنیم: به نظر شما واقعا چرا باید به موضوع مدافعان حرم پرداخت و ضرورت آن چیست؟
علایی: من برای ورود به پاسخ این پرسش به چند تعبیر از رهبری که درباره این موضوع مطرح کردند میپردازم، اما پیشپرداخت این تعابیر یک مرور اجمالی به شکلگیری مدافعان حرم میکنم و بعد به بحث ضرورت میپردازم. سال 1389 یک جریانی در غرب آسیا و کشورهای آفریقایی پدید آمد به نام «بهار عربی» و به تعبیر ما بیداری اسلامی، این قضیه از کشور تونس شروع شد و با خودسوزی که آن جوان انجام داد و بعد رسانهها این موضوع را در دست گرفتند و افکار عمومی با این موضوع آشنا شد.
این ماجرا در بعضی از کشورهای آفریقای عربی مثل مصر و لیبی نیز تسری پیدا کرد و حکومتها ساقط شد و در واقع یک جنبش مردمی که از حکومتهای موجود مطالبهگر بودند، شکل گرفت که در جامعه جهانی تحت عنوان بهار عربی نامگذاری شد. البته مسئولین کشور ما این حرکت را بیداری اسلامی میدانستند چون یکی از مطالبات جدی کسانی که در این موضوع وارد عرصه شدند، پیگیری ارزشهای دینی بود. چه در تونس، چه در مصر و لیبی و بعد به هم بحرین و یمن و سایر کشورها تسری پیدا کرد. زمانی که این حرکت مردمی شروع شد، استکبار جهانی از این موقعیت استفاده کرد و برای آن طرح و برنامهای که طراحی کرده بود را اجرا کرد.
برنامه این بود که آنها دنبال نظم نوین جهانی بودند و جای پایشان هم در غرب آسیا و یا به تعبیر آنها خاورمیانه باید محکم تر میشد تا طرحی که تحت عنوان خاورمیانه بزرگ داشتند پیاده شود. اینها وقتی دیدند یک جنبش مردمی شروع شد، در این قضیه ورود پیدا کردند، به آن جهت دادند و دنبال این بودند که منویات و سیاستهای خودشان را به کرسی بنشانند. اینها وقتی بحث خاورمیانه بزرگ را مطرح کردند، جمهوری اسلامی با آن مقابله کرد و نگذاشت به نتیجه برسد. استکبار در واقع از زمانی که بحث زدن برجهای دوقلو در نیویورک مطرح شد و بحث افغانستان و اشغال افغانستان مطرح شد، دنبال این بحث بودند ولی نظام جمهوری اسلامی به رهبری حضرت آقا جلوی این حرکت ایستاد و نقشه آنها را برملا کرد.
در فاز دوم وقتی جنبشهای مردمی صورت گرفت، باز مستکبران گفتند این موضوع بستر خوبی است و ما دوباره آن قضیه را احیا میکنیم و خاورمیانه یا غرب آسیا را آنطور که خودمان میخواهیم رقم میزنیم؛ خواسته آنها این بود که اولاً بر این منطقه که بیش از 70 درصد انرژیشان از اینجا تامین میشود مسلط شوند و ثانیاً بتوانند امنیت رژیم صهیونیستی را مادامالعمر تضمین کنند و بعد هم حکومتهای دستنشانده بیاورند، به این منظور اینها حدود چند دهه قبل یک طرحی داشتند، طرح به عنوان تجزیه کشورهای خاورمیانه، نقشه آن را هم کشیده بودند که این کشورها مثل لبنان، سوریه، تونس، لیبی، مصر و عراق و بعد ایران تجزیه بشود.
این موضوع را عملاً اعلام کردند، طراح و مبتکر این هم یک صاحب نظری است که میگفت برای این که آمریکا و کشورهای اروپایی در این منطقه مسلط شوند ما ناچاریم این کشورها را به چندین کشور کوچک تقسیم کنیم. مثلاً میگفتند ایران باید 4، 5 کشور بشود، عربستان باید تقسیم بشود و سوریه همینطور و نقشه این را کشیده بودند. این طرح بود و اینها میگفتند اگر ما بتوانیم این اتفاق را رقم بزنیم میتوانیم به آن اهدافمان برسیم یعنی با یک انرژی کامل مسلط بشویم، امنیت رژیم صهیونیستی تضمین بشود و بعد هم هر کاری میخواهیم در منطقه غرب آسیا و خاورمیانه انجام بدهیم.
در بعضی از کشورها هم به این حرکت مردمی جهت دادند برای ساقط کردن حکومتها، اما مورد نظرشان ساقط کردن حکومتهای وابسته نبود، بلکه گفتند برویم سروقت حکومتهای مستقر قدرتمند که با رژیم صهیونیستی مشکل دارند، این قضیه را حل بکنیم. لذا آمدند سراغ سوریه و عراق.
تا جایی که توانستند مردم معترض را مسلح کردند که با ارتش کشورشان درگیر شوند. به همین ترتیب بخش اعظمی از خاک این کشورها از جمله سوریه و عراق اشغال شد. در مرحله بعد برای اینکه هدفشان بهتر جلو برود گروههای تکفیری تشکیل و آموزش دادند و از پول کشورهای مرتجع خلیجفارس استفاده کردند، میلیاردها دلار تجهیزات و امکانات فراهم کردند که به این مقصد شومشان که تجزیه کشورها و استقرار حکومتهایی است که خودشان نیاز دارند اقدام کنند.
در این قضیه جمهوری اسلامی تنها کشوری بود که فهمید نقشه آنها چیست و متوجه شد اینها میخواهند از این خیزش مردمی همان طرح خانم رایس و امثالهم که دنبال خاورمیانه جدید بودند را دنبال کنند. لذا ایران قاطعانه مقابل این حرکت ایستادگی کرد و در مقابل فروپاشی کشور سوریه و عراق مقابله کرد و حرفش هم این بود که این کشورها باید پابرجا بمانند.
با شروع این درگیری ها ما در مرحله اول نقش مستشاری داشتیم. یعنی با توجه به پیوندی که ما با کشور سوریه و عراق داشتیم از زمان دفاع مقدس، حالا باید کار آنها را جبران کنیم. در دفاع مقدس یک اتفاق خیلی خاص و نمونه در دنیا پدید آمد و آن هم این بود که دو ابرقدرتی که همیشه با هم درگیر بودند علیه جمهوری اسلامی و حمایت از عراق با هم سازگار شدند.
یعنی ابرقدرت غربی آمریکا و شرقی شوروی علیرغم اینکه در خیلی از موضوعات با هم چالش داشتند در اینجا با هم به توافق رسیدند که باید از عراق حمایت شود و کاملاً هم حمایت کردند و علاوه بر این آمدند به بیش از 30 کشور چراغ سبز نشان دادند که به عراق کمک کنند، کمک اقتصادی، نظامی، سیاسی، امنیتی و رسانهای. این کارها اتفاق افتاد اما یک اقدامی که عراق میخواست علیه ما انجام بدهد بحث ائتلاف کشورهای اسلامی و عربی علیه ایران بود، چون صدام خودش را قهرمان عرب میدانست و دنبال این هدف هم بود و اگر هم این اتفاق میافتاد یعنی عراق میتوانست ما را شکست دهد. لذا اگر صدام موفق میشد در جنگ علیه ما پیروز شود حتماً به عنوان قهرمان دنیای عرب شناخته میشد و این نیاز داشت که کشورهای عربی و اسلامی را هم پشت سر خودش تمام و کمال داشته باشد.
به همین سبب آمد نقشه راه ائتلاف کشورهای عربی و اسلامی را رقم زد. تنها کشوری که مانع از این ائتلاف شد کشور سوریه بود، کشور سوریه زمان حافظ اسد کشور قدرتمند و تأثیرگذاری بود و در دنیای اسلام و دنیای عربی نقشآفرین بود. حافظ اسد این ائتلاف را نپذیرفت و نه تنها در این ائتلاف شرکت نکرد بلکه با ما همراهی کرد، و لوله نفت عراق را بست و فشار اقتصادی به صدام آورد. الحمدلله جنگ تحمیلی هم با پیروزی مطلق ما به انتها رسید و حالا نوبت ما بود که به سوریه کمک کنیم.
زمانی که دولت سوریه از جمهوری اسلامی درخواست کرد که در این مناقشه و چالش شرکت کند، جمهوری اسلامی هم چون سوریه را متحد خودش میدانست و این اتحاد هم تجربه شده بود، لذا در این عرصه ورود پیدا کرد. ابتدا ما نقش مستشاری داشتیم. یعنی فرماندهانی از نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، به عنوان مستشار در کنار ارتش و دولت بشار اسد حاضر شدند و رهنمودهایی داشتند که این قضیه را چطور جمع و جور بکنند. در افکار عمومی هم این را اعلام میکردیم که ما در سوریه نقش مستشاری داریم، بخشی از دنیا هم این نقش را پذیرفته بود و البته بخشی هم مثل غربی ها نپذیرفته بودند و میگفتند: شما آنجا حضور نظامی دارید!
ادامه دارد...
انتهای پیام/