«یاسر عرفات» چگونه به آینه عبرت سازشکاری در مسئله فلسطین تبدیل شد؟
یاسر عرفات بنیانگدار جنبش فتح ۲۱ آبان ۱۳۸۳ در بیمارستان پرسی در پاریس درگذشت؛ نمودار زندگی وی از بنیانگذاری جنبش فتح و بهعهده گرفتن رهبری همه گروههای مبارز تا پیمان اسلو، فراز و نشیب بسیاری داشت که عبرتآموز است.
به گزارش خبرنگار بینالملل خبرگزاری تسنیم، 21 آبان 1383 «محمد یاسر عرفات القدوة الحسینی» معروف به «یاسر عرفات» و مکنّی به «ابوعمار»، رهبر تشکیلات خودگردان فلسطین در سن 75سالگی در بیمارستان پرسی در پاریس درگذشت؛ پیکر وی بعد از تشییع از سوی مردم کرانه باختری به شهر رامالله مرکز تشکیلات خودگردان منتقل و در همانجا دفن شد.
یاسر عرفات را بعد از گذشت 19 سال از مرگ مشکوک در پاریس، همچنان میتوان شاخصترین چهره فلسطینی در تاریخ مبارزات مردم این سرزمین دانست؛ نمودار زندگی عرفات از بنیانگذاری جنبش فتح و بهعهده گرفتن رهبری همه گروههای مبارز تا پیمان اسلو، فراز و نشیب بسیاری داشت که عبرتآموز است.
او که متولد سال 1929 در قدس بود و در جوانی برای تحصیل به قاهره رفته بود، در دهه 1959 میلادی با چند جوان دیگر همچون خلیل الوزیر و صلاح خلف حرکة التحریر الفلسطین (فتح) را تأسیس کردند تا در برابر اشغالگری صهیونیستها بایستند. او بهمرور از جایگاه سخنگویی این تشکیلات به رهبری سازمان آزادیبخش فلسطین که کنفدراسیونی از احزاب فلسطینی است و در سال 1964 میلادی تأسیس شد، نائل آمد و بهعنوان نماینده مردم فلسطین در مجامع جهانی و کشورهای مختلف شناخته شد.
** تبدیل مسئله اسلامی به مسئله فلسطینی!
با وجود این، عرفات که از نسل اول مبارزان فلسطینی بهشمار میرفت، آزمون و خطاهایی داشت که اگرچه برای تاریخ فلسطین گران تمام شد اما آینه عبرتی برای نسلهای جوانتر و مبارزان بعدی این سرزمین بود. عرفات که بهنوعی شیفته جمال عبدالناصر رهبر فقید مصر و بنیانگذار پانعربیسم بود، مسئله فلسطین را نه مسئلهای اسلامی بلکه مسئلهای عربی میدید و حس ناسیونالیسم عربی وی موجب شد در جنگ تحمیلی طرف صدام بایستد و برای پایان دادن به جنگ در قالب هیئت حسننیت تلاش میکرد؛ هیئتی که اسفندماه سال 59 متشکل از رؤسای کشورهای پاکستان، ترکیه، بنگلادش، گامبیا، سنگال، گینه و نیز یاسر عرفات و حبیب شطی (دبیرکل سازمان کنفرانس اسلامی) تشکیل شد تا به هر دو کشور مسافرت کنند و با شنیدن سخنان طرفین پیشنهاد خود را ارائه کنند اما از آنجا که پیشنهادات آنها هیچکدام تأمینکننده خواستههای ایران نبود و بیشتر تأمین خواستههای صدام بود، به سرانجام نرسید.
در اجلاس جنبش عدمتعهد در هراره پایتخت زیمبابوه در سال 1365، باسر عرفات تلاش میکرد با نزدیک شدن به آیتالله خامنهای رئیسجمهور وقت ایران که در اجلاس شرکت داشت، نظر وی را به صلح پیشنهادی با صدام متمایل کند؛ عرفات در دورهای که تجاوزات اسرائیل از فلسطین فراتر رفته و جنوب لبنان را هم در بر گرفته بود، در مصاحبهای با روزنامه هرالد چاپ زیمبابوه گفت: «این جنگ دیوانهوار است و فلسطینیها خود را بزرگترین بازنده جنگ ایران و عراق میدانند، من به ایرانیها میگویم کافی است، کافی است، کافی است، ما غیرمتعهدها برای این جنگ بهای بسیار سنگینی پرداختهایم.»
عرفات طرح صلحی را هم به جنبش آورده بود تا به نام خودش ثبت کند اما پاسخ رهبر معظم انقلاب در سخنرانی اجلاس جالب توجه بود: «اگر امروز جنبش عدمتعهّد به کسانی، از سوی ملّت مورد تجاوز فلسطین، فرصت و اجازهی شرکت در جمع سران غیرمتعهّد میدهد، دقیقاً و صرفاً مبتنی بر همین اصل است و تردید در اجرای این اصل، حضور خود آنان را نیز زیر سؤال خواهد برد...، انتظار میرفت که ایشان در سخنرانی دیروز صبح، از توفیقاتی که ملّت فلسطین در مبارزه با تجاوزگریهای رژیم صهیونیستی بهدست آورده صحبت میکردند تا اینکه دیگران را به حمایت از تجاوز ترغیب کنند؛ متأسفانه همین بینش باعث شده است که فلسطین پس از چهار دههی طولانی هنوز قربانی تجاوز است...، اگر ایشان این روش شکستخورده و سیاست تسلیم و سازش با متجاوز را برای فلسطین تجویز میکند، بهتر است از توصیّهی آن به دیگران بهطور جدی احتراز کند.»
آیتالله خامنهای در سخنرانی سال 65 در اجلاس کشورهای عضو جنبش عدمتعهد، بینش عرفات را منجر به چهار دههی طولانی قربانی تجاوز بودن فلسطین دانستند.
عرفات تنها رهبر یک کشور اسلامی و عربی بود که در زمان حمله رژیم بعث عراق به کویت در 1990، کنار صدام حسین ایستاد و همین مسئله موجب شد جایگاه او میان کشورهای اسلامی و عربی تنزل پیدا کند؛ در مقابل عرفات هم با تأکید ویژه بر فلسطینی بودنِ مسئله فلسطین (بهجای تأکید بر اسلامی بودن آن) تلاش کرد راه خود را از دیگران جدا کند.
با شکست ارتش بعث در جنگ اول خلیج فارس و ضعف نسبی یاسر عرفات در جهان عرب، وی بهتدریج بهسمت اسرائیل متمایل شد و با دست کشیدن از مبارزه تن به سازش داد و در 1993 قرارداد اسلو میان یاسر عرفات و اسحاق رابین نخستوزیر وقت اسرائیل با وساطت بیل کلینتون رئیسجمهور آمریکا امضاء شد. مذاکرات مقدماتی درباره این توافقنامه در اسلو پایتخت نروژ صورت گرفته بود.
بهموجب این توافقنامه، عرفات رژیم صهیونیستی را بهرسمیت میشناخت و طرح تشکیل دولت مستقل فلسطینی بعد از تعیین مرزها انجام میشد و یاسر عرفات نیز توانست بعد از سالها به فلسطین برگردد. از 1993 تا امروز که 30 سال از توافق اسلو1 میگذرد، محدودیت شدید جابهجایی در نواحی اشغالی، کنترل رژیم صهیونیستی بر منابع طبیعی و حیاتی مردم فلسطین و عدم جلوگیری از شهرکسازی رژیم صهیونیستی را شاهد هستیم.
البته سازشکاری عرفات در مذاکرات موسوم به اسلو2 ادامه یافت و در سپتامبر 1995، کاملاً از ایدهها و آرمانهای اولیهی تشکیل سازمان آزادیبخش فلسطین عدول کرد. مبتنی بر این قرارداد، در قبال حاکمیت تشکیلات خودگردان بر شهرهای جنین، طولکرم، نابلس، قلقیلیه، رامالله و بخشی از شهر الخلیل، عرفات متعهد شد که بندهای مربوط به نابودی اسرائیل را از منشور ملی فلسطین و اساسنامهی سازمان آزادیبخش فلسطین حذف کند.
مردی که زمانی در مصاحبه با اوریانا فالاچی معتقد بود «فلسطین یعنی سرزمینی که از نقبه در شمال شروع میشود و به عقبه در جنوب ختم میشود، از ساحل مدیترانه به اضافه نوار غزه شروع میشود و به شرق یعنی رودِ اُردن و صحرای نقبه ختم میشود» حالا فلسطین را بهازای در دست داشتن منطقه محدودی به اسرائیل واگذار کرد!
در سال 2000 و بعد از طرح مذاکرات صلح خاورمیانه، رژیم اشغالگر قدس با پیشنهاد شرمآوری وارد مذاکره شد و خطقرمزهایی بیان داشت که عبارت بودند از: حاکمیت اسرائیل بر قدس، عدم بازگشت به مرزهای 1967، عدم اجازه داشتن تشکیلات خودگردان برای داشتن ارتش و حفظ شهرکهای صهیونیستنشین کرانهی غربی و نوار غزه؛ این مسئله موجب گسترش روحیه مبارزه در مردم فلسطین و آغاز انتفاضه دوم یا انتفاضة الاقصی شد؛ از طرفی در همان سال اسرائیل در پی مقاومت مردم جنوب لبنان از این منطقه عقبنشینی کرد و همین به احیای امید در مردم فلسطین کمک میکرد؛ عرفات نیز که دانست چه کلاه گشادی در پی توافقات قبلی بر سرش رفته است، از امضای راهحل پیشنهادی سر باز زد!
پس از شکست مذاکرات کمپ دیوید، محافل آمریکایی و صهیونیستی یاسر عرفات را قابل اعتماد ندانستند و اعلام کردند مذاکره با او فایدهای ندارد و بههمین دلیل شروع به تشدید فشارها به او کردند؛ حتی عرفات در کنفرانس سران عرب در بیروت در 26 مارس 2002 شرکت نکرد، از ترس اینکه در صورت خروج از سرزمین فلسطین اجازه بازگشت به او داده نشود. در 29 مارس همان سال، نیروهای اشغالگر او را بههمراه 480 تن از همراهانش و پلیس فلسطین در داخل مقر خود محاصره کردند که به درگیری انجامید؛ آمریکا و اسرائیل تلاشهایی برای برکناری وی از قدرت آغاز کردند و عرفات نیز مجبور شد بخشی از قدرت خود را به محمود عباس نخستوزیر تشکیلات خودگردان اعطاء کند.
** مرگ مشکوک و دفن در رامالله بهجای بیتالمقدس!
در اکتبر سال 2004 وضعیت سلامتی عرفات رئیس جمهور فلسطین رو به وخامت گذاشت تا جایی که در پایان اکتبر همان سال بیماری وی بهسرعت تشدید شد؛ وی در 29 اکتبر 2004 به بیمارستان نظامی پرسی در پاریس منتقل شد؛ عرفات در این بیمارستان تحت نظر بود تا اینکه 11 نوامبر خبر فوت وی از سوی تشکیلات خودگردان اعلام شد. بعد از ممانعت اسرائیل از دفن عرفات در بیتالمقدس که وصیت عرفات بود، در شهر رامالله به خاک سپرده شد.
همان زمان بحث و جدل بر سر علت فوت عرفات بالا گرفت و پزشک شخصی وی اعلام کرد که علت بیماری وی نوعی مسمومیت بوده است؛ با درخواست همسر او برای کالبدشکافی پیکر وی، متخصصان سوییسی با انجام آزمایش بر جسد یاسر عرفات اعلام کردند که در استخوان او 18 برابر اندازه معمول رادیواکتیو یافتهاند، همچنین قرار بود هیئتی مرکب از متخصصان بیوپزشکی فرانسه، سوییس و روسیه بهصورت جداگانه روی یکسوم باقیمانده جسد عرفات تحقیق کنند که فرانسویها از این کار خودداری کردند. جنبش فتح و سایر فلسطینیها اسرائیل را مسئول ترور رئیس تشکیلات خودگردان میدانند.
خط سازشی که عرفات شروع کرد اگرچه بینتیجه بود و بهضرر مقاومت تمام شد اما نشان داد که صهیونیستها بههیچوجه بهدنبال مذاکره برای رسیدن به نتیجه نیستند و حتی به داشتن یک وجب از خاک فلسطین در اختیار فلسطینیها رضایت نخواهند داد و تنها راه آزادی فلسطین از طریق مقاومت و مبارزه میگذرد.
انتهای پیام/+