انحطاط جوامع، پیامد فاصله گرفتن از مفهوم توحید است
یک استاد دانشگاه با بیان اینکه عفاف در جامعه یک تشکیلات است،اظهار داشت: خداوند بر اهمیت نهاد خانواده تاکید دارد و در سوره نور عفاف را در فرد، خانواده و جامعه بیان فرموده پس معلوم است نسخه شفابخش مشکلات جامعه فقط همین تعالیم است.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، حضرت آیتالله خامنهای در دیدار اقشار مختلف بانوان با تاکید و تشریح تفاوت منطق اسلام و غرب در نگاه به زن تاکید کردند" این رفتارِ روزبهروز بدتر و سخیفتری که امروز در زمینهی مسائل زن، در غرب رایج است و به تبعِ غرب در بسیاری از کشورهای دیگر، هیچ منطقی پشت سرش نیست؛ لذا وارد بحث نمیشوند، حاضر نیستند منطق ارائه کنند." 1402/10/06
رسانه KHAMENEI.IR به همین مناسبت در گفتوگو با خانم دکتر نفیسه فیاض بخش استاد دانشگاه و نماینده سابق مجلس شورای اسلامی به بررسی نوع نگاه غرب و نظام فرهنگی و سیاسی غربی به مسئله زن و تفاوت آن با نگاه دینی پرداخته است.
رهبر انقلاب در دیدار بانوان با مقایسه نگاه غربی و اسلامی به مسئله زن، «سودجویی» و «لذّتجویی» را اساس نگاه غربی به زن دانستند و تأکید کردند که غربیها حاضر به گفتوگو درباره منطق نگاهشان به زن نیستند. این نوع نگاه نظام فرهنگی و سیاسی غربی چه وضعیتی را برای زن در جامعه غربی رقم زده است؟
از حدود چهار قرن پیش که رنسانس در غرب آغاز شد، نگاه مادی بر تفکر غربی غلبه پیدا کرد و انسان به بدن و تن محدود شد و همه جنبههای بینهایت معنویت انسان نادیده گرفته شد. وقتی این قدر سطح نگاه پایین آمد، انسان در این نگاه هیچ تفاوتی با حیوان ندارد، غیر از اینکه باهوش است؛ یعنی اگر طاووس پر زیبایی دارد، سگ شامه قوی دارد و عقاب چشمهای تیزی دارد، انسان هم هوش زیادی دارد و هیچ تفاوتی با بقیه حیوانات ندارد.
وقتی نگاه این قدر عوض شد، یک انسان هدفش را در زندگی رسیدن به لذتهای دنیاگرایانه میبیند؛ یعنی از غریزه جنسی، خوردن و خوابیدن نهایت لذت را ببرد و دست تصادفی او را به این دنیا آورده که لذت ببرد. وقتی نگاه اینگونه شد زن هم تمام ارزشش به بدن و جسمش داده میشود.
در آثار هنری قبل از رنسانس و بعد از رنسانس، در هنر نقاشی، اگر به نقاشیهای حضرت مریم (س) نگاه کنید، قبل از رنسانس حضرت مریم(س) در نهایت حجب و حیا و عفاف در این نقاشیهاست؛ ولی بعد از رنسانس، عکس بیحجاب از حضرت مریم(س) میبینیم و حتی جاذبههای جنسی را در آن تصاویر میبینیم و حضرت عیسی (ع) را لخت میبینیم یا در هنر مجسمهسازی، مجسمه حضرت داوود (ع) صددرصد لخت و با بازوهای ستبر است و تمام اعضای بدنش دیده میشود؛ یعنی مجسمه داوود پیغمبر توسط میکلآنژ به این شکل تفسیر می شود؛ به عبارت بهتر تفسیر هنر مادی از یک پیغمبر خدا، یک فرد خیلی خوشهیکل و قدرتمند است که تمام بدنش هم لخت است. همین قدر در ادبیات و موسیقی هم جاذبههای جنسی را میبینیم و در همه زمینهها لذت مادی اصل و اولویت قرار میگیرد. وقتی اینگونه شد تمام ارزش زن به دیده شدن است و این که به شکلی لباس بپوشد تا جاذبههای بدنش دیده شود.
از مظالم غرب در حق زنان این است که در پوشش «حقوق زن» ستمها و دستدرازیهای فراوانی به حقوق زنان کرده است که برخی معتقدند علت رشد برخی گرایشهای افراطی فمینیستی در غرب همین است. علاوه بر تبیین این موضوع موارد شاخصی از این تعدیها در ذهن دارید؟
اگر صد سال پیش را با الان مقایسه کنید میبینید لباسها بلند و گشاد بوده و بعضاً سربندی روی سر خانمها بود و حتی مردان هم همینطور بودند؛ اما هر چه جلوتر آمده لباسها چسبان، تنگ و کوتاه شدند و طوری شد که حتی جاذبههای جنسی در آن بیشتر نمایش داده شود و حتی در غرب، لباس مردان در یک قرن پیش همین است و لباسشان بلند بود و وقتی کت و شلوار ایجاد شد تنگ، کوتاه و باریک شد. به علت توسعه فناوری، علومتجربی و صنعت در آنجا پیشرفت رخ داد و این غلبه ایجاد شد.
رهبر انقلاب در این دیدار سوالات مهمی را مطرح کردند از جمله اینکه چرا در محیطهای غربی روزبهروز فحشا و روسپیگری ترویج میشود و همجنسبازی گسترش فراوان دارد و بهعنوان یک روش مترقی شناخته میشود؟ منطق این رفتارها چیست؟
منطق این رفتارها این است که هر چقدر جامعه بشری از توحید فاصله بگیرد رو به انحطاط میرود و عمق چاه انحطاط هم انتها ندارد؛ یعنی هر قدر انسان در این چاه فرو برود همینطور فرومیرود و پایانی بر آن نیست. قرآن میفرماید: آنها جز همانند چارپایان نیستند بلکه گمراهترند(فرقان44). در چهارپا هیچوقت همجنسبازی معنا ندارد یا وقتی شکمش سیر میشود حمله به حیوانات دیگر برایش معنا ندارد؛ ولی انسان اینگونه نیست و سیریناپذیر است و اگر در فضای توحش و وحشیگری یا شهوت بیفتد سیریناپذیر است و این انسان را خطرناک می کند؛ همان که قرآن میفرماید: «أُولَئِکَ کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ أُولَئِکَ هُمُ الْغَافِلُونَ» منطق این رفتارها فقط یک نکته است و آن هم فاصله گرفتن از توحید است.
نهاد خانواده در غرب در چه شرایطی به سر میبرد و آینده آن چگونه ترسیم میشود؟
خدایی که انسان را خلق کرده بهترین نسخه برای حل مشکلات فرد و جامعه را تقدیر و ارائه کرده است. وقتی خداوند بر اهمیت نهاد خانواده تاکید میکند و سورهای در قرآن به نام سوره نور نازل میشود که مفسرین میگویند سوره عفاف است و ریزبهریز و دقیق عفاف را در فرد، خانواده و جامعه بیان فرموده، معلوم است نسخه شفابخش مشکلات جامعه فقط همین تعالیم است و اگر انسان یک قدم پا کج بگذارد، تباهی است و انسان شقاوتمند میشود.
در سوره نور بیان شده که عفاف فقط یک پوشش ظاهری نیست و شامل تمام اندام میشود و تشکیلات عفاف داریم و چشم، سر، گوش، بدن و زبان شامل تشکیلات عفاف میشوند. بعد از تشکیلات عفاف فردی، تشکیلات عفاف خانوادگی را داریم. روابط فرزند با پدر و مادر، و پدر و مادر در مواجهه با فرزندانشان و خواهران و برادران با هم و همچنین تشکیل کانون خانواده حتی در صورت فقر و نداری همگی در آیات سوره نور آمده که میفرماید: مردان و زنان بیهمسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بینیاز میسازد؛ خداوند گشایشدهنده و آگاه است(نور32). بنابراین به امر خداوند به او توکل کنید و ازدواج کنید و مجردان را ازدواج دهید و نگذارید کسی غیرمتاهل باشد در هر سنی که هست. میفرماید نگذارید خانواده تشکیل نشود و مجردها همینطوری باشند و همه مسئولاند که به مجردها کمک کند و بستر ازدواج را برایشان فراهم سازند. عفاف در جامعه یک تشکیلات است. امیدوارم خدا به ما توفیق دهد و اجراکننده دستورها و فرامین الهی باشیم.
منبع: KHAMENEI.IR
انتهای پیام/