گرجستان از درون| پایهگذاری اولین انقلاب رنگی ـ قسمت پایانی
در سال ۲۰۰۳ رهبری روسیه همچنان به واشنگتن اعتماد داشت و انتظار داشت روابط سازندهای بین دو کشور برقرار باشد، بهشکلی که این ایده که یک سیاستمدار طرفدار آمریکا میتواند در یک جمهوری همسایه روسیه در قدرت باشد، کرملین را خیلی آزار نمیداد.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، «انقلاب رز» اولین مورد از یک سری انقلابهای رنگی در جمهوریهای تازهتأسیس در فضای پس از شوروی بود، نوآوری در اقدامات خیابانی و کمپینهای مطبوعاتی سفارشی توصیفشده توسط جین شارپ بیش از یک بار در سایر جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی سابق آزمایش شد، اما آنها صلح و رفاه را برای هیچ یک از آن کشورها براساس مستندات و واقعیتهای میدانی بهارمغان نیاوردند.
نقش روسیه
شواردنادزه چارهای جز مراجعه به روسیه برای کمک نداشت؛ شب 23 نوامبر، ایگور ایوانف، وزیر امور خارجه روسیه بهدرخواست مقامات در یک سفر اضطراری وارد گرجستان شد. طبق برنامه رهبری گرجستان، مسئول وزارت خارجه روسیه قرار بود در مذاکرات با مخالفان در نقش میانجی ظاهر شود و به شواردنادزه در حفظ قدرت کمک کند، اما این امیدها محقق نشد. مسکو نارضایتیهای قدیمی را بهخوبی بهخاطر داشت، از جمله بیمیلی تفلیس در مبارزه با شبهنظامیان چچنی که در سال 2002 در خاک گرجستان مستقر شدند.
دولت روسیه در واقع سعی کرد از وقایع گرجستان فاصله بگیرد، به این امید که مقامات جدید در روابط با مسکو تجدیدنظر کنند و رفتاری سازندهتر و سازگارتر داشته باشند، اما بهزودی مشخص شد که این پیشبینی هم برای مقامات کرملین یک توهم بوده است.
واقعیت این است که نه قبل از انقلاب و نه در طول انقلاب، مخالفان هیچ مخالفت و یا شکایتی علیه مسکو ابراز نداشته خود را به دستور کار داخلی یعنی مسائل اجتماعی ـ اقتصادی محدود کردند، حتی بیانیهای مبنی بر حلوفصل مشکل آبخازیا و اوستیایجنوبی بهصورت نظامی در آینده وجود نداشت. ایالات متحده و اتحادیه اروپا نیز ترجیح دادند این دستور کار را در مقطع اوج اعتراضات نادیده بگیرند.
در سال 2003، رهبری روسیه همچنان به واشنگتن اعتماد داشت و انتظار داشت روابط سازندهای بین دو کشور برقرار باشد، بهشکلی که این ایده که یک سیاستمدار طرفدار آمریکا میتواند در یک جمهوری همسایه روسیه در قدرت باشد، کرملین را خیلی آزار نمیداد.
زمانی که ساکاشویلی در حال تلاش برای کسب قدرت در گرجستان بود، هیچ لفاظی آشکاری ضد روسیه و منافع این کشور نداشت، در آن زمان سیاستمداران کرملین واقعاً متعهد به گفتگو با غرب بودند و قصد هرگونه درگیری با آمریکا و غرب را نداشتند،
از همین رو، ایوانف وزیر خارجه روسیه بهمحض ورود به تفلیس ابتدا سراغ مذاکره با رهبران اپوزیسیون گرجستان رفت و حتی در یک تجمع در مرکز تفلیس شرکت کرد. ایوانف در گفتگوهای خود به ساکاشویلی و برجانادزه تأکید کرد که نیروهای روسی مستقر در پایگاههای آبخازیا و اوستیا در اعتراضات سیاسی و داخلی گرجستان دخالت نخواهند کرد، این موضوع برای رهبران اپوزیسیون بیش از اندازه راضیکننده بود.
ایوانف پس از مذاکرات با ساکاشویلی و متحدانش در یک مصاحبه بهصراحت عنوان کرد: روسیه نسبت به سرنوشت گرجستان بیتفاوت نیست، ما نسبت به چگونگی پیشرفت رویدادها در اینجا بیتفاوت نیستیم و برای ما اساساً مهم است که همه فرآیندها در چارچوب قانون اساسی و در چارچوب حاکمیت قانون انجام شود و هیچ مسئلهای وجود ندارد که از طریق گفتگو و سازش حل نشود.
در عرض چند ساعت، وزیر خارجه روسیه و میخائیل ساکاشویلی به دیدار شواردنادزه در اقامتگاه کرتسانیسی (اقامتگاه شخصی شواردنادزه در حومه تفلیس) رفتند، مذاکرات زیاد طول نکشید، عصر همان روز رئیس جمهور گرجستان بهطور علنی استعفای خود را اعلام کرد.
شواردنادزه خطاب به خبرنگاران متعدد در خارج از محل سکونت سابق خود گفت: «من رفتم». وقتی از شواردنادزه پرسیده شد که کجا میرود، بهطور خلاصه پاسخ داد: «خانه»، و این اوج بزرگترین اعتراضات تاریخ کشور گرجستان بود که در حال رقم خوردن بود.
چند ماه بعد، در 4 ژانویه 2004، انتخابات زودهنگام ریاستجمهوری در گرجستان برگزار میشود و همانطور که انتظار میرفت میخائیل ساکاشویلی با کسب رکورد 96.2 درصد آرا پیروز چهارمین انتخابات ریاستجمهوری گرجستان میشود.
پس از کنار رفتن شواردنادزه، در 24 نوامبر 2003، دادگاه عالی نتایج رسمی انتخابات پارلمانی را که در آن حزب شواردنازه به پیروزی دست یافته بود، لغو کرد. نینو برجانادزه، رئیس پارلمان، سرپرست ریاستجمهوری شد، از آن لحظه به بعد، لفاظی مقامات جدید و انقلابی گرجستان بهشدت خصلت ضدروسی به خود گرفت.
درست یک هفته بعد، رهبری گرجستان با حمایت ایالات متحده و شخص کالین پاول، وزیر امور خارجه، از روسیه خواست فوراً نیروهای حافظ صلح خود را از پایگاههای آبخازیا و اوستیا خارج کند.
در ادامه روند ضدروسی مقامات جدید گرجستان، برجانادزه بهدلیل عدم تمایل و مخالفت مسکو در حلوفصل مسئله تمامیت ارضی این کشور از طریق نظامی، مستقیماً روسیه را به عدم تمایل به ایجاد روابط جدید با گرجستان و تضعیف حاکمیت ملی آن متهم کرد.
ادغام در ساختارهای ناتو از آن زمان بهطرز محسوسی سرعت گرفت، مشاوران و مربیان نظامی خارجی تبدیل به بازدیدکنندگان دائمی گرجستان شده بودند و از سال 2005، نیروهای گرجستانی بهطور مرتب کنار سربازان آمریکایی بهمنظور شرکت در جنگ دوم خلیج فارس به عراق اعزام شدند. در آوریل 2008، در نشستی که در بخارست رومانی برگزار شد، این کشور از حمایت رسمی اعضای اتحادیه اروپا در مسیر پیوستن به ناتو برخوردار شد.
پس از پیروزی قاطع ساکاشویلی در انتخابات ریاستجمهوری، دیگر اضلاع انقلاب یعنی «نینو برجانادزه» و «زوراب ژوانیا» بهترتیب پستهای ریاست مجلس و نخستوزیری را دریافت کردند. «الکساندر لومایا»، مدیر شعبه محلی بنیاد جامعه باز سوروس، دبیر شورای امنیت گرجستان شد و مدیر اجرایی همان بنیاد، «دیوید دارچیاشویلی»، بهجای رئیس شورای ادغام اروپایی در پارلمان گرجستان مشغول به فعالیت شد.
کمکهای مالی غرب مجدداً به گرجستان سرازیر شد، اما گرجستان با روی کار آمدن دولت جدید دموکراتیکتر و متحدتر نشد؛ در سیاست داخلی، ساکاشویلی به تقلید از سبک حکومت اقتدارگرایانه اولین رئیس جمهور گرجستان، زویاد گامساخوردیا پرداخت و بهشدت آزادیهای اجتماعی و شهروندی در گرجستان مورد تهدید واقع و با محدودیتهای شدیدی روبهرو شد.
تنها دو سال پس از تحلیف ساکاشویلی، در فوریه 2005، اختلافات و درگیری در اردوگاه انقلابیون آغاز شد، دلیل آن مرگ ژوانیا، نزدیکترین متحد ساکاشویلی در «انقلاب گل رز» بود. براساس نسخه رسمی روایتشده، نخست وزیر یعنی زوراب ژوانیا بهدلیل نشت گاز جان خود را از دست داد، اما تعداد کمی به این روایت اعتقاد داشتند.
پساز این سانحه در حزب رئیسجمهور انشعابات جدیدی ایجاد شد. برخی از حامیان سابق ساکاشویلی، رهبر گرجستان را به قتل ژوانیا متهم کردند که اغلب از سیاستهای ساکاشویلی در اداره کشور انتقاد میکرد و میتوانست گزینه بسیار مهمی برای رقابت در انتخابات ریاستجمهوری بعدی گرجستان باشد.
اعتراضات رو به افزایش بود، در سپتامبر 2007، تظاهرات گستردهای علیه ساکاشویلی و حزب متبوع وی در تفلیس آغاز شد، دلیل آن اتهامات مرگ ژوانیا و تصمیم اخیر دولت برای بستن چندین کانال تلویزیونی مخالفان رئیسجمهور بود.
ساکاشویلی، بهخلاف شواردنادزه، هرگونه اعتراضی را بهشدت و بدون هرگونه مسامحه سرکوب کرد، ناراضیان توسط نیروهای ویژه ارتش و گارد ملی متفرق شدند. طی چند روز، بیش از 600 نفر از اقدامات نیروهای امنیتی آسیب دیدند، این افراد فقط کسانی بودند که بهمنظور مداوای جراحات خود به مؤسسات پزشکی مراجعه کردند.
رهبران اپوزیسیون و روزنامهنگاران بهشدت تحت فشار بودند، گرجستان به کشوری تبدیل شده بود که در آن حقوق بشر در نازلترین حد خود نیز رعایت نمیشد.
از آن زمان، اعتراضات دورهای در گرجستان عادی شده است. موج دیگری از این نارضایتیهای اجتماعی در زمان بحران مالی جهانی در سال 2008 آغاز شد که بهشدت به اقتصاد گرجستان ضربه زد و تولید صنعتی این کشور را تحتالشعاع قرار داد و تا مرز نابودی پیشبرد.
اقدامات تلافیجویانه دولت علیه مخالفان سیاسی که بسیاری از آنها به زندان ختم شدند، نیز بهشدت بر جایگاه و محبوبیت ساکاشویلی تأثیر منفی گذاشت.
از سوی دیگر ساکاشویلی با توهم حمایت غرب خصوصاً ایالات متحده در اوت 2008 تلاش کرد جمهوریهای خودخوانده آبخازیا و اوستیایجنوبی را با توسل به زور به ساختار سیاسی گرجستان بازگرداند و عملیات نظامی را در اوستیای جنوبی آغاز کرد.
اما این اقدام وی جز یک شکست خفتبار برای ارتش گرجستان چیز دیگری بههمراه نداشت. در پی این اقدام ارتش گرجستان، نیروهای نظامی روسیه تحت عنوان عملیات اجرای صلح به حمایت از دو منطقه خودمختار وارد عمل شدند.
ارتش این کشور که انتظار حمایتهای نظامی از ناتو و ساختارهای اروپایی را داشت شکست سنگینی را متحمل شد و خودمختاری این دو منطقه و جدایی از ساختارهای سیاسی گرجستان هرچه بیشتر تثبیت شد که این موضوع نیز جایگاه ساکاشویلی را نزد افکار عمومی و نخبگان سیاسی گرجستان بهشدت متزلزل کرد.
پایان کار ریاستجمهوری ساکاشویلی در سال 2013 پس از شکست ویرانگر در انتخابات ریاستجمهوری رقم خورد، رأیدهندگان وی را مسئول خشونت علیه معترضان، روشهای حکومت اقتدارگرایانه و بحران اقتصادی جدید میدانستند، بلافاصله پس از شکست در انتخابات، ساکاشویلی رهبر انقلاب رز به اوکراین گریخت و مقامات جدید او را بهدلیل فساد و سوءاستفاده از قدرت در لیست افراد تحتتعقیب بینالمللی قرار دادند.
مردم از «انقلاب رز» حمایت کردند، اما خیلی زود «انقلاب گل رز» با سیاستهای مغایر با حقوق بشر و با باتوم پلیس و شکنجه جایگزین شد.
حوادث پساز سرنگونی شواردنادزه و انقلاب رز بهخوبی نشان داد انقلابها همیشه با دگرگونیهای دموکراتیک خاتمه نمییابند. خشونت سیاسی، بیثباتی، مشکلات اقتصادی و همه آن چیزهایی که شعارهای اصلی انقلاب رز بر آن بنا شده بود در ادامه محقق نشد و جمهوری گرجستان با همه تلاشها هنوز نتوانسته است بهطور کامل بر عواقب و رویدادهای انقلاب رز غلبه کند.
«انقلاب رز» اولین مورد از یک سری انقلابهای رنگی در جمهوریهای تازهتأسیس در فضای پس از شوروی بود. نوآوری در اقدامات خیابانی و کمپینهای مطبوعاتی سفارشی توصیفشده توسط جین شارپ، بیش از یک بار در سایر جمهوریهای اتحاد جماهیر شوروی سابق آزمایش شد، اما آنها صلح و رفاه را برای هیچ یک از آن کشورها براساس مستندات و واقعیتهای میدانی بهارمغان نیاوردند.
پژوهشگر: مهدی سیف تبریزی
انتهای پیام/+