جرم «گناه فرشته» ژانرگریزی است
با اینکه حامد عنقا را به عنوان فیلمنامهنویس میشناسیم و آثاری که نوشته پرمخاطب بوده، اما سودای کارگردانی کار دست او داده است. او میتوانست همان جایی که هست بماند و خود را ارتقا دهد، اما وسوسه کارگردانی او را در مسیر دشواری قرار داده است.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، عنقا در اولین کارگردانیاش ضعفهای عمدهای در فیلمنامه نشان داده و این طبیعی است، چون او به عنوان یک فیلمنامهنویس متوسط حالا قرار است زمان و تمرکزش را روی کارگردانی هم بگذارد.
ضعفهای گناه فرشته البته در دیگر سریالهایی که عنقا نویسندهاش بوده هم دیده میشد. او سعی داشته سریالی در ژانر جنایی- معمایی بسازد؛ ژانری که انگار مورد علاقه اوست و در سریال «آقازاده» هم نمونهای از این علاقه را در سبک نوشتاریاش دیدهایم. این بار با اینکه چهار قسمت از گناه فرشته پخش شده و مخاطب کماکان با جهان سریال آشنایی پیدا کرده است، اما احساس میشود در همین چهار قسمت کاستیهایی در بطن قصه وجود دارد که باعث عدمکشش درام شده است. به این لحاظ که در چنین ژانری باید ریتم قصه به مراتب تندتر باشد تا جهان سریال با ژانر مورد نظر منطبق باشد، اما آنچه در گناه فرشته باعث کندشدن ریتم میشود نوع روایت است. فلاشبکهای متعدد که به نوعی سبک نوشتاری عنقاست، در این سریال جواب نداده چراکه فلاشبکها باید به آگاهسازی مخاطب کمک کند، اما آنچه روایت میشود نه تنها باعث آگاهسازی نمیشود بلکه مخاطب را گمراه میکند.
هیچ عنصری از چیدمان درام در فلاشبکها دیده نمیشود جز دیالوگگوییهای طولانی که اساساً وقت سریال را تلف کرده و مخاطب چیزی از آن نمیفهمد، حتی در حد چهار قسمت از یک سریال، از سوی دیگر حامد و مهتاب هیچ مختصات شخصیتی یک وکیل را ندارند، آن دو فقط زندگی مرفه و لاکچری دارند. حامد را با دیالوگها تا حدودی فهمیدیم که وکیل اقتصادی متبحری است و مهتاب وکیل جنایی، این تعریفها در حد دیالوگ میماند. هیچ تبحر و کار بلدی از این دو در سریال دیده نمیشود. نحوه در برابر هم قرار گرفتن مهتاب و حامد به عنوان وکالت یک پرونده نه تنها کلیشه است بلکه نشان داده میشود که حامد نه تنها وکیل خبرهای نیست بلکه اینقدر ابله است که نمیفهمد مهتاب از قبل به خانه نوید رفتوآمد داشته و او به عنوان وکیل فرشته سرنخهای به دست آورده را به مهتاب میگوید که این خلاف یک کار حرفهای از یک وکیل سرشناس است.
کارگردان حتی زندگی خانوادگی از این زوج نشان نمیدهد. مهتاب نیمهشب خانوادهاش را ترک میکند تا با نوید قهوه بخورد و حرفهای او را بشنود، چطور یک وکیل زن با این آگاهی که نوید نامزد قبلیاش بوده میتواند تا این اندازه با او صمیمی باشد تا جایی که برای موفقیت در این پرونده واعظ را میخرد تا به حامد اطلاعات دروغین بدهد، این اتفاقات نمیتواند مسیر جناییبودن قصه را هموار کند چراکه بیشتر جریاناتی که باید در چهار قسمت به مخاطب گوشزد شود تا ادامه سریال با جذابیت متنی و ساختاری پیوند بخورد، در زیر متن پنهان مانده است، حتی آتش بهپاکردن حامد هم به دلیل مرگ مادرش که عشیری را مسبب آن میداند، کمجان است.
اینکه حامد در یک سکانس 10 نخ سیگار بکشد و چهرهاش عصبانی باشد و مشفق که شناسنامه مشخصی هم ندارد تا این اندازه بیخیال باشد و مهتاب موتورسواری کند نه شخصیت میسازد و نه پیشروی در قصه حاصل میکند. آنچه در فرامتن گناه فرشته وجود دارد قتلهای زنجیرهای اقتصادی است که عشیری هم جزئی از آنها بوده و ربط دادن مسائل سیاسی به ماجرای سریال شوخی به نظر میرسد و نوعی مهم جلوه دادن سریال است.
باید ببینیم در ادامه حامد عنقا چگونه میتواند سریالش را از ورطه دیالوگگویی که باعث کسالت مخاطب میشود، نجات دهد. این احتمال وجود دارد که حامد تهرانی در روند وکالت خود عاشق فرشته شود که اگر این احتمال رخ دهد با یک عشق مربعی مواجهیم. در کل گناه فرشته با وجود بازیگران حرفهای نتوانسته است از کلیشههای رایج در امان بماند.
منبع: جوان
انتهای پیام/