اهداف پشت پرده دولت بایدن از احیای راهکار دو دولتی در مسئله فلسطین
در شرایطی که رژیم صهیونیستی پس از گذشت چهار ماه نبرد نظامی در بن بست غزه گرفتار شده است آمریکایی میکوشند تا با احیای مجدد راهکار دو دولتی، زمینه تقویت مجدد محور سازشکاران از یک سو و تضعیف محور مقاومت از سوی دیگر را رقم زند.
به گزارش گروه بین الملل خبرگزاری تسنیم، هفته گذشته ساعاتی پس از آنکه وزارت امور خارجه آمریکا از سفر دوره ای «آنتونی بلینکن»، وزیر امور خارجه این کشور به منطقه خبر داد، سایت آمریکایی «اکسیوس»، اعلام کرد «بلینکن»، از وزارت متبوع خود خواسته است گزینههای سیاسی به رسمیت شناختن دولت فلسطین از سوی آمریکا و جامعه بین الملل را، برای پس از جنگ در غزه، مورد بررسی قرار دهند.
همزمان با این ادعای «آکسیوس»، برخی تحلیلگران غربی و آمریکایی مدعی شدند، این دستور «بلینکن»، نشان دهنده تغییر رویکرد آمریکا در قبال راهکار دو دولتی در حل مسئله فلسطین است. این تحلیلگران استدلال میکنند طی سالهای گذشته، سیاست آمریکا در قبال راهکار دو دولتی- که نتیجه آن تشکیل دو دولت فلسطینی و یهودی در فلسطین تاریخی است- مبتنی بر مذاکرات دو جانبه بین ساف و رژیم صهیونیستی بوده است اما حالا در بحبوحه جنگ در غزه آنها به عنوان یک گزینه دیپلماتیک، راه حل دو دولت و تشکیل کشور فلسطینی را از طریق ایالات متحده و جامعه جهانی مدنظر دارند.
طرح این ادعا در زمانی که صهیونیستها حتی حاضر به شنیدن پیشنهادات این چنین نیستند این سؤال را به ذهن متبادر میکند که «آیا آمریکا قصد دارد بدون خواست رژیم صهیونیستی، کشور مستقل فلسطین را به رسمیت بشناسد؟»، و دوم اینکه «واشنگتن چه اهدافی را از طرح این مسئله در مقطع کنونی دنبال میکند؟»
نگاهی به عملکرد آمریکا در مسیر تشکیل کشور مستقل فلسطین
طرح دو دولتی- که توسط «بوش» پدر، اوایل دهه 1990 میلادی مطرح شد- تا پیش از روی کار آمدن «دونالد ترامپ» در کاخ سفید، به عنوان راهبرد هر دو حزب «دموکرات» و «جمهوری خواه»، مطرح می شد. رؤسای جمهور آمریکا از «کلینتون» و «اوباما»ی دموکرات گرفته تا «بوش» پسر جمهوری خواه، از تشکیل دو دولتی فلسطینی و یهودی سخن می گفتند و آن را تنها راهِ حلِ مسئله فلسطین ابراز می کردند که از طریق مذاکره مستقیم ساف با رژیم صهیونیستی باید محقق میشد.
رؤسای جمهور پیش از «ترامپ» به ظاهر این راه حل را در دستور کار خود قرار می دادند، اما در مذاکراتی که بین سال های 1994، پس از اسلو تا سال 2013، بین ساف و رژیم صهیونیستی انجام شد، همواره منافع طرف صهیونیست را در نظرداشتند. آمریکاییها در جریان مذاکرات «کمپ دیوید 2»، «یاسر عرفات» را به بهانه مذاکره، 2 هفته در واشنگتن تحت شدیدترین فشارها گروگان نگاه داشتند تا وی را مجبور به دادن امتیازهای سنگین به صهیونیستها کنند. در مذاکرات 2013، «اوباما» به دلیل اینکه «نتانیاهو» حاضر به آزادی مرحله چهارم اسیران فلسطینی وعده داده شده، نشد، پرونده را ناتمام رها کرد و پرونده مذاکرات هسته ای با ایران را در دستور کار خود قرار داد.
ترامپ و حذف پرونده دو دولتی
با روی کار آمدن «ترامپ»، رویکرد ایالات متحده، چهره واقعی خود را به فلسطینیها نشان داد و «ترامپ» رسماً با ارائه طرح «معامله قرن»، طرح دو دولت را به زباله دان ریخت. این تغییر رویکرد در حالی اتفاق افتاد که هیچ مقام آمریکایی، رسماً کنار گذاشتن طرح دو دولت را مطرح نکرد و حتی ترامپ در سال 2019 در حاشیه نشستهای مجمع عمومی سازمان ملل در دیدار با نتانیاهو، رسماً به وی اعلام کرد تنها راه حل مسئله فلسطین، همان راه حل دو دولت است، اما این تنها ویترین ژست دموکراتیک آمریکاییها بود و اقدامات عملی «ترامپ» کاملاً در مسیر مخالف تشکیل دو دولت صورت گرفت.
زمانی که «اوباما» در آخرین روزهای حضورش در کاخ سفید، «جان کری» را به نشست «پاریس» فرستاد تا طرح دو دولت را همچنان به عنوان تنها راه حل فلسطین، به عنوان راهبرد مدنظر آمریکا مطرح کند، «دونالد ترامپ»، در پیامی در شبکه اجتماعی «توییتر» نوشت: از این پس همه چیز تغییر خواهد کرد و دیگر اینگونه نخواهد بود. این پیام «ترامپ»- که از همان زمان از سوی تحلیلگران آمریکا مخالفت با طرح دو دولت تفسیر شد- با اقدامات بعدی او درست بودن تحلیل ها را اثبات کرد.
انتقال سفارت آمریکا از «تل آویو» به «قدس»، تعطیلی دفتر ساف در نیویورک، به رسمیت شناختن حاکمیت رژیم صهیونیستی بر بلندیهای «جولان» و قطع کمکهای کاخ سفید به آژانس حمایت از آوارگان فلسطینی سازمان ملل، «آنروا»، همگی اقداماتی بودند که طرح دو دولت را از اساس بین میبردند و با همه ادعاهای مقامات آمریکایی- مبنی بر اینکه همچنان راهبرد آمریکا طرح دو دولت است- نشان می داد آمریکا خواستار تشکل کشور فلسطین نیست.
«بایدن» و ادامه سیاست اظهار نظر
با روی کار آمدن «بایدن» او به عنوان نماینده حزب «دموکرات»- که داعیه دار اجرایی کردن راهکرار دو دولت است- هیچ اقدامی در مسیر پیشبرد پرونده مزبور انجام نداد. «ابومازن»، رئیس حکومت خودگردان فلسطین- که در پایان دوره «ترامپ» از او ناامید شده بود- با روی کار آمدن «بایدن» به کرات از او خواست، مذاکرات دو جانبه با رژیم صهیونیستی را کلید بزند تا کشور مستقل فلسطینی برپا شود. اما «بایدن»، حاضر به پذیرش این موضوع هم نشد و حتی به «ابومازن» وعده برگزاری مذاکره با رژیم صهیونیستی را نداد. این اقدام «بایدن» دقیقاً در راستای خواست «نتانیاهو» و مقامات رژیم صهیونیستی صورت می گرفت که همواره هرگونه مذاکره با حکومت خودگردان در راستای طرح دو دولتی را رد می کردند.
حال در بحبوحه جنگ در غزه- که رژیم صهیونیستی در بن بست ابتکار مقاومت گرفتار شده- در زمانی که «بایدن» در مبارزات انتخاباتی قرار دارد و نیازمند اعلام یک پیروزی در عرصه دیپلماسی است، «آنتونی بلینکن» از به رسمیت شناختن دولت فلسطین پس از جنگ سخن می گوید. اظهاراتی که چند نکته نهفته در خود دارد.
دلایل آمریکا برای طرح مسئله برپایی کشور مستقل فلسطین
ایالات متحده که در عمل نشان داده هیچ گاه به طور عملی خواستار اجرای طرح دو دولت نبوده و همیشه به طور ظاهری و در راستای منافع رژیم صهیونیستی این پرونده را به میدان آورده است، حال بیش از هر زمان دیگری به این پرونده نیازمند است و دلایل محکمی وجود دارد که بر تمرکز آمریکا بر این پرونده قطعیت می بخشد.
لزوم به دست آوردن افکار عمومی آمریکا در مبارزات انتخاباتی
همانگونه که در سطور قبل اشاره شد، «بایدن» در حال حاضر در بحبوحه مبارزات انتخاباتی با «دونالد ترامپ»، در کنار نیاز به آرامش و دوری از بحران، به شدت به یک پیروزی دیپلماتیک نیازمند است و هیچ پروندهای مانند «تشکیل دولت مستقل فلسطین»، ژست دموکراتیک «بایدن» را تکمیل نمیکند. فلذا مطرح کردن این پرونده برای او و هم حزبیهایش یک ضرورت برای به دست آوردن افکار عمومی آمریکا به ویژه در سال منتهی به انتخابات ریاست جمهوری در این کشور است؛ به ویژه که بایدن در دوران ریاست جمهوری اش در عرصه منطقهای، پرونده موفقی نداشته و به دلیل خروج از افغانستان و ضرباتی که در عراق و سوریه متحمل شده، به شدت تحت هجمه منتقدان قرار گرفته است.
حال در این شرایط، و در زمانی که او در مقابل رقیبش، «ترامپ» دچار افول محبوبیت نسبت به آغاز ریاست جمهوری اش شده و «ترامپ» نیز به دلیل تمرکز بر «معامله قرن»ی که خودش ارائه کرده، نمی تواند بر طرح دو دولت تمرکز کند، بهترین ابزار برای ژست دموکراتیک گرفتن در حل مسئله فلسطین، سخن گفتن از تشکیل کشور مستقل فلسطین است. به ویژه که بایدن طی قریب 4 ماه جنگ در غزه تمام آنچه صهیونیست ها برای جنگ افروزی در غزه نیاز داشتهاند را بیکم و کاست، حتی افزون تر از نیازهایشان به آنها تقدیم داشته و به باور بسیاری از ناظران، متهم ردیف اول از نگاه افکار عمومی در جنگ غزه به حساب میآید.
اعمال فشار بر «نتانیاهو» در خصوص آینده غزه
از زمان آغاز حملات رژیم صهیونیستی به نوار غزه و به ویژه از زمان آغاز عملیات زمینی، بین ایالات متحده و رژیم صهیونیستی در خصوص آینده غزه پس از جنگ اختلاف نظر وجود داشته است. «نتانیاهو» خواستار حضور رژیم صهیونیستی در غزه و تسلط بر اوضاع امنیتی آن منطقه با برخی تغییرات در جغرافیای غزه است. اما آمریکا، خواستار حضور تشکیلات خودگردان یا یک شخصیت فلسطینی سازشکار در نوار غزه بدون تغییر وضعیت جغرافیایی آن است.
سماجت «نتانیاهو» بر خواسته خود و تلاشی که در مسیر مخالف خواست آمریکاییها انجام میدهد، دولت «بایدن» را مجبور میکند تا برای به کرسی نشاندن خواست خود و جلوگیری از اقدامات یکجانبه «نتانیاهو»، او را تحت فشار قرار دهند. طرح دو دولت و مطرح کردن اینکه آمریکا قصد دارد کشور فلسطین را به رسمیت بشناسد، بهترین ابزار فشار، مقابل «نتانیاهو» است تا خواست آمریکاییها را بپذیرد.
انگیزه دادن به سازشکاران فلسطینی و حامیان منطقهای آنها
اعلام اینکه آمریکا به دنبال به رسمیت شناختن کشور فلسطین است، بهترین جایزه و پاداش برای سازشکاران فلسطینی است که 30 سال پشت اتاق مذاکره با رژیم صهیونیستی به هیچ نتیجهای نرسیدهاند. اینکه آمریکا اعلام کند بدون مذاکره قصد دارد کشور فلسطین را به رسمیت بشناسد، برای آنها نتیجهای را به همراه میآورد که آنها طی 10 سال گذشته حتی به مقدمات آن هم نرسیدهاند، لذا انگیزهای چند برابر برای آنها ایجاد خواهد کرد تا با آمریکا در این مسیر همراهی کنند. این همراهی برای آمریکاییها در اجرای خواستههای منطقهای شان توان بیشتری خواهد داد.
ایجاد شبه ائتلاف منطقهای
در منطقه غرب آسیا، هم پیمانان غرب و آمریکا به دلیل ضعف جناح سازشکار فلسطینی و ناکامیاش در رسیدن به نتیجه میدانی، به شدت در موضع ضعف قرار گرفتهاند. لذا با اعلام این مسئله از سوی واشنگتن، طرفهای منطقهای حامی سازش، مثل اعضای شورای همکاری خلیج فارس و اتحادیه عرب- که از سازشکاران فلسطینی بیشتر راغب به اجرای این طرح هستند- با آمریکا در این مسیر همراه خواهند شد و عملاً یک شبه ائتلاف منطقهای برای اجرای طرح دو دولت شکل خواهد گرفت. اقدامی که اتحادیه اروپا نیز مؤید آن است و از آن به شدت حمایت خواهد کرد.
کنار زدن مقاومت
اما مهمترین نکته در اعلام آمادگی ایالات متحده برای به رسمیت شناختن کشور فلسطین، رمز پنهانی است که هیچ گاه از سوی آنها مطرح نمیشود، اما به نظر میرسد هدف نهایی همین مسئله است و آن هم حذف مقاومت از معادلات میدانی این نبرد در شرایطی است که تمام موفقیتهای میدانی در کفه مقاومت قرار گرفته است.
رژیم صهیونیستی پس از قریب 4 ماه جنایت جنگی در نوار غزه- که با حمایت تمام عیار آمریکا و غرب صورت گرفت- به هیچ نتیجهای در آن میدان نرسیده است. ایالات متحده متحده که رسماً با آتش بس کامل در نوار غزه مخالفت کرد، به دنبال از بین رفتن مقاومت و حماس در غزه بود. اما حالا با فرسایشی شدن جنگ به این اطمینان رسیده است که برای رژیم صهیونیستی، چارهای جز تمکین شروط مقاومت باقی نمانده است.
آمریکاییها به خوبی میدانند رژیم صهیونیستی، - که تحت شدیدترین فشارها از سوی افکار عمومی در جهان و سرزمینهای اشغالی قرار دارد- در این شرایط باید میدان را به مقاومت تقدیم کنند و تقدیم میدان به مقاومت، پایان رژیم صهیونیستی است. لذا تنها راه مقابله با این مسئله را در به رسمیت شناختن کشور فلسطین میبیند تا بدین وسیله مقاومت را در این تنگنا قرار دهد که در آینده مجبور شود غزه را به سازشکاران فلسطینی تحویل دهد.
این نکته همان کلید طلایی اقدام کنونی آمریکاییها است و هوشیاری رهبران مقاومت را میطلبد تا برای پایان دادن به جنگ به گونهای عمل کنند که آمریکاییها نتوانند این اقدام خبیثانه را برای حذف فلسطین در آینده و محو کردن پیروزی بزرگ آنها در طوفان الاقصی خنثی کنند. پیروزی بزرگی که مقدمه اضمحلال رژیم اشغالگر و آزادی فلسطین خواهد بود.
انتهای پیام/