«جمعیت و زن اجتماعی جدید»ـ۳| تکلو: مشکلات حوزه زنان با ترحم و اقلیتپنداری حل نمیشود
کارشناس حوزه زن و خانواده معتقد است: زن در نقطه فاعل و خالق ننشسته است و مردها هم چندان ملتفت این معنا از زن نیستند و حداکثر یک ترحم و اقلیتپنداری خاصی نسبت به زنها دارند که اینها هم بیایند، یک مشاور زنانی هم داشته باشیم و... تا راضی شوند!
طیبه مجردیان: خبرگزاری تسنیم در گفتگو با مهدی تکلو، کارشناس جنسیت و جامعه، به بررسی هویت جدید زنانه در ایران و نقشآفرینی ایشان در حوزههای فردی، خانوادگی و اجتماعی مبتنی بر الگوی سومِ ترسیمشده از جانب رهبران انقلاب اسلامی پرداخت.
در بخش اول و دوم از این گفتگو که در اینجا و اینجا منتشر شد، تکلو نظریه تعادل جنسیتی خود را مطرح کرد و به تبیین کامل آن پرداخت. در بخش دوم هم به تبیین مفهومی الگوی سوم میان اختلاف قرائتهای موجود پرداخت و برای فهم بهتر الگوی سوم دو شاخص ارائه کرد و اذعان داشت: ترکیب استقلال انسانی و قدرت زنانه، تصویر انسانی را نشان میدهد که تحت عنوان الگوی سوم از آن نام میبریم.
وی در توضیح شاخص استقلال گفت: استقلال از این جهت که زن یک انسان کافی است و بهلحاظ نظام سعادت، چیزی کم از مرد ندارد و حق تعیین سرنوشت، حق تعیین هویت، حق ارادهورزی و حق الهی اختیار را دارد و همین امکان ارادهورزی بهاندازه مرد، تعادل را رقم میزند. استقلال این معنا را میدهد که اجازه ندهیم هویت، سرنوشت و معنای زن توسط غیر او تعیین شود. زن مسلمان ایرانی در مبارزه با رضاخان آزادی خود را از دست داد و نمیتوانست آن طور که دوست میداشت بر اساس اعتقاداتش در خیابانها قدم بزند، ولی هیچ وقت هویت خود را از دست نداد. زن انقلاب اسلامی مبارز و مجاهد است چون طاغوت حداقل در 150 سال گذشته بهطور جدی تمرکز بر هویت زن کرده است. این استقلال برخاسته از یک اصالت درونی است اما آزادی زن ناشی از قدرتهایی است که در تلاشهای روزانه کسب میکند، معالأسف ما بیشتر از استقلال به آزادی پرداختیم، آن هم بیشتر در نسبت مواجههای که با جریان فمینیسم داشتیم.
تکلو شاخص دوم الگوی سوم را قدرت بهلحاظ جنسیت یا قدرت زنانه و قابلیتهای جنسیتی عنوان کرد و گفت: زن الگوی سوم بهلحاظ جنسیتی واجد قدرتهایی است و جنسیت خودش را مایه ضعف تلقی نمیکند و یا جنسیتش را به ساحت تنانه تقلیل نداده است. نقش خاص زن این است که نفس، روح و طبع زنانه بهطور کلی لطیف خلق شده است و همه ساحات وجودی او تحت تأثیر این لطافت طبع واقع میشود، مثلاً عقل زنانه لطیف میشود و کارکردهایی پیدا میکند که ممکن است عقل مردانه نداشته باشد یا کمتر داشته باشد. جنسیت تنها در ناحیه جسم نیست؛ این جنسیت در ناحیه نفس نشسته و صورت انسانبودگی را متفاوت میکند، بنابراین نقشی که حضرت آقا برای زن بیان میکنند؛ تنظیمگری عواطف و ارادهها است. این زن در نقطهای نشسته است که میتواند حبوبغضها را تنظیم کند. زن خودآگاه و ناخودآگاه، مستقیم و غیرمستقیم در داخل خانه و بیرون از خانه چنین نقشی را انجام میدهد، برای همین است که زن در خانواده مرکزیت پیدا میکند، نه بهدلایل سنتی یعنی برای حفظ عفت زن. دلیل هستیشناسانه ما این است که میگوییم زن بهدلیل قدرت و قابلیت خود در عرصه روحی، معنوی، عاطفی و ارادی میتواند در خانه هم مرکزیت پیدا کند.
وی درباره نقش ویژه زن در خانه اظهار داشت: تعبیر حضرت آقا این است که میگویند وظیفه زن رکنیت درون خانه است، یعنی تنظیم کردن حالوهوای خانه و مدیریت فرهنگی تربیتی اهل خانه، بههرشکلی که خانم میپسندد؛ میخواهی یک روز در هفته خانه باشی یا کل هفته در خانه باشی، برای همین است که مسئولیتهای مربوط به خانهداری و امور اجرایی خانه تکلیف زن نیست و این نکته مهمی است، درحالی که خانهداری در منطق شرقی به امور اجرایی مثل شستوشو و بچهداری معنا میشود، خانهداری در گفتمان انقلاب اسلامی تصویر دیگری پیدا میکند. امور اجرایی مثل پختوپز و شستوشو هم نقش ابزار برای تنظیمگری عواطف و احساسات دارند.
تکلو با اشاره به نقش زنان در جامعه گفت: زنان در عرصه اجتماعی هم گاهی بهصورت مستقیم و گاهی بهصورت غیرمستقیم، تنظیمگری میکنند، این نقش زن در پیکره حرکت است، در این نقطه است که امام میفرماید؛ "ما زنها را به رهبری قبول داریم". در انقلاب اسلامی بهتعبیر آقا و امام وقتی زنها شجاعت ورزیدند، کل جامعه تشجیع شد، چون زن در این نقطه دارای قابلیت است، یعنی وقتی زن کاری انجام میدهد، اثرگذاری عاطفی و روحی بر دیگریها دارد، مقام معظم رهبری تعبیری دارند و میگویند؛ "زنان در حرکت تاریخی انسان، جزو پیشگامان حرکت معنوی انسان بهسوی پیشرفتها هستند."، یا تعبیر دیگری دارند که میگویند؛ "اگر زنان در حرکت اجتماعی حضور پیدا نکنند، آن حرکت شکل نخواهد گرفت و به جایی نخواهد رسید."، همچنین میگویند؛ "اگر زنها در ابتدای انقلاب در پروسه قیام شرکت نمیکردند اینطور نبود که چون نصف جمعیت نیامدند کل حرکت نصف میشد."، تعبیر حضرت آقا این است که؛ "اصلاً حرکتی شکل نمیگرفت، مگر تحرکات پراکنده."، بهطور کلی زنان پیشگام حرکت هستند و هر مصداقی از حرکت، پیشرفت، رشد و توسعه بخواهد اتفاق بیفتد، باید زن در آن نقش ایفا کند، شما میخواهید در جامعه عدالتخواهی کنید؟ تا زن عدالتخواهی نکند عدالت در جامعه گفتمان نمیشود، میخواهید نهضت علمی یا نرمافزاری در جامعه شکل بگیرد؟ بدون زن نمیتوانید.
وی با بیان اینکه در قرائت انقلاب اسلامی نقصان عقل و یا دوگانه عقل و عاطفه نداریم، گفت: ما زنها را دچار خستگی جنسیتی کردیم، چون هر گاه که از جنسیت و ویژگیهای جنسیتی او صحبت شده، بهضرر او تمام شده است. طبیعی است که در این فضا، فراجنسیت شکل میگیرد. ما مشکلمان با شرق و غرب این است که چرا زن را از زن بودنش فاصله دادید؟ لذا فکر میکنیم باید به لحاظ گفتمانی خیلی تلاش کنیم که یک مقدار فضا را برگردانیم. زن غربی و شرقی، هر دو بدون استقلال هستند و مشکل ما با زن شرقی و غربی همین است. زن غربی هم استقلال ندارد و هم جنسیتش را انکار میکند یا انکار میشود و این را میپذیرد، یا زنانگی او به تنانگی تغییر پیدا میکند و در فضای شرقی، جنسیت زن کسر زن از مرد میشود. این قرائتهایی است که برای انقلاب اسلامی وجود ندارد. مشروح بخش سوم و پایانی این گفتگو را در ادامه میخوانید:
در سراسر دنیا زنان از نابرابری در قدرت اجتماعی رنج میبرند
تسنیم: بسیاری از زنان در جامعه ما به اشکالات موجود در الگوی غربی و سنتی واقف هستند و آنها را نمیپذیرند؛ اما مسئله این است که نمیتوانند با وضعیت فعلی خودشان هم کنار بیایند و الگوی سوم را هم الگوی مطلوبی میدانند که تحقق آن بسیار سخت است. اشاره کردید که این جامعه نامتعادل است که تحمیلهایی دارد و مانع شکوفایی فردیت و استعدادهای زنان میشود. در این شرایط چه باید کرد؟ زن مسلمان امروزی ما عشق به اسلام و انقلاب دارد ولی خواستههایی دارد که تحقق آنها را سخت میبیند. چه باید کنیم که جهان اجتماعی ما متعادل شود و مسیر شکوفایی هویت فردی زنان هموار گردد؟ و زنان مجبور به انتخاب بین مادری و اهداف شخصی خود نشوند؟
برای حل این مسئله باید جنس مشکل را شناسایی و رویکرد خود را تعیین کنیم. همچنین باید مسیر و چگونگی حل مسئله را بدانیم. یک مسیر، مسیر حرکت میدانی و کف میدانی است، یعنی برای هر مسئلهای باید راهحلی و پروژهای داشته باشم. رویکرد دیگر مسئله آسیب اجتماعی است. زنان در دل جامعه دچار مشکلاتی هستند، مشکلات بیش از اندازه و خارج از حد تصور است. تک به تک میتوان راجع به هر زن و هر قشر زنی و هر قسمتی از زندگی آنها با توجه به مشکلات بحث کرد. در مسیر دیگر این مشکل را از منظری کلان میبینیم و بر این نکته واقفیم که مخاطب این مشکلات تنها یک قشر خاص از زنان نیستند، بلکه همه زنان در سراسر جهان مد نظر هستند. زنانی که در هر گوشه از جهان از این نابرابری در قدرت اجتماعی رنج میبرند.
در این شرایط خانمی اوضاع را پذیرفته و سازش کرده، دیگری خود را با شرایط تطبیق داده و خانم دیگری چالش دارد. لذا به راه حلهای خرد میدانی از جنس مطالبه راضی نمیشود. البته آنها به جای خودش مهم و اثرگذار است و موضوعیت و اصالت دارد. ولی ما یک توجه کلان بلندمدت را در مقابل خود داریم. چنانکه مقام معظم رهبری در نشست اندیشه راهبردی، جلسه سوم سال 90، چنین دغدغهای را مطرح کردند که زمان خود را خیلی خرج اهداف کوتاهمدت نکنید؛ مقداری بلندمدتتر، 10 سال و 20 سال و 50 سال و درواقع افق بلندتری را دنبال کنید. در طی 10 تا 50 سال بعد بسیاری از مشکلات خرد، خودبهخود حل خواهند شد. بنابراین لازم نیست مشکلات خرد را تک به تک در نظر بگیریم و بحث کنیم. مسئله این است که ما در ساحت کلان و ساحت ساختارها و گفتمان باید انرژی جدی بگذاریم.
پرونده «مسئله جمعیت و زن اجتماعی جدید» منتشر میشود
از نظر من، ساخت کلی نامتعادل است. البته بار دیگر تأکید میکنم که به زن خاصی ربطی ندارد؛ این زن مذهبی میخواهد هیئتی شود، عزاداری کند، نرمافزارهای مردها را استفاده میکند، مثل مردها عزاداری میکند و زن دیگری هم مانند ماجراهای سال گذشته میخواهد کنش سیاسی کند، ممکن است شعار بدهد، فحش بدهد و زن دیگری هم باشد که جوک جنسی هم تعریف میدهد. از نظر من این وضعیت، نامتعادل است. پس در نقطهای که میخواهیم بگوییم چه باید کرد، باید مسیری که اشتباه رفتیم را برگردیم، هرچند که میفهمم از منظر کلان، مقداری طولانی مدت به نظر میآید.
مشکل ما از نقطه نظر نابرابری اجتماعی مطرح میشود؛ نابرابری قدرت اجتماعی و نابرابری حجم نرمافزار اجتماعی به این معنا که حجم نرمافزار اجتماعی برای زنها کوچک است یا کوچک نگه داشته شده است چون خلق این نرم افزارها کم بوده و در کانون توجه نبوده است. آنها غالباً محروم بودند و حساب نمیشدند و اخیراً فقط تمنای حضور کردند و جهان اجتماعی مردانه با تاریخ و تکنولوژی خودش و هرچیزی که امر اجتماعی شد، موسع و بزرگ است.
ضرورت حرکت جمعی جامعه زنان، مطالبهگری، تشکیل نهادهای زنانه و گفتمانسازی از متن آنها
تسنیم: پیشنهاد شما چیست؟ در این شرایط چه باید کرد؟
یک کار این است که قدرتهای اجتماعی زن را توسعه بدهیم. یعنی زنها بسترهایی را در کنار همین زندگی جمعی، اشتراکی و اختلاطی خود داشته باشند، تحت عنوان "نهادهای زنانه" که در کنار هم خلق نرمافزار اجتماعی کنند. مثلاً خانمها میخواهند کارهای علمی کنند؛ این زنها باید بسترهایی را متناسب با خودشان و مدیریت خود داشته باشند و کار علمی کنند. یا میخواهند در حوزه اشتغال وارد شده و کارآفرینی، کار هنری یا جهادی انجام دهند. در این باره نهادهایی لازم است که زنان آگاهانه -البته قبلاً ناخودآگاه انجام میشد ولی هنوز خیلی جای آن خالی است- بتوانند محصول اجتماعی و نرمافزار اجتماعی را با محوریت خود و از مناظر زنانه خود توسعه دهند.
به پلتفرمهایی نیاز است که زنها راجع به مسائل خود مانند حجاب با هم حرف بزنند. با هم بحث کنند که شما حجاب را چه میبینید یا حجاب را چطور معنا میکنید؟ دلیل و انگیزه و غایت هر کدام شما برای محجبه بودن چیست؟ یا خانمی که بدحجاب است، عرفاً شلحجاب است چرا اینطوری وارد اجتماع میشود؟ هر کدام میزان پوشیدگی خود را چگونه میبیند؟ میتوان از دل این گفتگوها ادبیات و واژگان بیرون آورد. باید بتوانیم از دل این زندگی جمعی خانمها فیلم و مستند بسازیم و آن را روایت کنیم.
امروزه نهادهای زنانه ویژه و جذابی داریم. مثالی بزنم که معاصر است و همین امروز جریان دارد و برای دوره دفاع مقدس و انقلاب و قبلتر حتی دوران تنباکو نیست. امروز خانمهایی را در قم داریم که NGO راهاندازی کردهاند برای طلبههایی که در حوزه علمیه جامعه المصطفی تحصیل میکنند؛ یعنی طلبههای خارجی که پدرو مادرشان و خانواده آنها در ایران نیستند. وقتی این طلبهها بچهدار میشوند، اعضای این گروه چند روز قبل از زایمان خانم به خانه او میروند و کمکهایی مثل شستشو و پخت و پز و بچهداری را انجام میدهند. این گروه یک NGO ساده ساده با کارکردهای زنانه مختصر است اما مهم است. اگر قرار بود همین گروه روایت شود، چقدر میشد از متن آن مستند، فیلم و سریال ساخت. امثال این گروه زیاد داریم. یک جنبه همین ساخت فیلم و مستند است و جنبه دیگر ساحت ادبیاتی است. ادبیات باید خلق شود و گفتمان باید نقد شود.
بهطور کلی از نگاه ما فرآیند تعادلبخشی که به آن اشاره کردم باید این مسیر را طی کند، پلتفرم آن نهاد زنانه است، ایدههایش این است که باید ساختار فعلی مورد نقد بگیرد و زنها باید سازگاری را کنار بگذارند؛ سازگاری این معنا که خود را با این سیستم سازگار کنند که اجر خود را آن دنیا بگیرند، این اشتباه است؛ این رنج نامقدس است. از طرف دیگر زنان باید بازاندیشی کنند و اشکالات ساختار فعلی را درک کنند. در مرحله دیگر زنان باید تجربه خلق خود را محک بزنند و خلق کنند؛ خطا و آزمایش کنند و سپس مطالبهگری کنند و تصویرسازی کنند. تصویرسازی و گفتمانسازی یکی از کارهای اساسی است که همه ما باید آن را انجام دهیم.
این گفتمان بر اساس یک نظم جنسیتی خاصی است که در کنه و لایههای عمیق در حال کار کردن است. در رویکرد بینالاذهان این جامعه، زن یک معنای خاصی میدهد. به همین دلیل است که وقتی دارید مطالبه میکنید، ممکن است متهم شوید به اینکه گویا دارید شبهه ایجاد میکنید یا از نظم موجود سرپیچی میکنید و حرفهایی فمنیسیتی میزنید. چرا به شما و این دست از حرفها، رویکرد فمنیستی میگویند؟ به دلیل تصویر سنتی، قدیمی و قاجاری که در کنه تریبوندارها و مسئولان وجود دارد. پس هر حرف منتقدانه یا خالقانهای میزنید، گویا نظم را زیر سؤال میبرید.
باید ایماج، انگاره و تصویر رایج از زن تغییر کند
چرا مشکلات زن حل نمیشود؟ چون زن است که به آن معنا میدهد و در بینالاذهان جامعه تصویر زن است که هم نوعی آگاهی میآفریند هم نوعی احساس. یعنی در دل ساختارها و در دل گفتمانها و خرده فرهنگها، وقتی میگویید زن، احساسی شکل میگیرد و ممکن است حتی احساسی تحرمبرانگیز شکل بگیرد. مادامی که این تصاویر و برداشتها از زن وجود دارد، بسیاری کارها حتی اقدامات میدانی هم نمیتواند کار را جلو ببرد و خرد مینمایاند. بسیاری تلاشها با سد و بنبست مواجه میشود. حتی بسیاری از مشکلات علمی و فقهی هم به همین دلایل حل نمیشود. کما اینکه بزرگان میگویند نگاه ما به زن، در دل انقلاب اسلامی تغییر کرد. متعالیترین و مترقیترینها حتی میگویند نگاهمان به زن عوض شد و اصلاً فکر نمیکردیم زن چنین حقیقتی داشته باشد.
کاری که ما باید در ساحت گفتمانی انجام دهیم، این است که ایماج، انگارههای زن و تصویر و تصور موجود از او را تغییر دهیم و این تغییر باید از بالا اتفاق بیفتد، این کار با اقدامات خرد کف میدانی تفاوت دارد، پس زنها باید نقد کنند؛ منتقد، بازاندیش، خلاق، روایتگر و مطالبهگر باشند و در نقطهای ما باید تصویر زن را روایت کنیم.
پیام کنگره حضرت آقا درسال 91 به این موضوع تأکید دارد که شما تعریف جدیدی از زن را ایجاد کردید. تعریف خود را درباره زن در جهان اسلام و جهان نشان بدهید. دنیا سخت محتاج شناختن این تصویر و تعریف از زن است. شما زنهای مجاهد و شریف، معلم ثانی برای زنان در جهان بشریت هستید؛ یعنی پس از زنان صدر اسلام. پس گویا پروژه مقام معظم رهبری هم پروژه تصویر است. زن باید تصویر خود را ویرایش کند، باید بتوانیم گفتمانی که از زن شکل گرفته -دو گفتمان بزرگ شرقی و غربی را که چهرههای متعددی هم از جریان انقلابی و اصولگرا محدود به آن گفتمانها شدهاند- را زیر سؤال ببریم، کنار بزنیم و به آنها در همان نقطه لا الهی، لا بگوییم؛ تا یک موجودیت جدید شکل بدهیم.
زنهای زیادی به عنوان مصادیق الگوی سوم داریم ولی چون این موضوع هنوز ساحت گفتمانی و ساختاری پیدا نکرده؛ گویی زبان ندارند، دیده نمیشوند فلذا اذیت هم میشوند. زن الگوی سوم که کف میدان حضور دارد، یک ما به ازای گفتمانی در سطوح بالاتر میخواهد تا معارضه و منازعه گفتمانی کند تا موضوع تبیین و برجسته شود. آن فضای کاری و اقدامی که باید انجام دهیم از این جنس است و آن کاری که باید انجام بدهیم، این است.
مشکلات زنان با ترحم و اقلیتپنداری حل نمیشود
تسنیم: با توجه به این توضیحات در ناخودآگاه جمعی، به دلیل عدم حضور زنان در ساختارسازیها، تصویری از زن شکل گرفته که باید خود جامعه زنان برای شکستن آن تصویر تلاش کنند و نگاه منتقدانه داشته باشند، مطالبهگری و حرکت جمعی داشته باشند و گفتمان شکل بدهند تا بتوانند ایستارهای ذهنی و انگارههای غلط را بشکنند.
همین طور است. البته نظام حکمرانی هم باید پشت این قضیه باشد. ما هر سطح و بخشی از حاکمیت و نهادهای حاکمیتی را بتوانیم باید مجاب کنیم که در این روند مشارکت کنند. ولی در مجموع گفتمان این اثر را دارد که مطلبی را به همه میقبولاند و فضایی شکل میدهد که مسئول در نقطه مدیریت و مسئولیت خود نمیتواند خلاف آن گفتمان عمل کند.
پس ما باید زن الگوی سوم را عادیسازی کنیم. این زن به لحاظ نرمافزار اجتماعی باید همهجایی شود. مثلاً در جشنواره فیلم فجر اخیر، زن کجا قرار دارد؟ فیلمهای معدودی با موضوع تعرض جنسی داریم و سه چهار تصویر دیگر هم دائماً از زن ستمدیده و آسیبدیده داریم. این زن کجاست؟ روایت زن انقلابی طبیعتاً همین است که ذهنیتها را شکل میدهد. فضا، فضای گفتمانسازی است و زن نه فقط خودش تنها، بلکه مرد هم باید کمک کند و حکمران باید کمککننده باشد. باید بتواند این ذهنیتها و به قول شما ایستارهای سلب شکلگرفته را تغییر بدهد. این مسئله حل شود، بسیاری از اتفاقات میدانی روزمره خودبهخود حل میشوند.
برخی نیاز به پروژه دارد، برخی نیاز به سیاستگذاری دارد، برخی نیاز به تدبیر مازاد دارد و... برای این کارها متخصصین مختلفی داریم. ولی اینها به تنهایی و بدون نظام کلان گفتمانی، کارشان جلو نمیرود. به عنوان مثال:
چرا مشکلات سیستم قضایی ما در مورد زنها حل نمیشود؟ چرا مشکلات ساختاری زنها در حمل و نقل حل نمیشود؟ به این علت که اصلاً زن در نقطه فاعل و خالق ننشسته و مردها هم چندان ملتفت این معنا از زن نیستند. حداکثر با یک ترحم و اقلیتپنداری خاصی که زنها هم بیایند، یک نقطه تشریفاتی، یک مشاور زنانی هم داشته باشیم، یک رشته مطالعات زنانی هم بگذاریم، تا فعلاً اینها راضی شوند.
مادامی که زنان به خلق رو نیاورند، جهان مدرن برای آنها خلق میکند
تسنیم: گاهی اوقات خود خانمها هم مطالبهگری نمیکنند؛ درواقع انگارههای ذهنیای دارند که مانع از مطالبهگری میشود. همین عذاب وجدانهایی که دارند، همین گذشتهای زیاد از حدی که انجام میدهند نمونه این رویکرد است. نمیخواهم بگویم ناسازگاری را ترویج بدهیم، اما اشاره کردید که جهان را باید ساخت و به دست خود خانمها شکل میگیرد و باید منفعل نباشند بلکه نگاه انتقادی داشته باشند.
زن انقلابی وقتی در مقابل ساختاری قرار میگیرد، اراده میکند که آن را میخواهد یا خیر. اگر نخواهد با آن میجنگد و این یک مجاهدت و رنجی است که رنج مقدس نامیده میشود، چون ناظر به ساخت جهان است. اما اگر همه مشکلات جامعه را از منظر جنسیت انکار کردیم و به زن گفتیم الگوی سوم باش؛ وقتی زن میخواهد الگوی سوم باشد، هیچ جهانی پیرامون او بر اساس درونیاتش طراحی نشده است و طبعاً سختی میکشد. بله، از نگاه خودش تحمل این سختی و رنجها خوب است و ثواب دارد ولی از یک منظر دیگری ما داریم مسیر اشتباهی طی میکنیم و به زن ظلم میکنیم. اما زن انقلاب اسلامی این چنین است: جهان خودش را میسازد و پیام کنگره آقا در سال 91 این است که در همان سه خط اولش عنوان میکند که شما در نقش معماران ایران جدید ظاهر شدید و نقشی شایسته در تغییر تاریخ کشور و اسلام ایفا کردید.
بحث من راجع به ناسازگاری و فضای طغیان و عصیان نیست، مسئله در نقطه هویت است، مسئله این است که ما باید بتوانیم بهکمک این زن به چیزی جدید فکر کنیم و این زن باید بتواند عرصههای جدید خود را خلق کند و ساختارها تکنولوژی، حملونقل و تفریح زن مشخص شود. وقتی کسی جهان نداشته باشد، مجبور است یا حذف شود یا طبیعتاً مصرفکننده باشد، پروژه الگوی سوم را در این نقطه میبینم.
تسنیم: شاید یکی از موانعی که باعث شده خانمها هنوز به این نقطه نرسند، این بوده که تا امروز گفتمانهای مدرن و سنتی رایج بوده و آن گفتمانی که زن الگوی سوم بر اساس آن مطالبهگری کند، هنوز شکل نگرفته و به همین علت تلاش مضاعفی باید صورت بگیرد تا این گفتمان شکل بگیرد.
این کمخواهی است، یعنی به حداقلها راضی باشیم.من به این ادبیات تسهیل ساختارها راضی نمیشوم؛ مثل اینکه همین ساختارها را برشی بزنیم و کمی اوضاع را بهتر کنیم - اگر واقعاً بتوانیم- تا این زن کمی دوام بیاورد. نه، اصلاً مسئله دوام نیست. تا وقتی زن حرکت نکند و در جایگاه خودش قرار نگیرد، کل حرکت مختل است. این یک نقطه فرادستی است و من باید ساختار را تسهیل کنم. تسهیل یعنی چه؟ شما اصلاً بدون زن نمیتوانید ساختار داشته باشید. ساختار باید به طور کلی ویرایش شود و از ابتدا باید زن را دخیل میکردیم که نکردیم. این یک فضای بالاتری است.
زن ها طبیعتاً و بعضاً احساس میکنند که این سنگ، نشانه نزدن است و ممکن است همراه نشوند. شاید احساس کنند یک پروژه بلندمدت است یا ممکن است به دلیل الهیات حاکم بر سبک زندگی اخلاقی و سلوکی راضی به کم بوده و سازگار باشند، به قول معروف بسوزند و بسازند. اینها ممکن است از منظر خودشان انتخاب خودشان باشد، ولی از منظر پروژه انقلاب اسلامی، احتیاجات انقلاب اسلامی به زن هنوز پابرجا میماند و انقلاب اسلامی با ساخت جهان دیگر میتواند با جهان مدرن معارضه کند.
مادامی که انسانها به خلق رو نیاورند، جهان مدرن مدام برای آنها خلق میکند. ما باید حتی بتوانیم بر برخی عناصر تکنولوژی مدرن ولایت پیدا کنیم و یا برخی عرصهها و نمادهای جهان شرقی را باید بتوانیم استحاله و بازآفرینی کنیم، خیلی باید کار کرد، مسئله ما شکوفایی زن است، یعنی باید کاری کنیم که زن بتواند شکوفا شود و جهان خلق کند؛ هراندازه جهان خلق کند، بیشتر شکوفا میشود.
تعبیر رهبر انقلاب در آن پیام به کنگره هفت هزار زن شهید این است که این زنها توانستند اوج لطافت، شجاعت و فداکاری را رقم بزنند، پس اوجی وجود داشته و در بستر جهاد و ساخت جهان جدید، این اوج چیزی است که ممکن است معمولش را زن شرقی داشته باشد، متوسطش را زن غربی هم داشته باشد. ولی اوج آن برای زن انقلاب اسلامی است و این تنها در نقطه شکوفایی اتفاق میافتد.
تسنیم: زن امروز ما فراتر از تسهیل مشارکت اجتماعی باید فکر کند. باید دنبال ایدهآلهای بزرگتری باشد که تسهیل مشارکت اجتماعی یک قدم کوچک در راستای رسیدن به آن جهان اجتماعی زنانه باشد/ البته اگر فقط به مثابه قدم قلمداد شود و به عنوان غایت تصور نشود؛ زن امروز باید خودباوری داشته باشد و این خودباوری هم ملزوماتی دارد که حتماً این جمعها، نهادها و گفتمانهایی که فرمودید باید شکل بگیرد تا بتواند به آن خودباوری و تحقق الگوی سوم کمک کند.
انتهای پیام/