مکافات یک گناه سیاسی

مکافات یک گناه سیاسی

در حالیکه ضدانقلاب با چشم‌اندازی که برای براندازی و حتی تجزیه سرزمین ایران دارد طبیعی بود با برگزاری انتخابات مخالفت کند؛ اصلاح‌طلبان نیز به عنوان جریانی که خود را درون سیستم سیاسی کشور تعریف می‌کنند روی اسب بازنده تحریم انتخابات قمار کردند.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم، با برگزاری دوازدهمین دوره انتخابات مجلس شورای اسلامی و ششمین دوره انتخابات مجلس خبرگان رهبری، یکی دیگر از صفحات کتاب مشارکت سیاسی در تاریخ ایران ورق ‌زده شد؛ صفحه‌ای که البته اگر در روزگاران بعد کسی قصد مطالعه‌اش را داشته باشد باید به حواشی زیادی در کنار متن انتخابات توجه کند. شاید یکی از مهم‌ترین این حواشی شکل‌گیری یک میل سازمان‌یافته برای تبلیغ ایده تحریم و وادار کردن مردم به قهر با صندوق‌های رای باشد؛ حاشیه‌ای که البته برای سازندگانش آن هم با هزینه‌ای سنگین به شکست انجامید.

انتخابات 11 اسفند در شرایطی با مشارکت 41 درصدی واجدان شرایط به پایان رسید که سناریوی تحریم آن از یک سال قبل و پس از شکست آشوب‌های خیابانی سال 1401 نوشته شده بود. در یک سال گذشته ضدانقلاب خارج‌نشین که در خیابان خود را شکست‌خورده یافته بود، برای دیدن یک انتخابات با مشارکت زیر 20 درصد سرمایه‌گذاری فراوانی کرده بود. به همین خاطر تبلیغ تحریم انتخابات از خطوط ثابت رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از کشور در یک سال گذشته بود.

با این حال در این مسیر ضدانقلاب تنها گروهی نبود که به کاهش مشارکت در انتخابات و خالی یافتن حوزه‌های انتخاباتی چشم دوخته بود. در حالی که ضدانقلاب با چشم‌اندازی که برای براندازی و حتی تجزیه سرزمین ایران دارد طبیعی بود که مثل تمام سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی با برگزاری انتخابات مخالفت کند؛ مساله اما جایی عجیب‌تر شد که اصلاح‌طلبان به عنوان جریانی که خود را درون سیستم سیاسی کشور تعریف می‌کنند و دهه‌هاست شعار صندوق رای را می‌دهند، روی اسب بازنده تحریم انتخابات قمار کردند. اصلاح‌طلبان که پس از انتخابات 96 و عیان شدن شکست دولت روحانی در اداره کشور، اعتبار سیاسی و پایگاه اجتماعی خود را از دست رفته یافتند، در 3 انتخابات اخیر کم و بیش سیاست تحریم را در پیش گرفتند. با این حال پس از وقایع سال 1401 بخشی از نیروهای رادیکال اصلاح‌طلب عزم خود را جزم کردند تا با همصدایی با براندازان بار دیگر خود را احیا کنند. این همصدایی جایی خود را نمایان کرد که جبهه اصلاحات متشکل از احزاب و گروه‌های اصلاح‌طلب با انتشار بیانیه‌ای از عدم انتشار لیست انتخاباتی برای 11 اسفند خبر داد. هرچند این اقدام زمینه یک انشعاب غیررسمی را به وجود آورد و بخشی از اصلاح‌طلبان با بیانیه «روزنه‌گشایی» از مردم برای شرکت در انتخابات دعوت کردند اما در میدان عمل موضع و سیاست رسمی اصلاحات به سمت ایده تحریم انتخابات رفت. این مساله تا جایی پیش رفت که حتی محمد خاتمی نیز که همواره با حضور در انتخابات‌ها تلاش می‌کرد ژست تعهد اصلاح‌طلبان به صندوق رای را اثبات کند، این بار با عدم حضور در پای صندوق‌های رای همراهی خود را با سیاست تحریم انتخابات نشان داد.

اما تحریم با چه هدفی انجام شد؟ اساسا تحریم انتخابات سیاستی است که نه برای تاثیر بر نتیجه نهایی خارج شده از صندوق رای که برای بی‌اعتبار کردن صندوق رای اتخاذ می‌شود. از آنجا که جمهوری اسلامی همواره روی میزان مشارکت مردم در انتخابات حساسیت ویژه‌ای دارد و صندوق رای را نماد و خاستگاه جمهوریت می‌داند، اصلاح‌طلبان همیشه از تحریم به عنوان ابزاری برای رعب‌آفرینی استفاده می‌کنند تا بتوانند از نظام امتیاز بگیرند. در چنین فضایی مختصات ذهنی اصلاح‌طلبان ایده تحریم انتخابات را اینگونه ترسیم می‌کرد که در صورت قهر با صندوق رای، میزان مشارکت در انتخابات به شکل بی‌سابقه‌ای کاهش می‌یابد و نظام برای ارتقای جمهوریت به آنها رو می‌آورد. به همین خاطر بارها از مشارکت 20 درصد و حتی کمتر از آن صحبت به میان آمد اما آنچه در صحنه عمل رخ داد مشارکت 41 درصدی مردم در انتخابات 11 اسفند بود. هرچند این نرخ مشارکت را نمی‌توان مشارکتی مطلوب تلقی کرد اما با توجه به شرایط سال‌های گذشته کشور و نارضایتی‌های موجود، مشارکت معناداری بود که خشم ضدانقلاب را نیز با خود به همراه داشت. ضدانقلاب می‌داند مشارکت 41 درصدی در شرایط فعلی معنایی جز بی‌اعتبار شدن آرزوی براندازی آنها ندارد اما اصلاح‌طلبان که چشم‌انداز سیاسی خود را در مسیر کسب قدرت تعریف می‌کردند، در پس این مشارکت پیام‌های دیگری را دریافت کردند که نشان از یک شکست سنگین و چندوجهی برای آنها دارد.

1- نخستین پیامی که با مشارکت مردم در 11 اسفند مخابره شد این بود که اصلاح‌طلبان با بایکوت انتخابات نیز توانایی شکست صندوق رای را ندارند. 

مشارکت 41 درصدی مردم پس از 2 شکست سنگین انتخاباتی اصلاح‌طلبان در سال‌های 98 و 1400، نشان داد این جریان اساسا بنیه اجتماعی و سیاسی لازم برای آنکه بخواهد با تحریم یک انتخابات باعث مشروعیت‌زدایی از آن بشود را ندارد. این مساله زمانی اهمیت مضاعف خود را نشان می‌دهد که به علت استمرار این رویه عملا پایگاه رای اصلاح‌طلبان از بین رفته است. آنها در حالی در این سال‌ها فرصت داشتند با حضور فعال در انتخابات هم بخشی از کرسی‌های قدرت را برای خود کسب کنند و هم وزانت سیاسی خود را در میدان انتخابات تثبیت کنند که با قمار روی تحریم انتخابات، باعث به حاشیه رفتن خود در معادلات سیاسی کشور شدند. در نهایت بیانیه تند جبهه اصلاحات در انتخابات اخیر و شکست پروژه تحریم، باعث شد اصلاح‌طلبان بازی دوسرباختی را برای اکنون و آینده سیاسی خود در این انتخابات تجربه کنند.

2- تحریم‌کنندگان انتخابات فراتر از آنکه در وارد کردن ضربه به مشارکت سیاسی مردم ناکام ماندند، بدترین نتایج ممکن را برای خود در خروجی‌های صندوق‌های رای یافتند. آنها حالا نه‌تنها دولت را در اختیار ندارند که سهم خود را در مجلس نیز کوچک‌تر از هر زمان دیگری می‌بینند. یقینا مشارکت فعال می‌توانست باعث نجات آنها در برخی حوزه‌ها شود. از سوی دیگر عمده منتخبان مردم در این انتخابات بیشترین زاویه سیاسی را با این جناح دارند تا جایی که اگر به سران اصلاحات گفته می‌شد نامطلوب‌ترین ترکیب پارلمانی را برای خود تعریف کنند شاید باز هم به ترکیب منتخبان فعلی نمی‌رسیدند. از همین رو شکست اصلاحات تنها به عدم کاهش مشارکت محدود نمی‌شود و نتیجه این انتخابات ضربه دیگری را به گیجگاه جریان تحریم‌خواه انتخابات زد.

3- شکست منطق تحریم و امکان‌ناپذیری‌اش به‌مثابه یک شکست برای حیثیت سیاسی اصلاح‌طلبان بود. آنها در این شکست حیثیتی هم ننگ همراهی با براندازان را برای خود به جان خریدند و هم نشان دادند چقدر در فهم وضعیت سیاسی کشور لنگ می‌زنند. به همین خاطر سوای شکست عملیات کاهش مشارکت و نتایج به دست آمده برای منتخبان مجلس دوازدهم، اصلاح‌طلبان یک بهای گزاف را نیز با وارد کردن این ضربه سنگین به اعتبار خود پرداخت کردند.

منبع:‌وطن امروز

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon