صدا و سیما در سال ۱۴۰۲، بازگشت چهرهها و چند نکته مهم
بازگشت چهرهها و ماجرای نطقکشی، اتکای به کیکها و احمد خطرها، راهاندازی ۲۰۰ کانال انتخاباتی، چند تغییر بیجا و بهجا جزو اتفاقات مهمی است که در ۱۴۰۲ صدا و سیما افتاد.
خبرگزاری تسنیم- مجتبی برزگر: تقریباً دو سال و نیم قبل پیمان جبلی با شعار تحول به صندلیِ ریاست سازمان صداوسیما تکیه زد. بهاین ترتیب همگان بر این باور بودند قرار است اتفاقات بهتری برای ساخت سریالها، برنامهها و اتفاقات رسانه ملّی رقم بخورد و وعدههایی برای بازگشت چهرههایی هم که آن روزها در تلویزیون غایب بودند هم داده شد. اما رفته رفته موجی از خداحافظی چهرهها ایجاد شد که حوادث سال 1401 در آنها بیتأثیر نبود.
حاشیه، متن و اتفاق اصلی صداوسیما در 1402
در این میان البته خداحافظی با چهرههای قدیمی و ریلگذاری برای ورود چهرههای جدید به رسانه ملی سیاستی بود که از همان ابتدا بسیاری به آن انتقاد کردند، اما آن روزها این سیاست در دستور کار قرار داشت و همزمان با خداحافظی چهرههای قدیمی، مخاطبان جعبه جادو نیز یکییکی از صفحه نمایش این جعبه روی برگرداندند و کمتر از بازیگرها، مجریان و کارگردانان و برنامهسازان خاطرهسازِ با سابقه در تولید برنامهها خبری به گوش میرسید یا تولیدی دیده میشد.
این در حالی است که با این روند برخی از پژوهشگران احساس خطر کردند و در این زمینه هشدار دادند؛ اما مدیران جدید به دنبال ستارهسازی بودند و گویی به چهرهسازی توأمان با استفاده از سرمایهها و چهرههای قدیمی اعتقادی نداشتند. به همین خاطر پربینندهترین برنامهها و سریالهای تلویزیون به آرشیویهای صداوسیما برمیگشت نه آثار جدیدی که تولید میشد و به قول معروف نوستالژیهای رسانه ملی بیشتر از تازهواردها مخاطبان را به خود جذب کرد.
ماجرای نطقکشی از چهرهها
البته نباید این نکته را هم نادیده گرفت که در برخی موارد هجمههایی که به چهرههای فعال در رسانه ملی تحمیل میشد میتوانست به روند کاهش مخاطب دامن بزند؛ به عنوان مثال، بعد از ماجرای حمله به مهران رجبی، پشت پردههایی از موج این حملات به بازیگران دیگر هم بیرون آمد. الهام حمیدی بازیگر شناخته شده سینما و تلویزیون در صفحه مجازی خودش این نکته را مطرح کرد.
او در واکنش به توهینها علیه شخصیتها در صفحه اینستاگرام خود نوشت: «اخیراً خیلی بحث توهینهای کامنتی به شخصیتها در رسانه توسط افراد مختلف مطرح شده. گفتم بد نیست بگم من هم تحمیل سکوت را 2 جا دیدم: یکبار وقتی فوتبالیستها در جام جهانی حق شادی بعد از گل نداشتن و یکبار هم وقتی بازیگران بعد از شرکت در جشنواره فجر کلی فحش خوردند، ظاهراً اشاره به هر اتفاق امیدوارکنندهای سیل توهین در کامنتها و دایرکت را بههمراه دارد. آیا واقعاً صاحب این اکانتهای توهینکننده مردم بافرهنگ ایرانی هستند؟»
متین ستوده بازیگر اخیراً با انتشار متنی در فضای مجازی یادآور شده است؛ «دیدم بعضی از همکارهای عزیزم در رابطه با توهینهای کامنتی به شخصیتها در فضای مجازی صحبتهایی کردند...، راستش دلم خیلی گرفت، شاید چون پارسال همین موقعها خیلیها سر کارشون رو میرفتن و زندگیشون بر مدار ولی خیلیهای دیگه نمیتونستن حتی به سر کار رفتن فکر کنن چون مورد اهانت و فحاشی و قضاوت قرار میگرفتن.»
در این دو واکنش بازیگران شناختهشده بسیاری از نکات نهفته است؛ همچنین مدیر شبکه چهار سیما در جریان برنامه زنده «جامجم» هم از عبارت «نطق کشی» و «تفتیش عقاید روشنفکری» استفاده کرد. او گفت: «تلویزیون افرادی مثل سروش صحت، مهران مدیری، احسان علیخانی و رامبد جوان را حذف نکرده است بلکه این افراد بهدلیل نظام «نطقکشی» و «تفتیش عقاید روشنفکری» جرئت نمیکنند به تلویزیون بیایند.»
به فاصله چند ساعت، پیمان جبلی رئیس صداوسیما در جمع خبرنگاران بر این نکته مدیر شبکه چهار صحّه گذاشت و گفت: «بخشی از چهرهها خودشان به ما ابراز کردهاند که به دلیل فشارهای روانی وارد شده از بیرون و همان عبارتی که مدیر محترم شبکه چهار استفاده کردند، تمایلی به همکاری ندارند. دلایل مختلف دیگری هم وجود دارد که بخشی هم مالی است. بخشی هم شاید فعلاً در شرایطی نیستند که بخواهند همکاری کنند.»
در عینِ حال این نکته سرتیتر بررسی رسانهها قرار داشت و عمدتاً از رئیس صداوسیما خبرنگاران این پرسش را داشتند که چرا «چهرهها» نیستند؟ و او همواره از یک عبارت همیشگی استفاده میکرد: «درِ صداوسیما به روی همه هنرمندان باز است».
اما عملیاتی نشدنِ این گفتارِ رئیس رسانه ملّی باعث شوخی برخی از رسانهها با این عبارت شد؛ یا کاریکاتورِ معروفی که یکی از رسانهها درباره جمله پیمان جبلی طراحی کرد.
توئیتهای شبانه و انصراف رشیدپور
در این میان البته طولانی شدن وعدهها و بینتیجه ماندن برخی از سیاستهای اصلاحی، مشکلاتی را به رسانه ملی تحمیل کرد، به عنوان مثال، نامِ رضا رشیدپور را رسانهها بر سرزبانها آوردند و محمدرضا گلزار در مواجهه با یکی از طرفدارانش از بازگشتِ به قاب تلویزیون خبر داد. چند روز بعد یکی از رسانهها رسماً از دو برنامهای رونمایی کرد که یکی «سیم آخر» رشیدپور بود که سری جدید آن تولید میشود و دیگری به «پانتولیگ» محمدرضا گلزار برمیگشت.
اما توئیتهای شبانه محمدرضا شهبازی مجری «پاورقی» باعث شد مواضع در صداوسیما تغییر کند و در نتیجه رضا رشیدپور هم در پست اینستاگرامی مشخصاً اعلام کرد که فعلاً از بازگشت منصرف شده و از محمدرضا گلزار خبری نشد و چند وقتی از فضایِ بازگشت چهرهها صحبتی به میان نیامد و رفته رفته موج نارضایتی و ریزش مخاطبان جدّیتر از همیشه شد.
نیازی به اختراع دوباره چرخ نیست!
البته روند ریزش مخاطب و انتقادها به عملکرد صدا و سیما درحالی ادامه داشت که عملیات طوفان الأقصی و تولد برنامه «به افق فلسطین» در تلویزیون عاملی برای بروز طوفانی جدی در سیاستهای صداوسیمای فعلی شد. چرا که با حضور چهرهها در هر عرصهای روی آنتن تلویزیون، خودِ مدیران به این باور رسیدند که واقعاً نیازی به اختراع دوباره چرخ در رسانه ملی نیست.
بهاین ترتیب در روزهایی که بعضاً شنیده میشد، مدیران تلویزیون سلبریتی نمیخواهند و نباید برنامهها سلبریتیمحور باشد؛ اما دیدیم سرعتِ ریزش مخاطبان براساس آمارهایی که ثبت شده بود، دوباره سلبریتیها را به قاب تلویزیون نزدیک کرد، تاجایی که چراغِ اول با توافق «پایتخت» روشن شد و معاون سیما هم از برندهای گذشته صداوسیما به عنوان سرمایه یاد کرد و رسماً به این نکته اشاره کرد که صداوسیما از هیچ برندی صرف نظر نمیکند و در حال مذاکره با همه آنهاست.
از این رو در کنار جدّیشدن حضور محمدرضا گلزار، حرف از بازگشت چهرههایی مثل محمد بحرانی (جنابخان)، هوتنشکیبا و جواد رضویان و معرکه و حتی رفته رفته کامران نجفزاده و ژیلا صادقی به میان آمد و در روزهایی که همهچیز درباره مهران مدیری و صداوسیما تیره و تار روایت میشد به یک باره مشکل با برنامه «اسکار» حل شد و حتی برخی منابع آگاه در تلویزیون از بازگشت او با یک سریال خبر دادند.
خبری که مهر تاییدی شد بر توجه دوباره مدیران رسانه ملی به چهرههای قدیمی تلویزیون و شاهد مثالش هم در شبِ یلدا اتفاق افتاد و بسیاری از بازیگران مثلِ لیلا اوتادی و لاله اسکندری که مدتی در قاب تلویزیون ظاهر نشده بودند، به عنوان میهمان در برنامه حضور پیدا کردند و پس از آن «جامآرزوها» با جنابخان و هوتن شکیبا و یا سیدجواد رضویان و معرکه هم به تلویزیون برگشتند و در ادامه «سلام صبح بخیر» با ژیلا صادقی روی آنتن رفت و در نهایت «برمودا» که با کامران نجفزاده به تلویزیون آمده از جهتی بیشتر مورد نظر قرار گرفت.
بازگشت چهرهها به انتخابات ربط داشت؟
البته در همان روزها که همهچیز مهیای انتخابات مجلس شورای اسلامی و خبرگان رهبری بود این شائبه هم ایجاد شد که بازگشت چهرهها بیربط با انتخابات نیست شائبهای که میتوانست روند تحولات ایجاد شده در رسانه ملی را تحت تاثیر قراردهد و به همین دلیل پیمان جبلی رئیس صداوسیما به سرعت وارد عمل شد و قاطعانه این شایعه را تکذیب کرد و دوباره تاکید کرد که ورود چهرهها به قاب تلویزیون هیچ ارتباطی با انتخابات نداشته و به نوعی همان وعده تحولات است که اجرایی شدنشان آغاز شده است.
بههرحال، قطار بازگشت چهرهها به ایستگاه جامجم نزدیک شد و هرچند وقت یک بار شاهد رونمایی از یکی از آنها در مقام اجرا، بازیگری، کارگردانی و حتی میهمان شدن در تلویزیون بودیم. مصداقِ بارز آن ویژههای نوروزی بود که حامد بهداد پس از سالها به تلویزیون آمد، یا فرزاد حسنی و امیرحسین مدرس پس از سالها اجرای برنامه برعهده داشتند که کاملاً واضح تاکید براین اتفاق داشت که ظاهرا مدیران تلویزیون هشدارهای کارشناسان را جدی گرفته و روندی تازه را آغاز کردهاند.
هشداری که تلویزیونیها جدّیاش گرفتند
اما تصمیمگیریها و برخی چالشها علیرغم این تغییرات همواره اثرگذاری خود را در ادامه روند ریزش مخاطبان نشان میدهد و شواهد حکایت از این داشت که اگرچه سرعت ریزش مخاطبان رسانه ملی کاهشی شده اما هنوز ادامه داشت و ریزش مخاطب کماکان جایگاه صداوسیما را تهدید میکرد، اینجا بود که پرده از این واقعیت برداشته شد که اگر بازگشت چهرهها یک سیاست مدون و مستمر در رسانه ملی به رسمیت شناخته شود، نه اینکه از آن به عنوان مُسکنِ لحظهای و مقطعی استفاده شود، قطعا روند ریزش مخاطب متوقف میشود. البته از طرفی دیگر باطلالسحر برخی از شایعات و شائبهها هم خواهد بود که مصداق بارز آن فضای دروغینی بود که علیه حضور ایرج طهماسب در تلویزیون ایجاد کردند و او اولین شب فروردینماه 1403 با عروسکهایی همچون «پشه» و «بچه» برگشت.
این درحالی است که فارغ از بازگشت چهرهها در بخشهای دیگر سازمان صدا و سیما رویدادهایی اتفاق افتاد که در نگاه اول کمک به تثبیت اوضاع کرد و باید دید اثرگذاری بلندمدت آن چیست؟ به عنوان مثال ایجاد زیرساختهای جدیدی همچون ابتکار 200 کانال انتخاباتی یا متناسبسازی پخش فیلمها در شبکه نمایش برای نابینایان و صدای دو گزارشگر در فوتبال از جمله آنها بود. زیرساختهایی که مورد توجه مخاطبان قرار گرفت مخصوصاً پیشرفت فنی که متوجه مسابقات فوتبال میشد و در مسابقه شهرآورد تهران نیز مورد استفاده قرار گرفت.
مجازیهایی که تهدید واقعیت رسانه ملی شدند / جدّی میفرمایید؟
در همین حال علاوه بر مسئله مهم ریزش مخاطب، عقبماندن بخش خبری از فضایمجازی و سریالهایی که باید جذابتر شوند، بعضاً در میان برنامههای تلویزیونی استفاده از چهرههای اصطلاحاً «مجازی» که اصحاب رسانه از آن به عنوان «کیکها» نام میبرند به عنوان نقاط ضعفِ جدّی دیده شد و به گفته بسیاری از کارشناسان برای جلوگیری از ایجاد بحرانی تازه باید سریع برای آنها راهکارهای منطقی ارائه شود.
داستان از این قرار بود که اول بهمنماه برنامه «بالاتر» شبکه خبر میزبان مناظرهای درباره ورود زنان به ورزشگاهها بود و در بخشی از آن، حجتالاسلام احمد مجدزاده پیشکسوت کشتی در پاسخ به ادعای صادق درودگر مدیر فوتبالی و طرف دیگر مناظره، پرسید: «جدی میفرمایید؟» این جمله و بحث داغ یک دقیقه قبل از آن به شدت در فضای مجازی پربازدید شد و مجدزاده را یکشبه به چهرهای مشهور تبدیل کرد که همین شهرت وی را میهمان ویژهبرنامههای تحویل سال تلویزیون هم کرد.
بههرحال بعد از حضور پسر بچه «واقعیه یا کیکه» در شبِ یلدای شبکه سه و اوج انتقادات، در تحویل سال تلویزیون این بار حضور «آقای جدّی میفرمایید» این موج انتقادات را تکرار کرد و ناگفته نماند که در لا به لای برنامهها و اتفاقات سال 1402 بعضاً سوار بر موجِ فضایمجازی را هم در میانِ گفتارهای مجریان دیدیم، هم در متن برخی سریالها و هم موسیقیهای ویژه برنامهها!
تاجایی که این موج سواریها به گفته کارشناسان اکنون آفتی بسیار جدی برای تلویزیون محسوب میشود؛ چون اینجا رسانه ملّی و رسانه رسمی کشور است و باید بر همه بخشهای آن نگاه فاخر و محتوایی حاکم باشد نه اینکه صرفاً تیکههایی از برنامهها و سریالها راهی فضایمجازی شود!
شاید اینجا هم به مثابه بازگشت چهرهها؛ مدیران تلویزیون باید قدرِ سرمایههای انسانی خودشان را از نویسندگان و مجموعه اتاق فکر کاربلد که سالهای پیش در تلویزیون حضور داشتند و ماحصل آن بسیاری از برنامههای تأثیرگذار و ماندگار شد را بدانند نه اینکه واقعیت ارزشی آنها را فدای مجازیهای صفر و یکی کنند .
انتقاد جدّی به سریالسازی
اما انتقاد جدّی دیگری که طی سال گذشته مخصوصاً در 6 ماهه اول سال 1402 به رسانه ملی وارد بود مرتبط با ضعف در ساخت سریالها است که همه در سیمافیلم متمرکز شدند و دیگر خبری از گروههای فیلم و سریال شبکهها نیست و به قول برخی کارشناسان این تمرکزگراییِ صرف باعث شد به لحاظ کمّی و حتی کیفی، سریالها نتوانند اقبال مخاطب را به خودشان جلب کنند.
تاجایی که حتی در میانِ سریالهای رمضانی و نوروزی هم تنها میتوان رویِ «زیرخاکی4» حساب کرد و باید دید «نونخ» جدید هم میتواند همچون فصلهای گذشته خود موفق باشد یا خیر؟ البته از توقیف درآوردن «سرزمین مادری» کمال تبریزی بعد از 10 سال اتفاق مهمی بود که نظر بسیاری از مخاطبان را به خودش جلب کرد. حتی برخی از کارشناسان این نکته را مطرح کردند تلویزیون اگر میخواهد سریال موفق بسازد باید به سبکِ «سرزمین مادری» عمل کند.
موفقیت با محفل و حسینیه معلی
در شرایطی که سالها برنامههایی با تقلید از «ماهعسل» پای ثابت ماه رمضان بودند، پخش «محفل» را میتوان اتفاقی ویژه در تلویزیون دانست. برنامهای که با استقبال مواجه شد و به عنوان رقیبی قدر برای «زندگی پس از زندگی» ویژهبرنامه افطار شبکه 4 سیما قد علم کرد و موفقیت آن عاملی شد که «محفل» امسال به فصل دوم هم برسد.
این اتفاق البته در کنار «حسینیه معلی» که پیش از محفل روی آنتن بود در کارنامه یکسال گذشته رسانه ملی ثبت شد و توانست نظر بسیاری از مخاطبان را به خودش جلب کرد تاجایی که کارشناسان بسیاری به نوعی از ساخت این نوع برنامهها به عنوان خلاقیت و نوآوری در ساخت گونههای دینی و مذهبی نام بردند و اگرچه فصل جدید «معلی» که به مناسبت اعیاد ماه شعبان روی آنتن شبکه 3 سیما رفت و پربیننده شد، اما با چند شوخی حاشیهساز هم شد؛ شوخیهایی که عدهای معتقدند در شأن مقدسات نبوده است.
چند تغییر بیجا و باجا!
اما اگر از موضوع محتوا و برنامهها در سال گذشته ما هم بگذریم بد نیست نیمنگاهی به موضوع جابهجاییها در رسانه ملی نیز داشته باشیم، جابهجاییهایی که در برخی موارد بسیار حاشیهساز شد و در برخی موارد نوید گرم شدن موتور تحولات سازنده در این سازمان میداد. به عنوان مثال در حالی که بسیاری از کارشناسان، شبکه مستند را یکی از شبکههای تخصصی موفق سیما در سالهای اخیر میشناختند، اواسط تابستان قبل اخباری از تصمیم برخی مدیران تلویزیون برای برکناری مدیر این شبکه در محافل رسانهای منتشر شد که انتقادهایی را برانگیخت. چند روز بعد این مدیر در متنی از همکارانش خداحافظی کرد، اما به شکلی جالب، انتصاب حسین زارعزاده مدیر جدید این شبکه تا آبانماه به طول انجامید!
در عین حال در کنار این تغییر«بیجا»، به نظر میرسد از تغییر مدیر شبکه آموزش که بیشتر او را به عنوان مجری در شبکههای تلویزیونی میدیدیم یا معاون حاشیهسازِ سیاسی صداوسیما از تغییرات دیرهنگام به شمار میرود. به این ترتیب که اسفندماه و تنها چند روز پس از برگزاری انتخابات مجلس شورای اسلامی، سؤالات جنجالی مجری شبکه خبر از حمید رسایی منتخب مردم تهران در مجلس که به پاسخهای او علیه محمدباقر قالیباف رئیس مجلس انجامید، معاون سیاسی سازمان صداوسیما تغییر کرد. بسیاری این تغییر را پسلرزه آن گفتوگوی جنجالی عنوان کردند، اما عدهای نیز استعفای علیرضا خدابخشی را بیربط به این رخداد دانستند و از تصمیم به تغییر او در چند ماه گذشته خبر داده بودند. در ادامه هم روزهای پایانی اسفندماه معاون سیما در حکمی جدید مدیر کنونی شبکه سلامت را به عنوان سرپرست فعلی شبکه آموزش اعلام کرد.
و اما بایدهای سال 1403 ...
حالا که صحبت عرضه محصولات فرهنگی مختلف در رسانه ملی شد بخشی از قفسههای این مغازه در اختیار برنامههای کپی شده از روی آثار ماهوارهای و تلویزیون خارجی و بخشی دیگر از قفسهها، برنامههای ضعیف و متوسط به خود اختصاص داده و در قفسههای دیگر فیلمها و سریالهای نازل خارجی جا خودش کرده و همچنان قفسه خوب و استاندارد از سریالها و فیلمها و برنامههای شاخص و برجسته خالی است.
صداوسیما برای ایجاد ارتباط درست و پیوسته و عمیق با مخاطب، باید کارشناسانه و اندیشمندانه وارد عرصه برنامهسازی و سریالسازی شود. از هنرمندان و عوامل حرفهای و کاربلد بهره بگیرد. اصالت را به تلویزیون برگردانند و به سفارشها و توصیههای غیرکارشناسی گوش نکنند؛ استعدادهایی وجود دارند که با کمک تجارب اساتید فرهنگ و هنر میتوان اتفاقات خوبی را برای رادیو و تلویزیون پدید آورد.
انتهای پیام/