الهندی: فردای جنگ، متعلق به فلسطین است
یک مقام ارشد جهاد اسلامی در مقالهای با اشاره به تاریخچه فریبکاری و توطئههای آمریکا و رژیم صهیونیستی برای نابودی آرمان فلسطین تاکید کرد راهکار «دو دولتی» و طرحهای دشمن برای اداره غزه، توهم بوده و روز بعد از جنگ، متعلق به فلسطین و همه آزادگان است.
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، «محمد الهندی»، معاون دبیرکل جنبش جهاد اسلامی فلسطین در مقالهای ادعای صهیونیستها و متحدان آنها درباره اداره غزه در روز بعد از جنگ و نیز بحث راهکار «دو دولتی» که به ویژه در محافل عربی درباره آن گفتوگو میشود را رد و تاکید کرد که همه اینها توهم است.
مقالهای که محمد الهندی در این زمینه نوشته به صورت خلاصه به شکل زیر است:
در دویست و بیست و دومین روز تجاوز ارتش اشغالگر به نوار غزه (مقاله برای دو روز پیش است) و در نتیجه عملیاتهای شدید مقاومت در رفح، محله الزیتون و جبالیا و ضربات سختی که در این مناطق به ارتش صهیونیستی وارد شد درگیری علنی میان «یو آو گالانت» وزیر جنگ رژیم اشغالگر و «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر این رژیم به وجود آمد که عمق اختلافات و سردرگمی صهیونیستها در زمینه استراتژی آنها برای روز بعد از جنگ را نشان داد.
گالانت روز چهارشنبه 15 مه در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام کرد که با هرگونه حکومت نظامی بر نوار غزه مخالفت خواهد کرد؛ زیرا بسیار هزینه بر خواهد بود. او همچنین از نتانیاهو خواست تا عدم سیطره بر غزه را اعلام کرده و به جای آن روی راهکاری جهت پیدا کردن جایگزینی برای حماس در اداره غزه تمرکز کند و توضیح داد که عملیات نظامی مستمر منجر به فرسایش دستاوردهای ارتش اسرائیل در عملیاتهای خود میشود.
بحران عمیق میان صهیونیستها
نتانیاهو بلافاصله به گالانت پاسخ داده و گفت که صحبت درباره روز بعد از جنگ غزه قبل از نابودی حماس حرفی بیهوده و توخالی است و تا زمانی که مشخص نشود حماس سیطره نظامی بر غزه ندارد هیچ طرفی حاضر نخواهد بود اداره غزه را به دست بگیرد. نتانیاهو همچنین گفت که حاضر نیست حکومت حماس را با حکومت فتح در غزه جایگزین کند.
از طرف دیگر «ایتمار بن گویر» وزیر فاشیست کابینه نتانیاهو از وی خواست برای تحقق اهداف اسرائیل در جنگ گالانت را برکنار کند.
«بزالل اسموتریچ» دیگر وزیر فاشیست کابینه نتانیاهو نیز گفت که گالانت در واقع حمایت خود را از تشکیل کشور فلسطین اعلام کرد و او دو گزینه دارد: اینکه یا کنارهگیری کند و یا متعهد به اجرای تصمیمات کابینه باشد.
در طرف مقابل «بنی گانتس» عضو ارشد کابینه جنگ رژیم صهیونیستی حمایت خود را از گالانت اعلام کرد. وزیر خارجه آمریکا هم در این زمینه اعلام کرد که ایالات متحده از حکمرانی اسرائیل بر غزه و همچنین حکمرانی حماس بر این منطقه حمایت نمیکند اما نمیتواند خلأ را در اداره غزه بپذیرد و اسرائیل به یک برنامه روشن برای روز بعد از جنگ در غزه نیاز دارد.
در میان همه این آشفتگیها و هرج و مرجی که بین صهیونیستها وجود دارد عمق بحرانی که اکنون اسرائیل را رنج میدهد بعد از بازگشت ارتش این رژیم به عرصه جنگ در مناطقی که ادعا میکرد ماهها قبل آنها را از مقاومت پاکسازی کرده است به ویژه در جبالیا و شهر غزه مشخص شد.
تاریخچه فریبکاریهای محور آمریکایی-صهیونیستی برای تجزیه فلسطین
این بحرانی که صهیونیستها اکنون گرفتار آن هستند ایجاب میکند که مجدداً درباره مراحل مختلف مبارزه با پروژه صهیونیستی و فریبکاری دشمنان فلسطین برای خنثی کردن طرحهای فلسطینیها در مقابله با اشغالگران صحبت کنیم از جمله آنچه که موسوم به راهکار «دو دولتی» است:
- اولین پیشنهاد برای تقسیم فلسطین و ایجاد دو «کشور» در سال 1937 توسط انگلیس مطرح شد.
- قطعنامه تقسیم فلسطین با شماره 181 در سال 1947 در مجمع عمومی سازمان ملل متحد صادر شد که جنبش صهیونیسم و دولت وقت آمریکا از همه ابزارهای ممکن برای تصویب آن استفاده کردند. صدور این قطعنامه به فاصله کمی از اعلام بیانیه انگلیس جهت پایان دادن به قیمومیت خود بر فلسطین صورت گرفت که در واقع مرحله تسلیم کردن فلسطین به جنبش صهیونیستی بود.
- بعد از روز شوم «النکبت» (فاجعه اشغال فلسطین) در سال 1948 و سپس اشغال قدس، کرانه باختری، غزه، جولان و سینا توسط صهیونیستها قطعنامه شماره 242 شورای امنیت در نوامبر 1967 میلادی صادر شد که خواستار عقب نشینی اسرائیل از زمینهایی بود که در سال 1967 میلادی اشغال کرده بود. این قطعنامه همچنین رژیم صهیونیستی را به رسمیت شناخته و خواستار حل مسئله آوارگان بود.
عربها در باتلاق نیرنگ آمریکا و اسرائیل
عربها این تصمیم را پذیرفتند و بار دیگر در قطعنامه 338 بعد از جنگ 1973 بر این تصمیم تاکید شد و به این ترتیب اشغالگری اسرائیل بر اراضی فلسطین که در سال 1948 توسط این رژیم غصب شده بود همزمان با آمادگی برخی رژیمهای عربی برای سازش با رژیم اشغالگر صهیونیستی به رسمیت شناخته شد.
بعد از آن اعراب این تمایل خود را از طریق آنچه که موسوم به «ابتکار صلح عربی» است در چهاردهمین نشست سران عرب در بیروت در سال 2002 به فاصله کمی از وقوع انتفاضه دوم فلسطین اعلام کردند.
طبق آنچه که در این ابتکار عربی گنجانده شده همه کشورهای عربی برای برقراری روابط عادی با اسرائیل در چارچوب یک توافقنامه سازش جامع و پایان یافتن منازعه اعراب و اسرائیل تاکید کرده بودند؛ مشروط به اینکه مسئله آوارگان حل شده و کشور فلسطین در مرزهای 1967 تشکیل شود.
این طرح عربی در حالی بیان شد که رژیم صهیونیستی به مدت بیش از دو دهه گذشته هیچ توجهی به آن نداشته و سپس اعراب به باتلاق جدیدی با نام «توافقنامههای ابراهیم» که همان پروژه عادیسازی با دشمن اشغالگر است افتادند و چهار رژیم عربی به صف سازشاران پیوستند؛ بدون اینکه حتی اشارهای به حل مسئله فلسطین داشته باشند.
سازمان آزادی بخش فلسطین که قطعنامههای 242 و 338 را رد کرده بود، بعد از تجاوزات سال 1982 رژیم صهیونیستی از بیروت اخراج شد و بعد از آن با قطعنامه 242 موافقت کرد. موافقت سازمان آزادی بخش با این قطعنامه مقدمهای برای ورود آن به روابط با رژیم صهیونیستی و به رسمیت شناختن آن بود که منجر به رسیدن به توافقهای اسلو شد؛ بعد از اینکه رژیم صهیونیستی در مقابله با انتفاضه اول فلسطین در سال 1987 در مدت بیش از 5 سال شکست خورده بود.
سپس معاهده اسلو در سپتامبر 1993 میان سازمان آزادی بخش فلسطین و رژیم صهیونیستی امضا شد که در واقع به معنای به رسمیت شناختن اشغالگری اسرائیل در اراضی فلسطین بود و این حق را به صهیونیستها میداد که در زمینهای فلسطینیها در امنیت زندگی کنند.
توافق شوم اسلو و خیانت به مردم فلسطین
توافق اسلو میان سازمان آزادی بخش فلسطین و رژیم صهیونیستی در حالی منعقد شد که این رژیم بعد از 30 سال به هیچ یک از تعهدات خود در توافق مذکور عمل نکرده است و عملاً راهکار دو دولتی که در آن مطرح شده بود از بین رفته و هیچ صحبتی درباره آن نشد.
در واقع معاهده اسلو تماماً به نفع صهیونیستها بود و به جای تشکیل کشور فلسطین منجر به تثبیت اشغالگری صهیونیستها شد و رژیم اشغالگر «دولتی» برای شهرک نشینان در کرانه باختری به وجود آورده و یک دیواره حائل ساخت و بیش از 700 ایست بازرسی نظامی برای محاصره شهرها و مناطق فلسطینی ایجاد کرد و فلسطینیها را تحت یک محاصره خفقان آور قرار داد. در واقع اشغالگران در این مدت هر کاری که برای جلوگیری از تشکیل کشور فلسطین لازم بود انجام دادند.
توهم راهکار «دو دولتی»
در فوریه 2017 دولت وقت آمریکا به ریاست دونالد ترامپ اعلام کرد که راهکار دو دولتی را به عنوان مبنایی برای دستیابی به توافق صلح بین اسرائیل و فلسطینیها به رسمیت نمیشناسد و در سپتامبر همان سال دولت ترامپ اعلام کرد که قدس را به عنوان پایتخت اسرائیل به رسمیت میشناسد و سفارتخانه خود را به قدس منتقل خواهد کرد.
بعد از گذشت 6 سال از آن زمان، نبرد طوفان الاقصی و شکست راهبردی که مقاومت فلسطین به صهیونیستها وارد کرد، موجب شد تا بار دیگر صحبتها درباره راهکار دولتی بالا بگیرد؛ به ویژه در میان کشورهای سازشکار عربی و نیز کشورهایی که تمایل به عادی کردن روابط خود با رژیم صهیونیستی دارند.
این در شرایطی است که صهیونیستها بارها علناً اعلام کردهاند راهکار دو دولتی را هرگز نمیپذیرند.
از طرف دیگر آمریکا که مانورها و تبلیغات زیادی در زمینه حمایت از راهکار دو دولتی انجام داده است بارها تاکید کرده که ایجاد کشور فلسطین بدون مذاکرات مستقیم میان فلسطینیها و اسرائیلیها امکانپذیر نیست و همچنین به رسمیت شناخته شدن کشور فلسطین از هرگونه توافق صلح در آینده جلوگیری میکند.
همه اینها در حالی است که برخی طرفهای فلسطینی (اشاره به تشکیلات خودگردان) و عربی همچنان اصرار دارند که بار دیگر اسیر فریبهای آمریکا و رژیم صهیونیستی شوند.
اهداف مشترک آمریکا و اسرائیل علیه فلسطینیها کاملاً روشن و علنی اعلام شده است یعنی نابودی آرمان فلسطین از طریق انحلال مقاومت؛ زیرا پروژه صهیونیستی اساساً یک پروژه استعماری غربی برای سیطره غرب و آمریکا بر منطقه، غارت ثروتهای منطقه و جلوگیری از استقلال واقعی آن است و آمریکا و رژیم صهیونیستی و همه متحدان آنها ثابت کردهاند که هیچ ارزشی برای حقوق انسانها قائل نیستند و به هیچ توافقی احترام نمیگذارند.
روز بعد از جنگ متعلق به فلسطین و همه آزادگان است
در حالی که صهیونیستها یک پروژه استعماری بزرگ را در فلسطین دنبال میکنند ما نمیتوانیم درگیری فلسطینی- صهیونیستی را صرفاً به درگیری بر سر تشکیل یا عدم تشکیل دولت فلسطین محدود کنیم؛ به طوری که انگار این مناقشه صرفاً بر سر جغرافیاست. واقعیت آن است که این درگیری دارای ابعاد ایدئولوژیک ،تاریخی، سیاسی و نظامی است.
در نتیجه، این درگیری سرنوشت کل منطقه از جمله فلسطین را رقم خواهد زد و در شرایطی که دشمن به دنبال نابودی مقاومت در فلسطین و منطقه است تا از طریق آن آرمان فلسطین را به طور کامل حذف کند و از بین ببرد و بر کل منطقه مسلط شود و مانع استقلال آن گردد، هیچکس نباید فریب توطئههایی همچون راهکار دو دولتی را بخورد.
در پایان با انسجام داخلی بیشتر در فلسطین و منطقه و توسل به چشم انداز راهبردی برای این درگیری در بافت تاریخی آن، روز بعد از جنگ، متعلق به فلسطین و منطقه و کل آزادگان جهان خواهد بود.
انتهای پیام/