درد بقیع از کجا ریشه می گیرد؟
شکر خدا که رسم اشک ریختن را به انسان آموخت، که اگر نبود، قلب حتی تاب پنج روز تپدین در مدینه را نداشت.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، دلنوشته از محمدرضا بختیاری :درد بقیع از کجا ریشه می گیرد؟ شکر خدا که رسم اشک ریختن را به انسان آموخت، که اگر نبود، قلب حتی تاب پنج روز تپدین در مدینه را نداشت. به گزارش پایگاه اطلاع رسانی حج، بقیع اگر روزی زبان باز کند می گوید که ای زائر خاکِ مرا از یاد نبر چرا که تو قاصدی هستی برای تمامی انسان ها که پس از بازگشت به خانه ات میتوانی حکایت لاله های شهید مرا به آنان بازگو کنی. بقیع فریاد تنهایی است و غربتش اعترافیست سنگین به این موضوع که هیچ موجودی، چه خاک چه انسانِ معصوم تنهایی را نخواسته و برنگزیده است بلکه، تنهایی به آنها تحمیل شده است؛ و درد بقیع هم از اینجا ریشه می گیرد. این خاک، این غبار، این پرندگان و حتی این طلوع در بقیع خطاب به کوته فکران می گویند که ما شهادت می دهیم تنهایی درد عظیمی دارد و غربت آنچنان به غم آغشته است که دامن قبای هرکه را بگیرد می سوزد. حتی اگر امیرالمومنین (ع) هم باشی، رذالت و دنائت و بدکاریِ نسل امتداد یافته از غاصبان خلافت در طول تاریخ موجب می شود تا خون دل بخوری و قلبی سخت آزرده داشته باشی. و قسم به آن لحظه که چون علی به چاهی پناه ببریم و با اشک ذکر دعای کمیل سر کنیم و بگوییم: «خدایا! از تو خواستارم به جودت مرا به بارگاه قرب خویش نزدیک گردانی و سپاس خود را نصیب من کنی، و یادت را به من الهام نمایی/ اللَّهُمَّ إِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَیْکَ» و شکر خدا که رسم اشک ریختن را به انسان آموخت، که اگر نبود، قلب حتی تاب پنج روز تپدین در مدینه را نداشت.