«نامیرا» به چهلمین ایستگاه رسید

«نامیرا» به چهلمین ایستگاه رسید

انتشارات نیستان چاپ چهلم «نامیرا» اثر تحسین‌برانگیز صادق کرمیار را منتشر و روانه بازار نشر کرد.

به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم،‌ انتشارات نیستان چاپ چهلم رمان «نامیرا» نوشته صادق کرمیار را منتشر کرده است.

نامیرا»‌ داستان تردید آدم‌هاست و حال و هوای جوانی به نام «عبدالله‌بن عمیر» را روایت می‌کند که به دنبال حقیقت است و می‌خواهد بداند در جریان جنگ امام‌حسین(ع) و یزید در واقع حق با کدام‌شان است و در آخر تصمیم می‌گیرد برای مقابله با کفار به جنگ یزید برود.

از طرفی‌ دیگر داستان به بیان خلق و خوی مردم کوفه، خودخواهی  و طلبکار بودن آنها می پردازد و مهر تاییدی است بر کلامی از حضرت علی(ع) که فرمودند: «نه خدا از مردم کوفه راضی بود و نه آنها از خدا.» در آخر هم داستان به این سو می‌رود که چگونه مردم کوفه در راه خودخواهی و برای رسیدن به آرزوهای خود امام حسین(ع) را قربانی می‌کنند.این اثر برداشتی داستانی از یک واقعه تاریخی است و ویژگی بارز آن روایت بدون تحلیل شخصی نویسنده است.

رهبر معظم انقلاب نیز پس از معرفی این کتاب توسط ناشر و پس از مطالعه آن فرموده‌اند:‌ «کار بسیار خوبی است؛ نگاه درستی به عاشورا دارد و جذابیت داستانی دارد. دو صفحه از کتاب را که خواندم، احساس کردم داستان جذابی دارد و ادامه دادم.» رهبر انقلاب هم‌چنین درباره این کتاب فرموده‌اند‌: «هر کسی می‌خواهد فتنه‌ 88 را بشناسد، این کتاب را بخواند.»

کرمیار خود درباره این رمان می‌گوید:‌ «نامیرا» یک رمان چند صدایی‌ست و به نظرم همین چند صدایی بودن رمان است که توانسته آن را ماندگار کند.«نامیرا» به باور من داستانی‌است که بیان‌کننده سؤالات فراوانی درباره حادثه عاشوراست که از کودکی در ذهن و یاد همه ما بوده است و به هر دلیلی آن را طرح نمی‌کرده‌ایم. سؤالاتی درباره چرایی و چگونگی قیام امام حسین(ع) و حرکت ایشان از مدینه به کربلا. البته در «نامیرا» هدف من این نبود که به کشف پاسخ برای سؤالاتی از این دست نائل شوم، بلکه دلم می‌خواست از زبان مخاطبم این سؤالات را طرح کنم که مخاطب بتواند در لایه‌های زیرین کتاب درباره آنها به کشفی نائل شود.»

رمان در مورد دختر و پسری جوان از اهالی کوفه است که بدون منفعت طلبی های روز افزون مردم کوفه به دنبال حقیقت هستند. اما در میان رفتارهای متناقض سرداران بزرگ کوفه، بین حمایت از امام حسین (ع) و یا وفاداری به یزید سرگردانند.چرا امام حسین (علیه السلام) ناگهان در صحنه کربلا تنها شدند؟ چرا همان ها که با نامه های التماس آمیز خود از ایشان دعوت کرده بودند، به جای دست بیعت، شمشیرهای شقاوت از نیام جهالت برکشیدند؟ راز و رمز دگردیسی مردم کوفه چه بود؟ آیا از ابتدا دروغ گفته بودند یا در عرصه‌های پرمخاطره و بحبوحه حوادث، کم آوردند و بر پیمان خویش پا نهادند؟ چرا از میان یک لشکر و سپاه، یکی حر درآمد و دیگری ابن سعد؟

چرا امام حسین (علیه السلام) با این که مردم کوفه را می شناختند، باز هم دعوت آنان را پذیرفتند و با همه خاندان گرامی‌شان به کوفه رفتند؟ چگونه امکان دارد مردمی که با شور و اشتیاق، امام را به کوفه دعوت می‌کنند در مدتی اندک، یا در مقابل ایشان شمشیر می‌زنند یا شرمنده و ترسان فرار می‌کنند تا چشم در چشم امام نشوند؟

پاسخ بسیاری از این معماها درباره عاشورا و کربلا در این رمان به خوبی پاسخ داده شده‌اند.

داستان نامیرا جایی آغاز می‌شود که عبدا... بن عمیر، مردی از قبیله ‌بنی‌کلب‌ در روزهای پیش از عاشورا با همسرش در راه نخیله است که تشنه می‌مانند. آن‌ها در راه با ‌انس بن حارث‌ که در بیابان در انتظار قافله‌ ‌امام حسین(ع)‌ نشسته است روبه‌رو می‌شوند. ‌انس‌ به قافله‌ عبدا... آب می‌دهد. کمی بعد قافله‌ عبدا... با کاروانی مواجه می‌شود که مورد حمله راهزنان قرار گرفته است. عبدا... و سوارانش به کاروانیان کمک می‌کنند و راهزنان را فراری می‌دهند. پس از آن عبدا... می‌فهمد بار کاروان متعلق به ‌سلیمان‌ کاروانسالار و شریکش ‌عباس‌ است. ‌سلیمان‌ که در حمله‌ دزدان زخمی شده و امیدی به نجات خودش نمی‌بیند کاروان را به عبدا... می‌سپارد و او را قسم می‌دهد اموال ‌عباس‌ را که در ‌حجاز‌ کشته شده به همسرش ‌ام ربیع‌ برساند. با این حال ‌سلیمان‌ زنده می‌ماند و.....

چاپ چهلم رمان نامیرا نوشته صادق کرمیار در 236 صفحه رقعی با شمارگان دویست وبیست و هفت هزار و پانصد نسخه از چاپ‌های قبل از سوی نشر نیستان منتشر و وارد بازار کتاب شد.

انتهای پیام/

واژه های کاربردی مرتبط
واژه های کاربردی مرتبط
پربیننده‌ترین اخبار فرهنگی
اخبار روز فرهنگی
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
میهن
triboon
گوشتیران