پاسخی برای یک دغدغه ملی
دولت آینده این فرصت را پیشرو دارد که با پرهیز از دعواهای رایج سیاسی و نگاه جناحی به مسائل کشور و دغدغههای مردم، با ایجاد اجماع ملی، تحول در حکمرانی و حرکت به سمت کارآمدی، سپر سیاسی کشور را به سمت پیشرفت و توسعه سوق دهد.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، در سرمقاله روزنامه صبح نو آمده است: مشارکت انتخابات چهاردهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری چنان شوکهکننده بود که بدبینانهترین نگاهها هم نمیتوانست چنین مشارکتی را پیشبینی کند. اتفاقی که باید بهعنوان یک پرسش ملی بدون واهمه به آن پاسخ داده شود تا با ریشهیابی این مسأله، 60 درصد جامعه را با صندوق رأی و حق تعیین سرنوشت و بازگشت به مشارکت و نقشآفرینی در جامعه آشتی دهیم. کارشناسان از منظرهای اجتماعی، سیاسی و فرهنگی متعددی به این میزان مشارکت نگاه میکنند که اگر به دنبال تحقق مطالبه رهبر انقلاب مبنی بر مشارکت حداکثری - که آن را یکی از مؤلفههای مهم انتخابات میدانند - باشیم، باید به این آسیبشناسیها بدون نگاه سیاسی و جناحی بنگریم و در سیاستگذاریها به آن توجه کنیم. در این یادداشت نیز سعی میشود به برخی دلایل سیاسی که در عدم شرکت مردم در انتخابات دخیل بوده است و همچنین راهکاری برای مشارکت و امیدوار کردن آن 60 درصد به جامعه، اشاره شود. البته پیش از پرداختن به دلایل، باید به این نکته نیز اشاره کرد که حدود 20 تا 30 درصد از مردم اصولا در هیچ انتخاباتی شرکت نمیکنند و با این اصطلاح که اهل سیاست نیستند، بطورکلی هیچگونه نظر و مشارکتی در امر سیاست ندارند؛ لذا باید درصدی از این 60 درصد را به این افراد اختصاص دهیم.
توهم رئیسجمهور از قبل انتخاب شده- برخی افراد جامعه که حق تعیین سرنوشت خود بیتفاوت هستند اعتقاد دارند برنده انتخابات از قبل تعیین شده است و رأی مردم تأثیری در نتیجه انتخابات ندارد. در این انتخابات نیز شایعه کرده بودند آقای قالیباف انتخاب شده و قطعا او رئیسجمهور میشود. چنین شایعاتی معمولا از سوی جناحی که شانس کمتری در انتخابات دارد و همچنین رسانههای معاند با هدف تأثیرگذاری در میزان مشارکت دامن زده میشود و عدهای نیز آن را باور میکنند. همواره نتیجه انتخاباتها ناشی از رأی و اراده مردم بوده که نتیجه همین انتخابات نیز گویای آن است.
توهم دولت هیچکاره است- برخی از رئیسجمهورها که در حل مسائل کشور و مردم ناتوان بودند با طرح این بهانه که نمیگذارند کار کنیم و یا اختیارات دولت کم است، مردم را نسبت به تغییر دولتها ناامید کردهاند. سیاستمدارانی که در پیشبرد اهداف خود ناتوان هستند و وقتی وعدههای آنان مطابق با شرایط پیش نمیرود، برای پاک کردن صورت مسأله و شانه خالی کردن از مسئولیت، چنین دروغ بزرگی را مطرح میکنند؛ اما رقابت چهرهها و جریانهای سیاسی برای به دست گرفتن قدرت، خلاف این موضوع را اثبات میکند.
ناامیدی از تغییر و تحول- همواره عملکرد دولتهای حاکم در میزان مشارکت مردم مؤثر بوده است. هرچقدر مردم از عملکرد دولت حاکم رضایت داشته باشند، میزان مشارکت آنان در انتخابات بیشتر میشود و بالعکس اگر این رضایت وجود نداشته باشد، بر میزان مشارکت تأثیر منفی میگذارد؛ چراکه دولتها با نقد دولت گذشته خود و دادن وعدههای جدید برای بهبود مشکلات از مردم رأی میگیرند و اگر مردم در دولت جدید این حس را کنند که شرایط نسبت به گذشته تغییر نکرده است، بنابراین نسبت به شرکت در دور بعدی انتخابات ناامید میشوند. همچنانکه علیرغم تمام انتقادها به دولت دوازدهم، دولت سیزدهم نیز با بهبود وضعیت اقتصادی مردم فاصله داشت. از سوی دیگر جامعه ایران احساسی است و نمیتوان رفتار گشت ارشاد و برخی رفتارهایی که با بانوان بدحجاب صورت گرفته را در این میزان مشارکت نادیده گرفت.
شعار ادامه مسیر دولت سیزدهم- بر کسی پوشیده نیست علیرغم پرکار و مردمی بودن دولت سیزدهم؛ اما ضعفهایی نیز در برخی از حوزهها به ویژه اقتصادی داشت که مردم متوقع هستند حالا که دولت در حال تغییر است باید ضعفها و سوءمدیریتها رفع شود. این در حالی است که شعار اصلی اکثر کاندیداهای انتخاباتی، ادامه مسیر دولت سیزدهم بود. بنابراین وقتی شعار حفظ وضع موجود توسط اکثر کاندیداها و حتی رسانه ملی سر داده میشود، درحالیکه دلار در بازار آزاد بیش از 60 هزار تومان است و نابسامانی بازار خودرو و مسکن نهتنها درست نشده، بلکه وخیمتر شده هم شده، قطعا مردم را برای حضور پای صندوقهای رأی جهت تغییر شرایط موجود و ایجاد تحول ناامید میکند.
حضور شرطی اصلاحطلبان در انتخابات- اکثر تحلیلگران بر این باور هستند که اصلاحطلبان نتوانستند بدنه خود را به میدان آورند و در برانگیختن حس مشارکت قشر خاکستری موفق نبودند. دلیل آن نیز رفتارهای متناقض این جریان در انتخاباتهای متعدد است که به دلیل تحریم انتخاباتهای گذشته، ارتباط خود را با بدنه و جامعه از دست داده است. وقتی در انتخابات چند ماه قبل مجلس، اصلاحطلبان نسخه عدم مشارکت میپیچند و در این انتخابات نسخه مشارکت، بدنه آنان با این سوال مواجه میشود که در این چند ماه چه اتفاقی افتاده و چه شرایطی تغییر کرده است که در انتخابات مجلس نباید و در انتخابات ریاستجمهوری باید شرکت کنیم. همین رفتارهای متضاد موجب شد علیرغم آنکه کاندیدای مورد نظرشان در انتخابات حضور داشت، نتوانند بدنه را پای صندوق بیاورند.
شرکت چند نامزد انتخاباتی- اما حضور چند نامزد که تقریبا محتوای سخنان و وعدههایشان یکی است، مردم را به حضور در انتخابات ترغیب نمیکند و اعتقاد دارند هر کدام رأی بیاورد، برایشان تفاوتی نمیکند.همچنانکه مناظرههای انتخاباتی نیز در برانگیختن حس مشارکت بیتأثیر بود و فرصتهای چهار دقیقهای به 6 نامزد انتخاباتی، تمایز آنان را برای مردم مشخص نمیکرد. بنابراین هر چه نامزدها کمتر باشند، دوگانه انتخاباتی بهتر شکل میگیرد و در نتیجه مشارکت افزایش مییابد.
رسانه ملی و اولین گام برای افزایش مشارکت- اما اولین گام برای افزایش مشارکت توسط صداوسیما برداشته شد. اولین مناظره دو نفره میان نامزدهای انتخاباتی شاید یکی از جذابترین برنامههای رسانه ملی در سالهای اخیر بود تا جایی که حتی منتقدان خارجنشین نیز آن را جذابتر از مناظره بایدن و ترامپ توصیف کردند و بیطرفی صداوسیما و سوالهای طرح شده در مناظره را ستودند.اما وقتی رسانه ملی در یک برنامه حساس سیاسی میتواند اینچنین نظر مخاطبان را جلب کند، چرا در ساخت برنامههای به مراتب عادیتر و غیرحساس نمیتواند نظر مخاطب را جلب کند؟ آنچه مسلم است رسانه ملی نباید در اختیار منافع حزبی باشد و اگر نگاه ملی به تمام موضوعات جامعه و مسألههای کشور داشته باشد، میتواند مانند این مناظره، نظر طیفها و اقشار مختلف را به خود جلب کند. اتفاقی که منفعتها و فرصتهای آن بسیار بیشتر از تهدیدهای آن است و در نتیجه چنین رفتاری، قطعا مرجعیت خبری از رسانههای معاند خارجی به رسانه ملی برخواهد گشت.
کلید گمشدهای به نام تحول و کارآمدی- امروز بزرگترین معضل کشور، ناکارآمدی است. ناکارآمدی است که تیشه به ریشه عدالت، پیشرفت، اقتصاد، فرهنگ و حتی آرمانهای اولیه انقلاب زده و مسبب اصلی مشکلات است. ناکارآمدی که با وجود تغییر دولتها از بین نمیرود و مشکلات از دولتی به دولت دیگر منتقل میشود. رفتار صداوسیما در برگزاری مناظره دو نفره نمونهای از یک تحول و کارآمدی است که پس از برگزاری پنج مناظره خستهکننده و غیرجذاب با تغییر سیاست خود، با یک مناظره جذاب که قطعا دومین آن، خیابانها را خالی خواهد کرد، توانست نظر مخاطبان را جلب کند. اگر تحول در حکمرانی حاصل شود، بسیاری از مشکلات حتی بدون سرمایه حل خواهد شد. تحولی که فکر نو، ابتکار، توان بالا و جرأت اقدام میخواهد که با حفظ اصول، روشها و سیاستها را تغییر داد و از این مسیر نهراسید.
وظیفه دولت آینده- چنین تحولی در درجه اول وظیفه دولت آینده است. حکمرانی نسل اول انقلاب زمینهساز تجربهآموزی بوده و حال در گام دوم انقلاب نیازمند تحول و تغییر با استفاده از آزمون و خطاهای گذشته هستیم. به تعبیر رهبر معظم انقلاب؛ تحول باید ما را به احسنالحال برساند؛ یعنی به تقویت خطوط اساسی انقلاب و روان شدن مسیر حرکت به سمت آرمانهای اساسی نظیر عدالت، استقلال، آزادی. البته این تحول الزاماتی دارد 1- پذیرش خطاها. 2- رعایت اصول. اگر چنین تحولی صورت بگیرد، قطعا هم امید در جامعه را افزایش میدهد و هم 60 درصد غیرفعال را به شهروندی مشارکتجو تبدیل خواهد کرد. بنابراین دولت آینده این فرصت را پیشرو دارد که با پرهیز از دعواهای رایج سیاسی و نگاه جناحی به مسائل کشور و دغدغههای مردم، با ایجاد اجماع ملی، تحول در حکمرانی و حرکت به سمت کارآمدی، سپر سیاسی کشور را به سمت پیشرفت و توسعه سوق دهد که با این کار هم در دور بعدی انتخابات، شاهد مشارکت بهتر جامعه خواهیم بود و از سوی دیگر چنین دولتی یاد خود را در ذهن مردم و تاریخ این کشور زنده نگاه خواهد داشت.
منبع: صبح نو
انتهای پیام/