۲۱ سال از سفر ماندگار امام خامنهای به زنجان گذشت + فیلم
۲۱ مهر سال ۱۳۸۲ مردم زنجان با یک استقبال تاریخی و با شکوه به استقبال مقام معظم رهبری رفتند و این روزها سالگرد این حماسه تاریخی است.
به گزارش خبرگزاری تسنیم از زنجان، مردم زنجان در 21 مهر سال 1382 مهمان ویژهای داشتند. شهریار ملک ولایت حضرت آیتالله خامنهای مهمان مردم پایتخت شور و شعور حسینی کشور بود. در آن روز مردم زنجان با یک استقبال تاریخی و با شکوه به استقبال مقام معظم رهبری رفتند و امروز سالگرد این حماسه تاریخی است.
در آن سفر سه روزه، مقام معظم رهبری برنامههای مختلفی از جمله دیدار با خانوادههای شهدا و ایثارگران، دیدار با دانشجویان و دانشگاهیان استان زنجان، دیدار با علما و روحانیان و طلاب استان زنجان و همینطور حضور در مراسم مشترک نظامی نیروهای مسلح استان برگزار کردند.
رهبر معظم انقلاب در اجتماع عظیم مردم زنجان یک جمله تاریخی با زبان ترکی به مردم زنجان هدیه دادند که آن جمله این بود:
زنجانلیلار قان ویرر اما عزتیسین ویرمز؛ استقلالیسین ویرمز؛ اسلامیسین ویرمز
این جمله به این معنی بود: زنجانیها خون میدهند اما عزت، استقلال و اسلامشان را نمیدهند.
فیلم زیر بخشی از حضور مقام معظم رهبری در زنجان است که از منظرتان میگذرد:
رهبر معظم انقلاب در بخشی از سفر سه روزه خود به زنجان در جمع نیروهای مسلح زنجان حضور یافتند و از یگانهای نظامی بازدید کردند. تصاویر زیر حضور رهبر معظم انقلاب در جمع نیروهای ملسح زنجانی است.
بیانات در دیدار مردم زنجان
رهبر معظم انقلاب پس از استقبال باشکوه توسط مردم زنجان، در ورزشگاه کارگران حاضر شدند و در جمع مردم زنجان سخنرانی باشکوهی کردند. طبق تصاویر زیر جمعیت بسیار باشکوه و بیسابقهای در آن روز به خیابانها آمده بودند.
خداوند متعال را شاکرم که بعد از گذشت چند سال، بار دیگر این توفیق را به اینجانب داد که در جمع شما مردم عزیز، مؤمن و غیور زنجان حضور پیدا کنم و از محبّت و ایمان و تلاشهای ارزشمندِ برجستگان شما صمیمانه سپاسگزاری کنم.
اوّلاً این عید مسعود و مبارک را - که میلاد نور و امید برای همه تاریخ طولانی و پُرفراز و نشیب اسلام است - به شما مردم عزیز تبریک عرض میکنم و این تصادف را که در این موقعیت، توفیق دست داد تا بتوانم به شهر و استان شما بیایم، به فال نیک میگیرم.
شهر زنجان را از دیرباز به عنوان یک شهر مؤمن و فرهنگی شناختهام. از این شهر در دورانهای مختلف و از جمله در دوران انقلاب اسلامی نمونهها و نشانههایی بروز پیدا کرده که برای هر مجموعه انسانی مایه مباهات و افتخار است. اوّلاً در جریان انقلاب اسلامی، این شهر نقش ایفا کرد و پس از پیروزی انقلاب، در دوران دفاع مقدّس هم غوّاصان دریادلِ زنجانی در نیروهای مسلّح نقشهای برجستهای ایفا کردند. در زمینه حضور سیاسی و انسانی در صحنههای انقلاب نیز استان زنجان دارای موقعیتهای برجسته است؛ یعنی متوسّط میزان حضور سراسری مردم کشور در مسائل حسّاس انقلاب - مثل انتخابات - پایینتر از حدّ حضور مردم زنجان است.
من مایلم در مسافرتهایی که به همه نقاط کشور میکنم، ذهنهای جوان و شفّاف نسل نوی کشورمان را به نقاط برجستهای که در آن منطقه و شهر وجود داشته و دارد، متوجّه کنم. در اینجا هم مایلم جوانان زنجانی - که یقیناً با تاریخ شهر خودشان کم و بیش آشنا هستند - به افتخارات برجسته منطقه و استان خود ببالند. این موضوع، درست نقطه مقابل نقشهای است که دشمنان ملت ایران در خصوص افکار عمومی مردم و جوانان ما طرّاحی کردهاند. برای جوان زنجانی بسیار حائز اهمیت است که بداند شهر و منطقه او از دیر باز منطقهای فرهنگی و دارای رشد علمی و اخلاقی بوده است. شما در تاریخ، برجستگان علمی و فرهنگی در فلسفه، فقه و ریاضی دارید که از این سرزمین برخاستهاند و یکی از معروفترین آنها «شیخ شهابالدین سهروردی» - شیخ اشراق - است که به عنوان یک فیلسوف و متفکّر برجسته اسلامی، نام درخشانش در همه دایرةالمعارفهای دنیا ثبت شده است. البته غیر از «شیخ اشراق» شخصیتهای برجسته متعدّد دیگری را نیز در زمینههای علمی و هنری از این استان و منطقه داشتهاید که میتوانید نام آنها را بهصورت برجسته در طومار معارف ایرانی و اسلامی مشاهده کنید.
معمولاً کسانی که به استان زنجان مسافرت میکنند، وقتی آثار تاریخی این استان، مثل گنبد سلطانیه، بازار زیبا و بزرگ شهر زنجان و مساجد و مدارس معروف استان را ملاحظه میکنند، آنها را بهعنوان پدیدهها و آثار تاریخی و باستانی مینگرند، که البته درست هم هست؛ اما نکتهای که در این آثار تاریخی وجود دارد، این است که این آثار نشاندهنده اوج هنر معماری در میان این مردم در طول تاریخ گذشته است. اینها چیزهایی است که گذشته تاریخی یک ملت را رنگ و رونق میبخشد و مردم میتوانند گذشته، تاریخ و ریشههای خود را پیدا کنند.
در زمینه دانشهای دینی هم برجستگانی از این استان در دورانهای گذشته، بخصوص بعد از دوره صفویه وجود داشتهاند. شهر زنجان در یک دوره طولانی، مهمترین حوزه علمیه تمام مناطق غرب ایران محسوب میشده است. در دوران مشروطه، عالم بزرگی مثل مرحوم «آخوند ملاقربانعلی» در زمینهی فقه، در اوج علمی قرار داشت و علمای برجسته زمان خود را نسبت به مقام علمیاش خاضع کرد. البته ما در دورههای بعد هم شاهد بروز شخصیتهای برجسته علمىِ زیادی هستیم که بعضی را از نزدیک دیدیم و بعضی را نیز شنیدیم، که «حکیم هیدجی» - شاعر، فیلسوف و عارف زنجانی - یکی از برجستگان دورههای اخیر است.
در دوره جوانی ما در حوزههای علمیه، شخصیتهای برجسته علمی زنجان مایه افتخار شهرشان بودند. در نجف، مرحوم آیةاللَّه میرزاباقر زنجانی؛ در قم، مرحوم آیةاللَّه حاج سید احمد زنجانی و در تهران، مرحوم آیةاللَّه حاج میرزا محمود امام جمعه زنجانی، از بزرگان زنجان در شهرهای مختلف آن روز بودند. بحمداللَّه امروز هم شخصیتهای برجسته علمی زنجان، چه در حوزههای علمیه قم و مشهد و چه در محیطهای دانشگاهی، حضور دارند. مرحوم استاد «روزبه» یک شخصیت فرهنگىِ برجسته زنجانی بود که منشأ خدمات بزرگ فرهنگی در کشور شد. خودِ ما در دوران تحصیل، دوستانی را که از این خاک برخاسته بودند، میشناختیم که بعضی در خود زنجان و بعضی در قم به مقامات عالی علمی دست یافته بودند. مقصود از این حرفها فقط تعریف و خوشامدگویی برای مردم زنجان نیست؛ بلکه مقصود این است که جوان زنجانی، شجرهنامه علمی و فرهنگی خود را بشناسد.
البته امروز هم این شهر همچنان یک شهر بااستعدادِ فرهنگی است؛ با سی هزار دانشجو و دانشگاههای متعدّد؛ با حوزه علمیه؛ با جوانان آگاه و آماده رشد و ترقّی معنوی و استعدادهای قابل شکوفایی. من مایلم جوانان زنجانی بهخاطر این شجرهنامه فرهنگىِ پرافتخار به خود ببالند و قدر استعدادهایی را که خدای متعال به جوانان این منطقه ارزانی داشته است، بدانند و با بهکارگیری آنها، از امکانات خداداده حدّاکثر استفاده را بکنند تا برای آینده کشور و منطقه خود، ذخیرههای ارزشمندی را بهوجود آورند.
امتیاز این استان فقط فرهنگی نیست، بلکه نسبتِ رشد اخلاقی و دینی مردم این منطقه بالاتر از بسیاری از مناطق دیگر است؛ این را آمارهای انتظامی به ما نشان میدهد. در دوره انقلاب، بازار زنجان خدمات باارزشی را به پیشرفت انقلاب در این منطقه کرد و بازاریهای زنجان و جوانان مؤمن در دوران دفاع مقدّس و دوران دفاع از ارزشهای جمهوری اسلامی، همواره در وسط صحنه حضور داشتند و مردم زنجان جایگاه برجستهای را برای خود ثبت کردند که تا امروز هم این هست و در آینده هم به فضل پروردگار خواهد بود.
من در دوسه محور اصلی مطالبی را عرض میکنم: محور اوّل در خصوص استان زنجان و تلاش برای رشد و توسعه آن است. محور دوم راجع به عمدهترین مسائلی است که امروز برای مردم و مسؤولان ما مطرح است و باید باشد. محور سوم هم جمله کوتاهی است درباره مسائل بینالمللی که مردم و جوانان ما باید از آن آگاه باشند و به جهتگیریهای جهانی نسبت به کشورشان توجّه کنند.
آنچه راجع به این استان میخواهم عرض کنم، این است که زنجان استان بسیار مستعدّی است. این استان از لحاظ زمینهای حاصلخیز کشاورزی، معادن غنی و باارزش - فلزّی و غیرفلزّی، بخصوص بعضی از فلزّات مثل روی و سرب و مس - و ارتباطات میانِ استانی قابل توجّه است. استان زنجان با استانهای متعدّدی همجوار است و از لحاظ تردّد، یکی از محورهای پر تردّد این نقطه از کشور محسوب میشود. استانی که دارای مردم و زمین بااستعداد است، میتواند امکانات فراوانی در آن رشد کند که البته بعد از انقلاب تلاش بسیاری در این زمینه شده است و همه شاخصهای توسعه در این استان بالاست. من انشاءاللَّه در یکی از دیدارهایی که در روزهای اقامت در زنجان خواهم داشت، مخاطبان خود را با برخی از این آمارها آشنا خواهم کرد، که در اینجا لزومی ندارد همه آنها را اعلام کنم. بههرحال، شاخصهای توسعه در این استان بسیار بالاست که این نشاندهنده تلاشهای فراوانِ انجام شده است.
آنچه در زمینههای مختلف صورت گرفته، در مقایسه با قبل از انقلاب، دارای آمارهای 500 درصد، 600 درصد، 1000 درصد و 1200 درصد است؛ اما استان هنوز از محرومیت خارج نشده و با همه تلاشی که صورت گرفته است، بعضی از مناطق آن جزو نقاط کاملاً محروم بهحساب میآید. این نشاندهنده چیست؟ نشاندهنده این است که در دورههای گذشته و در دوران طاغوت، به این منطقه و به این مردم بسیار ستم شده است. این منطقه، یک منطقه خانزده است. در گذشته، همه منابع ثروت مادّی و انسانی این مناطق، زیرِ دست خوانینِ متکبّر و خودخواهی بود که هم در دوران سلطنت قاجاری و هم در دوران رژیم پهلوی این امکانات را با شکلهای مختلف در دست داشتند و این استان را عقبمانده نگه داشتند. از اینجا معلوم میشود که مسؤولان این استان و مسؤولان کشور و خودِ مردم باید دستبهدست هم دهند و تلاش کنند تا معضلات موجود این استان حل شود که قابل حل هم هست؛ چون زمینه در این استان بسیار آماده است و میتوان با استفاده از نیروی انسانىِ جوان و پرنشاط و باهوش و با استفاده از زمینههای موجود و زیربناهایی که بحمداللَّه در این استان بهوجود آمده، مشکلات را حل کرد. استان زنجان راه اصلىِ بسیار خوبی تا مرکز شهر دارد؛ فرودگاه دارد؛ خطّ آهن دارد، که میتوان با استفاده از این زمینهها، کارهای بسیار بزرگ و خوبی در این استان انجام داد.
یکی از هدفهای عمده ما از این سفرها این است که توجّه مسؤولان کشور را به مناطقی که سفر میکنیم و نقاط حسّاس و مهمی که در آن مناطق وجود دارد، جلب کنیم تا هم مشکلات و هم گرهگشاییها را در خودِ آن مناطق مشاهده کنند. البته در همه مناطق کشور مشکلات وجود دارد؛ اما امکانات و کلید حلّ مشکلات هم در همان مناطق هست، که با همّت مسؤولان و مردم و همدستی و همکاری آنها، بسیاری از این گرهها باز خواهد شد. اینجا هم همینطور است. کسانی که مسؤولیتی به عهده دارند، باید به مسؤولیت خود در قبال این مردمِ مؤمن اهمیت بدهند و حقیقتاً دوره فعّالیت خود را دوره خدمت قرار دهند و برای مردم کار کنند. این موضوع، مخصوص این نقطه هم نیست؛ در همهجا باید همینطور باشد. در دو سه روز آینده، وزرای محترمِ مربوط به مسائل این استان به اینجا میآیند و نقاط اساسیای که مورد مطالعه قرار گرفته است، برای آنها مطرح خواهد شد و وظایفی برعهده هر کدام قرار خواهد گرفت تا انشاءاللَّه حرکتی جدّی برای استفاده از ظرفیّتهای باارزش این استان و حل مشکلات مردم شروع شود.
مسأله اساسیای که امروز کشور و ملت ما به آن احتیاج دارد، این است که مسؤولان کشور در یک جبهه واحد، تلاش متّحد و هماهنگی را برای برطرف کردن مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم شروع کنند. البته گفتن این مطلب به این معنا نیست که این کار شروع نشده است؛ نخیر، مسؤولان دولتی و قوای مختلف تلاش میکنند و حقّاً زحمت میکشند؛ اما باید موانعِ پیشرفت کارها را شناخت و آنها را از سر راه برداشت.
یکی از مهمترین موانعِ پیشرفت این است که مسؤولان و نخبگان و قشرهاییکه میتوانند روی ذهنهای دیگران اثر بگذارند، در شناخت مشکلات مردم اشتباه کنند و خواستههای مردم را درست نفهمند یا خواستههای مردم را به نقاط کمارزش و بیارتباط با زندگی واقعی مردم ربط دهند؛ این چیز بسیار بدی است. باید نخبگان، مسؤولان، برجستگان و کسانیکه میتوانند روی افکار مردم بهراحتی اثر بگذارند، به این نکته توجّه کنند.
من در روزهای قبل از آمدن به زنجان، دو نظرخواهی را از مردم زنجان مطالعه کردم. یک نظرخواهی را مسؤولان خودِ استان انجام داده و از مردم پرسیده بودند که اگر فلانی به زنجان بیاید، حرف و خواسته شما از دولت و مسؤولان چیست و میخواهید چه چیزی را به رهبری منتقل کنید؟ یک نظرخواهی هم از مرکز - تهران - انجام گرفت. با اینکه این نظرخواهیها را دو دستگاه بیارتباط با هم انجام داده بودند، عجیب این است که نتایج آن بسیار به هم نزدیک است و بلکه در عمدهترین موارد، یکی است. وقتی از مردم میپرسند مشکل اصلی شما چیست، میگویند مشکل اصلی بیکاری، گرانی و مشکل معیشتی است. این نشاندهنده تشخیص درستی است که در سال گذشته و سال قبل از آن داده شد و به مسؤولان گفته شد که روی موضوع ایجاد اشتغال و برطرف کردن مشکلات معیشتی مردم کار کنید؛ مردم این را انتظار دارند. البته این مشکل، مخصوص زنجان نیست؛ بلکه در همه نقاط دیگر که مردم حرف و نظر خود را درباره مهمترین خواستههایشان مطرح کردهاند، همین مطالب را گفتهاند. در زمینه مسائل داخلی، نیازهای مردم این موضوعات است و مردم آن را از مسؤولان میخواهند. البته عدّهای هم پیدا میشوند که شعارهای سیاسىِ جنجالىِ بیمحتوا را جایگزین این مسائل میکنند.
ما مبارزه با فساد را مطرح کردیم و گفتیم فساد در دستگاههای اقتصادی و حکومتی موجب میشود منابع ثروت متعلّق به مردم از بین برود. بهجای اینکه از مبارزه با فساد دفاع کنند، کسانی پیدا شدند که از امکانات حرف زدن با مردم استفاده کردند و به دفاع از مفسد پرداختند و مبارزه با فساد را وظیفه خودشان ندانستند! ایجاد اشتغال، رفع تورّم و تقویت ارزش پول ملی هم از مسائل مهمّ کشور است.
در زمینه مسائل داخلی، همه حرف ما این است که این ملت و این کشور با استعداد است. شعار نظام جمهوری اسلامی عدالت، اخلاق، تعالی و رشد انسانها و باز کردن گرههای زندگی مردم است؛ ما باید در این جهت حرکت کنیم. بعضی کسان از اوّلِ انقلاب نتوانستند این انقلاب و نظام را تحمّل کنند و هر وقت توانستند، سنگاندازی کردند؛ ولی نظام اینها را تحمّل نمود و با اینها برخورد نکرد. البته اینها مجموعه بزرگی نیستند، بلکه مجموعهای کوچک ولی پرمدّعا هستند که صدایشان بلندتر است و با لحن طلبکارانهتری حرف میزنند و میخواهند نظام اسلامی را که مشغول تلاش برای رسیدن به هدفهای بلند و سربلندی و ترقّی ملت ایران است، دائم با چالشها مواجه کنند. طبیعت اینها این است و این موضوع مربوط به امروز هم نیست؛ بلکه هر وقت نتوانستهاند با اسلام و نظام اسلامی کنار بیایند، به این شیوه متوسّل شدهاند، که در صدر اسلام هم نظایرش را دیدهایم. برای اینها تبلیغ، گفتن و نصیحت کردن بیفایده است و البته بودنشان هم برای نظام اسلامی ضرری ندارد؛ چون وقتی مردم آگاه هستند و حقایق را میدانند و قدرت تحلیل دارند، وجود اینگونه افراد هیچ اشکالی ندارد. در زمان پیغمبر و امیرالمؤمنین علیهماالسّلام هم همیشه مخالفانی بودند. بههرحال، ما نمیخواهیم اصرار بورزیم؛ به قول مرحوم حکیم هیدجی:
اولماز اولا گل تیکان، تیکان گل ؛ گرایسترن آغلا، ایسترن گل(1)
وجود مخالفها و مخالفتها برای یک ملت آگاه و بیدار هیچ اهمیتی ندارد. آنچه مهمّ است، این است که مردم و مسؤولان وحدتشان را حفظ کنند.
توصیه مؤکّد من به مسؤولان این است که نگذارند در سطوح مدیریّتی نظام، دشمنان با ایادی خود اختلال و اختلاف ایجاد کنند. دشمن این را میخواهد و اصرار دارد که مدیران کشور را در جبهههای متفاوتی نشان دهد. آرزوی دشمن این است که قوای سهگانه به جان هم بیفتند؛ مجلس به جان قوّه قضایّیه، قوّه قضایّیه به جان دولت، دولت به جان قوّه قضاییه. مسؤولان باید هشیار باشند و نگذارند؛ بدانند امروز کشور به چه چیزی نیاز دارد.
این کشور، کشور اسلام و مردم است. نظام اسلامی، یعنی همان مردمسالاری دینی که بر این کشور حاکم است. هیچ احتیاجی نیست که امروز مردم کشورمان را به دنبالهروی از نظام مردمسالاری توصیه کنیم. ما بعد از قرنهای متمادی که بر این کشور استبداد حاکم بود، به برکت اسلام و انقلاب اسلامی به مردمسالاری رسیدهایم؛ آن هم مردمسالارىِ با دین.
ما انتخاباتی در پیش داریم که اوّلین انتخابات در این کشور نیست؛ اما بعضی کسان طوری حرف میزنند که گویا برای اوّلین بار است که مردم این کشور میخواهند پای صندوق رأی بروند! مردمِ ما در بیستوپنج سال گذشته بهطور متوسّط در هر سال یکبار به پای صندوقهای رأی رفتهاند؛ استقبال کردهاند و آزادانه رأی دادهاند و انشاءاللَّه در این نوبت هم استقبال خواهند کرد؛ بخصوص اگر احساس کنند که نمایندگان آنها در مجلس شورای اسلامی به وظایف خود بهدرستی عمل میکنند و خواستها و نیازهای آنان را دنبال میکنند. اگر مردم این موضوع را مشاهده کنند، تشویق میشوند. گفته میشود زمینه شرکت مردم را فراهم کنید. این، زمینه شرکت مردم است. مردم اگر احساس کنند نمایندگان آنها دلسوزانه به مشکلاتشان توجّه دارند و تلاش میکنند، و اگر ببینند مسؤولان دولتی که برگزیده نمایندگان مجلسند، در مسؤولیتها و مدیریّتهای خود بهطور جدّی کار میکنند، در انتخابات با شوق و رغبت شرکت میجویند؛ مردم ما امتحان دادهاند.
درباره موضعِ نظام جمهوری اسلامی درخصوص مسائل و چالشهای بینالمللی هم عرض میکنم همه حرف ما این است که ایران اسلامی میخواهد مستقل بماند. ما استقلال را ارزان و آسان بهدست نیاوردهایم؛ میخواهیم آن را حفظ کنیم. ما میخواهیم اختیار این ملت و کشور دست خود این ملت باشد، نه دست امریکا و مستکبران بینالمللی. این نقطه، مقابل آن چیزی است که امروز استکبار میخواهد. استکبار میخواهد بر این منطقه و بر ایران تسلّط پیدا کند. استکبار که به دست ملت ایران از این کشور بیرون رانده شد، میخواهد برگردد؛ هدف امریکا این است. امروز استکبار نشان داده است که نمیخواهد با ملتی که برای استقلال و آزادی خود ارزش و ارج قائل است و حاضر نیست زیر بار آنها برود، کنار بیاید؛ این را شما میبینید. صریحاً گفتهاند که میخواهیم نقشه خاورمیانه را عوض کنیم؛ یعنی بهطور کامل رژیمهای سرسپرده و دستنشانده در این منطقه وجود داشته باشند! برای چه؟ برای اینکه امریکا به منافع خود برسد؛ برای اینکه نفت امریکا تأمین شود؛ برای اینکه اسرائیل تهدید نشود. به چه قیمتی؟ به قیمت از بین رفتن شرف، استقلال و همه ارزشهای ملتهای منطقه.
امروز همه دنیا شاهدند که قدرت امریکا - که در رأس استکبار است - توانایی رسیدن به این هدفها را ندارد. ابرقدرتها کار خود را با تشر زدن پیش میبرند. امروز میبینید که امریکا در عراق و افغانستان دچار چه مشکلاتی است؛ رژیم صهیونیستی هم در یکی از سختترین دورههای حیات نامبارک خود بهسر میبرد. جوانان و مردم بیدفاع و بیسلاح و مظلوم و همان دختر و پسر شهادتطلب و خانوادههای تحمّلکننده و صبر کننده بر تلخیها و سختیها در طول سه سال اخیر، توانستهاند این رژیم را بیچاره کنند. ما میگوییم ملتهای مسلمان باید قدرت خود را - که همان قدرت ایمان و همبستگی بین کشورهای اسلامی است - بشناسند و به آن تکیه کنند.
تا دو روزِ دیگر اجلاس سران سازمان کنفرانس اسلامی در مالزی تشکیل میشود و رئیس جمهور عزیز ما هم به آنجا میرود و انشاءاللَّه خواهد درخشید. توقّع و انتظار ما از کشورهای اسلامی و از این کنفرانس این است که مرعوب اخم امریکا نشوند. در محیط رعب نمیشود تصمیمگیری کرد. سران کشورهای اسلامی اگر مرعوب امریکا باشند، نمیتوانند دنبال مصالح خود حرکت کنند و طبق مصلحت تصمیم بگیرند. همه سعی امریکا این است که اینها را بترساند؛ همه سعی اینها هم باید این باشد که از امریکا نترسند. هم از چهره خشمآلود امریکا مرعوب نشوند، هم به چهره امریکا که در جاهایی لبخند منافقانه میزند، غرّه نشوند و بدانند که استکبار جز جهانخواری و سلطه بر منابع انسانی و حیاتی ملتها هدفی ندارد و برای او ملتها هیچ ارزشی ندارند. اگر ملتها و دولتهای اسلامی، اصلی را که ملت ایران با کمال عزّت و قدرت برای خود محترم شمرد، محترم بشمارند، استکبار نمیتواند هیچ کاری در این منطقه بکند. ملت ایران از زن و مرد و جوان و پیر، نشان دادند که پولادین و با عزم و اراده و ایمان هستند. این مطلبی که شما گفتهاید و در شعارنوشتههای خودتان نوشتهاید که:
زنجان لَرگان وِرَر؛ انقلابا جان وِرر(2)
کاملاً درست است. آن را تصدیق میکنیم و از بن دندان باور میکنیم و میدانیم که: «زنجانیگان وِرَر، اما عزّتنی، استقلالنی، اسلامنی ورمز».(3) این عزّت و قدرت معنوی و عزم ملت ایران است که ما امروز یک نمونه آن را در زنجان میبینیم.
پروردگارا! به محمّد و آل محمّد فضل و رحمت خودت را بر این مردم فرو بریز. پروردگارا! این مردم را همواره عزیز و سربلند بدار و آنها را بر دشمنانشان پیروز کن. پروردگارا! ملت ایران را از اسلام و قرآن و اهل بیت علیهمالسّلام جدا مکن. پروردگارا! ملت ایران را مشمول تفضّلات خود و توجّهات اهلبیت علیهمالسّلام قرار بده. پروردگارا! به محمّد و آل محمّد این جوانان عزیز را که بیشترین شعار، بیشترین عزم، بیشترین احساس و شیرینترین تفکّرات در وجود اینهاست، ذخیرههای ارزشمندی برای آینده ملت ایران قرار بده. پروردگارا! شهدای عزیز ما و شهدای عزیز زنجان را - کسانیکه در راه عزّت و استقلال این کشور جان عزیز خود را دادند - با اولیایشان و با سیّدالشهداء محشور فرما.
بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان زنجان
رهبر معظم انقلاب در یکی از برنامه سفر سه روزه خود به زنجان در جمع دانشجویان زنجانی حاضر شدند.
وی در این جمع دانشجویی فرمودند:
برای من امروز و این ساعت، بسیار شیرین و دلنشین است؛ چون اوّلاً در جمع شما عزیزان دانشجو و اساتید محترم و دانشگاهیان عزیز هستم؛ ثانیاً بهخاطر اینکه آنچه در اینجا گفته شد، حقیقتاً باعث شکرگزاری صمیمانه من از خدای متعال گردید. همه چیزهایی که ما آرزو داشتیم در محیط و جامعه دانشگاهی بهصورت تفکّر عمومی درآید، امروز میبینیم در ذهن و زبان و فضای فکری دانشگاه ما حضور پُررنگی دارد و همین ما را به نقطه عمل و تحقّق این آرزوها نزدیک خواهد کرد. لذا این جلسه برای من بسیار شیرین و دلنشین است و از یکایک شما فرزندان عزیزم و نیز استادان و مسؤولان عزیز، صمیمانه تشکّر میکنم. ورای همه زیباییهایی که انسان مشاهده میکند، زیبایی لطف خدا و توفیق الهی است که هرچه شکر کنیم، کم است.
امروز همچنین این توفیق برای من پیدا شد که وزیر محترم علوم هم در این جلسه شرکت کنند و من ساعتی قبل از آمدن به این جلسه، ایشان را برای اوّلین بار ملاقات کردم. از مطالبی که ایشان گفتند، من به آینده دانشگاه امیدوارتر از گذشته شدم. البته به فضل الهی، سرچشمه امید در دل من هرگز خشک نشده و جوشیده است و مرا به امیدهای بیشتر تشویق کرده است.
به شما جوانان در شروع عرایضم این را بگویم که حضور شما در صحنههای گوناگون کشور یکی از بزرگترین نعمتهای خدا بر این ملت است. من هر وقت در جمع شما جوانان و جمعهای شبیه به این جمع شرکت میکنم، این بیت حافظ را به یاد میآورم که:
نفس باد صبا مُشکفشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد این وعده درباره ملت ایران به میزان زیادی تحقّق پیدا کرده است و شما جوانان که خودتان یکی از عوامل جوان شدنِ عالم پیر محسوب میشوید، تلاش خواهید کرد تا انشاءاللَّه هرچه بیشتر چهره، نشاط، امید و تحرّک جوانی را در این ملت بهوجود آورید.
جوان شدن در یک مرحله، مربوط به جوان شدن نسل در جامعه است و یک کشورِ جوان در بخشی از جوانی خود مرهون کثرت جوانانی است که در آن کشور هستند، که ما از این جهت کشور جوانی هستیم. در بخش دیگر، مربوط به نو شدن آرزوها و جان گرفتن همّتها و دمیدن روح امید در رگ و ریشه ملت است تا حرکتی نو را شروع کند؛ این هم در کشور ما به برکت انقلاب پیش آمد.
امروز همه عوامل شبکه اختاپوسی استکبار جهانی سعی میکنند چهره جوانی و نشاط و روحیه جوانی را از ملت ما بگیرند؛ اما نمیتوانند. برای من محسوس و ملموس است که روح، اراده، نشاط و خون جوانی در کشور ما در جریان است و این، نه در زیر سایه سنگین و ننگین حکومت پادشاهی ممکن بود و نه در زیر سایه ذلّتبار وابستگی به دشمنان. آنچه پیش آمده، به برکت آزادگی ملت ایران بوده است.
ملت و کشور ما پس از گذراندن دوران طولانی سلطههای استبدادی و خاندانهای پادشاهی - که یکی پس از دیگری آمدند و رفتند - در حالی وارد مرحله دنیای نو شد که از طرفی عصر دیکتاتوری در آن تمام نشده بود، و از طرف دیگر دوران وابستگی در آن آغاز شده بود. اگر به مقطع اخیر تاریخی کشورتان - قبل از انقلاب - نگاهی بکنید، میبینید ما در حول و حوش این پیچ تاریخی که انقلاب آن را برای ما بهوجود آورد، در چه وضعی بودیم؛ در این صورت میتوانیم موقعیت کنونی خود را درست تشخیص دهیم. در آن مقطع، عصر استبداد و دیکتاتوری در این کشور به عصر وابستگی تبدیل شد. البته وابستگی کشور دفعتاً پیش نیامد، بلکه از اواخر دوران قاجار بتدریج وابستگی به اقتصاد و سیاستهای جهانی و دولتهای بیگانه با دادن امتیازات پیدرپی به خارجیها - که به زیان ملت ایران بود - شروع شد. بعد وقتی دوران استبداد بهخاطر نهضت مشروطیت و قضایای دیگر ضعیف گردید، ناگهان عَلَم شوم و ننگین وابستگی در حکومت پهلوی بلند شد؛ یعنی حاکمیت سیاستهای وابسته و قراردادهای تحت فرمان و حاکمان و شخصیتهای سیاسىِ دستنشانده و گوش به فرمان خارجی؛ البته دیکتاتوری هم در آن بود و روزبهروز خطرناکتر و مدرنتر و سختتر هم میشد. انقلاب در چنین شرایطی به پیروزی رسید؛ یعنی ملت ایران در آنِ واحد حرکت عظیمی را شروع کرد که هم علیه دیکتاتوری و استبداد و حکومتهای خودکامهای بود که قرنهای متمادی بر این کشور حاکم بودند، و هم این حرکت بر ضدّ وابستگی، دستنشاندگی، گوشبهفرمانبودن و تابع قدرتهای بیرونِ این مرزها قرار داشتن بود. انقلاب در مقابل این دو عارضه که برای کشور ما بسیار عمیق و دیرین و خطرناک بود، پنجهدرپنجه انداخت. لذا کار انقلاب دشوار بود.
اگر انقلاب متّکی به اعتقاد دینی و ایمان اسلامی نبود، نمیتوانست پیروز شود. ایمانِ یکایک مردم بود که توانست این حرکت را بهوجود آورد و استمرار بخشد. قبل از انقلاب اسلامی همه نهضتهای صدوپنجاه سال اخیر همین هدف را دنبال کردند، ولی با ناکامی روبهرو شدند. انقلاب توانست در همان راه با قدرت پیش برود و بر عوامل ناکامیاش غلبه کند. چرا؟ چون انقلاب اسلامی حرف نویی را به میان آورد؛ حرف نویی که میتوانست در دنیای افکار عمومی، بخصوص در دنیای اسلام، برای خود جا باز کند. قسمت اعظم این حرفِ نو توحید بود؛ با معنای عمیق و دقیق و همهجانبه آن. توحید یعنی حاکمیت ارزشهای الهی بر جامعه و نفی حکومتهای طاغوتی، استبدادی، فاسد و طغیانگر بر ارزشهای انسانی و اصیل. بنابراین توحید ستون فقرات و رکن اساسی شعار اسلامی و پیام انقلاب اسلامی بود.
رکن دیگر انقلاب اسلامی، توجّه به کرامت انسان است. جامعهای که در یک مجموعه جغرافیایی و سیاسی زندگی میکند، کرامتش اقتضا میکند که آزاد و مستقل باشد و استعداد او شکوفا شود؛ بر سرنوشت خود مسلّط باشد؛ مورد تحقیر و اهانت قرار نگیرد و شخصیت ذاتی او بروز کند. این چیزی بود که در طول دوران حکومتهای استبدادی و سپس حکومت وابسته پهلوی نادیده گرفته شده بود. حکومتهای استبدادی گاهی خدمات بزرگی هم از قبیل فتوحات و عمران و آبادی به ملت کردهاند؛ اما بزرگترین ارزش انسانی هر انسان را که عبارت است از آزادی، اختیار، استقلال و در اختیار داشتن سرنوشت خویش، از ملت ایران گرفته بودند. این طبیعتِ همه حکومتهای دیکتاتوری است.
متأسّفانه باید به شما بگویم که در بسیاری از کشورهایی که پرچم دیکتاتوری ندارند، بلکه پرچم آزادی و لیبرالیزم و تکیه به رأی مردم دارند، باطن کار همان دیکتاتوری و تسلّط بر ارادههای مردم است. در حقیقت امروزه در بسیاری از کشورهایی که شعار و شیوه سیاسیشان دمکراسی است، مردم از آزادی اندیشه، فکر و اختیار برای تصمیمگیری برخوردار نیستند و این آزادیها تحت لایههای گوناگون تبلیغات، پنهان میشود. این چیزی است که امروز روشنفکران برجسته غرب - چه در امریکا و چه در اروپا - بهصراحت آن را بیان میکنند. کرامت انسان - که انقلاب اسلامی پرچمدار کرامت انسان است - نقطه مقابل این حالت و رویّه است.
امروز دشمنان در تبلیغات خود میخواهند اینطور وانمود کنند که ایران باید به سمت دمکراسی برود! انقلاب، ایران را از آزادترین نوع دمکراسی برخوردار کرد؛ امروز ایران کجا میخواهد برود!؟ دمکراسی یعنی مردمسالاری؛ یعنی حکمیّت و معیار بودن رأی مردم در شیوهی سیاسی حکومت و اداره کشور. این کاری است که انقلاب بهصورت معجزه در ایران انجام داد؛ کاری که اصلاً تصوّرش در تمام طول دوران دهها سال بعد از مشروطه تا انقلاب اسلامی وجود نداشت. البته در دوران نهضت ملی که انتخاباتِ آزاد وجود داشت، اینکار عملی شد؛ ولی متأسفانه بر اثر اشتباهات مکرّر مسؤولان وقت، این دوران بیش از حدود دو سال طول نکشید. بههرحال، منظور این است که غیر از آن دوران کوتاه، یک روز ملت ایران در این کشور برای انتخاب سرنوشت خود آزادی نداشت.
ملت ایران به برکت انقلاب توانست با کرامت خودش آشنا شود، بیندیشد، تصمیم بگیرد و اقدام و انتخاب کند. خوشبختانه ایمان عمیق ملت ایران به مبانی اسلامی بهطور طبیعی مردمسالاری را بر پایه تفکّرات دینی استوار کرد، که بهترین شکل مردمسالاری هم همین است. در چارچوب ارزشهای اسلامی و دینی است که میتوان بهطور مطلق از مردمسالاری حمایت کرد، و این بهطور طبیعی در کشور ما پیش آمد؛ چون مردم ما مؤمنند و ایمانشان سطحی نیست.
شما امروز در پیشانی کتیبه تشکیلات و دستگاههای محیط دانشگاه، حوزه علمیه، کار و کارگری، جوان و پیر و دانشمند، ارزشهای دینی و اسلامی را میبینید. من در مراوده با دانشجویان و دانشگاهها گاهی جلوههای عجیبی را مشاهده میکنم. بعضی کسان اصرار دارند این زیباییها و جلوههای عشق و احساس و ایمان دینی را که میتواند پشتوانه همه فعالیتهای انسان قرار گیرد، در محیط جوان و دانشگاه انکار کنند. چرا؟ این در بسیاری از موارد هم ارتباطی به جناحبندی و جبههبندیهای بیمحتوای سیاسی ندارد.
برای من گزارشی فرستادند که دیشب آن را در جمع علمای دینی مطرح کردم تا این برادران عزیز ما بدانند در دانشگاهها چه میگذرد. آن گزارش درباره روزهای اعتکاف در دانشگاههای تهران و حالت شور و شوق عارفانه جوانان عزیز ما و همکاری تشکّلهای مختلف دانشجویی با یکدیگر بود که علیرغم اینکه ظاهراً بین آنها دیوارکشی و مرزبندی است، وقتی خود را با خورشید دین مقایسه میکنند، هیچگونه مرز و فاصلهای بین یکدیگر نمیبینند و همه دست در دست هم میگذارند. بنابراین کسانی که تبلیغ میکنند جوان دانشجوی ما از ارزشهای دینی روی برگردانده و یا سعی میکنند این مسأله تحقّق پیدا کند، راه خطا طی میکنند و البته ناکام هم خواهند شد.
پس از بهوجود آمدن نظام اسلامی بر پایهی مستحکم ایمانهای مردم، چالش عظیم جهانی در برابر آن پیدا شد. چرا؟ چون این نظام بهطور طبیعی با اختاپوس خطرناک نظامهای استکباری دنیا درگیر میشد. معنای این درگیری این نبود که ما میخواستیم به جنگ امریکا یا انگلیس یا فلان کشور برویم. شما جوانان بدانید که در طول دوران بیستوپنج سال انقلاب اسلامی، حتّی یک روز هم نشد که مسؤولان انقلاب به ذهنشان خطور دهند که به جنگ و معارضه با این کشور و آن کشور بروند؛ نه، این چالش از ناحیه هویّت و ذات انقلاب است. وقتی یک کشور اسلامی با داشتن موقعیت حسّاس جغرافیایی و با فرهنگِ عمیق به میدان میآید و ایدهای را مطرح میکند و برای جان بخشیدن به آن، تمام مجاهدت و تلاش خود را میکند و نشانههای موفقیّت در چهره او آشکار میشود، بهطور طبیعی منافع استکبار را در کلّ منطقه به خطر میاندازد. لذا دستگاههای استکبارىِ آن روز - که در یک طرف اردوگاه لیبرالیزم سرمایهداری و در طرف دیگر اردوگاه سوسیالیزم ادّعایىِ الحادىِ دیکتاتوری بود - با انقلاب اسلامی درافتادند. عجیب این بود که اینها در نود درصدِ مسائل با همدیگر اختلاف داشتند، اما در اینکه باید این شعله برافروخته را خاموش کرد و این نهال برآمده را کَند، با هم متّحد بودند! شما جوانان عزیز روی این مسائل فکر کنید؛ اینها حرفهای تکراری نیست؛ اینها راه ما را برای آینده روشن میکند.
نظام اسلامی در برابر اردوگاه شرق و غرب ایستاد؛ اما در همان روزها یک نظریه این بود که ما به نحوی با استکبار کنار بیاییم! کسانیکه این نظریه را بیان میکردند، آدمهای بدی نبودند؛ بلکه سادهاندیش بودند و میگفتند کنار بیاییم تا ضرر آنها را از خود دفع کنیم؛ اما پاسخ این سؤال را نمیدادند که این کنار آمدن و کوتاه آمدن و عقبنشینی کردنِ سنگر به سنگر تا کجا باید ادامه پیدا کند؛ ملت ایران باید چه کار کند که امریکا از او راضی شود؛ چقدر باید از ارزشهای خود صرفنظر کند تا امریکا بگوید دیگر با شما کاری ندارم؟ شاید بعضی از آنها حتّی فکر نمیکردند که استکبار به حدّی هم قانع نیست. در جنجال اخیرِ فعّالیتهای هستهای ایران دیدید که قدم به قدم شروع کردند به جلو آمدن؛ اوّل گفتند ایران باید پروتکل الحاقی را قبول کند؛ بعد گفتند باید فلان اطّلاعات را بدهد؛ بعد پا را فراتر گذاشتند و گفتند اصلاً ایران نباید فناوری هستهای داشته باشد! عقبنشینی در مقابل مجموعهای که زور مادّی دارد، اما مطلقاً ذخیره اخلاقی در وجودش نیست تا از این زور به شکل ظالمانه استفاده نکند، راه علاج نیست. راه علاج، منحصر شده بود در مقاومت، و امام بزرگوار ما - آن انسان مقاوم، صبور و سرسخت - مظهر مقاومت بود؛ و این تنها راهی بود که در مقابل ملت ایران وجود داشت. لذا حتّی حمله نظامیشان اثر نبخشید.
حمله نظامی رژیم «صدّام» که هشت سال ما را مجبور به مجاهدت و قبول مشکلات جنگ کرد، غیرمتعارف نبود. این روش همیشگی استکبار علیه ملتهای مستقل و آزادیخواه است. در همان سالهای اوّلِ ریاست جمهوری بنده، «احمد سکوتوره» رئیسجمهور گینه کوناکری که یک چهره برجسته انقلابی، محترم، علمی و سیاسی آفریقا محسوب میشد و در تمام دنیا و اروپا هم خیلی آبرومند بود، به ایران آمد و در مذاکراتش با من مطلبی به این مضمون گفت که ما بعد از انقلاب، از حمله بغداد به شما تعجّب نکردیم؛ چون طبق تجربه، یکی از کارهایی که علیه اغلب کشورهای مستقل، از طرف استکبار بهکار رفته، این است که از طرف مرزها به اینها فشار نظامی بیاورند تا با مشغول کردن و گرفتن منابع مالی و انسانی آنها، مانع رسیدن آن کشورها به هدفها و آرمانهایی شوند که برای خود تعریف کردهاند. این، نقشه طرّاحی شده دشمن علیه ما بود. همین امریکاییها و وزیر دفاع کنونیشان که هرچند روز یکبار، یاوهای علیه نظام جمهوری اسلامی میپرانند، کسانی بودند که از نزدیک با صدّام حسین - که الان دنبالش هستند - همکاری داشتند و به او کمک علمی و تسلیحاتی و اطلاعاتی میکردند تا شاید بتوانند ایران را شکست دهند، که نتوانستند. به شما عرض کنم: تا وقتی شما بیدارید و تا وقتی مسؤولان به معنای حقیقی کلمه احساس مسؤولیت میکنند، امریکا و قدرتهای دیگر نمیتوانند علیه این ملت و نظام هیچ کاری انجام دهند.
عزیزان من! این سخن نو - توحید، کرامت انسان و عدالت اجتماعی - در دنیا جا باز کرد؛ اینها سه رکن اصلی است. ما باید همه عقبماندگیهای خود را در این سه رکن، عقبماندگی بدانیم. هرچه شخصیت و رفتار ما مسؤولان از رفتار توحیدی فاصله بگیرد و احترام ما به زندگی، شخصیت، هویّت و عزّت مردم کاهش پیدا کند و به هر مقدار که شکافهای طبقاتی علاج نشود و عدالت اجتماعی به معنای حقیقی در کشور دنبال نگردد، این عقبماندگی است. باید همه تلاش ما این باشد که عقبماندگیها را جبران کنیم؛ فضای جامعه هم باید اینچنین باشد. اینکه گاهی به بعضی کسان - مسؤولان و دیگران - هشدار میدهم، بهخاطر همین نقطه نظرهاست.
من معتقدم تلاش برای عدالت اجتماعی و پُر کردن شکاف طبقاتی، بزرگترین مسؤولیت ماست. خوشبختانه در این جلسه جمعی از مسؤولان استان هم حضور دارند که خواهش میکنم روی این مسائل فکر کنند. امروز مهمترین مسأله ما این است که بتوانیم شکاف طبقاتی بین فقیر و غنی را پُر کنیم. بزرگترین خدمت به جوانان این است که بتوانیم استعدادهای آنها را بارور کنیم؛ امکانات تحصیلی برایشان فراهم نماییم و بعد به فکر شغل و کار برای آنها باشیم. اینکه من گاهی نهیب میزنم فلان مسأله فرعی و جنجالی یا دعوای سیاسی را وارد میدان مناقشات عمومی نکنید، بهخاطر همین است، والّا اینکه دو جناح و حزب در صد مسأله با هم اختلاف داشته باشند و به سر و کلّه هم بزنند، به هیچ جای کشور صدمهای نمیزند. انتظار بنده از مجلس، دولت و مسؤولان در همه ردهها این است: به معنای واقعی کلمه، مسائل اساسی کشور را بشناسید.
دوستان ما اینجا آمدند؛ هم آقای رئیس محترم این دانشگاه، هم آقای دکتر «ثبوتی» که وقتی من دیدم ایشان بالا آمد، شما ابراز احساسات کردید، واقعاً از ته دل خوشحال شدم. اینکه یک چهره علمی مورد تجلیل و تکریم جوانان قرار گیرد، مرا خوشحال میکند و نشاندهنده این است که جوان ما برای علم اهمیت قائل است. درخواستهایی که ایشان مطرح کردند، یا درخواستهایی که این دو جوان عزیزمان - این نخبه عزیز و آن دانشجوی نماینده تشکلها - مطرح کردند، ایدههای درستی است که باید دنبال شود. خوشبختانه در اینجا، هم وزیر محترم علوم هستند، هم استاندار و هم نمایندگان مجلس. من به دفتر خودم هم سفارش میکنم که درخواستها را دنبال کنند. البته به مسوؤلان تأکید میکنم که خواستههای عملی را دنبال کنند؛ چون بعضی از خواستهها ایدههای خوبی است. منتها با واقعیات و عمل نمیسازد.
آقای دکتر ثبوتی گفتند «مردم زنجان از دویست میلیارد بیشتر میارزند»؛ من برای خودِ شما بیشتر از دویست میلیارد ارزش قائلم؛ هر کدام از این جوانان که آینده درخشانی دارند، بیش از دویست میلیارد ارزش دارند. مگر میشود ارزش و کرامت انسانها را با پول سنجید؟ بحث سرِ این است که آیا بودجه کشور ما و سازمان مدیریّت و برنامهریزی گنجایش دارد که دویست میلیارد را فقط صرف راههای منتهىِ به شهر زنجان کند؛ چون بالاخره شهرهای دیگری هم در ایران هست. زنجان فقط راه لازم ندارد، بلکه دانشگاه و کشاورزی هم لازم دارد. بههرحال، من میگویم که کار را دنبال کنند و به آن اهمیت دهند.
به تشکّلهای دانشجویی هم سفارش میکنم که عزیزان من! اسمتان هرچه هست، باشد؛ برای من اسمها اهمیتی ندارد. جناح و گرایش سیاسیتان هرچه هست، باشد؛ برای من چپ و راست اهمیتی ندارد. آنچه برای من اهمیت دارد، این است که جوان و عنصر فعّال سیاسی ما توجّه کند که امروز کشور و ملتش کجا ایستاده است و باید چهکار کند و به چه چیزی همت بگمارد؛ نیرویش را صرف آن کند و به دهان دشمن - که برای ما خواب و خیالهای زیادی دیده - نگاه نکند.
یکی از کارهای دشمن این است که آنچه را داریم، تحقیر کند؛ درست مثل بعضی از شرخرها و کهنهدلّالها که اگر جنسی را بخواهند، توی سرِ جنس میزنند و آن را بیاهمیت میکنند تا دارنده آن جنس راحت آن را از دست بدهد! نظام اسلامی شما بسیار مهم، ارزشمند و بزرگ است؛ استعداد ملت ایران هم بسیار درخشان است؛ اما دشمن دائم توی سرِ جنس ارزشمند ما میزند. امام صادق علیهالصّلاةوالسّلام به صحابی خود فرمود: «اگر تو گوهر درخشانی در دست داشته باشی که قدر آن را بشناسی، همه دنیا هم که جمع شوند و بگویند این ریگ است، باور نمیکنی؛ اگر یک ریگ هم در دستت بگیری و همه دنیا شهادت بدهند که الماس است، باز هم باور نمیکنی! مهم این است که بدانی چه در دست داری.» تلاش من این است که ملت ایران بداند چه سرمایه عظیمی در اختیار دارد و بداند چه امتداد باارزشی در دنیای اسلام دارد.
من دیروز گفتم رئیسجمهور ما به مالزی میرود و انشاءاللَّه در آنجا میدرخشد. بعضی گفتند چطور؟ من میگویم کدامیک از رؤسای جمهور دنیاست که وقتی به کشور بیگانهای میرود، مردم از او آنچنان استقبال میکنند که برای مسوؤلان خود آن کشورها شگفتآور است؟ بنده در زمان ریاستجمهوری به پاکستان رفتم. در لاهور و اسلامآباد آنچنان استقبال شد که همه دنیا را متوجّهِ خود کرد و خبرش روی همه آنتنهای دنیا رفت. مانند همین قضیه، در زمان ریاست جمهوری آقای «خاتمی» در پاکستان و لبنان، و زمان ریاست جمهوری آقای «رفسنجانی» در سودان اتّفاق افتاد. امروز مسؤولان برجسته کشور ما به هر یک از کشورهای اسلامی سفر کنند، با استقبال، احساسات و هیجان مردمی روبهرو میشوند. نظیر این در کدام کشور - چه کشورهای اسلامی و چه کشورهای غیراسلامی - وجود دارد؟ فرضاً اگر رئیسجمهور امریکا بخواهد به ایتالیا یا فلان کشور برود، مردم یک ماه قبل از سفرش تظاهرات میکنند که نیا! چون امریکا شرّ مطلق است. «حکیم هیدجی» که از برجستگان و مفاخر همین منطقه است و من دیروز یک بیت از شعرهایش را در سخنرانیام خواندم، بیت دیگری دارد که با اندکی تغییر، آن را میخوانم:
خلقه بوگون ای شقی ناکس؛ عالمده ستم سن ایلیرن بس(1)
امروز هم علاج کار ملت ایران در ایستادگی و مقاومت است. البته معنای مقاومت بیتدبیری نیست. من روایتی(2) را از نبىّاکرم صلّیاللَّهعلیهوآلهوسلّم یادداشت کرده بودم که میخواستم اوایل صحبتم بخوانم؛ ولی الان آن را میخوانم. حضرت خطاب به «عبداللَّهبنمسعود» - صحابی معروف - میفرمایند: «یابن مسعود! اذا عملت عملاً فعمل بعلم و عقل»؛ ای پسرِ مسعود! هر کاری که میخواهی انجام بدهی، با دانش و خرد انجام بده. این، استثناء ندارد و شامل همه کارها میشود؛ اینها شعارهای اسلامی است. حالا عدّهای میخواهند به مسلمانان - که این مطالب هزار و چهار صد سال جزو فرهنگشان بوده است - یاد بدهند که دنبال علم و خرد بروند! این حرفها کهنه بشو هم نیست؛ همیشه تازه است. «و ایّاک و ان تعمل عملا بغیر تدبیر و علم»؛ مبادا هیچ کاری را بدون تدبیر و دانش انجام دهی؛ همه کارها باید سنجیده و علمی صورت گیرد. «فأنّه جلّ جلاله یقول: ولا تکونوا کالّتی نقضت غزلها من بعد قوة انکاثا»؛ چون خداوند میفرماید: مثل آن پیرزنی نباشید که پشم را نخ میکرد، بعد نخها را دوباره پشم میکرد. اگر کار را بیمنطق و بیدانش و بیتدبیر انجام دهید، قوّتی را که خدا به شما داده، واژگون کردهاید و ذخیره علم و عقل را به زمین ریختهاید و به عقب برگشتهاید. ما نباید به عقب برگردیم.
مقاومتِ باتدبیر، جزو شعارهای نظام اسلامی است و مسؤولان این موضوع را مدّنظر دارند. البته میتوان هر کاری را تفسیری کرد تا از آن بیتدبیری بیرون بیاید. دشمن این کارها را میکند و یک عدّه هم مفت و مجّانی بلندگوی دشمن میشوند و همان چیزی را که دشمن میخواهد، تکرار میکنند؛ گویی روی این قضیه هیچ فکر و تدبیر و کارِ کارشناسی نشده است. البته نمیخواهم بگویم مسؤولان ما اشتباه نمیکنند؛ اشتباه مربوط به همه آحاد بشر است و از ما جداییناپذیر است؛ لیکن ضریب اطمینان وقتی بالا میرود که انسان بداند مسؤولان کشور فکر و تدبیر و مطالعه و مشورت میکنند؛ بخصوص در زمینههای حسّاستر که تعیین سیاستهای کلّی است و با زمینه و منطقه اجرا هم تماس مستقیم ندارد و خطوط را معین میکند و در آن، کارهای کارشناسىِ بسیار وسیع و دقیق و پیدرپی صورت میگیرد. با این تدبیر، ملت ایران باید مقاومت کند و همین مقاومت موجب شده تا الان پیش برود.
عزیزان من! ما در اوایل پیروزی انقلاب، استاد، پزشک، دانشمند و محقّق کم داشتیم. اوّلاً خودِ کشور کم داشت، ثانیاً بعضی کسان هم به ملت خود پشت کردند و دست یاری به ملت و انقلاب ندادند؛ اما نظام بنا را بر مقاومت گذاشت. این مقاومت، امروز نتیجهاش این است که در همین استان شما نسبت دانشجو به قبل از انقلاب - طبق گزارشی که رئیس دانشگاه داد و بنده هم اطّلاع داشتم - دویست و پنجاه برابر شده است! همین مرکز تحصیلات تکمیلی که در اینجا تشکیل شده و همین محقّق جوانی که آمدند و صحبت کردند و مجموعهای از نخبگان که دور هم گرد آمدهاند، دستاوردهایی است که نمیشود برای آن قیمت گذاشت. اینها همه به برکت انقلاب انجام شده است؛ حالا بیاییم از همه فعّالیتهای نظام، چهره تاریک و سیاه ترسیم کنیم؟
کمترین شاخص توسعه در این استان که من دیروز در سخنرانی عمومی گفتم، 500 درصد است و بعد تا 1200 درصد افزایش مییابد. بنابراین همه شاخصهای توسعه این استان رشدهای فراوان کرده است. زنجان استانی است که یک روز جولانگاه و میدان تنعّم خوانین بود و در آن، تبارهای فامیلىِ خانی همه خیرات این استان را به سمت خود میکشیدند و مردم هم به بدبختی زندگی میکردند. این خوانین در دوران قاجار بودند و در دوران پهلوی کراوات بستند، ادکلن زدند، با خاندانهای پادشاهی برای تأمین ذخیرهها وصلت کردند، شاپو سرشان گذاشتند و به شکل مدرن بروز کردند! اینها با انقلاب اسلامی - که انقلابی مردمی بود - منقرض شدند و همین استان زنجان امروز به برکت این تلاشها به اینجا رسیده که در بعضی شاخصها بالاتر از بقیه مناطق است. به همین دلیل باید سرچشمه امید در دلهای ما روزبهروز جوشانتر شود.
دشمن، بعضی کسان را مرعوب میکند؛ به بعضی افراد تحلیل غلط از وضع کشور میدهد؛ بعضی افراد را وابسته به خود میکند - که اینها علاجی ندارند جز اینکه کار دشمن را بکنند و حرف او را بزنند - بعضی کسان را تشویق میکند که به طبل بیخیالی بزنند و پىِ شهوات و کیف کردن بروند؛ بخصوص در جاهایی که امید بیشتری به آنهاست. دنبال آرمانها نرفتن، اراده اصلاح را در دل از بین بردن و بینظمی کردن، از کارهای دشمن است.
من طرفدار حرکتهای مؤمنانه و متدیّنانه و طرفدار جوانی هستم که با انگیزه دینی در میدان سیاست، علم و اقتصاد وارد میشود. جوانی که شعارش ارزشهای دینی است، برای من مثل یک موجود مقدّس و محبوب است. البته من همه جوانان را دوست دارم؛ اما جوانانی که ارزشهای دینی برای آنها مهمّ است، در چشم من خیلی عزیزند. عدّهای با تظاهر کردن به پایبندی به ارزشهای دینی، بینظمی ایجاد میکنند که من با این کار موافق نیستم. یکی از چیزهایی که من از دانشگاههای زنجان خوشم آمد، این است که گفتند در این دانشگاهها تشکّلهای گوناگون دانشجویی با هم با بیادبی و هتّاکی و بدگویی و دست به یقه شدن رفتار نمیکنند. این رویّه خیلی خوبی است و توصیه میکنم همینطور باشید. هر کدام از تشکّلها کار خود را انجام دهند؛ اما با هم دوست باشند و به هم اهانت نکنند. البته چالش علمی و فکری برای پیش رفتن و رشد پیدا کردن، خوب است. مجموعهای که دارای فکر سیاسی و اجتماعی است، افراد آن در گوشهای جمع شوند و بنا کنند به استدلال کردن و حرف زدن. وقتی کارشان تمام شد، مجموعه دیگری که حرف اینها را قبول ندارد، در گوشه دیگری جمع شود و افرادش بنا کنند به استدلال کردن و حرف زدن:
دلایل قوی باید و معنوی
نه رگهای گردن به حجّت قوی
اگر اینطور باشد، خیلی خوب است و من این را دوست دارم؛ اما دست زدن به بینظمی در مقابل دشمن - کما اینکه متأسفانه چند ماه قبل در تهران و البته خوشبختانه در ابعاد کوچکی شاهد آن بودیم - مضرّ است.
آنچه برای ما مهمّ است، استحکام ساخت داخلی است، که این مطلب را چند ماه قبل به دانشجویان گفتم و الآن هم به شما میگویم تا همه بدانند که وقتی ملتی ساخت داخلیاش مستحکم است، اختلاف سلیقه، افرادش را به دشمنان یکدیگر تبدیل نمیکند. این ملت برای مسؤولان و محورهای اداره کشورش اهمیت و احترام قائل است؛ چون این موضوع تعیین کننده است. وقتی دلهای این ملت با ایمان عمیق - مثل ایمان شما - همراه شد، هیچ قدرتی نمیتواند آن را شکست دهد و وادار به عقبنشینی کند. ما با این پشتوانه میتوانیم با همه چالشهای بینالمللی مقابله کنیم و پیش برویم.
امیدواریم همه ما به وظایف خود عمل کنیم. انشاءاللَّه مجموعه دانشجویی هم وظایف خودش را بیش از پیش و بهطور روشن ترسیم و تعریف کند و مصرّانه آنرا تعقیب نماید. همه شما عزیزان را به خدا میسپارم. چند دعا میکنم تا از دلهای پاک و نورانی شما استفاده کرده باشیم:
پروردگارا! این جوانان عزیز را ذخیرههای ارزشمند آینده اسلام و مسلمین قرار بده. پروردگارا! فرزندان عزیز این ملت را به این ملت ببخش. پروردگارا! ملت ایران را در همه صحنهها پیروز کن؛ نور معرفت و عبودیت را در دلهای ما بیش از پیش بتابان؛ دلهای آحاد ملت ما - بخصوص مسؤولان - را با یکدیگر هرچه مهربانتر گردان.
دیدار خانوادههای شهدا و ایثارگران استان زنجان با رهبر معظم انقلاب
حضرت آیتالله خامنهای عصر سهشنبه در دومین روز از سفر به استان زنجان در جمع خانوادههای معظم شهیدان و هزاران نفر از جانبازان آزادگان و ایثارگران این استان تأکید کردند: ملت ایران پرچمی را که شهیدان سرافراز این سرزمین در دفاع از اسلام انقلاب و ایران برافراشتهاند همواره در اهتزاز نگه خواهد داشت.
رهبر معظم انقلاب اسلامی برکات بیپایان خون پاک شهیدان و آثار عظیم صبر و استقامت حیرتانگیز پدران مادران و همسران شهدا را از آیات آشکار الهی و تجلی معجزهی ایمان در ملت ایران خواندند و افزودند: ایثار شهیدان و جانبازان استقامت آزادگان فداکاری همهی رزمندگان و ایثارگران و پایداری خانوادههای این عزیزان و دیگر قشرهای ملت دشمنان این آب و خاک را به عجز کشانده است.
ایشان صبر و استقامت ملتها در برابر مشکلات را زمینهساز عزت و عظمت آنان برشمرد و خاطرنشان کردند: خون شهیدان عزیز ما بوستان سرسبزی در جهان اسلام بهوجود آورده و با بلندآوازه کردن نام ایران نگاه همهی ملتها را متوجه ملت ایران ساخته است که این عزت و عظمت از آثار ایمان و پایداری ملت ایران به ویژه خانوادههای عزیز شهیدان و ایثارگران به شمار می آید.
رهبر معظم انقلاب با اشاره به پیشرفتهای ملت ایران در عرصههای مختلف سیاسی علمی و سازندگی افزودند: جریان حیاتبخش مجاهدت شهیدان و دیگر ایثارگران آرامش و امنیت و پیشرفت را برای ملت ایران به ارمغان آورده است و یاد آن سرداران جبههی ایثار و استقامت هیچگاه از ذهن این ملت زدوده نخواهد شد.
ایشان پایبندی به ارزشهای مورد نظر شهیدان را زمینهساز آبادانی دنیا و آخرت مردم ایران خواندند و افزودند: همچنانکه شهیدان به ما آموختهاند با حفظ وحدت در مقابل دشمنان ایستادگی میکنیم و با تلاش و پیشرفت در همهی زمینهها راه پرافتخار آنان را ادامه خواهیم داد.
در این دیدار قبل از سخنان رهبر معظم انقلاب آقای علیاکبری رئیس بنیاد شهید استان زنجان در گزارشی اعلام کرد مردم این استان با تقدیم قریب به سههزار شهید هشت هزار جانباز و 600 آزاده در همهی صحنههای دفاع از اسلام و انقلاب حضور جدی داشتند و بیش از 100 خانواده زنجانی حداقل دو شهید تقدیم اسلام کردند.
در این مراسم آقای کلامی یکی از شاعران زنجانی نیز به قرائت سرودهای در وصف ایمان و پایداری مردم این استان پرداخت. همچنین خانم مینا غیاثی فرزند یکی از شهیدان با قرائت متنی پراحساس وفاداری خانواده های شاهد را به آرمانهای شهیدان سرافراز انقلاب بیان کرد.
دیدار علما و روحانیان و طلاب استان زنجان با رهبر انقلاب
رهبر معظم انقلاب امشب در جمع پرشور علما، روحانیان و طلاب استان زنجان در دارالقرآن شهر زنجان به ایراد سخن پرداختند.
حضرت آیتالله خامنهای نیاز جامعه امروز به مجموعهی دینی و علمی -یعنی روحانیت- را بیشتر از همیشه خواندند و تصریح کردند: روحانیان باید به پاسخ به شبهات و سؤالات نسل جوان و تبیین روابط اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی در جامعه و نظام اسلامی، معارف اسلامی را به یک فرهنگ تبدیل کنند.
ایشان در تشریح علل افزایش نیاز جامعه به مجموعهی دینی و علمی، به مطرحشدن افکار گوناگون و افزایش شبهات و سؤالات در ذهن جامعه و بهویژه نسل جوان اشاره کردند و افزودند: علما به عنوان وارث انبیاء با پروردگار میثاق بستهاند که با اینگونه پدیدهها با بیاعتنایی و بیمبالاتی برخورد نکنند.
حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر لزوم خوشرویی و صبر و حوصله در قبال سؤالات و شبهات جوانان خاطرنشان کردند: گرهگشایی از ذهن مردم بهویژه جوانان نیازمند علم و تعهد است و روحانیون باید مانند یک طبیب عالم و عامل، مشکلات ذهنی نسل جوان را رفع کنند.
ایشان به تلاشهای علمای بزرگ اسلام در دوران مختلف تاریخ برای پاسخگویی به نیازهای ذهنی جامعه اشاره کردند و افزودند: اکنون نیز باید با همان انگیزه و تلاش، به پاسخگویی به سؤالات جدید جامعه پرداخت که فضلای روشنفکر حوزهها در این زمینه وظیفهی سنگینی بر عهده دارند.
رهبر معظم انقلاب تشکیل نظام اسلامی در ایران را دومین علت افزایش نیاز جامعه به مجموعهی روحانیت برشمردند و افزودند: اکنون که پس از قرنها نظامی مبتنی بر اسلام در این کشور برپا شده، مسائل جدیدی در زمینههای مختلف -از جمله روابط اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی- در جامعه و نظام اسلامی مطرح میشود که باید با دقت و تعمق، آنها را در افکار عمومی تبیین کرد و شعائر اسلامی را به فرهنگ عمومی تبدیل ساخت.
ایشان ظهور نسل جدید فضلا در حوزهی علمیهی قم را از برکات انقلاب برشمردند و افزودند: حوزهی علمیهی قم بر خلاف انتظار و تصور برخی افراد، شادابتر و سرسبزتر شده است و پس از این نیز زنده و پویا برکات خود را گسترش خواهد داد.
رهبر معظم انقلاب اسلامی با توصیه به روحانیان برای گسترش ارتباط با مردم افزودند: به رغم تلاشهای مستمر دشمنان اسلام برای بدبین کردن ملت ایران به اسلام و روحانیت، پدیدههایی همچون اعتکاف بخش عظیمی از جوانان دانشگاهی نشان میدهد که ملت ایران دلبستگی خود را به دین مبین پروردگار بیشتر کرده است و همین واقعیات ارتباط با این مردم مؤمن و پرصفا را بسیار شیرین میکند.
حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به فعالیت بیوقفهی برخی عناصر برای بزرگنمایی دشمن، بیفایده قلمداد کردن استقامت ملت و بیحاصل جلوه دادن کار و تلاش دینی افزودند: در دوران رژیم پهلوی نیز مشابه همین عناصر، مبارزه با رژیم استبدادی ستم شاهدی را بیفایده قلمداد میکردند و امروز نیز برخی گروهها و ورشکستگان سیاسی با نادیده گرفتن عزم و ارادهی دهها میلیون انسان ایرانی و بدون توجه به اتکای نظام اسلامی به این عزم ملی، همان حرفها را در قالبهای روشنفکرانه تکرار میکنند؛ غافل از اینکه کوه مشکلات و دشمنیها هر قدر بزرگ باشد، در مقابل ارادهی یک ملت کوچک و حقیر است.
حضرت آیتالله خامنهای در بخش دیگری از سخنانشان با اشاره به آثار عمیق علم و پارسایی علمای بزرگ منطقهی زنجان در طول تاریخ افزودند: منطقهی زنجان با دارا بودن حوزهای کمنظیر، در دورانهای مختلف علمای بسیار برجستهای را در دامان خود پرورش داده است که این امر نشاندهندهی ریشههای عمیق اسلامی و اخلاقی مردم این منطقه است.
پیش از سخنان رهبر معظم انقلاب، حجتالاسلاموالمسلیمن واعظی -امام جمعهی زنجان و نمایندهی ولی فقیه در استان زنجان- حضور آیتالله خامنهای در این استان را نقطهی عطفی در تاریخ این منطقه خواند.
انتهای پیام/.