خواب سنگین مستند در لانه

خواب سنگین مستند در لانه

عظمت ۱۳ آبان در هیچ کدام از آثار مستند دیده نمی‌شود.

به گزارش گروه رسانه‌های خبرگزاری تسنیم،مریم فضائلی در یادداشتی نوشت: 45 سال پیش، زمانی که آمریکا قبول کرد محمدرضا شاه پهلوی به این کشور سفر کند، شاید فکرش را نمی‌کرد که با قبول این دادخواست برای بیش از چهاردهه، در ایران سفارتخانه‌اش بسته شود. 45 سال از آن روزی می‌گذرد که دانشجویان پیرو خط امام به خیابان روزولت قدیم آمدند و با تحصن و تسخیر لانه جاسوسی حرف‌شان را به دنیا زدند. بااینکه سال‌های زیادی از این اتفاق گذشته، اما کماکان روز 13 آبان خیابان مفتح میزبان دانش‌آموزانی است تا این اتفاق را زنده نگه دارند. 

شاید برای برخی این سؤال مطرح باشد که چرا با گذشت چهل‌واندی سال از تسخیر لانه جاسوسی، هنوز هم باید هرسال این واقعه تاریخی را زنده نگه داشت؟ این سؤالی است که نشان از کم‌کاری در کارهای فرهنگی مرتبط با این موضوع دارد. مستند، یکی از ابزاری است که می‌تواند در تبیین و چرایی این اتفاق کمک زیادی کند. این واقعه به دلیل اهمیتش مبنای ساخت آثاری برای مستندسازان قرار گرفته و درباره آن مقالات بسیاری نوشته شده است. اما هنوز آثاری که بزرگی و خاص بودن این اتفاق را نشان دهد، ساخته نشده است. در این گزارش، به تعدادی از مستندهای ایرانی و خارجی اشاره کرده‌ایم که تسخیر لانه جاسوسی محور آنها است.

مستندهای ایرانی: جاسوسان در لباس سفارت 

   انقلاب در خیابان روزولت

«انقلاب در خیابان روزولت» به کارگردانی حمید عظیمی که در سال 1391 اکران شده، این مستند نیمه‌بلند و انگلیسی‌زبان درباره داستان مقدمات و پیامد‌های واقعه سرنوشت‌سازی است که صبح 13 آبان سال 58 در خیابان روزولت سابق تهران رقم زده شد و دو دوره جنگ سرد را به هم پیوند داد. این مستند با بیان یک استثنا در قاعده دموکراسی که در هفت دهه اخیر بیشتر از یک قاعده رایج بوده است، به تاریخ دخالت‌های دولت آمریکا در کشور‌های مختلف جهان ازجمله ایران و همچنین تسخیر لانه جاسوسی در تهران می‌پردازد.

حمید عظیمی به چگونگی شکل گرفتن ایده مستند با توجه به شرایط منطقه اشاره و بیان کرد: «زمانی که سراغ ساخت این مستند رفتیم، بحث بیداری اسلامی در اوج خود بود و در آن زمان نوعی گسل و شکاف میان رسانه‌های داخل و خارج از ایران به وجود آمده بود و این شکاف و خلأ به وجود آمده دلیل عمده ساخت این مستند شد.»

کارگردان مستند «انقلاب در خیابان روزولت» با اشاره به شبکه‌های رسانه‌ای ایران و فعالیت آنها در زمان بیداری اسلامی کشورها بیان کرد: «شبکه‌هایی مثل پرس‌تی‌وی که باید دغدغه مخاطب انگلیسی‌زبان را برطرف می‌کردند، تنها به ترجمه اخبار از سایت‌های داخلی اکتفا کردند و شبکه العالم هم تا حد زیادی از جریان رسانه‌ای عقب ماند. شاید شبکه‌های ما برای خود توجیهاتی داشته باشند اما اینها باعث شد در مؤسسه سفیرفیلم برای این خلأ رسانه‌ای نقشی ایفا کنیم و البته در این حوزه با مشکلاتی مواجه بودیم. در آن زمان کار بین‌المللی در این حوزه نداشتیم، کادر نیروی انسانی در موسسه کافی نبود و از همه مهم‌تر اینکه زبان اثر باید به شکلی بین‌المللی مطرح می‌شد و چون ما چنین تجربه‌ای نداشتیم کارمان سخت شده بود.»

کارگردان مستند «انقلاب در خیابان روزولت» با اشاره به روز 13 آبان و تسخیر لانه جاسوسی آمریکا تأکید کرد: «نقش 13 آبان فقط این نیست که نوع رابطه ایران و آمریکا را نمایش دهد، بلکه این واقعه تاریخی یک نقش فاعلی دارد و در ادامه روابط بین دوطرف تأثیر می‌گذارد. هدف ما هم از ساخت این مستند این بود که به‌دنبال نقشی الهام‌دهنده باشیم و از این طریق دکترین آمریکا را نشان دهیم.»

حمید عظیمی با اشاره به کیفیت پایین تصاویر آرشیوی مربوط به فیلم‌های زمان انقلاب و سختی استفاده از تصاویر آرشیوی داخل صداوسیما بیان کرد: «غالب این تصاویر آرشیوی کیفیت خوبی ندارند و آن هم به این دلیل است که از اینترنت دانلود می‌شوند و اتفاقاً فیلم‌هایی‌اند که در ابتدای انقلاب توسط غرب گرفته شده است و بعد توسط رسانه‌هایی مثل بی‌بی‌سی در فضای مجازی قرار داده‌شده است اما صداوسیما خود ما این بستر را برای مستندسازان فراهم نکرده است. زیرساخت برای مستند به‌گونه‌ای مهیا نیست که مستندساز برای اثر خود به‌راحتی به سازمان صداوسیما برود و تصاویر موردنظرش را پیدا کند. باید رایزنی‌های بسیاری انجام شود تا ابتدا بتوانید وارد صداوسیما بشوید و بعد تازه زمان محدودی را برای شما قرار می‌دهند که با سیستم‌های سطح پایینی موضوع موردنظر خود را جست‌وجو کنید. البته این الگوهای جست‌وجو هم به‌نحوی‌اند که دسترسی به همه تصاویر برای شما امکان‌پذیر نیست. این نوع سیستم جستجوی تصاویر در آرشیو سازمان صداوسیما به‌گونه‌ای است که خود به ساخت یک مستند نیاز دارد درباره اینکه چگونه می‌توانید از بزرگ‌ترین ارگان سمعی و بصری جمهوری اسلامی ایران فیلم آرشیوی تهیه کنید تا برای همین کشور مستند بسازید.»

   قرارداد 19ژوئن

دانشجویان درپی تسخیر سفارت آمریکا در سال 58، تعدادی از دیپلمات‌های این کشور را گروگان گرفتند و این مسئله در دولت وقت تبدیل به جریان در قالب مذاکره طولانی‌مدت می‌شود. بهزاد نبوی از طرف دولت شهید رجایی سرپرست مذاکرات می‌شود. «قرارداد 19 ژوئن» در تاریخ سیاسی ایران با نام «بیانیه الجزایر» شناخته می‌شود. مستند «قرارداد 19 ژوئن» به کارگردانی ایمان گودرزی، در ژانر تاریخی با گرایش سیاسی، روایتی از یک تطابق تاریخی از مذاکره ایران و آمریکا می‌کند. مهم‌ترین ویژگی این مستند مطابقت آن با شرایط و مسائل جامعه امروز ایران و نقطه عطف آن ماجرایی است که شباهت زیادی به برجام دارد. اتفاقات عجیبی در جریان این مذاکرات رخ‌داده که آن را بسیار شبیه مذاکرات برجام کرده، سیاست‌ها، حمایت‌ها، تبریک‌ها به رهبری و... همگی شبیه برجامند و به همین جهت، باعث شده این مستند شناخته‌شده‌تر شود، حتی وقتی معلوم می‌شود مذاکرات شکست‌خورده‌اند، همه حرف‌ها با کلیدواژه «نظارت امام»، «هدایت امام» و «رهبری امام» مطرح می‌شود. این مستند با روایت چهره‌هایی چون حسین شیخ‌الاسلام، فروز رجایی‌فر، محسن روح‌الامین، صادق زیباکلام، ابراهیم یزدی، جواد منصوری و محمود کاشانی ساخته ‌شده است.

ایمان گودرزی، انگیزه‌اش برای پرداختن به این سوژه را اینگونه بیان کرد: «اوایل دولت یازدهم، رئیس دولت معتقد بود که آمده تا مشکلات را در صد روز حل کند. برای من که پژوهشگر تاریخم جالب بود بدانم که در کدام مقطع تاریخی ما توانسته‌ایم در چنین فرصت کمی آنقدر تحول را در ساختار خراب اقتصادی ایجاد کنیم. رهبر انقلاب ابتدای مذاکرات گفتند که طرف مقابل «بدعهد» است؛ یعنی معامله و تجربه‌ای داشته‌ایم اما کِی؟ جلوتر رفتیم و با صحبت‌های رهبر انقلاب مواجه شدیم که فرمودند به این مذاکرات بد بین هستند چون طرف مقابل، طرفِ بدعهدی است. بدعهد یعنی حتماً معامله‌ای بوده و پیمانی بستیم که نقض شده است. تحقیق کردم که این پیمان بدعهدی کی بسته شده و چطور نقض شده است؟ متوجه شدم که در مقطعی از تاریخ ایران قراردادی در 19 ژوئن سال 1981 میلادی میان ایران و آمریکا بسته شده است که با نام «بیانیه‌های الجزایر» شناخته می‌شود. در این قرارداد بحث بر سر مبادله دیپلمات‌های آمریکایی است که در جریان تسخیر سفارت این کشور در سال 1358 به دست نیروهای انقلاب افتادند. اسناد قابل توجهی را در مرکز اسناد انقلاب اسلامی مورد مطالعه قرار دادم. از این منابع مکتوب حدود 150 صفحه یادداشت‌برداری کردم. همه این کارها را کردم تا به یک طرح اولیه از یک فیلمنامه مستند برسم.»

گودرزی درباره‌ نبودن بهزاد نبوی، سرپرست هیئت ایرانی در مذاکره با آمریکا گفت: «برایم مهم بود که روایتی بی‌طرفانه از تاریخ داشته باشم پس سعی کردم از هر طیف و جریانی یک راوی در مستند بگذارم، به همین خاطر سراغ آقای نبوی هم رفتم. اعضای تیم مذاکره‌کننده از تماسم حسابی ترسیدند، خیال می‌کردند در جریان مذاکرات اخیر هم پایشان وسط می‌آید بسیار محافظه‌کارانه برخورد کرد و واقعا اذیتمان کرد. حرف از آزادی و دانستن برای مردم می‌زنند اما خودشان را اینطور در لایه‌های امنیتی محصور می‌کنند. با بقیه تیم مذاکره‌کننده که تماس گرفتم هول برشان داشته بود و ترسان لرزان می‌پرسیدند که شماره‌شان را از کجا پیدا کرده‌ام؟ آنقدر خرابکاری‌شان واضح است که می‌ترسیدند در جریان مذاکرات برجام هم پای آنها وسط بیاید. آنها می‌گفتند اگر نبوی گفت‌وگو کند و بعد به ما زنگ بزند که گفت‌وگو کنید، ما هم مشکلی نداریم و حرف می‌زنیم. بهزاد نبوی هم ‌گفت اول از محمد خاتمی مصاحبه بگیریم بعد سراغ او برویم. ‌گفت در فضایی که محمد خاتمی ممنوع‌التصویر است و حضور ندارد، چطور می‌تواند صحبت کند؟ گفتم محمد خاتمی ربطی به پرونده مذاکرات 19ژوئن ندارد! بسیار وقت و هزینه کردم تا به او برسم. به‌خاطر فتنه سال 1388 مدتی را در زندان بود و وقتی سراغش رفتم یادی از آن دوران هم می‌کرد و می‌گفت که تازه آزاد شده است. توانستم اعتمادش را جلب کنم. چند ده بار مکالمه تلفنی داشتم و سعی کردم او را راضی کنم. بالاخره هماهنگ شد که به خانه‌اش برویم. خانه‌ او در یک برج گران‌قیمت در یکی از مناطق بسیار گرانقیمت تهران واقع است. فضای خاص امنیتی هم آنجا حاکم است که البته این مراقبت، حکومتی نیست و با هزینه شخصی ساکنان آن برج تامین می‌شود. نبوی اعتراف کرد که اصلاً سواد دیپلماتیک نداشته است؛ دو روز بعد گفت اگر فیلم مصاحبه پخش بشود شکایت می‌کند، حدود دو ساعت در خانه‌اش بودم و مصاحبه را ضبط کردم. پرونده مذاکرات آنقدر روشن است که دیگر جای ابهامی ندارد اما در جریان مصاحبه کاملاً آرام و منطقی سؤال‌ها را پرسیدم تا نبوی بر اثر نوع نگاهم به ماجرا، مصاحبه را ترک نکند. روایتش را می‌خواستم نه دفاعش. دائماً توجیه می‌کرد. در نهایت اعتراف کرد که «در آن مقطع تاریخی اصلاً سواد دیپلماتیک نداشتیم». دو سه روز بعد از ضبط تماس گرفت و گفت که اگر فیلم پخش بشود شکایت و پیگرد قضایی می‌کند.»

   نیمه‌شب 24 آوریل

مستند «نیمه‌شب 24 آوریل» شاید به طور مستقیم موضوع سفارتخانه آمریکا را درنظر نگرفته باشد، اما به ابعاد جدیدی از ماجرای تسخیر لانه جاسوسی می‌پرازد. در نیمه‌شب 24 آوریل، پنجم اردیبهشت‌ماه 1359 نیروهای آمریکایی وارد صحرای طبس شدند تا از آن طریق گروگان‌های سفارت آمریکا در تهران را آزاد کنند. جواد موگویی، کارگردان مستند به حادثه طبس و اتفاقات بعد از آن پرداخته‌ است؛ اینکه عملیات از کجا شروع شد، چه اهدافی را دنبال می‌کرد، طراحی آن چطور بود و اگر از طبس عبور می‌کردند، عوامل ایرانی قرار بود چطور به کمک آنها بیایند. این مستند در گفت‌وگو با خلبان آمریکایی و واکاوی شهادت شهید محمد منتظرقائم کوشیده تا پاسخی برای چرایی بمباران هلی‌کوپترهای باقی‌مانده از نیروهای مهاجم آمریکایی در صحرای طبس بدهد. پس از تسلط دانشجویان پیرو خط امام بر لانه جاسوسی، آمریکا نیروهایش را در عملیاتی موسوم به «پنجه عقاب»، به ایران اعزام کرد. با رخ دادن طوفان شن در صحرا، نقشه‌ها نقش برآب شد و نیروهای آمریکایی در طبس زمین‌گیر شدند. 

اصرار ابوالحسن بنی‌صدر، رئیس‌جمهور ایران برای بمباران طبس و تلاش نیروهای سپاه پاسداران برای دستیابی به اسناد داخل هواپیماها، معماهایی را به‌وجودآورده است که این مستند درپی رمزگشایی از آنهاست. پس از عازم‌شدن نیروهای سپاه پاسداران به محل حادثه در طبس، تعدادی جنگنده اف-14 پرواز و منطقه را بمباران کردند. علاوه‌بر به‌شهادت‌رساندن منتظرقائم، فرمانده سپاه یزد، تعداد زیادی هم مجروح شدند. اگرچه بنی‌صدر، دلیلِ بمباران را جلوگیری از احتمال بازگشت آمریکا به ایران و شهادت «منتظرقائم» را سهوی اعلام می‌کند اما بمباران دوباره هلی‌کوپترها در صبح روز فردا، نشان از مسائل پشت‌پرده‌ای دارد که این مستند قصد دارد آنها را واکاوی کند. اسنادی که از لانه جاسوسی باقی‌مانده است و اظهارات خلبان آمریکایی، کمک زیادی به بازشدن گره‌های این ماجرا می‌کند. با بررسی اسناد سفارت آمریکا و اسناد مربوط به ارتباط بنی‌صدر با آمریکایی‌ها مستند شکل جالبی به خود می‌گیرد.

البته این مستند با نقدهایی نیز روبه‌رو بوده است. سلیمی‌نمین درباره ضعف‌های این مستند می‌گوید: «در آثار قبلی موگویی یک نوع عدم توازن وجود داشت، الان هم عدم توازن در مصاحبه‌شوندگان وجود دارد؛ یعنی کفه بیان مسائل از جانب یک عده‌ با یک جهت‌گیری نسبت به کسانی که باید از خود دفاع کنند، سنگین و مستند یک‌طرفه است و فقط آقای صباغیان را متفاوت از بقیه در جهت‌گیری‌ای که مستند دارد، می‌بینیم.» موضعی که موگویی با رد آن می‌گوید: «ساخت مستند سیاسی بسیار دشوار است و این‌طور نیست که با هر کسی تماس گرفتید بلافاصله قبول کند. ما لیست چهل، پنجاه نفره داشتیم و با همه هم تماس گرفتیم، اما کسی حاضر نشد صحبت کند.» او حتی در جایی می‌گوید: «حتی به خود بنی‌صدر هم دسترسی پیدا کردیم، اما مبلغی که در قبال مصاحبه از ما خواستند، بسیار بالا بود. این مستند به دلیل دسترسی به برخی منابع پیشنهاد خوبی برای اکران در دانشگاه‌هاست.»

جواد موگویی، کارگردان مستند، علت و نحوه شکل‌گیری مستند نیمه‌شب 24 آوریل را می‌گوید: «کار پژوهشی فیلم را با دو محور شروع کردیم؛ یکی اسناد و مدارک که با آرشیو روزنامه‌ها بود و دیگری با تاریخ شفاهی. یعنی خوشبختانه در این کار با گذشت سه دهه از واقعه هنوز برخی از افراد حادثه در قید حیات بودند؛ کسانی که با خود شهید منتظر قائم بودند تا دوستان و همکاران بنی‌صدر و شخصیت‌های مختلف که خدا را شکر تقریباً توانستیم به همه آنها دسترسی پیدا کنیم.»

موگویی درباره‌ توجه آمریکایی‌ها به این موضوع گفت: «حداقل 20 جلد کتاب درباره ماجرای طبس منتشر شده و ده‌ها مستند و فیلم سینمایی ساخته‌اند، آنها به تاریخ اهمیت زیادی می‌دهند، اما به طور کلی ما شرقی‌ها چندان توجهی به تاریخ نداریم. حتی بسیاری از تصاویر آرشیوی را از منابع آمریکایی و تا حدی فرانسوی جمع‌آوری کردیم.»

کارگردان مستند، با اعلام اینکه دو سال زمان برای پژوهش صرف کرده، اعلام کرد: «در تولیداتمان، کار پژوهشی نداریم و تا پژوهش خوبی نباشد، فیلمساز نمی‌تواند درباره آن تولید اثر داشته باشد. ضعف پژوهش هم به این باز می‌گردد که اصلاً کار پژوهشی چندانی نداریم. نهادهای مختلفی مانند مؤسسه تاریخ معاصر، حوزه هنری و مرکز اسناد انقلاب اسلامی وجود دارد که بعضاً موازی‌کاری هم می‌کنند و فعالیت‌های ارضی هم دارند، اما در نهایت کار پژوهشی چشمگیری از آنها نمی‌بینیم. به خاطر این فیلمساز مجبور می‌شود خودش کار پژوهشی انجام دهد. پژوهش تاریخی هم زمان‌بر و سخت است و همین باعث می‌شود خیلی از فیلمسازها ترجیح دهند اصلاً سراغ مستند تاریخی نروند. هم اکنون تقریباً همه شخصیت‌های ردیف اول انقلاب اسلامی از دنیا رفته و دسترسی به آنها مقدور نیست و نمی‌توان به راحتی مصاحبه گرفت.»

   444 روز

بعد از تسخیر سفارتخانه آمریکا که امام راحل آن را انقلاب دوم ملت مسلمان ایران معرفی می‌کند، افرادی که در داخل این سفارتخانه فعالیت می‌کردند، به گروگان گرفته شدند. مستند جنجالی «444 روز» به کارگردانی محمد شیروانی در اواسط دهه 80 در قالب چهار قسمت 26 دقیقه‌ای ساخته شد و به موضوع 444 روز بعد از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا در ایران که در سال 1358 اتفاق افتاد، می‌پردازد. پس از تسخیر لانه جاسوسی آمریکا، کارمندان سفارت به‌مدت 444 روز در اختیار نیرو‌های انقلاب قرار می‌گیرند. این مستند، با شمارش رخداد‌های مهم این 444 روز، ابعاد خارجیِ این بحران و تصمیم شورای امینت را از جمله قطع روابط دیپلماتیک با ایران از سوی آمریکا، سفر دبیر کل سازمان ملل به ایران، ناکام ماندن حمله نظامی آمریکا در صحرای طبس و نامه «کارتر» به امام خمینی(ره) را روایت می‌کند.

در مستند 444 روز با دو گروگانگیر ایرانی و دو گروگان آمریکایی صحبت شده و 95 درصد تصاویری که مورد استفاده قرار گرفته در کشور آمریکا مقابل دوربین رفته است. 444 روز، مستندی مصاحبه‌محور است و با عده‌ای از دانشجویان حاضر در جریان گروگانگیری از جمله شیخ‌الاسلام، پوریزدان‌پرست، طیبه ضرغامی، معصومه نورمحمدی، مجید تفرشی تاریخ‌نگار آرشیو بریتانیا و منصور لاریجانی فرمانده وقت هم مصاحبه کرده. تلاش نویسنده بیشتر از آنکه نشان دادن جنبه تکنیکی و هنری موضوع باشد، خواسته تا به‌عنوان یک دانشجوی خط امامی و فعال در انجمن‌های اسلامی دانشجویان، نوع روایت تاریخی و سیاسی راویان و سازندگان را مورد نقد قرار دهد.

ایمان گودرزی، کارگردان مستند 444روز، با بیان اینکه تلاش کردیم یک سری از ناگفته‌ها از این اتفاق تاریخی را ارائه دهیم، افزود: «یکی از این ناگفته‌ها این بود که قبل از اینکه سفارت آمریکا در 13 آبان تسخیر شود یکبار دیگر توسط سازمان‌های چپ اعم از فدائیان خلق و مجاهدین خلق تسخیر شده بود و 13 آبان دفعه اولی نبود که این اتفاق افتاد که در دفعه اول این اقدام مورد حمایت امام خمینی(ره) قرار نگرفته و سریعاً سفارت تخلیه و به آمریکایی‌ها تحویل داده می‌شود، اما در بار دوم مورد حمایت امام خمینی(ره) قرار می‌گیرد.»

گودرزی برخی از اتفاقات مختلف را مرتبط با تسخیر لانه جاسوسی اعلام کرد: «در رابطه با شروع 8 سال جنگ تحمیلی مستنداتی وجود دارد. حتی در رابطه با شهادت شهید مطهری توسط گروهک فرقان هم اسنادی وجود دارد که این گروهک‌ با لانه جاسوسی در ارتباط بوده است. در این مستند تمام توطئه‌های سال‌های اول انقلاب اعم از بحث‌های خلق عرب، خلق بلوچ و... ترورهایی مختلف با سفارت آمریکا ارتباط پیدا می‌کند. این مستند جویای این است که اسناد چه می‌شود؟ ارتباطات چه بوده؟ داستان بنی‌صدر و لو رفتنش بین اسناد چیست؟»

در مستند 444 روز، نکاتی در رابطه با موسوی‌خوئینی‌ها مطرح شده است؛ گودرزی در این باره گفت: «ناگفته‌های دیگر در این مستند رابطه آقای موسوی‌خوئینی‌ها‌ با برخی افراد و دانشجویان و سمت او در آن زمان است که البته علی‌رغم تلاش ما و هماهنگی‌های صورت گرفته آقای خوئینی‌ها هیچ وقت به ما پاسخ نداد و حاضر نشد جلوی دوربین قرار بگیرد.»

مستندهای خارجی: چرایی تسخیر

مستند کودتای آمریکایی/American Coup

مستند American Coup (کودتای آمریکایی) به بررسی دخالت‌های ایالات‌متحده در تغییرات رژیم‌ها و کودتاها در کشورهای مختلف می‌پردازد. این مستند به‌ویژه روی وقایع و تجارب کشورهای آمریکای لاتین، در دهه‌های 1950 تا 1980، متمرکز است. مستند به این موضوع می‌پردازد که چگونه ایالات‌متحده به حمایت از برخی دولت‌ها و سرنگونی دیگران پرداخته و تأثیر این سیاست‌ها روی مردم و جوامع آن کشورها را بررسی می‌کند. در این مستند، داستان کودتای سال 1953 در ایران روایت می‌شود. کودتای 28 مرداد سال 1332 که با طرح و تحریک آمریکا و بریتانیا و رهبری ارتش شاهنشاهی ایران انجام شد. در این کودتا دولت محمد مصدق نخست‌وزیر ایران دچار سرنگونی شد. تأثیرات این اتفاق تا تسخیر سفارتخانه آمریکا دنباله‌دار بود و در این مستند به گروگان‌گیری آمریکایی‌ها اشاره می‌شود. این مستند حاوی مصاحبه‌هایی با کارشناسان، سیاستمداران و مورخان برجسته خاورمیانه و شخصیت‌های برجسته عمومی مانند استفن کینزر (نویسنده همه مردان شاه)، پروفسور اروند آبراهامیان، تریتا پارسی، سرهنگ لارنس ویلکرسون، تد کوپل و نماینده ران پل از تگزاس است. به‌طورکلی مستند کودتای آمریکایی به نقد و بررسی سیاست‌های خارجی ایالات‌متحده در زمینه دخالت‌های نظامی و سیاسی و عواقب آنها روی دموکراسی و حقوق بشر می‌پردازد.

   ایران: روزهای بحران/Iran: Days of Crisis

مستند Iran: Days of Crisis به بررسی بحران‌های سیاسی و اجتماعی ایران در دوره‌های مختلف تاریخی، به‌ویژه پس از پیروزی انقلاب اسلامی می‌پردازد. این مستند که توسط کوین کانر، کارگردان انگلیسی ساخته‌شده به تحلیل رویدادهای کلیدی مانند بحران گروگان‌گیری در سفارت آمریکا، جنگ ایران و عراق و تأثیرات این وقایع بر جامعه و سیاست‌های ایران پرداخته. در این مستند با استفاده از آرشیوهای تاریخی، مصاحبه با کارشناسان و تحلیلگران و روایت‌های شخصی، تلاش شده صحنه‌هایی از زندگی مردم ایران در این دوران بحرانی به تصویر کشیده شود. همچنین توجه به تأثیرات این بحران‌ها بر روابط بین‌المللی ایران و به‌ویژه مناسبات ایران و آمریکا، از دیگر موضوعات مطرح‌شده در این مستند است. با اینکه این مستند، توسط مستندسازی انگلیسی ساخته‌ شده، با دیدنش به درک بهتری از روابط دیپلماتیک پیچیده میان ایران و ایالات‌متحده می‌رسیم. مستند روزهای بحران، علاوه‌بر ارائه اطلاعات تاریخی، به فهم عمیق‌تری از چالش‌ها و تغییرات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی ایران کمک می‌کند و به تماشاگران این امکان را می‌دهد که ابعاد مختلف روابط ایران و آمریکا را بهتر درک کنند.

   مستند گروگان‌ها/ Hostages

تسخیر لانه جاسوسی رویدادی است که هم بر ایران و هم آمریکا تأثیرات متفاوتی را به‌جای گذاشته است. مستند «گروگان‌ها»، در چهار قسمت به این موضوع می‌پردازد. قسمت اول با نام «تخت‌طاووس» به بررسی رهبری امام خمینی(ره) و به وقوع پیوستن انقلاب اسلامی می‌پردازد. قسمت دوم با نام «لانه جاسوسان» از تحصن 48 ساعته نزدیک سفارتخانه آمریکا گفته و اینکه درنهایت این تحصن منجر به تسخیر لانه جاسوسی شده است. قسمت سوم متناسب با موضوع طوفان شن و دولت کارتر برای نجات گروگان‌های آمریکایی است. قسمت چهارم با نام «معامله» به موضوع انتخابات آمریکا می‌پردازد. این مستند به گفته سازندگان سعی دارد اتفاقات واقعی را نشان دهد اما در برخی تحلیل‌ها نگاهش همسو با دولت آمریکاست و به اتفاقاتی که در لانه جاسوسی افتاده بود و اسنادی که پیدا شد، اشاره نکرده است. 

منبع: روزنامه فرهیختگان

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار رسانه ها
اخبار روز رسانه ها
آخرین خبرهای روز
مدیران
تبلیغات
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon