بررسی ابعاد و الزامات قوی شدن ایران در گفتوگو با محمدیسیرت
با توجه به بیانات اخیر رهبرمعظم انقلاب درخصوص لزوم قویشدن کشور، در گفتوگو با یک عضو هیئت علمی دانشگاه به بررسی الزامات و ابعاد این قوی شدن پرداختهایم.
گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم- هادی دارابی:«ایرانِ قوی» از کلیدواژههاییست که در سالهای اخیر از سوی رهبر معظم انقلاب بارها بهمناسبتها و موضوعات مختلف مطرح شده است. ایشان قویشدنِ ایران را نیازمند رشد در عرصههای مختلف نظامی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و غیره میدانند و بر پرهیز از حرکت یکبُعدی تأکید دارند.
با استفاده از قدرت و اقتدار است که میتوان در جهان امروز تعیینکننده بود و رشد کرد؛ برعکس، اگر کشوری دارای ضعف باشد راه را برای تسلط بیگانگان باز کرده و آسیب خواهد دید. این بیانات معظمله دربارهی قویشدن در شرایطی مطرح میشود که در قضایای اخیرِ حمله اسرائیل به حریم کشورمان شاهد بودیم جریانات مختلف سیاسی و حزبی، اقشار مختلف مردم و همچنین منتقدین نیز همگی با صراحت لهجه بر لزوم حفظ قدرت و اقتدار کشور و همچنین محکومیت جنایات رژیم صهیونی، اتفاق نظر داشتند.
دربارهی ابعاد و الزامات «قویشدنِ ایران» با حسین محمدیسیرت استاد و عضو هیئت علمی دانشگاه امام صادق(ع) گفتوگو کردیم.
در ادامه مشروح این مصاحبه را میخوانید:
تسنیم: رهبر معظم انقلاب در دیدار اخیرشان با خانواده شهدای امنیت بر لزوم قوی شدن کشور در مقابله با دشمن تأکید داشتند. ایشان قدرت ملی را تنها راه امن بودن ایران دانسته و فرمودند برای ایمنسازی کشور، جامعه و پیشرفت لازم است که ایران از همه لحاظ از لحاظ اقتصادی علمی، دفاعی، سیاسی، مدیریتی و دیگر ابعاد قوی شده و هر روز قویتر شود. از نظر شما قوی شدن کشور در تقابل با استکبار چگونه باید اتفاق بیفتد و چه عرصههایی را شامل خواهد شد؟
محمدیسیرت: بسم الله الرحمن الرحیم؛ مسئلهی ملیّت و منافع ملی پراهمیت بوده و در عین حالی که حضرت آقا بحث ملت و امت را در این شرایط مهم مطرح میکنند؛ این سخنان در اوج وقایع مربوط به جبههی مقاومت مطرح میشود. البته بعضاً تعادل بین مفهوم امت و ملت در تحلیل متدینین و حزباللهیها کمتر مورد دقت قرار میگیرد و معمولاً در تحلیل سیاسی بین دو مفهوم امت و ملت تعادل نداریم. اینکه رهبر معظم انقلاب در اوج مسئلهی امت اسلامی که خودشان پرچمدار این موضوع هستند، صحبت از ملیگرایی میکنند حکایت از عقلانیت انقلابی و نشان لزوم برقراری تعادل بین این دو مفهوم است.
طرح موضوع ایران، ایرانیّت و منافع ملی سابقه مفصلی در بیانات ایشان دارد و در سخنان اخیرشان هم مورد اشاره قرار گرفت. رهبر انقلاب ذیل مفهوم مقاومت، چهار مقاومتِ فرهنگی، سیاسی، اقتصادی و فکری را مطرح میکنند و موضوع «ایران قوی» هم ذیل همین مفاهیم تعریف میشود. یعنی اگر قرار است سیاست مقاومت در کشور تعقیب شده و بر آن در جهان اسلام تأکید شود، طبیعتاً یکی از الزامات اصلی این است که پایگاه مقاومت بتواند خود را حفظ کند.
بخشی از علت طرح این موضوع و تکرار آن ناظر به تغییر نسلی و لزوم تأکید مجدد به مخاطب جوانی است که به میدان آمده و پرحرارت صحبت از استکبارستیزی میکند. رهبر انقلاب میخواهند بهنوعی پایگاه استکبارستیزی را برای نسل جدید تقویت کنند. در بیانات قبلی ایشان نیز موجود است که باید پایگاه مقاومت را حفظ کرد و نمیتوان صحبت از مقاومت کرد و در عین حال ضعیف بود. در وضعیت فعلی در عین حالی که کشور درگیر مسائل بینالمللی و منطقهای هست، دولت نیز سهم و وظیفهی مهمی در تقویت ایران دارد.
ایشان همچنین درخصوص تقویت کشور از منظر فناوری تأکید دارند؛ با توجه به تغییراتی که در عرصههای امنیتی و نظامی پیش آمده و اینکه الگوهای کلاسیک نظامی، امنیتی و فرهنگی جابجا شده، اهمیت حرکت به سمت نوآوری در عرصه مقاومت را پررنگتر کرده است. ما در یکسال گذشته قطعاً در صحنه نظامی مشکلی با رژیم صهیونی نداشتیم؛ نهتنها مشکلی نداشتیم بلکه دست برتر هم داشتیم اما در حوزهی میانهی صلح و جنگ که حوزهی تعارضات امنیتی و همچنین علم و فناوری است، متأسفانه عقبافتادگی وجود داشته و مقاومت نیاز به علم و فناوری دارد.
تسنیم: از نظر شما، مولفههای قدرت که میتوان آن را رشد داد و به بالندگی رساند چیست؟ قوای سهگانه، بخشهای مختلف حاکمیت و همچنین اقشار مختلف جامعه چه نقشی در این زمینه دارند؟
محمدیسیرت: بهنظرم در منظومهی فکری مقام معظم رهبری مولفههای قدرت قابل تقسیم به چند دسته است؛ یک دسته مولفههای مبنایی قدرت در انقلاب اسلامی است که مبانی انقلاب اسلامی هستند و ما در سالهای گذشته از منظر فرهنگی در این زمینه بهشدت ضربه خوردیم و با چیزی که نیاز انقلاب اسلامی است فاصله معناداری پیدا شد. برخی حوزهها، حوزههای راهبردی قدرتاند که در بیان رهبر معظم انقلاب بر آن تأکید بسیاری صورت گرفته است؛ مثلاً حوزهی علم متأسفانه با جابجایی برخی دولتها و خصوصاً در دههی 1390 در این موضوع دچار چالش و عقبافتادگی شدیم. حضرت آقا بهصورت شفاف در دولت مرحوم آقای رئیسی هم تأکید کردند که عقبماندگی علمی باید جبران شود.
نکته بعدی که در مورد مولفههای قدرت مورد توجه قرار میگیرد، سرمایه اجتماعی و وضعیت هویت ملی ماست که این موضوع هم در بیانات معظمله تکرار شده است. سرمایه اجتماعی و مردم سالاری دینی در ماجرای سال 1401 ضربه جدی خورد؛ البته تا حدی با انتخاب آقای پزشکیان ترمیم شد؛ البته من الان تحلیلی سیاسی نمیکنم ولی این انتخاب تا حدی گسلها را ترمیم کرد.
در اینخصوص بر مسئلهی فرهنگ و مفهوم استقلال البته نه بهمعنای بریدن از جهان بلکه تعادل تأکید است؛ باید یادآور شد در مفهوم استقلال هم در دههی 1390 ضربه جدی خوردیم. در دههی 1390 اینگونه بود که کنشگریهای اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و حتی برای اولینبار انتخابات ما بهشدت متأثر از انتخابات آمریکا بود. قبلاً اینطور نبود و ایران یکی از عوامل تأثیر بر انتخابات آمریکا بود و بهعنوان مثال اقدام دربارهی 13 آبان 1358 در تسخیر لانهی جاسوسی بر انتخابات آمریکا اثر گذاشت ولی در سالهای اخیر این مسئله برعکس شده است. رکورد حجم جستجوی انتخابات آمریکا در خارج از این کشور متعلق به ایران بود. البته ما در زمینهی استقلال نظامی سالهاست هم جلو بودهایم و مشکلی در اینزمینه نداریم.
وحدت و انسجام ساخت سیاسی در این زمینه مورد تأکید است و در شرایط فعلی با تنوع بازیگران سیاسی کشور، در مقام واقع دوگانههای مندرسِ قدیمی از جمله «میدان و دیپلماسی»، «منافع ملی و مبانی اسلامی» و «چرخیدن سانترفیوژ و چرخ اقتصاد» را نداریم. همچنین با نگاه به تعامل دولت و مجلس و سایر بخشهای میتوان دریافت که نوعی وحدت وجود دارد.
من قصد ندارم واژهای که برخی از جامعهشناسان امروزه مبنی بر وجود «جامعهی دوپاره» بکار میبرند را استفاده کنم ولی باید پذیرفت که شکافهای فرهنگی و فاصله طیفهای اجتماعی در ایران در حال پررنگ شدن هست. ایرانِ قوی دارای سرمایه اجتماعی مناسبی هم هست؛ خوب است بدانیم که «مردم سالاری» به تعبیر حضرت آقا، یک تعبیر انضمامی و جعلی نیست که جمهوریت را با اسلامیّت بهصورت تصنعی ترکیب کرده باشیم بلکه یک امر واقع برای جامعه ایران است.
همچنین مشارکت در انتخاباتها برای جمهوری اسلامی شبیه به یک مفهوم آبرو و علم است و حد یقف ندارد؛ اگر افزایش یابد، اعتبار نظام توسعه مییابد و بهشدت با وضعیت ذاتی جمهوری اسلامی ایران تناسب دارد و هرچقدر مردم سالاری کاهش یابد، ما قطعاً دچار مشکل جدی خواهیم شد.
نمیتوان گفت مشارکت در انتخابات اخیر بهصورت معناداری ترمیم شد بلکه قدری اصلاح شد. اصلاح این موضوع بسیار موضوع مهمی است. مسئلهی سرمایه اجتماعی یک چالش بسیار جدی است؛ البته مسائلی مثل معیشت و موضوعات اقتصادی هم نیاز به ترمیم دارد ولی در حوزهی افکار عمومی دو سرِ طیف حزباللهی و جریان منتقد، هر کدام حدود 30-40 درصد سهم از جامعه را به خود اختصاص میدهند. نیاز است بر ادبیات رسانهای این دو طیف کار کنیم؛ چراکه هر دو طیف در حال حرکت به سمت رادیکالیسم هستند. انتخابات اخیر مجلس این حرکت را نشان داد.
نیاز است مفهوم مناقع ملی برای اصولگرایان و اصلاحطلبان مورد توجه قرار بگیرد و مقداری در انتخاب واژگان این رویکرد را دنبال کنند؛ البته این بهمعنای عبور از ارزشها نیست. رسانه در کشور ما مقداری تند است و خیلی زود فاصله ایجاد میکند؛ ترمیم آن نیز نیازمند این است که جریانات مختلف بهگفتوگو با یکدیگر بپردازند. البته همانطور که گفته شد، برخی ابزارهای رسانهای نیز فضا را به سمت رادیکالیسم نزدیک میکنند؛ مثلاً یک فرد در توییتر و اینستاگرام با غالب متن کوتاه که اجازهای برای مفاهمه نمیدهد، به طرف مقابل ضربه میزند. متأسفانه صدا و سیما در این موضوع عقب بوده و نمیتواند از همهی گفتمانها نمایندگی داشته باشد.
امروزه کشور با موضوع فلسطین، لبنان، مقاومت مواجه است و کشور در شرایط آستانهی جنگ و یا شرایط شبه جنگی قرار دارد و این بهترین اتفاق است تا بتوان سراغ انسجام ملی رفت. حتی نباید موضوعات مانند حجاب را نوعی مطرح کرد که موجب انشقاق شود.
تسنیم: یکی از راههای افزایش قدرت کشور تأکید بر اهمیت غیرت ملی و همچنین کم کردن اختلافهاست؛ مثلاً در قضایای اخیر حمله اسرائیل هم دیدیم که همگان از هر قشر و صنفی این موضوع را محکوم کرده و واکنش نشان دادند. حاکمیت و همچنین نخبگان و اقشار مختلف جامعه از چه راهکارهایی میتوانند در اینباره نقشآفرینی کنند؟
محمدیسیرت: اینجا مسئلهی تمرکز و توسعه ادبیات منافع ملی مطرح هست؛ بعضاً دیده میشود که مفاهیم متعارض با مفهوم منافع ملی داریم که برخی از آن مورد دقت و توجه نیست. البته تا قدری میتوان گفت دولت در نمای کلی از این مسائل دور است. لازم به ذکر است که بعضاً با تعصبهای سازمانی و صنفی در کشور مواجهیم؛ نباید این تعصبها بر مفهوم منفعت ملی سایه براندازد. ما اقشار مختلفی را در جامعه داریم، پزشکان، اساتید، حوزویان، دانشجویان و غیره؛ وجود این لایههای هویتی دارای ایراد نیست و اتفاقاً حکایت از یک سرمایه اجتماعی دارد. یکی از اشتباهات، حذف این لایههای هویتی بود؛ نمیتوان و نباید مثلاً لایهی هویتی اهلسنت، بلوچ، شیعه و یا عرب را حذف کرد. اتفاقاً اینها حکایت از سرمایه فرهنگی و اجتماعی دارد.
وجود این لایهها یعنی جامعه دارای پیچیدگی و فربه است؛ مثلاً در یک خانواده، هم پزشک، هم معلم، هم طلبه، هم راننده و نیز زنِ خانهدار وجود دارد؛ در عین حالی که هر یک از اعضا در حوزه مختلفی فعالند اما اگر اصل مفهوم خانواده یعنی محور بودن پدر و مادر را مد نظر بگیرند، این خانواده یک خانوادهی غنی و مستحکم خواهد بود. باید بین هویت دینی، هویت ملی، هویت قومی و هویت صنفی تعادل ایجاد کنیم که البته کار سختی هم هست. باید بین این لایهها و منفعت ملی رابطه برقرار کنیم که متأسفانه این مهم صورت نگرفته است.
یک بخش مهم، حوزهی رسانه و افکار عمومی است که باید در این زمین تلاشهای بسیاری صورت بپذیرد. بهعنوان مثال، ما امروزه مشغول مسائل محور مقاومتیم اما هنوز عدهای دنبال این هستند که مطرح کنند بخشی از محور مقاومت شیعه هستند یا نه. متأسفانه هنوز برخی فقط با نگاه شیعی به مسئله مینگرند؛ البته ناگفته نماند که ما شیعه و پیرو پیامبر(ص) و ائمه اطهار(ع) هستیم و از این کوتاه نمیآییم ولی در این عرصه نباید منوط به مذهب نگریست و بلکه باید هویت دینی بر هویت مذهبی غلبه داشته باشد. کسی که این مسائل را متوجه نیست، درکی از وحدت نخواهد داشت. این موارد، مسائلی است که بعضاً مورد دقت قرار نمیگیرد و گاهاً نیز ضربههای جدی وارد میکند.
تسنیم: یکی از مسائلی که رهبر معظم انقلاب در سالهای اخیر بر آن تأکید داشتند، بحث حکمرانی قانونی در فضای مجازی هست؛ بهنظر میرسد یکی از مولفههای قوی شدن، عملکرد مقتدرانه و هوشمند در فضای مجازیست. با توجه به ظرفیتهای دولت، حاکمیت و اقشار مختلف جامعه، در این عرصه چگونه میـوان قوی شد؟
محمدیسیرت: شفاف میگویم که ما در جمهوری اسلامی در حوزه حکمرانی افکار عمومی فاقد ساختار منسجمی هستیم که چه در حالت تهاجمی علیه دشمن و چه در حالت صیانت از جامعه، فعال باشد. بهعنوان مثال، ما امروز درگیر جنگ هستیم، مقایسه کنید که افکار عمومی در رژیم صهیونیستی چگونه کنترل و اداره میشود، چه عملیات روانی صورت میگیرد و از این طرف، ما در چه وضعیتی قرار داریم.
نکته اول این است که باید بین موضوع آزادی بیان و و رهاشدگی تعادل قائل شد؛ فضای مجازی در اروپای غربی، اروپای شرقی، ایالات متحده و غیره اینگونه اداره نمیشود و به موضوع افکار عمومی بهصورت رمانتیک در نظر نمیگیرند. از طرف دیگر نیز ما فاقد ساختار مناسبی در این حوزه هستیم؛ بهعنوان مثال وقتی که یک اتفاق مهم در کشور رخ میدهد، احساس نمیشود که یک حکمرانی مناسب در فضای مجازی وجود دارد که میتواند از جامعه و افکار عمومی صیانت بهعمل بیاورد.
مسئلهی دیگر اینکه ما امروز در حالت جنگ قرار داریم؛ قطعاً رژیم صهیونیستی در صحنه نظامی با ما دچار چالش جدی است اما در حوزه افکار عمومی آیا این مشابه این وضعیت را داریم؟ او علیه ما کاملاً تهاجم میکند؛ مثلاً در حساب کاربری توئیتریِ «اسرائیل به زبان فارسی» درج شده که این حساب کاربری رسمیِ وزارت خارجه اسرائیل است. من از شما میپرسم، کدام رسانه بهصورت مشخص و رسمی در جمهوری اسلامی ایران علیه اسرائیل تهاجم میکند؟
نکتهی دیگر اینکه صیانت در مواردی رویکرد سلبی نیست؛یعنی شما تا زمانی که در زمین خود بازی میکنید، قطعاً شکست خواهید خورد. ما با رژیم تخاصم ذاتی داریم؛ من قبلاً هم گفتم که ناامنی رژیم مساوی است با امنیت ما؛ این ناامنی صرفاً یک مفهوم نظامی نیست و بلکه مفهوم رسانهای و فکری است. اگر در افکار عمومی نتوانیم رقیبمان را ناامن کنیم، او افکار عمومی ما را ناامن خواهد کرد؛ که البته این کار را انجام داده است.
در اینباره باید گفت ما برای این کار که ذکر شد، ستاد مناسبی نداریم؛ اگر قرار است در افکار عمومی جهانی تاثیرگذار باشیم، بهعنوان کشوری که میخواهیم حرفمان را به دنیا منتقل کنیم، برخی رسانههای رسمی نظام مانند پرستیوی چه جایگاه و اعتباری در اینستاگرام و توئیتر دارند؟ وقتی در این فضا مغلوب باشیم، مدیریت افکار عمومی بهدست طرف مقابل خواهد افتاد.
انتهای پیام/