انحراف نرم مهدویت با تطبیق ناشیانه روایات
بخش زیادی از روایات مربوط به مهدویت، ناظر به نشانهها و علائم ظهور است. در این دسته از روایات، علائم و نشانههای بسیاری برای زمان ظهور ذکر شدهاست؛ علائمی از قبیل «ندای آسمانی» و خروج دجال.
به گزارش خبرگزاری تسنیم، در پی تطبیق حوادث اخیر سوریه با موضوع خروج سفیانی به عنوان یکی از علائم حتمی ظهور امام زمان عجلاللهتعالیفرجه از جانب برخی افراد سرشناس سیاسی و مذهبی، حجتالاسلام دکتر احمد حسین شریفی، ریاست دانشگاه قم و عضو هیأت علمی گروه فلسفه مؤسسه آموزشیپژوهشی امام خمینی(ره) در کانال شخصی خود به اینگونه تطبیق دادنها واکنش نشان داد و نوشت:
چند روزی است که عدهای از افراد موجه مجددا با تطبیق ناشیانه و نادرست روایات مهدویت بر حوادث لبنان و سوریه مدعی ظهور سفیانی شدهاند و حتی یکی از سیاسیون مدعی شده است که یکی از عالمان دینی درباره این حوادث به قرآن تفأل زده و به او گفته است حوادث اخیر سوریه بین 1 تا 10 سال طول میکشد و بعد امام زمان ظهور میکند.
اجمالاً میگویم که این نوع تطبیقها اولاً قطعا غلط و نادرست و بیمبنا است؛ ثانیاً، باور جدی و عملی به آنها موجب سستی و کاهلی و جبرگرایی در مواجهه با توطئههای صهیونیسم بینالمللی خواهد شد؛ ثالثاً، در نهایت ممکن است موجب بیاعتقادی مردم نسبت به مهدویت هم بشود.
تقریباً در همه ادیان و مکاتبی که معتقد به منجی هستند، علائم و نشانههایی برای زمان ظهور او بیان شدهاست و باز هم تقریباً میتوان گفت که همه آنها در مقاطع مختلفی از تاریخ خود، گمان کردهاند که آن نشانهها تحقق یافته است و شرایط و ویژگیهای آخرالزمان کاملاً نمایان شده است؛ بهعنوان مثال، بسیاری از مسیحیان نخستین، از جمله یهودیانی بودند که میپنداشتند، عیسیبنمریم، همان موعود منتظر و منجی یهودیان است، اما پس از مدتی که دیدند، مسیح نیز نتوانست آن انتظارات را محقق کند و به پندار آنان به صلیب آویخته شد. برخی از آنان از ایمان خود به او پشیمان شدند و برخی دیگر چنین معتقد شدند که پس از سه روز که از مرگ او گذشت، مجدداً از قبر خود برخاسته و به آسمانها رفته است و منتظر موقعیتی دیگر است. و از آن زمان تاکنون دهها و بلکه صدها تاریخ را برای ظهور مجدد مسیح تعیین کردهاند!
شبیه به همین روند را میتوان بهگونهای دیگر در جهان اسلام نیز مشاهده کرد. در مقاطع مختلف تاریخی حتی در زمان حضور ائمه اطهار علیهمالسلام نیز عدهای از مسلمانان دست به تطبیق شرایط و تعیین وقت میزدند و حتی قیامهایی را به نام مهدی موعود شکل دادند.
در قیام نفس زکیه نیز از این اعتقاد نهایت بهرهبرداری را کردند. در اواخر دوران بنیامیه که سادات حسنی دست به قیامهای متعدد و پراکندهای زدند، نفس زکیه نیز قیام کرد. قیام او تا آنجا اهمیت پیدا کرد که حتی عدهای از عباسیان نیز با او بیعت کردند و حتی برخی از یاران امام صادق علیهالسلام از وی خواستند تا با نفس زکیه بهعنوان مهدی منتظر بیعت کند. امام صادق علیهالسلام در پاسخ به پدر او فرمودند که اگر هدف محمد از قیام، امر به معروف و نهی از منکر است، کار او را تأیید کرده و از او حمایت میکنم، اما اگر واقعاً معتقد است که مهدی موعود است، اشتباه میکند، او مهدی موعود نیست.
به هر حال، یکی از آسیبهای جدی و مخربی که ممکن است اندیشه مهدویت را به انحراف بکشاند، ایجاد عطش کاذب برای ظهور و بحث تعیین وقت برای ظهور امام زمان است. این مسأله متأسفانه، امروزه در جامعه ما کم و بیش توسط عدهای از سخنرانان و مداحان، آگاهانه یا ناآگاهانه، دامن زده میشود. و باید بهشدت با آن مقابله کرد و اجازه نداد که این باور و اعتقاد پاک و حیات بخش و نیروزا، ملعبه دست عدهای از افراد قرار گیرد و با برانگیختن احساسات صرف و غیر واقعگرایانه، موجبات ناامیدی و یأس و سرخوردگی اجتماعی را ایجاد کنند.
باید بدانیم که: خرد تاریخی ما حکم میکند که از تاریخ عبرت گرفته و در باب زمان ظهور، تعیین وقت نکنیم. همچنین بسیاری از روایات علائم ظهور، بهدلیل ابهامی که دارند نشانههای قطعی و یقینی را به ما نمیدهند و بر اساس آنها نمیتوان وقت ظهور را تعیین کرد. فیالمثل این سخن امیر مؤمنان را که میفرماید: «العجب کل العجب بین الجمادی و رجب...»، هرگز نمیتوان با قاطعیت تطبیق بر مصداق خاصی کرد. در همین سالهای اخیر دیدیم که برخی از سخنران در جنگ اول خلیجفارس،(در سال 1369) این خطبه را به آن حادثه تطبیق کردند. چند سال پیش، عدهای آن را به خراب شدن برجهای مرکز تجارت جهانی در آمریکا تطبیق کردند. یا مسأله دجال و خروج سفیانی، را نیز نباید بر افراد و اشخاص خاصی تطبیق داد. زیرا اصولاً برای بسیاری از اندیشمندان بزرگ و مهدیپژوهان سترگ، هنوز حقیقت دجال و سفیانی چندان معلوم نیست. آیا این عناوین به شخص و فرد خاصی اشاره دارد؟ یا آنکه بیانی تمثیلی از یک جریان و پدیده است؟ پس نباید بدون تأمّل به خود اجازه دهیم که آن را بر هر فرد یا جریانی تطبیق کنیم. از دیگر سو روایات فراوانی از ائمه اطهار داریم که بهشدت از توقیت یا تعیین وقت نهی کردهاند.
بخش زیادی از روایات مربوط به مهدویت، ناظر به نشانهها و علائم ظهور است. در این دسته از روایات، علائم و نشانههای بسیاری برای زمان ظهور ذکر شدهاست: علائمی از قبیل «ندای آسمانی»، «شیوع و رواج گستردهی ظلم و ستم و هرج و مرج اجتماعی»، «قتل نفس زکیه»، «خروج دجال»، «خروج سفیانی»، «طلوع خورشید از مغرب»، «گسترش جنگ و خونریزی در جهان(مرگ سرخ)»، «شیوع بیماریهای کشنده مانند طاعون (مرگ سفید)»، «تخریب دیوار مسجد کوفه» و امثال آن.
همانطور که ملاحظه میشود، بسیاری از این علائم، ابهام دارند. واقعاً معلوم نیست منظور از «ندای آسمانی» چیست؟ واقعاً نمیدانیم که منظور از «نفس زکیه» کیست؟ بسیاری از مهدیپژوهان دربارهی اینکه آیا منظور از دجال و سفیانی، شخص یا اشخاص خاصی است یا کنایه از یک پدیده یا جریان خاصی، اختلاف دارند؟ نمیدانیم از «طلوع خورشید از مغرب» آیا معنای ظاهری و صریح آن مراد شدهاست یا معنای کنایی و استعاری آن؟ و هکذا سایر علائم نیز بسیار مبهم هستند و هرگز نمیتوان از آنها نشانههایی قطعی و یقینی و مشخص و آشکار برای تعیین زمان ظهور بهدستآورد. به همین دلیل، نمیتوان هیچ حادثهای را با اطمینان مصداق آنها بهشمار آورد.
اما آنچه که مسلم و قطعی است این است که؛ هیچکس غیر از خدا، بهطور قطعی زمان ظهور امام زمان روحی و ارواح العالمین له الفداء را نمیداند؛ توصیه اکید معصومین سلاماللهعلیهم به همه شیعیان و مهدیباوران این بوده است که از مدعیان تعیین وقت برای زمان ظهور تبری بجویید و آنها را تکذیب کنید؛ حتی بر فرض محال، اگر تحقق مصادیق قطعی نشانههای ظهور را هم بدانیم، باز هم نمیتوان از تحقق آنها، قطعیت ظهور را نتیجه گرفت. هیچ تلازم میان تحقق علائم ظهور و خود ظهور وجود ندارد؛ یعنی ممکن است بسیاری از نشانههای ظهور تحقق پیدا کنند، اما خود ظهور محقق نشود. همچنین ممکن است هیچ یک از علائم و نشانهها، یا بسیاری از آنها، تحقق پیدا نکنند، اما ظهور محقق شود. همچنین در روایات معتبر، چنین توصیه شده است که باید همواره و در هر لحظهای امید ظهور را داشت. زیرا امر ظهور مهدی موعود همچون مسألهی نبوت است که ممکن است ناگهان و بدون اطلاع قبلی رخ دهد. در حدیث آمده است که همانطور که خداوند بهصورت ناگهانی و بدون اطلاع قبلی حضرت موسی علیهالسلام را به نبوت و رسالت برگزید، ممکن است امر فرج را بهصورت ناگهانی اصلاح کند.
انتهایپیام/