شهیدی که نسخه قرن بیستمی «سورنا» بود
«پارتیزان» کتاب تازهای از گلعلی بابایی است که از سوی انتشارات بعثت منتشر شده است، بابایی در این کتاب تلاش کرده تا دیوار قطور سکوت درباره شهید علیاکبر حاجیپور فرمانده تیپ عمار از لشگر محمدرسولالله را بشکند.
به گزارش خبرنگار فرهنگی خبرگزاری تسنیم، انتشارات 27 بعثت اثر دیگری از مجموعه سرگذشتنامه فرماندهان را در دست انتشار دارد، این مجلد به سرگذشت شهید علیاکبر حاجیپور اختصاص دارد، شهیدی که سرگذشتی عجیب دارد، از خدمت در گارد رژیم طاغوت در دوران پهلوی تا فرماندهی تیپ عمار یاسر در لشگر محمدرسولالله(ص).
علیاکبر حاجیپور؛ زاده بیست و یکم اسفند1329 شهرستان آذرشهر استان آذربایجانشرقی بود. سال 1350 پس از طی دوره آموزشی درجهداری به استخدام لشکر گارد درآمد. سال 1357 در اعتراض به سرکوبی نظامی مردم، خود را از ارتش بازخرید کرد. در سال 1358 به سپاه تهران پیوست و عضو «گردان 6» پادگان ولیعصر (عج) شد. به همراه رزمندگان گردان 6 در درگیریهای کردستان و پس از شروع جنگ، در جبهه سوسنگرد حضور داشت.
با تشکیل تیپ 27 محمد رسولالله (ص)، فرماندهی گردان عمار را بر عهده گرفت. از پاییز 1361، ابتدا فرمانده محور و سپس فرماندهی «تیپ 1 عمار لشکر 27 » را عهدهدار شد و با همین مسئولیت، روز سیزدهم آبان 1362 طی مرحله سوم عملیات «والفجر4» براثر اصابت تیر مستقیم تانک دشمن، در دشت قزلچه به شهادت رسید.
گلعلی بابایی که کارنامه درخشانی در حوزه ادبیات دفاع مقدس دارد، کارنامه عملیاتی لشکر 27 سپاه محمدرسولالله را چند سالی است در دست دارد، نگارش این کتاب را برعهده داشته است، خبرگزاری تسنیم، همزمان با انتشار این اثر گفتوگویی با بابایی داشته است که به شرح ذیل است:
* تسنیم: سرگذشتنامه شهید حاجیپور چندمین مجلد از مجموعه بیست و هفت در 27 به شمار میرود و چه عنوانی دارد؟
هفدهمین مجلد از دوره 27 جلدی مجموعه سرگذشتنامههای فرماندهان شهید لشکر27 همین کتاب است. اسم کتاب هم به دلایلی موجه که خواننده آنها را در متن اثر خواهد یافت، «پارتیزان» گذاشته شده است.
* تسنیم: شهید حاجیپور بر خلاف بیشتر شهدای غیر ارتشی دوران دفاع مقدس قبل از انقلاب نیز گویا در نیروهای مسلح کشور حضور داشته و جزو لشکر گارد بوده که همزمان با اوجگیری اعتراضات مردمی در سال 57 استعفا میدهد، از این جهت به نظر میرسد، با شخصیت متفاوتتری نسبت به سایر فرماندهان سپاهی شهید لشکر27 محمّدرسولالله(ص) مواجه هستیم.
دقیقاً. البته با ذکر این نکته که هر کدام از فرماندهان شهید لشکر27 به فراخور خاستگاه اجتماعی و خانوادگی خویش ویژگیهایی منحصر به خودشان داشتند. فیالمثل یک جوان شهرستانی برآمده از خانوادهای کاسب، با پس زمینه تحصیلات دانشگاهی در رشته تربیت معلم که به کار آموزگاری در مدارس راهنمایی اشتغال داشت، پس از انقلاب به سپاه پیوست و حسب استعداد ذاتی و کارآمدی مدیریتی و میدانی تا حد فرماندهی لشکر و قرارگاه در جنگ ارتقا یافت و شد سردار محبوب دلهای بسیجیان لشکر پایتخت؛ یعنی شهید حاج همت.
شهیدی که از گارد شاهنشاهی استعفا داد تا فرمانده لشکر 27 شود
در مورد شهید حاجیپور هم، ضمن در نظر گرفتن تفاوتهای اجتماعی و خاستگاه جغرافیایی آن بزرگوار این مسئله صدق میکند. جوانی که از کسوت درجهداری و فرماندهی گروهان ادوات در لشکر گارد شاهنشاهی استعفا میدهد و سه سال بعد فرماندهی یک تیپ رزمندگان بسیجی لشکر27 را عهدهدار میشود.
* تسنیم: آیا این کتاب به مانند سایر مجلدهای این مجموعه از شیوه مستند توصیفی بهرهمند شده است یا در قالب داستان روایی است؟
از قدیم گفتهاند: وصفالعیش، نصفالعیش، بر همین اساس بنده تا وقتی بضاعت قلمیام از میزان مکفی مستندات خدشهناپذیر پیرامون ابعاد زندگانی سوژهمحوری کتاب کفایت کند، شیوه نگارشی مستندات توصیفی را به سبک نگارش داستانی ترجیح میدهم. البته این سخن به معنای آن نیست که ریزهکاریهای جذاب سبک نگارش داستانی در جهت پیشبرد خطروایی مستند سرگذشتنامه استفاده نکنم.همانطور که رهبر فرزانه انقلاب هم در دیداری که سیزدهم مهر 1394 با ایشان داشتیم به این نکته ظریف اشارهای زیبا داشتند. آنجا که فرمودند: «بنده با تحریف در نگارش خاطرات و زندگینامههای شهیدان مخالفم، اما با رنگآمیزی هنرمندانه مخالفتی ندارم.»
* تسنیم: شهید حاجیپور از فرماندهان لشکر27 (تیپ عمار) بود که در سال سوم جنگ به شهادت رسید، وجه اهمیت و تمایز این شهید نسبت به سایر شهدای جنگ چه بود؟ به عبارت بهتر؛ نقطه عطف زندگی شهید در دوران دفاع مقدس چه بوده است؟
در این مورد هرکس میتواند به یک یا چند فراز از سرگذشت پرماجرای شهید حاجیپور استناد کند و بگوید این یک یا چند فراز به منزله نقطه عطف زندگی آن بزرگوار بوده است. منتهی بنده در جایگاه پژوهشگر و مؤلف «پارتیزان» بر این باورم یک اسطوره راستین دفعتاً واحدتاً آفریده نمیشود. حاجیپور برای شهید حاجیپور شدن، راهی دراز و پر از دو راهی سرنوشتساز از دوران کودکی تا روز 13 آبان 1362 طی کرد. بر این مبنا فکر میکنم بهتر است خواننده کتاب، آن را با چنین پیشفرضی مطالعه کند تا سرانجام یا با بنده به تفاهم برسد، یا برداشت خودش را نسبت به تعیین نقطه یا نقاط عطف زندگی آن بزرگوار، کسب کند.
* تسنیم: در مجموع بیست و هفت در 27، شما در نگارش زندگینامههای فرماندهان شهید لشکر27 تلاش داشتید تا نقاط مبهم و ناگفتههای موجود را بیان کنید، درباره شهید حاجیپور چه ناگفتههایی وجود داشت که در این کتاب تلاش کردید به آن پاسخ دهید؟
یکی از مهجور ماندهترین و مسکوت ماندهترین ارکان اقتدار لشکر27 از بدو تأسیس آن تا سال 1362 بیتردید شهید علیاکبر حاجیپور بوده است که تا پیش از نگارش این سرگذشتنامه، هیچ کتاب مستقلی ولو به صورت اجمالی درمورد زندگانی او منتشر نشده بود. بنده اینجا ناچارم برای پاسخ به سؤال شما شاهد از شعری پرمعنا بیاورم که البته به سرایندهاش عُلقهای ندارم.
«پارتیزان» را نوشتم تا دیوار قطور سکوت درباره شهید حاجیپور شکسته شود
شاعر گفته است: «سکوت، سرشار از ناگفتههاست» ابرهای متراکم سکوت گرد آمده طی حدود چهار دهه پیرامون شخصیت جذاب و زندگانی پرماجرای شهید حاجیپور، سرشار از هزاران داستان ناگفته و ناشنیده بوده است و من با نگارش این کتاب، سعی کردم این دیوار قطور سکوت را بشکنم. امیدوارم در این کار موفق بوده باشم.
* تسنیم: شهید حاجیپور از رزمندگانی بود که سال 1361 به همراه قوای محمّد رسولالله(ص) در سوریه نیز حضور داشت درباره این برهه از زندگی او میفرمایید؟
مأموریت کوتاه مدت سوریه شاید بیش از چند هفته از عمر با برکت شهید حاجیپور را دربر نمیگرفت. اجمالاً آنچه در آن چند هفته بر او گذشت، به نقل از یاران نزدیکش در آن مأموریت برون مرزی، در فصل بیست و یکم کتاب با عنوان «لبنان؛ ژوئن 1982» آورده شده است.
* تسنیم: درباره ماجرای شهادت شهید حاجیپور بعضاً نقلهایی متفاوت روایت شد، تا جاییکه برخی به اشتباه فرماندهی لشکر27 را مسئول شهادت وی دانسته و گفتهاند که او نباید اجازه میداد که حاجیپور به آن مهلکه برود، در کتاب به این حواشی نیز پرداختید؟
اولاً؛ تمامی فرماندهان لشکر27 در دوران جنگ، شانه به شانه بسیجیان در خط مقدم حضور داشته و ضمن هدایت میدانی عملیات، هرجا که ضرورت داشت، شخصاً مدیریت نبرد با دشمن را به عهده میگرفتند. از خود شهید همت گرفته تا سایر کادرهای مسئول لشکر. این ویژگی منحصر به یک یا دو عملیات نبود. تمام نبردهای آن سالها گواه این گونه مدیریت میدانی عاشورایی فرماندهان لشکر27 بوده. حاجیپور هم دقیقاً به اُسوه همت اقتدا میکرد.
چرا شایعات درباره شهادت شهید حاجیپور بیاساس است؟
این مدل فرماندهی؛ اقتضائات خاص خودش را هم داشت. خطرپذیری، ابراز وجود در جایی که شدّت آتش مستقیم و منحنی دشمن، نفسِ تمام نیروها را در خط بریده بود و... امثال این گونه نمایش قدرتها در قالب حضور میدانی، ویژگی فرماندهان شهید ما ـ از جمله حاجیپور ـ بود. طبیعی است که چنین حضوری، احتمال شهادت فرمانده را نیز در میدان افزایش میداد.
دوماً؛ مگر دیگر فرماندهان رده یک لشکر27 مثل: رضا چراغی، عباس کریمی، سیدمحمّدرضا دستواره، محمود شهبازی، محسن وزوایی، اسماعیل قهرمانی، اکبر زجاجی، غلامرضا صالحی، علیرضا نوری، عباس ورامینی، مجید رمضان، مهدی خندان و... در خط مقدم نبرد به شهادت نرسیدند؟ پس اینها موضوعاتی نیست که قابل طرح باشد.
* تسنیم: در پایان درباره مهمترین ویژگی شخصیت شهید حاجیپور بفرمایید؟
وقتی خواننده مطالعه این کتاب را به آخر برساند، به گمانم با من هم نظر خواهد شد که علیاکبر حاجیپور، نسخه به روز شده و قرن بیستمی «سورنا»؛ سردار اسطورهای پارتیزانهای ایرانی در مصاف با لژیونرهای امپراتور متجاوز روم محسوب میشود، همان رادمردی که 11 لژیون متجاوز رومی را در منطقه «کارهه» ـ مرز فعلی سوریه با ترکیه کنونی ـ تارومار کرد و فرماندهشان؛ کراسوس را به درک واصل نمود.
به امید پیروزی رزمندگان جبهه مقاومت و رهروان شهیدانی همچون شهید حاجیپور در مبارزه با صهیونیسم جهانی.
انتهای پیام/