«حقرانی» بر اساس تبیین
در «حقرانی» با چرایی رخدادها کار داریم، اما چرایی را معطوف به «تحلیل» موضوع نمیکنیم، بلکه جهتگیری ما به سمت «تبیین» آن ماجرا میرود. رهبر انقلاب در هر بیان و کلام خویش، چنین شیوهای از مسلح دیدن را میآموزد.
به گزارش گروه امام و رهبری خبرگزاری تسنیم، جعفر علیاننژادی در یادداشتی با عنوان «حق رانی» بر اساس تبیین نوشت: یک تفاوت و تمایز مفهومی وجود دارد که عموما مورد توجه قرار نمیگیرد. این سالها ،کلیدواژه حکمرانی در انواع و اقسام ترکیبهای کلامی، شایع شده و به نحو غیر متاملانهای مورد استفاده قرار میگیرد. اگر اجالتاً از تعریف این کلیدواژه صرف نظر کنیم و بحث درباره آن را به مجالی دیگر، واگذاریم، باید گفت به دلیل محدودیتهای معنایی، نمیتوان «نوع» رهبری نظام اسلامی را با آن، فهم کرد. بیانات مقام معظم رهبری در خصوص تحولات مربوط به سوریه، نمونه بسیار خوب و ملموسی برای فهم این نکته است. در برابر آن واژه میتوان از «حق رانی» استفاده کرد که تا حد زیادی به صواب نزدیک است.
در «حق رانی» با اینکه محاسبات مربوط به حکمرانی هم دیده میشود، اما داوری و قضاوت در مورد امور و فهم پدیدهها، فقط محدود و منوط به شواهد حسی و میدانی نیست. شواهد و قرائنی دیگر نیز واقعیت دارد که با نگاه معمولی به صحنه و به بیان بهتر چشم غیرمسلح قابل دیدن نیست. به بیان دیگر یک وقت سروکار ما با تحلیل یک پدیده است، دادههایی را حاضر میکنیم، ارتباطاتش را مییابیم و در نهایت بر اساس آن تحلیلی ارائه میدهیم، اما یک زمان، نگاه ما معطوف به چرایی ماجرا میشود، چرا چنین اتفاقی افتاد که این واقعیتها را موجب شد. چه کارهایی باید میشد و چه کارهایی نباید میشد که این وضعیت رخ نمیداد.
در حق رانی با چرایی رخدادها کار داریم، نکته اما آن است که چرایی را معطوف به «تحلیل» موضوع نمیکنیم، بلکه جهتگیری ما به سمت «تبیین» آن ماجرا میرود. رهبر انقلاب در هر بیان و کلام خویش، چنین شیوهای از مسلح دیدن را میآموزد. البته گرانی بار تجربه، دانش و ایمان معظم له، نگاه ایشان را به لایههای حقیقی موضوعات، دقیقتر از دیگر تبیینگران و حقجویان میکند. تبیین، فهم معانی حوادث و پدیدهها است و نه دلالتهای آشکار و ارتباطات عادی ظاهری آن. میتوان حکمرانی بر اساس حقبینی (تبیین) را «حق رانی» معنا کرد و بر این اساس گفت بنیان رهبری نظام اسلامی، اشاعه حق و گستراندن آن در جامعه،کشور و منطقه است. با حق رانی است که امکان فراروی از زمان حال و چشماندازی به افق آینده ممکن میشود.
حال با این نگاه، تبیین رهبر معظم انقلاب از صحنه تحولات سوریه را مورد توجه قرار دهیم. سوالات متعددی در این چند روز پیش آمد، برخی از این سوالات به دلیل پاسخهای ناقص، تبدیل به شبهات شد، برخی دیگر از سوالات که برای ما بیجواب بود، زمینه خوبی برای تحلیلگران نادان در داخل و مغرض در خارج ایجاد کرد تا با پاسخهای انحرافی و غلط، ذهنیتها را تحت تاثیر قرار داده و دلهایی را خالی کنند. رهبر انقلاب با وقوف به این فضا، در لحظه مناسب تصمیم به سخنرانی و تبیین موضوع گرفت. در گفتار خویش نیز یک به یک و به نحو بسیار دقیقی پاسخ تبیینی به سوالات داد. این سخنرانی از جهت تعداد پاسخهای تبیینی به سوالات پرشمار پیش آمده، آن هم در یک فرصت محدود 50 دقیقهای، کم نظیر و آموزنده بود.
- رهبر انقلاب پس پشت عاملیت مستقیم یک کشور منطقه در اشغال سوریه را، نقشه مشترک آمریکا و رژیم صهیونیستی یافتند و ذهنها را متوجه دشمن اصلی کردند.
- واقعیت وجودی مقاومت که تبدیل به تفکر و ایمان و مکتب شده، تبیین کردند و بر همین مبنا بیان داشتند مقاومت با چنین ستمها و جنایاتی زائل نمیشود، بلکه مستحکمتر و عمیقتر و گستردهتر میشود.
- تحلیلگری که معنای مقاومت را نفهمیده، نادان دانستند و بر خلاف تحلیل ناقص او که ایران را ضعیف شده تلقی کرده بود، بر اساس نگاه عمیق تبیینی بیان داشتند اولا ایران مقتدر است و باذن الهی مقتدرتر هم خواهد شد.
- تحقق اهداف و اغراض دشمنان را از این اشغال، ناممکن دانستند و با همان نگاه حقگرا و آینده بین، بیان داشتند، این جوانان غیور سوری هستند که مناطق تصرف شده را آزاد خواهند کرد و این تجاوز به غلیان و جوشش انگیزههای مقاومت میانجامد.
- دلیل حضور ایران در سوریه را دقیق و همه جانبه تبیین کردند. دلایلی که منطق عقلی داشت. هم احتمال واقعی کشیده شدن ناامنی داعش به تمام حوزه سرزمینی ما وجود داشت و هم خطر تخریب اعتاب مقدسه که جوانان غیور ما آن را بر نمیتابیدند.
- نوع حضور ایران در سوریه را نیز تبیین کردند. اینکه این حضور از نوع لشگرکشی و مقابله نیابتی با دشمن نبود، بلکه ماهیت مستشاری داشت، یعنی تشکیل قرارگاههای مهم مرکزی و اصلی، تعیین راهبردها و تاکتیکها و از همه مهمتر بسیج جوانان خود آن کشور. عده ای از بسیجیها و جوانان مشتاق ما نیز ذیل این راهبرد، وارد شدند.
- چرایی حضور چند ساله ما در سوریه را نیز تبیین کردند. اینکه این حضور، در عوض کمک حساسی بود که سوریه در دوران دفاع مقدس به ما کرد، خط لوله نفت درآمدزای صدام به مدیترانه را قطع کرد.
- دلیل بیانگیزگی، ضعف و خالی کردن میدان توسط ارتش سوریه را نیز به کاهش روحیه ایستادگی و مقاومت در میان نیروهای نظامی این کشور، مربوط دانستند و البته امید صادقی دادند که جوانهای سوری این خلا را جبران میکنند.
- علیرغم تبلیغات منفی و گسترده علیه نیروهای مسلح، رهبر انقلاب به واقعیت بیتابی این نیروها برای حضور در جبهه لبنان اشاره کردند و آن را با ارتش بیانگیزه سوریه مقایسه کردند و رمز این روحیه بالا را وجود عنصر مقاومت در ایران دانستند.
- اشاره کردند که با وجود بیانگیزگی ارتش سوریه، فرماندهان و نیروهای مسلح برای حضور در جبهه این کشور، بر اساس همین انگیزه بالا، آمادگی داشتند، اما آمریکا و رژیم راه زمین و آسمان سوریه را بسته بودند.
- دلیل بسته شدن راه آسمان و زمین این کشور را نیز به درستی و با نگاه تبیینی عمیق به کاهش انگیزه مقاومت در ارتش سوریه نسبت دادند.
- مجددا و موکدا با نگاه تبیینی، وضعیت تحمیلی پیش آمده را در مقابل انگیزههای و ارادههای جوانان غیور سوری، پایدار ندانسته و بیان داشتند آنها خواهند ایستاد، فداکاری خواهند کرد، تلفات خواهند داد، اما بر آن وضع فائق میآیند.
- معظم له با چنین دیدگاهی در پایان، نفس این ماجرا را نیز حاوی درسها و عبرتهایی دانستند. درسهایی که تنها با نگاه تبیینی قابل استحصال است. این درس که نباید از دشمن غافل شد. چرا که دستگاههای اطلاعاتی ما از چند ماه قبل به سوریه هشدار داده بودند. این درس که دشمن را نباید حقیر دانست، یا به تبسم او اعتماد کرد، بلکه باید او را واقعا شناخت به نحو تبیینی.
- و در نهایت این عبرت که نباید از پیروزهای مغرور شد و در برابر شکستها مایوس. به بیان دیگر این عبرت که نباید در برابر چنین حوادث منفعل شد. زیرا ما در این چهل و چند سال حوادث بزرگی را پشت سر گذاشتهایم اما هیچگاه منفعل نبودهایم، بلکه به صورت فعالانهای عبور کرده و به موفقیت رسیدهایم.
- بر همین منهج، در آخر نیز گستراندن روحیه انفعال را به شدت نهی کردند و آن را هم معنای جرم دانستند. یعنی ما را متوجه کرد که تحلیلهای دلسردکننده، دقیقا بازیکردن در نقشه دشمن بوده و باید با نگاه تبیینی واقعیتها را دیده و دل به تحلیل های منفعلانه نداد.
انتهای پیام/