درباره مصاحبه اخیر بهزاد نبوی؛ رمانتیسم و رسوایی
بهزاد نبوی که در ادبیات سیاسی ایران لقب چریک پیر را گرفته است اخیرا در مصاحبهای مواضعی در حوزه سیاست خارجی ایران مطرح کرده است که هیچ قرابتی با توقعی که از یک شخصیت با تجربه سیاسی میرود ندارد و بیشتر به واگویههایی رمانتیک شباهت دارد.
گروه سیاسی - خبرگزاری تسنیم سیاست خارجی هر کشوری نیازمند ارزیابی دقیق و مبتنی بر تحلیلهای منطقی و واقعبینانه است. در این فضا توفع میرود شخصیتهای سیاسی بهویژه کسانی که تجربهای طولانی در عرصه سیاست دارند از تجربه خود بهره برده و به دور از نگاهی احساسی اظهار نظر کنند. بهزاد نبوی که در ادبیات سیاسی ایران لقب چریک پیر را گرفته است یکی از همین شخصیتهاست که اخیراً در مصاحبهای مواضعی در حوزه سیاست خارجی ایران مطرح کرده است که هیچ قرابتی با واقعیتهای موجود و توقعی که از یک شخصیت با تجربه سیاسی میرود ندارد و بیشتر به واگویههایی احساسی و رمانتیک شباهت دارد. در سیاست خارجی، به ویژه در مقابل قدرتهای جهانی و بازیگران منطقهای نظیر اسرائیل، باید راهبردی واقعبینانه، متوازن و مبتنی بر منافع ملی اتخاذ شود. در غیر این صورت، رویکردهای رمانتیک و یا صرفاً آرمانی، نه تنها منجر به تأمین منافع کشور نخواهد شد، بلکه ممکن است به تقویت مواضع مخالفان ایران و تشدید فشارهای بینالمللی منجر شود.
واقعبینی در سیاست خارجی: مواجهه با رادیکالیسم و رمانتیسم
سیاست خارجی کشورها بهویژه در عرصه بینالملل نیازمند تحلیلهای دقیق، مبتنی بر واقعیتها و منافع ملی است. در این منطق بهترین تصمیمگیری زمانی محقق میشود که بیشترین منفعت ممکن و کمترین ضرر به همراه داشته باشد. این نوع تحلیل مستلزم توجه به دو عامل اصلی است: واقعیتها و منافع ملی. اما آنچه در این بین مهم است، وجود موانع متعدد برای دستیابی به این واقعبینی است.
یکی از این موانع، رادیکالیسم است. رادیکالیسم به این معناست که فرد یا گروه بدون توجه به واقعیتهای موجود، صرفاً بر اساس آرمانها و ایدئولوژیهای خود تصمیمگیری میکند. این نگاه به سیاستهای خارجی، نگاهی افراطی است که در آن منافع ملی کشورها بهشکل غیرمنطقی تحت تأثیر آرمانها قرار میگیرد. این رویکرد میتواند منجر به اتخاذ تصمیماتی ناپخته و زیانبار شود که نتیجهای جز تشدید بحرانها ندارد.
اما چالش دیگر در برابر واقعبینی، رمانتیسم است. رمانتیسم سیاسی زمانی ظهور میکند که واقعیتهای دنیای سیاست بهصورت احساسی و ذوقی تحلیل شود. این نگاه در تحلیلهای سیاست خارجی ممکن است به سمت خوشبینیهای بیجا و حتی ملوس پیش برود واقعیتهای تلخ و پیچیده روابط بینالملل را نادیده بگیرد. اظهارات اخیر نبوی نشان میدهد که او علی رغم یک سابقه سیاسی چندین دههای در تحلیل هایش تا حد زیادی به این معضل دچار شده است.
مواجهه با اسرائیل با رویکرد گربه بود
در مصاحبهای که اخیراً از بهزاد نبوی منتشر شده است، وی مواضع خود را در خصوص مواجهه ایران با اسرائیل و آمریکا بیان کرده است. نبوی در این اظهارات بر لزوم پرهیز از تشدید تنشها با اسرائیل و ادامه مذاکرات با اروپا تأکید کرده است. از دیدگاه او، ادامه مذاکرات با کشورهای اروپایی، حتی در دوره ترامپ، میتواند به احیای توافقهایی مشابه برجام کمک کند و به تعبیری، از تشدید بحرانهای منطقهای جلوگیری نماید.
نبوی در حالی چنین مواضعی را مطرح میکند که در واقعیت، اسرائیل طی یک سال گذشته اقدامات متعددی علیه ایران و کشورهای همسایه آن انجام داده است. این اقدامات شامل بمباران غزه و لبنان، ترور رهبران مقاومت از جمله اسماعیل هنیه در تهران، ورود به میدان سوریه و تهدیدات مکرر به حمله به ایران میشود. در چنین شرایطی، موضعگیری بهزاد نبوی مبنی بر لزوم پرهیز از تشدید تنشها، بهطور آشکار با واقعیتهای میدانی و تحولات سیاسی مغایرت دارد.
نبوی در تلاش است تا رفتار اسرائیل را در این زمینه «سفیدشویی» کند. او بهویژه بر این نکته تأکید میکند که چون اسرائیل مسئولیت اقدام خود در ترور شهید هنیه را قبول نکرده، ایران نباید واکنش نظامی همچون عملیات وعده صادق 2 را نشان میداد. این رویکرد، که به نوعی از عدم توجه به واقعیتهای میدانی رنج میبرد، نمیتواند تحلیل صحیحی از وضعیت ایران در برابر اسرائیل و همپیمانانش باشد. این استدلال که چون اسرائیل ترور اسماعیل هنیه را رسما گردن نگرفته ایران چشم بر واقعیت رخ داده ببندد صرفا رژیم صهیونیستی را برای اقدامات بیشتر تشویق میکند. در شرایطی که اسرائیل بهطور مداوم با اقدامات تروریستی و نظامی به تقابل با ایران میپردازد، چشمپوشی از این واقعیتها و نادیده گرفتن تهدیدات مستقیم از سوی این کشور، قطعا نمیتواند راهگشای منافع ملی ایران باشد.
اروپا به سمت مکانیسم ماشه میرود ما با سکوت تشویقش کنیم؟!
بهزاد نبوی در اظهارات اخیر خود تأکید کرده است که «مذاکره با اروپا باید ادامه پیدا کند. نباید این دیدگاه مطرح شود که اروپائیان وزنی به اندازه آمریکا ندارند یا عهدشکن هستند... ما باید شرایطی فراهم کنیم که اروپائیان از موضع تند و تیزی که در مواجهه با ایران دارند، عقبنشینی کنند.» او همچنین اضافه کرده است که ایران نباید رفتارهای تحریکآمیز داشته باشد، چرا که به گفته او، تحریک ایران ممکن است باعث حمایت بیشتر آمریکا از اسرائیل و مقابله بیشتر با ایران شود.
این موضع بهزاد نبوی در حالی مطرح میشود که واقعیتهای تاریخی و عملیاتی روابط ایران با اروپا و بهویژه تعاملات آنها در موضوع برجام و مسائل دیگر کاملاً نشاندهنده عدم پایبندی جدی اتحادیه اروپا به تعهدات خود است. در اینجا نقدی به این اظهار نظر مطرح میشود.
تروئیکای اروپایی نه تنها به تعهدات برجامی خود عمل نکردهاند، بلکه در بسیاری از مواقع نقش فعالی در تضعیف آن ایفا کردهاند. مکانیسم اینستکس، که برای تسهیل تجارت با ایران طراحی شده بود، عملاً ناکارآمد بود و نتواست تحریمهای آمریکا را دور بزند. کشورهای اروپایی اخیراً اعلام کردهاند که قصد دارند مکانیسم ماشه را فعال کنند، که بهطور مؤثری تحریمهای بینالمللی علیه ایران را فعال میکند. در بحرانهای سیاسی 1401، کشورهای اروپایی از طریق ت دیدارهای مقامات خود با اپوزیسیون ایران، نقش فعالی در تشدید بحران ایفا کردند. این اقدامات نشان میدهد که اروپا در شرایط بحرانی بیشتر به تقویت فشارها علیه ایران پرداخته است تا حمایت از منافع ایران. این اقدامات نشان میدهد که اروپا در عمل نه تنها از ایران حمایت نمیکند، بلکه در راستای سیاستهای آمریکا و اسرائیل حرکت میکند. اینکه فردی پیشنهاد دهد برای کاهش تنش ها باید مسیر مذاکره را در پیش گرفت امر منطقی است البته اگر با قیود سازندهای محدودشود اما اینکه کسی بدون در نظر گرفتن اقدامات تنش آفرین طرف مقابل جبهه خودی متهم به تنش آفرینی کرده و عقب نشینی غیر تاکتیکی را پیشنهاد دهد نه با منافع ملی سازگار است نه با منطق معادلات جهانی.
آتش یک عشق دیرینه و دموکراتیک
نبوی در بخش دیگری از مصاحبه اخیر اگرچه ترامپ را غیر قابل مذاکره میداند اما همچنان با نگاهی که گویا عشق دوران پیری را یافته از تمایلش برای مذاکره با بایدن گفته و تشریح میکند:«شخصا معتقدم شاید از طریق مذاکره با بایدن بهتر میشد منافع ملی را تامین کرد. همان هفته اول که دکتر پزشکیان رییسجمهور شدند دیدار کوتاهی با او داشتم و توصیه کردم که قبل از قدرت گرفتن ترامپ بهترین موقع است برای حل مشکلات با امریکا.»
یکی از نمونههای بارز رمانتیسم در سیاست خارجی ایران، تحلیلهای مربوط به دولت دموکرات ها در آمریکا است. بسیاری از سیاستمداران و تحلیلگران ایرانی بهویژه در دوره پس از پیروزی بایدن در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا، تلاش کردند تا او را فردی قابلتوجه و اهل تعامل معرفی کنند. این دیدگاه بهویژه در ارتباط با مسئله هستهای ایران و بازگشت به برجام مطرح شد. اما واقعیتها نشان میدهند که تصور برخی سیاستمداران از بایدن بهعنوان یک سیاستمدار معتدل و قابلتعامل، به شدت رمانتیک و غیرواقعی است.
در طول مدت ریاستجمهوری بایدن، اقدامات او در قبال ایران بهویژه در زمینه تحریمها و فشارهای اقتصادی، هیچگونه نشان از تمایل به یک تغییر واقعی در سیاستهای آمریکا در قبال ایران نداشته است. اقدامات بایدن در دیگر موارد، از جمله ترورهای صورت گرفته با هماهنگی دولت او و سیاستهای مخرب در منطقه باعث شد که تصویر رمانتیک و خوشبینانهای که برخی از تحلیلگران ایرانی نسبت به او داشتند، از بین برود.
واقعیت این است که دموکراتها نیز بههیچوجه سیاستی متفاوت از سیاستهای قبلی آمریکا در قبال ایران نداشته است. بلکه با وجود برخی تفاوتهای ظاهری، همچنان بر سیاستهای فشار و تحریم تأکید دارند. این تحلیل رمانتیک که بر اساس تعاملپذیری و خوشبینی به جناح دموکرات آمریکا استوار است، تنها باعث به وجود آمدن امیدهای بیجا در داخل کشور و نهایتاً تضعیف جایگاه ایران در مواجهه با سیاستهای خصمانه آمریکا و کشورهای همپیمانش میشود.
انتهای پیام/