یادداشت| «دیر اما درست»

یادداشت| «دیر اما درست»

چه شد که هم عوام و هم بسیاری از خواص در طول چند ماه فتنه ۸۸ فکر می‌کردیم کسانی که انقلاب برخاسته از نهضت حسینی را قبول ندارند غیر از کسانی هستند که خود امام حسین علیه السلام را قبول ندارند؟

به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، حجت الاسلام و المسلمین سید علی نوری در یادداشتی آورد؛ فتنه و تاریکی‌هایی که از دل انتخابات 88 بیرون آمد و تقریباً تمام کشور را تحت تاثیر قرار داد و غبار شک و تردید را در جامعه پراکند و پدیده اعتراض خشن را با رمز «تقلب» در بسیاری از شهرها خصوصاً شهرهای بزرگ و بالاخص تهران  دامن زد از عبرت آموزترین و عبرت آمیزترین حوادث بعد از انقلاب اسلامی بود همان گونه که  عکس العمل مردم ولایت مدار در نهم دی آن سال از شگفتی‌های انقلاب بود زیرا جزو خودجوش‌ترین حرکت‌های مردمی در قبال فتنه‌گران بود. بنابراین لازم است هم علل پیدایش فتنه و هم علل تاخیر این عکس العمل توسط مردم بازشناسی شود.

عوامل فتنه به دودسته خارجی و داخلی تقسیم می‌شود

اماعوامل خارجی فتنه

 در باب عوامل خارجی فتنه یا همان اتاق‌های فکر امریکایی و اروپایی خصوصاً سه کشور انگلیس و فرانسه و آلمان نمی‌خواهیم بحث کنیم  زیرا آنها از زمان وقوع هر انقلابی بر علیه منافع آنها برای نابودی و استحاله آن برنامه‌ریزی می‌کنند بلکه با پیشرفت‌هایی که در آتیه پژوهی داشته و دارند و تجربه‌هایی که از سرکوب انقلاب ها در اختیار دارند از ابتدا که انقلاب‌ها مرحله جنینی خود را می‌گذرانند برای آنها برنامه دارند که یا این مولود سقط شود و یا ناقص به دنیا بیاید و یا در مراحل ابتدایی با کودتا و در مراحل بعد با تحریم  و بالاخره استحاله فرهنگی آن را از پا درآورند.

طراحی‌ها  این گونه توطئه‌ها از طرف دشمنان عدالت، آزادی و استقلال ملت‌ها امری طبیعی است. در مورد انقلاب اسلامی که حرف جدیدی برای دنیای بیگانه از معنویت دارد خصوصاً با توجه به اینکه یک عقبۀ میلیاردی در کشورهای اسلامی به دنبال خود دارد و در یک منطقه بسیار استراتژیک از کره زمین واقع شده است علی القاعده نقشه‌ها و توطئه‌ها بر علیه آن باید بسیار فراگیرتر  همه جانبه‌تر است.

بنابراین ما باید بیشتر بر علل و عوامل داخلی آن تکیه کنیم و عبرت بگیریم.

اما علل و عوامل داخلی

علت اول تشنه کامی بعضی از اربابان سابق قدرت برای بازگشت به قدرت در پوشش شیفتگی برای خدمت درست برعکس آنچه در عناصر مهم و خالص انقلاب وجود داشته و دارد.

علت دوم حسد ورزی و رشک به کسانی که به هر دلیل اقبال عمومی با آنها همراه بود و توانستند آرای مردم را بیشتر جذب کنند.

علت سوم درک سطحی و ناصحیح از ولایت فقیه و جایگاه ریشه ای آن در معارف دینی و فقه جعفری و تقلیل آن در حد کاریزمای رهبران مادی و غیر الهی.( اگر فرصت و مجال بود آیات قرآنی اثبات کننده موارد فوق ونمونه‌های تاریخی آن را در صدر اسلام ذکر می‌کردیم.)

 اکنون به نکته اصلی ای که این نوشتار برای آن تقدیم می‌گردد یعنی علل تاخیر خیزش مردمی بر علیه جریان فتنه می‌پردازیم .

می‌دانید و می‌دانیم این حرکت وقتی آغاز شد که به شعارها و نمادهای عزاداری امام حسین علیه السلام هتک حرمت روا داشتند و مردم متدین  دیدند این هنجارشکنان دغدغه‌شان نه انتخابات نه دلسوزی برای سلامت انتخابات و نه طرفداری از کاندیدای شکست خورده انتخابات است بلکه همانطور که گفتند انتخابات بهانه است و هدف، اصل نظام است .

سوال این است چرا باید آنقدر صبر می‌کردیم که کار به هتک حرمت عزاداری حضرت سیدالشهدا علیه السلام برسد و سپس در عرصه حاضر شویم ؟

چرا نزدیک بود در همان دامی بیفتیم که مردم کوفه در 1400 سال قبل افتادند؟

چه شد که هم عوام و هم بسیاری از خواص در طول چند ماه فکر می‌کردیم کسانی که انقلاب برخاسته از نهضت حسینی را قبول ندارند غیر از کسانی هستند که خود امام حسین علیه السلام را قبول ندارند؟

چه شد که فکر می‌کردیم افرادی که اصل ولایت فقیه و نظام اسلامی را در حدی قبول ندارد که آرزوی نابودی آن را می‌کند و در زبان و قلم وحضور در کف خیابان از بی بی سی و دیگر رسانه‌های اروپایی و امریکایی دستور می‌گیرد و چشم و گوش و دل خود را به سخن مردم خود و روشنگری‌های دلسوزان و شخص رهبر انقلاب بسته است، ممکن است برای اسلام و تشیع و امام حسین(ع)  حرمتی قائل باشند. فرض کنید دستگاه محاسباتی آنها اشتباه نمی‌کرد و به شعائر حسینی ‌بی احترامی نمی‌کردند و حتی منافقانه احترام می‌کردند آیا در آن صورت باز هم تاریخ شاهد به قربانگاه رفتن مجدد امام حسین(ع) می شد؟ آیا باید با چشم خود می‌دیدیم که حاصل خون همه شهدا را به قتلگاه ببرند؟ آیا باید دوباره شاهد بی‌ پاسخ ماندن  هل من ناصر فرزند امام حسین(ع)  دراین زمان می شدیم.

به نظر می‌رسد علت این تاخیر در حرکت  تا نهم دی به طور خلاصه در دو اشتباه و خطا بود که امید است هرگز تکرار نشود.

اشتباه اول جدا دانستن آنانی که نظام اسلامی و ولایت فقیه را تا آن حد قبول ندارند که دنبال براندازی آنند یا نسبت به بود و نبود آن بیطرفند از کسانی که با اصل نظام با اصل اسلام و تشیع مسئله دارند.

اشتباه دوم غفلت از اینکه حفظ نظام اسلامی از آن جهت که «نظام» اسلامی است و «ولایت فقیه» از آن جهت که در اسلام و تشیع عینیت دارد واجب و تکلیفی الهی است و به فرمایش مرحوم امام رضوان الله تعالی علیه: «حفظ نظام تکلیف الهی ا ست برای همه که اهم  تکلیف‌هایی است که خدا دارد یعنی حفظ جمهوری اسلامی از حفظ یک نفر ولو امام عصر باشد اهمیتش بیشتر است برای اینکه امام عصر هم خودش را فدا می‌کند برای اسلام.»

اگر مردم توجه داشتند کسانی که علی رغم دعوت‌ها، نصیحت‌های ولی فقیه  باز هم  بر طبل مخالفت می کوبند و در خیابان‌ها اغتشاش می‌کنند در واقع در حال جنگ با ولی عصر(ع) هستند، طاقت نمی‌آوردند تا جایی که به آنها چند ماه مهلت بدهند.

اگر غفلت نمی‌کردیم از اینکه فرمودند «الراد علیهم  کاالراد علینا وهوعلی حدالشرک» کسی که سخن ولی فقیه را خصوصا در یک امر مهم اجتماعی رد کند مانند کسی است که امامان معصوم را رد کرده است و این کار در حد شرک به خدای متعال است.

اگر از فرمایش امام که اگر می‌خواهید به این مملکت آسیبی نرسد پیرو ولایت فقیه باشید غفلت نمی کردیم این هنجارشکنان این مقدار فرصت پیدا نمی‌کردند.

انتهای پیام/

پربیننده‌ترین اخبار سیاسی
اخبار روز سیاسی
آخرین خبرهای روز
مدیران
رازی
مادیران
شهر خبر
فونیکس
او پارک
پاکسان
رایتل
طبیعت
میهن
گوشتیران
triboon