«مهاجرت» هیئت علمی دانشگاهها را به ۲۰سال قبل برگردانده است
گزارشی که توسط شورایعالی نخبگان منتشر شده بود، نشان میداد که در یک مقطع ۷۴ نفر از دانشگاه صنعتی شریف و ۷۲ نفر از دانشگاه تهران به خارج از کشور رفتهاند.
گروه دانشگاه خبرگزاری تسنیم ـ زینب امیدی: سرمایههای انسانی، ستون اصلی توسعه هر کشوری هستند. نخبگان و متخصصان، علاوه بر گسترش مرزهای علم و فناوری، نقشی حیاتی در ساختن آیندهای روشن برای جوامع ایفا میکنند، اما چالش مهاجرت نخبگان و بیتوجهی به رفع موانع بازگشت آنها، تهدیدی جدی برای پویایی علمی و توسعه کشورهایی همچون ایران محسوب میشود.
نبود زیرساختهای حمایتی، مشکلات قانونی و کمبود انگیزههای مؤثر، از جمله عواملی هستند که موجب افزایش خروج نخبگان و کاهش بهرهوری نیروی انسانی متخصص میشوند.
در این مصاحبه، با بررسی مشکلات پیشِروی جامعه علمی کشور و روند مهاجرت نخبگان، تلاش میکنیم به ریشههای این معضل بپردازیم و راهکارهای اجرایی برای اصلاح بستر علمی و پژوهشی ارائه دهیم.
همچنین تجارب ارزندهای مانند بازگشت چهرههای علمی همچون دکتر مسعود تجریشی استادتمام دانشگاه صنعتی شریف، که با اجرای دهها پژوهش زیستمحیطی و انتشار صدها مقاله علمی، نقشی کلیدی در پیشرفت کشور ایفا کردهاند، نشان میدهد که فراهمکردن شرایط لازم میتواند بسیاری از نخبگان مهاجر را به بازگشت ترغیب کند.
اینجا بحثی را آغاز میکنیم که نهتنها به چالشهای امروز میپردازد، بلکه بهدنبال تدوین مسیری روشن برای آینده نخبگان و متخصصان ایرانی است، به همین خاطر سراغ مسعود تجریشی رفتیم، وی پس از بازگشت به ایران در سال 1373،به عنوان مدرس در دانشگاه صنعتی شریف با رتبهٔ استادیار مشغول به کار شد و پس از گذشت 20 سال، با انجام بیش از 46 طرح تحقیقاتی زیستمحیطی متنوع (در موضوعاتی چون منابع آب، تصفیهٔ فاضلاب، گردوغبار، مدیریت پسماند، سنجش از دور و…) موفق به کسب رتبهٔ استادتمام گردید.
علاوه بر این، انتشار 78 مقاله در مجلات خارجی و کنفرانسهای بینالمللی و 179 مقاله علمیپژوهشی در مجلات و کنفرانسهای علمی و حرفهای داخلی بخشی از فعالیتهای علمی مسعود تجریشی است. تاکنون وی استاد راهنمای بیش از 90 رساله ارشد و دکتری بوده است.
در ادامه متن این مصاحبه را از نظر میگذرانید:
مشکل فقط مهاجرت نیست؛ باید ببینیم چگونه نخبگان را نگه داریم؟
تسنیم: طی سالهای اخیر آمارهای مختلفی از مهاجرت دانشجویان منتشر شده است. اگرچه رفتن از کشور برای کسب علم ذاتاً مساله بدی نیست چرا که امروزه بسیاری از کشورها دانشجویان خود را به فرصتهای مطالعاتی و بورسیههای تحصیلی سایر کشورها میفرستند؛ اما مشکل از جایی شروع میشود که دانشجوی ما به عنوان نیروی انسانی، کارآمد و یا نخبه تصمیم به مهاجرتی میگیرد که پس از آن بازگشتی در کار نیست.
در این بین اسامی دانشگاههای مطرحی مثل دانشگاه شریف نیز این سوال را در ذهن ایجاد میکند که چه میزان از دانشجویانی که میروند به کشور بازمیگردند؟ آیا ما در این زمینه اقدامی انجام دادهایم؟
تجریشی: ببینید مهاجرت نخبگان مسالهای نیست که فقط ما درگیر آن باشیم. فرانسویها نیز امروز میگویند نخبگانشان به آمریکا میروند. پس ما، نه میتوانیم جلوی رفت و آمد نخبگان را بگیریم نه میتوانیم بگوییم این اتفاق نیفتد. نکتهای که در حال حاضر نسبت به گذشته و مساله مهاجرت دانشجویان بیشتر باید مورد توجه قرار گیرد، افزایش نرخ مهاجرتها و مساله نبود فعالیت در راستای ایجاد زمینههای بازگشت است.
ما در زمان ریاستجمهوری آقای خاتمی با فرهنگستان علوم آمریکا تعاملاتی برقرار کردیم و پنج تن از رؤسای دانشگاههای برتر آمریکا به دانشگاه شریف آمدند تا در خصوص ارتباطات بینالمللی دانشگاهها صحبت کنیم.
خاطرم هست زمان ناهار رئیس دانشگاه فلوریدا به من گفت که خودشان با دو نفر از اساتید دانشگاههای معتبر آمریکا به کنگره رفته و از آنجا این پیام را رساندهاند که؛ "اگر دانشجویان تحصیلات تکمیلی دانشگاههای برتر ایران به آمریکا نیایند، تحصیلات تکمیلی ما میخوابد"! من آن زمان معاون پژوهشی دانشگاه بودم، ببینید، ما داریم در خصوص حدود دو دهه قبل صحبت میکنیم و خیلی هم دور نیست.
آن زمان وقتی به این حرف نگاه میکردیم، تحریمها خیلی جدی نبود، میتوانستیم دستگاه بخریم و مساله نیروی انسانی اصلا برایمان معضل نبود و به قدر کافی داشتیم. آن زمان بیشترین تعداد مهندس در دنیا را ما تربیت میکردیم.
همین الآن در دانشگاه صنعتی شریف اصطلاحی تحت عنوان کفخواب داریم، یعنی در خوابگاه و هر اتاق اگر برای چهار نفر چهار تخت وجود داشته باشد نفر پنجم باید کف اتاق بخوابد، چرا چون کمبود فضای خوابگاهی داریم و کفاف حجم درخواستها را نمیدهد، اگر این حس در دانشجوی ما ایجاد شود که؛ "خب ،کشور خیلی به من نیاز ندارد."، کلید فکر رفتن در ذهنش خورده خواهد شد.
حالا چطور میتوان این فکر را از ذهن دانشجو دور کرد؟ با تخصیص بودجه پژوهشی به دانشگاهها. من آمار چهار ساله اخیر سهم قراردادهای ارتباط با صنعت دانشگاهها را بررسی کردم و دیدم ثابت مانده است. میدانید این یعنی چه؟ یعنی الان که دلار به بالای 60 هزار تومان رسیده باید به نسبت وقتی که 30 هزار تومان بود، سهم قراردادهای ما نیز دو برابر شده باشد اما نشده است. کشور باید از دانشگاهها بخواهد تا مسائل و سوالاتش را پاسخ دهند.
از کفخوابی در خوابگاه تا ثابتماندن قراردادهای ارتباط با صنعت دانشگاهها
دانشجویی که کفخوابی میکند و از سوی دیگر مسئلهای برای حلکردن به او محول نمیشود، احساس میکند میتواند سهمی در کشور خود داشته باشد؟ از سوی دیگر، تحریمها که رفته رفته این نگاه را جا انداختهاند که برخی دانشجویان احساس میکنند با کمبود تجهیزات دانشگاهی و غیره امکان رشد ندارند.
این وضعیت، نشاندهنده این است که کشور بهاندازه کافی به حل مسائل علمی و تحقیقاتی توجه نکرده است، بنابراین، وقتی که به تحصیلات تکمیلی و پژوهشهای دانشگاهی نگاه میکنیم، متوجه میشویم که سیستم آموزش عالی کشور هنوز نتواسته است به صورت جدی به جذب و نگهداشتن نخبهها توجه کند.
حدود سه ماه پیش، رئیس دانشکده شیمی شریف به رئیس دانشگاه گفت؛ "از 5 میلیون دلاری که از یک سال قبل انقلاب با آن مواد شیمیایی برای دانشکده خریداری شده بود، دیگر امروز چیزی نمانده و صفر شده است".
از آن زمان تا امروز، به این جمعبندی میرسیم که هنوز آنطور که باید به اهمیت نگه داشتن نخبگان توجه نشده است و هیچ اقدام جدی در راستای تأمین تجهیزات لازم صورت نگرفته است. این نشاندهنده وضعیتی است که دانشگاهها با آن مواجه هستند و چالشهای زیادی دارند.
تسنیم: چه عوامل دیگری باعث شده است که بسیاری از نخبگان ایرانی بعد از مهاجرت، تمایلی به بازگشت به کشور نداشته باشند؟چه اقداماتی میتوان برای ایجاد انگیزه در نخبگان خارج از کشور انجام داد تا به ایران بازگردند؟
تجریشی: سال گذشته، من در دانشکده عمران شریف شاهد بودم که برخی از دانشجویان دکتری، ارشد خود را از دانشگاههایی در ایران گرفته بودند که حتی نام آنها را تا پیش از آن نشنیده بودم، با همکارانم در دانشکده برق تماس گرفتم و آنها هم میگفتند در مورد شریف که همه مدام میگویند دانشجویانش در حال رفتند، اما مثلاً دانشجویان دانشگاه تهران، امیرکبیر و علم و صنعت و... کجا هستند؟ با یک بررسی متوجه شدیم بسیاری از دانشجویان بعد مقطع ارشد و برای دکتری دیگر ایران نمیمانند و برای ادامه تحصیل به خارج از کشور میروند.
راهحلی برای بحران نخبهگریزی/ اصلاح قوانین و تکریم استعدادها
سال گذشته بعد از این بررسیها بنده به رئیس دانشگاه شریف و معاون پژوهشی نامه نوشتم و گفتم امسال که گذشت اما برای سال آینده حداقل چهار برنامه مدون برای حفظ نیروی کارآمد و نخبه خود داشته باشیم که اگر هم لااقل میخواهد بعد ارشد و برای دکتری به خارج از کشور برود، بداند در صورت بازگشت؛ در کشور خود آینده دارد.
این وضعیت باید باعث شود که دانشگاهها و مسئولین آموزشی در ایران به این جمعبندی برسند که برای جلوگیری از مهاجرت نخبگان، باید اقدامات جدیتری انجام دهند.
به همین منظور در آن نامه پیشنهاد دادم با آقای دکتر دهقانی فیروزآبادی در بنیاد ملی نخبگان هماهنگ کنند تا یک برنامه برای سال آینده طراحی شود که دانشجویان دکتری که تصمیم به ادامه تحصیل در خارج از کشور میگیرند به این نتیجه برسند که آینده شغلی خود را در کشور خواهند ساخت و میتوانند به رشد علمی خود ادامه دهند.
سه هفته پیش مجدد این مساله را پیگیری کردم که اتفاقاً به آخرین زمان ثبت نام کنکور دانشجویان دکتری رسیده بود. از رئیس دانشگاه و معاون پژوهشی پرسیدم گفتند اتفاق نیفتاده. ما همیشه دغدغه مهاجرت نخبگان را داشتهایم. برخی از افراد معتقدند که «رفتن که رفتن»، اما باید دید آیا به تنها رفتن نخبگان مشکل است، یا مسئله اصلی این است که حتی برای نگه داشتن کسانی که هنوز در کشور ماندهاند کاری انجام نمیشود؟
به طور مثال، در یکی از کارگروههای مجلس خبرگان که در موضوع علم و فناوری فعالیت میکرده و من هم حضور داشتم، یکی از چالشهایی که باید درباره آن به رهبری، مجمع تشخیص مصلحت نظام یا حتی خود مجلس خبرگان گزارش میدادند، بررسی وضعیت علمی و فناوری کشور بود.
من یک گزارش از همین کارگروه که برای دوسال گذشته است را به خاطر دارم. بر اساس دادههای موجود، در سال 1399 و در بازه 9 ماهه دوره کرونا، حدود 3000 پزشک ایرانی کشور را ترک کردهاند. حالا کافی است به وضعیت امروز نگاه کنیم؛ همه ما تجربه کردهایم که پیدا کردن پزشک متخصص و حتی عمومی چقدر سخت شده است.
ما در واقع تلاش نکردهایم که آن افرادی را که داریم، حفظ کنیم. هیچ برنامهای برای حفظ این افراد وجود نداشته است. هدف نباید فقط جلوگیری از مهاجرت باشد، بلکه لازم است کسانی که در مراحل مختلف پیشرفت و تحصیل هستند، برای ماندن در کشور متقاعد شوند.
گفتم این آمار یعنی دانشگاه دارد خالی میشود!
تسنیم: تأثیر افزایش مهاجرت دانشجویان نخبه در مقاطع کارشناسی ارشد و دکترا بر آینده تحقیقات و فناوری کشور چیست؟ اوضاع مهاجرت در دانشگاهی مثل شریف چگونه است؟
تسنیم: حدود سه سال پیش و در زمان آقای زلفی گل وزیر علوم پیشین، در یک جلسه با دکتر جلیلی، رئیس سابق دانشگاه شریف، این مسئله را مطرح کردم و گفتم با آقای دکتر مکنون استاد دانشگاه پلی تکنیک و عضو شورای عالی نخبگان کشور در خصوص مهاجرت دانشجویان صحبت کردهام و ایشان به من گفتند در جلسهای وزیر علوم گزارش مهاجرت 74 دانشجوی شریف را به شورای عالی نخبگان داده است.
گزارشی که توسط شورای عالی نخبگان منتشر شده بود، نشان میداد که در یک مقطع، 74 نفر از دانشگاه صنعتی شریف و 72 نفر از دانشگاه تهران به خارج از کشور رفتهاند. من به آقای جدیدی گفتم این آمار و ارقام فراتر از دانشجویان است، یعنی اعضای هیئت علمی ما هم در حال رفتن هستند.
خروج 74 دانشجوی شریفی و 72 دانشگاه تهرانی از کشور طی سه سال گذشته
زمانی که این آمارها را ارائه دادم، گفتند که این آمارها اغراقآمیز است یا مبتنی بر سیاهنمایی است. اما من از 10 دانشکده شریف در دانشکده خودمان یعنی عمران، دیدم که تنها در سال گذشته، 8 نفر از اعضای هیئت علمی رفتهاند؛ پس آمار آقای وزیر الکی نیست. من همان زمان ابراز نگرانی کردم و گفتم این آمار یعنی دانشگاه دارد خالی میشود! الان که من دارم با شما صحبت میکنم تعداد اعضای هیئت علمی ما به 20 سال پیش برگشته است. ما الان داریم راجع به 340 نفر صحبت میکنیم نه آن 500 نفری که سایت دانشگاه شریف اسمشان را با احتساب افراد بازنشسته گذاشته است.
ما با کمبود نیروی انسانی در دانشگاهها مواجهیم
میگویند: «اعضای هیئت علمی که میروند، برمیگردند.» سؤال من این است: آیا واقعاً ما باید به امید بازگشت آنها بنشینیم؟ تازه اگر برگردند، آیا خلأ زمانیای که در نبود آنها ایجاد میشود، قابل جبران است؟ مشکل به همین موضوع ختم نمیشود.
امروز ما با کمبود نیروهای انسانی متخصص در دانشگاهها مواجه هستیم. با دکتر مخبر، رئیس فرهنگستان علوم، نیز این مسئله را مطرح کردم. به ایشان گفتم: «جناب دکتر، دانشگاههای ما در وضعیت بسیار وخیمی قرار دارند. این مسئلهای نیست که بتوانیم به سادگی از کنار آن عبور کنیم. جنگ آینده، جنگ فناوری است، نه جنگ میدانی. اگر ما در حوزه علم و فناوری پیشرو نباشیم، در هیچ زمینه دیگری نمیتوانیم رقابت کنیم.»
من به آقای مخبر گفتم: «فرهنگستان علوم باید نسبت به این موضوع حساستر باشد. شما نمیتوانید تنها منتظر بمانید که دولت برنامه بیاورد. فرهنگستان هم وظیفه دارد برنامهای ارائه دهد.» ایشان گفت اتفاقاً در خصوص همین موضوع جلسهای در زمان حیات شهید رئیسی با ایشان داشتم، شهید رئیسی یک ساعت و نیم زمان صرف شنیدن جزئیات مساله کرد و گفت برنامههایتان را در این خصوص بیاورید تا ببینیم چه باید کرد.
تسنیم: چرا در سالهای اخیر دانشجویان رشتههای فنی مانند برق و مکانیک به رشتههایی مثل پزشکی تغییر رشته میدهند؟ آیا کاهش علاقه به رشتههای فنی و مهندسی نشاندهنده از دست دادن اعتماد به آینده شغلی در این حوزههاست؟ چه اقداماتی میتوان انجام داد تا رشتههای علوم پایه و مهندسی دوباره به گزینههای جذاب برای دانشجویان تبدیل شوند؟
تجریشی: این بحران را باید از ابعاد مختلف بررسی کرد. کاهش علاقه دانشجویان به رشتههایی مثل ریاضی، علوم پایه و فناوری هم یکی دیگر از مشکلات جدی ماست.
من به یاد دارم که اواخر دهه 70، زمانی که تازه به ایران آمده بودم، علاقه به رشتههایی مانند ریاضی، فیزیک یا شیمی بسیار کاهش یافته بود. در آن زمان، اساتید دانشگاه و مدارس دستبهکار شده بودند و جلسات متعددی در مدارس برگزار میکردند تا دانشآموزان را تشویق کنند که به این رشتهها علاقهمند شوند.
استاد محمودیان که اخیراً فوت کرد استاد دانشکده ریاضی شریف بود، کسی بود که مریم میرزاخانی دانشجوی او بوده است و خاطرم هست جلسه میگذاشت و از دبیرستانها دانشآموزان را برای بازدید به شریف میآورد؛ اما امروز چنین تلاشهایی را نمیبینیم، آن زمان حتی بچهها را به آزمایشگاهها میبردند تا انگیزه و علاقه در آنها ایجاد کنند، اما امروز هیچ برنامه مدونی برای این کار وجود ندارد.
اکثر کشورها از نبود نخبه شکایت دارند، ما نخبه داریم اما نمیتوانیم آنها را نگهداریم
در همین زمینه، چندی پیش در یکی از نشستهایی که توسط فایننشال تایمز برگزار شده بود، شرکت کردم. موضوع نشست نخبگان بود. جالب اینجاست که اکثر کشورها از کمبود نیروی نخبه شکایت داشتند، درحالیکه ما نخبه داریم، اما نمیتوانیم آنها را نگه داریم یا از ظرفیتهای آنها استفاده کنیم. باید کشورهای دنیا که با مدلهای موفق توانستهاند نخبگان خود را حفظ کنند، مطالعه کنیم و از تجربیات آنها ایده بگیریم.
تسنیم: آیا اصلاح روابط سیاسی و بینالمللی میتواند تأثیر مستقیم بر روند کاهش مهاجرت نخبگان بگذارد؟ و اینکه آیا امکان ایجاد توافقات دوجانبه علمی با کشورهایی که تحت فشار تحریمهای خارجی نیستند، میتواند به تقویت زیرساختهای علمی کشور کمک کند؟
تجریشی: در یکی از سفرهای کاریام به چین، که به نمایندگی از آقای دکتر افشین (معاون علمی ریاست جمهوری کشور) رفتم، فرصتی پیش آمد تا با مجموعهای از شرکتها و صنایع چینی دیدار کنم.
هدف از این سفر بررسی امکان واردات فناوری از چین بود. در این بازدیدها، نکتهای که برای من بسیار جالب توجه بود، تأکید این شرکتها بر جذب نخبگان بود. تقریباً در هر شرکتی که میرفتیم، اولین موضوعی که مدیران آن مطرح میکردند این بود که چند نخبه را جذب کردهاند. جالبتر این بود که دولت چین در ازای هر نخبهای که جذب میشد، به آن شرکتها مشوق مالی ارائه میداد. بسیاری از افرادی که در تیمهای علمی و فناوری این شرکتها حضور داشتند نیز افرادی بودند که از کشورهای دیگر، از جمله چین، به این شرکتها بازگشته بودند.
این مسئله نشان میدهد که چین نه تنها روی جذب افراد متخصص از خارج سرمایهگذاری کرده، بلکه شرایط مناسبی فراهم کرده تا آنها به کشور بازگردند و دانش و فناوری جدیدی را همراه خود بیاورند.
این تجربه به من ثابت کرد که حتی اگر نیروهای نخبه از کشور خارج شوند، مسئله مهم فراهمکردن بستر مناسب برای بازگشت آنهاست. متأسفانه، مطابق با گفتههای دکتر سهرابپور (یکی از مسئولان حوزه نخبگان)، ایشان در سه سال اخیر حتی یک نفر از نخبگان ایرانی که در خارج از کشور حضور دارند را نتوانسته به کشور بازگرداند.
این در حالی است که ما دانشگاههای معتبری مثل صنعتی شریف داریم که جزو بهترین دانشگاههای جهان محسوب میشوند. اما اگر برای حفظ این نخبگان و ایجاد شرایط بازگشت آنها تلاش نکنیم، نمیتوانیم از ظرفیتهای علمی و فناوری آنها بهرهمند شویم.
بهطور قطع، فراهم کردن بستر مناسب بازگشت و استفاده از تجربیات جهانیشان باید در اولویت قرار گیرد. الان اگر نخبه خود را برگردانیم و عضو هیئت علمی دانشگاه کنیم در بهترین حالت ماهی 22 الی 23 میلیون حقوق خواهد گرفت.
الآن در دانشکده عمران شریف همکاری دارم که سال گذشته به من گفت؛ امسال سال آخری است که میتواند پول اجاره خانه بدهد، میگفت؛ "من را ایران آوردید و اگر تا سال دیگر خانه نداشته باشم مجبور میشوم از کشور بروم".
این نشان میدهد که ما هیچ برنامهای برای نگهداشتن افراد نداریم. هیچ تلاش مشخصی برای ایجاد امید در کسانی که خارج از کشور هستند و تمایل به بازگشت دارند، و یا حتی آنهایی که قصد مهاجرت دارند انجام نمیدهیم تا به آنها نشان دهیم که امکان بازگشت امن و موفقیتآمیز وجود دارد.
بسیاری در انتظار بهبود شرایط برای بازگشتند
تسنیم: شما استاد راهنمای بیش از 90 رساله ارشد و دکتری بودهاید. با دانشجویان زیادی زیستهاید و به خوبی آنها را میشناسید. میخواهم بپرسم به نظر شما اگر بستر بازگشت فراهم شود آیا هنوز تمایلی برای بازگشت به کشور از سمت آنها وجود دارد؟
تجریشی: صحبتهای افرادی که طی 6 ماه گذشته از آمریکا به کشور آمده بودند، یا چند دانشجوی خودم که به فنلاند سفر کردهاند، نشاندهندهی این واقعیت است که بسیاری در انتظار بهبود شرایط ایران هستند تا بتوانند برگردند.
یکی از دوستانم که در فنلاند بود و بازگشت، میگفت: «ما فقط منتظریم شرایط بهتر شود تا بتوانیم به کشور بازگردیم.» همین مسئله را کسانی هم که در آمریکا زندگی میکنند تکرار میکنند.
قوانین متعدد و محدودیتهایی که علیه این افراد در نظر گرفته شده، مانند قوانین سختگیرانه برای تابعیت مضاعف، عملاً شرایط را برای بازگشتشان بسیار دشوار میکند.
برای مثال، فرزند من که در حال تحصیل بودم در آمریکا به دنیا آمد و به همین دلیل تابعیت مضاعف دارد. او رتبه پنجم کنکور بود، اما بهدلیل این قوانین نمیتواند در دانشگاه بهعنوان هیئت علمی جذب شود، این مسائل باعث میشود بسیاری از نخبگانی که قدرت کمک به کشور را دارند، نتوانند نقشی ایفا کنند.
ایران باید قوانینی را اصلاح کند که به نخبهها امکان بازگشت را بدهد، چین مثال خوبی است که به تابعیت مضاعف بهچشم مانع نگاه نمیکند و میگوید: «همه میتوانند به کشور بازگردند.»، اما در ایران، وجود قوانین محدودکننده باعث میشود افرادی که میتوانند کمککار کشور باشند، نتوانند بهطور کامل از فرصتها بهرهمند شوند. این مشکلات در حوزههای دیگر مانند بودجههای پژوهشی نیز وجود دارد.
جنگ آینده، جنگ فناوری است، آیا برای آن آمادهایم؟
تسنیم: نقش وزارت علوم و شخص وزیر را برای پیش برد این اهداف تا چه حد تاثیرگذار میدانید؟
تجریشی: من اخیراً با یک استاد تمامِ جوان در دانشگاه شریف که مقالات بسیاری منتشر کرده اما تابعیت مضاعف دارد، صحبت کردم. ایشان نگرانی خود را ابراز کرد و گفت: «به من گفتند اگر میخواهی اینجا بمانی پاسپورتت را بده، اگر مشکلات من حل نشود، مجبور به ترک ایران خواهم بود.» سیستم ما گاهی با موانع و برخوردهای نادرست این افراد را دلسرد میکند. این گونه رفتارها نه تنها نخبگان را جذب نمیکند، بلکه از سیستم دانشگاهی ما دورشان میکند.
زمان تغییر نگاه رسیده است
حتی آقای کبگانیان عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی به من گفت: جلسهای در دولت قبل برای حل این مشکلات برگزار شد. دراین جلسه قرار بود مشکل قوانین مربوط به تابعیت مضاعف که مانع بازگشت افرادی که در خارج متولد شدهاند اما به کشور بازگشتهاند، حل شود. آقای قالیباف اعلام کرد که این مشکل باید از طریق مجلس حل شود. اما حالا نزدیک سه سال از آن جلسه گذشته و این مسئله همچنان حل نشده باقیمانده.
اگر این مسائل به همین شکل ادامه پیدا کند، در آینده نزدیک با چالش جدیتری در حوزه علم و فناوری روبهرو خواهیم شد. همین حالا هم دانشجویان جوان، پیش از اینکه حتی وارد سیستم دانشگاهی شوند، به فکر خروج از کشور هستند. تا زمانی که نگاه حاکمیت به نخبگان تغییر نکند و مهاجرت نخبگان به عنوان تهدید دیده شود، نمیتوانیم به بازگشت آنها یا جلوگیری از رفتنشان امیدوار باشیم.
تسنیم: در سالهای اخیر متأسفانه برخی اساتید هم در تشویق دانشجویان برای اپلای و مهاجرت در تلاش بودند.
تجریشی: بهعنوان استاد دانشگاه، همیشه در تلاش بودهام تا دانشجویان را به ماندن در کشور و ساختن آینده امیدوار کنم، اما در برخی دانشگاهها میبینید که حتی همکارانی که فرزندانشان در خارج هستند، به دانشجویان توصیه میکنند نروند. دانشجو هم میگوید اگر ماندن خوب است، چرا فرزندان خودشان در خارج هستند؟ و اگر بد است، چرا به دانشجویان توصیه میکنند بروند؟ این مسائل نشانگر نیاز به رویکردی شفافتر و صادقانهتر در برخورد با این مسائل است.
برو درس بخوان، تجربه کسبکن و برگرد
ما باید بستری فراهم کنیم که به افراد بگوییم: «این کشور مملکت توست، برو درس بخوان، تجربه کسب کن و برگرد.» اما در عمل موانعی وجود دارد که بازگشت را سخت میکند. برای مثال، اگر بخواهی برگهای بگیری، باید ده میلیون تومان بدهی، یا اگر بخواهی کاری انجام دهی، با دهها مشکل بروکراسی روبهرو میشوی. اینطور نمیشود افراد را به کشورشان علاقمند کرد. از طرف دیگر، این اقدامات به هیچوجه کار سختی نیست. اما نکتهای که وجود دارد این است که با وجود تمام این مشکلات، حتی وقتی کسی بخواهد برگردد، گاهی بهخاطر قوانین یا بوروکراسی، عملاً نمیتوانیم او را جذب کنیم.
چگونه از تجربه کشورهای موفق بهره ببریم؟
برای مثال، پنج سال پیش، فردی پیش من آمد و گفت میخواهد به ایران بازگردد. این فرد استاد هیئت علمی دانشگاهی معروف در آمریکا بود. وقتی با او صحبت کردم و دلایل بازگشتش را پرسیدم، گفت: «من میخواهم به کشورم برگردم، اما احساس میکنم هیچ فضایی برای من نیست.» او میگفت حتی گرینکارتش را کنار گذاشته و وقتی در آمریکا کرونا گرفته 45 روز در بیمارستان بوده و وقتی مرخص شده شغل و ماشینش را از دست داده و اثاث زندگیاش را تخلیه کرده بودند. وقتی تلاش کردم برای او زمینهای درست کنم، به نهادهای مختلف مانند وزارتخانهها و دانشگاهها مراجعه کردم و گفتم: «او نیازی جدی به شغل دارد و توان زیادی دارد.» اما نتیجهای نداشت. بارها به دانشگاه زنگ میزد که کاری برای او پیدا شود و همچنان موفق نشدیم.
در مقابل، کشورهایی مثل چین برای افرادی که بازمیگردند، فرش قرمز پهن میکنند. این کشورها میگویند: «اگر برگردی، برایت کار فراهم میکنیم، حقوق بالایی میدهیم و حتی هزینههای جذب را تقبل میکنیم.» این رفتار تفاوت زیادی دارد با آنچه ما انجام میدهیم، جایی که به نخبهای که میخواهد به کشورش خدمت کند، دهها مانع و محدودیت تحمیل میکنیم. برای نمونه، چینیها وقتی فردی بازمیگردد، به کمک او دهها نفر دیگر را هم جذب میکنند و از قابلیتها و شبکه او بهرهمند میشوند.
در داخل نیز همین موانع برای اعضای هیئت علمی یا دانشجویان وجود دارد. هیئت علمی جوان با مشکلات جدی مانند مسکن روبهرو است. یکی از همکاران ما روز دانشجو که آقای پزشکیان به شریف آمد در این مورد صحبت کرد. ایشان و همکارانشان قول مساعد دادند که برای هیئت علمی مسکن ایجاد شود، هنوز خبری نشده است. برای مثال، در مورد تعاونی مسکن هیئت علمی دانشگاه، بیش از یک سال است که ما بهدنبال مجوزهای ساده هستیم. پول میلگرد را گرفتهایم، قیمت دلار افزایش یافته است، اما هنوز نتوانستهایم کار را به پایان برسانیم.
پسرم در دانشکده اقتصاد شریف درس میدهد و در 6 ماه فرصت مطالعاتی خود به هلند رفت، میگفت بابت هرساعت تدریس هفتاد یورو میدادند، اما اینجا برای یک ترم تدریس یکونیم میلیون تومان پرداخت میشود.
او خودش میگوید که با فرصتهای موجود نمیتوان آیندهای روشن در اینجا متصور شد. دانشجو یا عضو هیئت علمی چه انگیزهای برای ماندن دارد؟ در مقابل، در کشورهای دیگر، برای هر ساعت تدریس درآمد قابل توجهی وجود دارد. همین اختلافها باعث میشود بسیاری از افراد به جای ماندن، مهاجرت کنند. این مشکلات تنها به مسائل مالی ختم نمیشود، بلکه نبود زیرساختها و برنامههای جدی برای ایجاد انگیزه نیز به این مسئله دامن میزند.
ما نه عامل بازدارنده برای مهاجرت داریم، نه زیرساختی برای ماندن
بهاعتقاد من آقای سیمایی صراف هنوز سوار کار نشده است و بهطورکلی هم اقدام مؤثری برای حل مشکلات مهاجرت دانشجویان انجام نشده است. ما نهتنها هیچ عامل بازدارندهای برای جلوگیری از خروج دانشجویان و نخبگان نداریم، بلکه هیچ زیرساخت، امید، یا انگیزهای برای ماندن یا حتی بازگشت آنها ایجاد نکردهایم. اگر بخواهیم این مشکلات حل شود، باید این نگاه تغییر کند.
این پایان مسئله نیست. هر روز میبینیم که جوانانی که هنوز وارد جامعه علمی نشدهاند، به فکر مهاجرت هستند. نکته مهم این است که مسئولین باید به این نتیجه برسند که مهاجرت به هیچ وجه به نفع ما نیست. تا زمانی که این نگاه تغییر نکند، آینده روشنی در این حوزه نخواهیم داشت.
هرچند خودم بهعنوان استاد دانشگاه تلاش کردهام دانشجویان را تشویق به ماندن کنم، اما میبینم که حتی برخی همکارانم که فرزندانشان خارج از کشور هستند، به دانشجویان توصیه میکنند که کشور را ترک کنند. این تناقضها ضربه بزرگی به سیستم وارد میکند. اگر ماندن خوب است، چرا برای دیگران توصیه نمیشود؟ و اگر بد است، چرا به بازگشت فرزندان خودشان هم فکر نمیکنند؟ این بیصداقتی در گفتار و عمل باعث شده است نتوانیم یک برنامه شفاف و کارآمد برای نگهداشتن نیروهای جوان داشته باشیم.
اطلاعات شفافی از وضعیت نخبگان کشور ارائه نمیشود
ما با این واقعیت مواجه هستیم که اطلاعات درست و شفافی درباره وضعیت نخبگان در کشور ارائه نمیشود. برای مثال، آقای مخبر به من میگفت: «آقا روزی به من گفتند اگر اخباری که میگویند نخبهها در حال ترک کشور هستند درست است، باید اقدام کنیم تا جلوی این روند را بگیریم. اگر هم این اخبار غلط است، چرا هیچ کسی قاطعانه آن را رد نمیکند و اقدامی برای اصلاح این تصور انجام نمیدهد؟»
مسئول مربوطه باید مشخص کنند که واقعاً برنامههای موجود برای نگهداشتن نخبگان چیست و چگونه میتوان شرایطی فراهم کرد که حتی گروهی از آنهایی که رفتهاند، به کشور بازگردند. به نظرم مهم است که سالانه هدفگذاری کنیم؛ مثلاً اینکه آیا سال آینده میتوانیم 10 یا 20 نفر از نخبگان را بازگردانیم؟ یا برنامه مشخصی داشته باشیم که از خروج نخبگان بیشتر جلوگیری کنیم.
تسنیم: کانادا مجدداً دانشگاه شریف و بهشتی را تحریم کرد، بهعقیده شما چقدر این تحریمها در خصوص مسئله مهاجرت تأثیرگذار بوده است؟
تجریشی: یکی از پیامدهای جدی، تأثیر تحریمهای اخیر بر دانشگاهها است. همانطور که دیدیم، دانشگاههایی مثل شریف و بهشتی تحت تحریمهایی قرار دارند که باعث میشود دانشجویان مستعد احساس عدم امنیت کنند. آنها با خود فکر میکنند که اگر در شریف تحصیل کنند، ممکن است در آینده بهدلیل این تحریمها، ادامه تحصیل یا کار بینالمللیشان با مشکل مواجه شود.
این مسئله بر انتخاب رشته آنان نیز تأثیر میگذارد. اکنون شاهد تغییر رشته برخی از بهترین دانشجویان برق به رشته پزشکی بودهایم، که نشاندهنده نااطمینانی آنان از آینده تحصیلی و شغلی در حوزههای فنی است.
از سوی دیگر، مشکل ارتباطات بینالمللی ما وجود دارد. وقتی با کشوری مثل نروژ صحبت میکنم، آنها صراحتاً میگویند که عضو اتحادیه اروپا نیستند و میتوانند با ما همکاری کنند. اما ما حتی این فرصتها را نیز نمیبینیم و استفاده نمیکنیم. در حالی که تحریمها فشار میآورند، ما اقدامات لازم برای ایجاد راهکارهای عملی یا ارتباطات مؤثر بینالمللی را انجام نمیدهیم.
موضوع دیگر نیروی انسانی در حوزه تخصصهای خاص مانند پزشکی است. امروز پیدا کردن پزشکان خوب بسیار سخت شده و در آینده نیز این مشکل تشدید خواهد شد. ما نه تنها پزشکانی را که داریم از دست میدهیم، بلکه حتی نمیتوانیم زیرساختهای آموزشی و اجرایی را برای تربیت نیروهای جدید فراهم کنیم. برخی از این مسائل به نبود تجهیزات و امکانات برمیگردد، که حتی اگر اقدام شود، ممکن است باز هم دیر باشد.
یکی از نمونههای موفق که نشان میدهد میتوان تأثیرات بزرگی ایجاد کرد، مربوط به فعالیتهای منطقه نوآوری و شرکتهای دانشبنیانی است که بعد از سالها در حال تأثیرگذاری هستند. بازگشت نخبگان نشان میدهد که اگر شرایط مناسب در کشور فراهم شود، همین افراد میتوانند به موتور محرکی برای توسعه داخلی تبدیل شوند.
دانشجوی دکترای خودم حالا در ناسا کار میکند
اگر به دانشجو بگوییم بمان اما فرصت مطالعاتی به خارج فرستاده میشوی، در کشور خواهد ماند. اما من نگران 10 آینده هستم چرا که داریم نیروهای متخصص خود را از دست میدهیم. دانشجو دکترای خودم که رسالهاش را با من انجام داده بود، سالها پیش موقع خداحافظی پیش من آمد، او و همسرش که هر دو دانشجوی شریف بودند حالا در ناسا مشغول کارند.
در نهایت، دو مشکل اصلی که مانعی بزرگ برای توسعه علمی کشور هستند، عبارتاند از: تأمین مالی ناکافی یعنی نبود سرمایه کافی برای حمایت از طرحهای توسعهای و پژوهشی و کمبود نیروی انسانی متخصص. یعنی از دست دادن نخبگان و عدم تربیت کافی نیروی انسانی جایگزین که باعث کاهش سرعت پیشرفت کشور شده است.
ما به برنامهای مشخص نیاز داریم که بگوید: «برای حل این دو مسئله، چه باید کرد؟» اما متأسفانه، هنوز هیچ برنامه مشخص و عملیاتی نمیبینیم.
انتهای پیام/