نتانیاهو به «بهار تلآویو» دچار شد
به نظر میرسد «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی با یک دهه تأخیر به چیزی دچار شده که «زینالعابدین بن علی» حاکم تونس، «معمر قذافی» حاکم لیبی و «حسنی مبارک» حاکم مصر به آن دچار شده و سرنگون شدند.
به گزارش گروه رسانههای خبرگزاری تسنیم، دو سال است که خیابانهای رژیم صهیونیستی بیوقفه شاهد اعتراضات بوده است. به نظر میرسد «بنیامین نتانیاهو» نخست وزیر رژیم صهیونیستی با یک دهه تأخیر به چیزی دچار شده که «زینالعابدین بن علی» حاکم تونس، «معمر قذافی» حاکم لیبی و «حسنی مبارک» حاکم مصر به آن دچار شده و سرنگون شدند. آنها نیز همانند نتانیاهو قدرت را به شکل مادامالعمر حفظ کرده، هرلحظه درحال تقویت تسلط خود بر امور بوده و البته به دلیل سن بالا دچار مشکلات جسمی شده بودند. همانگونه که حاکمان عرب به «بهار عربی» دچار شدند، نتانیاهو هم به «بهار تلآویو» دچار شده است.
روز شنبه 15 دی (4 ژانویه 2025) خیابانهای تلآویو شاهد رویارویی سنگین معترضان و نیروهای امنیتی بود. به خشونت کشیده شدن این اعتراضات مدتی است که به رادیکالتر شدن فضای سیاسی رژیم نیز منجر شده است. یک نمونه آن، نوع برخورد نیروهای امنیتی با «موشه یعلون» وزیر جنگ سابق است. او پس از آنکه نیروهای امنیتی وی را به شکل غیرمحترمانهای روی زمین کشیده و به او آسیب زدند، اعلام کرد تلآویو در حال ارتکاب جنایت جنگی و پاکسازی قومی در غزه است. او با وجود اعتراض مقامات رژیم به این اظهارات، بار دیگر آن را تکرار کرد. گیدعون ساعر، وزیر خارجه رژیم صهیونیستی اظهارات یک وزیر پیشین درباره اتهامزنی به این رژیم را دارای تبعات بینالمللی خواند. با این حال یعلون که از سال 2013 تا 2016 وزیر دفاع نتانیاهو بوده، از اظهارات خود عقبنشینی نکرد. اعتراضات کنونی بر بستر درخواست برای آزادسازی اسرا و پایان جنگ در غزه صورت میگیرند، اما عمق ماجرا بیش از اینهاست.
پیشرانهای اعتراضی
اعتراضات علیه نتانیاهو به یک معضل مزمن برای او تبدیل شدهاند. در این بخش تلاش شده دلایل این اعتراضات بررسی شوند.
1. تضاد آرمانهای درونی و انتظارات بیرونی
رژیم صهیونیستی بسیار متأثر از آرزوهاست. عدهای از یهودیان در آرزوی یافتن جایی امن آمدهاند، عدهای در آرزوی احیای اسرائیل قدیم در مرزهای ادعایی وسیعش هستند و گروهی نیز در آرزوی ساماندهی ریاست یهود بر جهان با مرکزیت فلسطین روز را به شب میرسانند. همزمان طرفهای خارج از رژیم صهیونیستی نیز آرزوها و انتظاراتی نسبت به آن دارند.
یک دسته از یهودیان غربنشین رژیم را به عنوان تکیهگاه هویتی خود میبینند؛ با موجودیت رژیم، آنها در غرب یهودیان آواره نیستند، بلکه بنا بر تصمیم خود ساکن غرب شده یا باقی ماندهاند؛ از این رو بسیاری تابعیت رژیم را نیز دریافت کرده؛ اما همچنان در غرب زندگی میکنند. یهودیان غربنشین همچنین رژیم صهیونیستی را به عنوان عاملی برای ارتقای چانهزنی و وزن خود در مجموعه غرب تلقی میکنند. آنها نه تنها خود دارای لابی در غرباند، بلکه میتوانند از اثرگذاری خود بر رژیم صهیونیستی به مثابه یک دولت، بهرههایی کسب کنند.
در سطح دولتها، اروپا در نگاه خود رژیم صهیونیستی را به دلیل جمعآوری یهودیان از این قاره و کاهش معضل یهود، مثبت تلقی میکند. آنها نیاز دارند که رژیم پابرجا باقی بماند و کسی موجودیتش را به خطر نیندازد. انگلیس آن را عامل منطقهای خود میدانست و حالا آمریکا این توقع را از رژیم دارد. در اینجا باید ارزیابی دقیقی داشت که هدف آمریکا از تسلیح رژیم، کمک به صهیونیستها برای حفاظت از خود است که باعث حفظ جان آنها میشود یا آنکه هدف تبدیل تلآویو به یک عامل نیابتی است تا طبق دستور کار آمریکا دست به عملیات بزند؛ وضعیتی که جان صهیونیستها را به خطر میاندازد. شواهد هر دو هدف را نشان میدهند. آمریکا از رژیم صهیونیستی حفاظت میکند تا در زمان لازم، برای پیشبرد منافع واشنگتن، خون صهیونیستها را فدا کند.
به طور کلی آرزومندی ساکنان رژیم صهیونیستی و انتظارات مختلف بازیگران خارج از آن، که بعضاً در تضاد و برخورد با یکدیگر قرار دارند، میتوانند تعادل در درون رژیم و به تبع آن روابط خارجیاش را برهم بزنند. به عنوان مثال یهودیانی که به دنبال جایی امن بودهاند، تلاش راستگرایان برای گسترش سرزمینهای اشغالی را که میتواند به بروز درگیریهای خونین و تنشهای طولانی منجر شود، در تعارض با خواست خود مییابند. خواست آمریکا برای پیشبرد منافعش با خون صهیونیستها نیز در تعارض با خواست این دسته است. همچنین راستگرایانی که خواهان توسعه همهجانبه رژیم با اقدامات سریع و سنگینند، به دلیل آنکه آمریکا چنین حرکتی را خلاف منافع خود میداند، از واشنگتن خشمگینند. قطعاً هر مجموعه و دولتی با این مسائل روبهروست، اما میزان رسوخ و اثرگذاری آنها در رژیم صهیونیستی بیشتر است.
2. جبران ضعف در صندوق با خیابان
در دهههای اخیر به طور جدی از آرای چپگرایان کاسته شده است. این گروه که در دهههای ابتدایی قدرت را در دست داشت، در سایه کاهش آرا و کاهش نمایندگانش در پارلمان، از به کرسی نشاندن حرفش در پارلمان عاجز است و میکوشد با فشارهای خیابانی نیروی لازم را برای پیشبرد سیاستهایش تأمین کند. حضور خیابانی همچنین میتواند پرستیژها را نیز دستکاری کند. اگر راستگرایان در جایگاه پیروزی بر اساس آرا نشستهاند، چپ گرایان با اعتراضات خیابانی که یکی از مظاهر آزادی است نسبت خود با ماهیت دموکراتیک را پررنگتر کرده و برخوردهای امنیتی با خود را دستاویز تبلیغاتی برای سرکوبگر نشان دادن راستگرایان میسازند.
3. تلاش برای حذف کامل ساختاری چپگرایان
دولت آخر نتانیاهو تلاش دارد تا با اجرای لایحه اصلاحات قضائی، این قوه را به طور اساسی تغییر دهد. همچنین تلاشهایی برای تغییر نهادهای نظامی و سیستم آموزشی وجود دارد. این نهادها به طور کلی چپگرا نیستند اما به شدت تحت تأثیر آنها قرار دارند. دولت نتانیاهو ادعا دارد مسیر این نهادها برخلاف مسیر دموکراسی رژیم است. به عبارت دیگر، چپگرایان در انتخابات برای اداره رژیم انتخاب نمیشوند؛ اما از طریق دولت عمیق خود در درون ارکان حکومتی، نظرات خود برای اداره رژیم را تحمیل کرده و اراده دولت اکثریت را خدشهدار میکنند.
چپگرایان که مدتهاست از دولت رانده شدهاند و نقشی در اداره رژیم ندارند، با سقوط پناهگاههایی که در ساختار حکومتی برای خود ساختهاند، عملاً از ساختار رسمی حذف خواهند شد. با اخراج چپگرایان از قدرت، عملاً دیکتاتوری اکثریت بر اقلیت در رژیم صهیونیستی تکمیل خواهد شد. همچنین در این وضعیت، دولت رژیم ارتباط خود با جامعه را به میزان زیادی از دست داده و دیگر خبری از رعایت انعطاف نخواهد بود. اخراج چپگرایان از نهادهای حکومتی، تنها چپهای اصیل را شامل نمیشود؛ بلکه حتی ضربه به راست میانه نیز به شمار میرود. به معنایی دیگر، اقدام نتانیاهو برای پاکسازی نهادهای رژیم به معنای قطع ارتباط نیمی از جامعه و نمودهای سیاسی آن از حکومت است. از طرف دیگر راستگرایان، برخلاف چپگرایان و طیفهای میانه ارتباطات اجتماعی کمتری دارند و با حذف چپگرایان که میانجی بهتری میان جامعه و حکومتاند، جایگزین آنها نخواهند شد. این مسئله نشان میدهد در مسیری که نتانیاهو پیش گرفته است، هم نیمی از جامعه به شکل سیاسی حذف میشوند، هم کیفیت ارتباط میان جامعه و حکومت کاهش خواهد یافت.
4. طولانی شدن حکومت نتانیاهو
نتانیاهو دو دهه است که بر حکومت تکیهزده و به گونهای صحنه سیاسی را دگرگون کرده که هیچ سیاستمدار قابلی برای جایگزینی وی تولید نشود. از طرفی او به میزانی در تکثر سیاسی نقش داشته که اساساً کمتر کسی قادر به مدیریت در چنین فضایی است. با طولانی شدن زمان زمامداری نتانیاهو و انسداد عملی رخ داده، مخالفان بیمحابا به دنبال سرنگونی ویاند. نتانیاهو فضای سیاسی را قبضه کرده و راهی قانونی برای برکناری و یا حتی مهار خود در برابر مخالفان باقی نگذاشته است. مخالفان راهی جز خیابان ندارند و اگر این مسیر نیز ناکارآمد باشد، ترور نتانیاهو و یا جنگ داخلی به مسیر جدید آنها تبدیل خواهد شد.
5. عمل نفوذ متقابل و همسویی ناهمتراز
نتانیاهو و همتیمیهایش، ازجمله نفتالی بنت، رئیس دفتر سابق او و رقیب فعلیاش، به دلیل زندگی در آمریکا و شناخت دقیقتر از ارکان حکومت آمریکا، سعی در دخالت در فضای سیاسی آمریکا دارند. این درحالی است که کار پیشینیان نتانیاهو برای چنین دخالتها حتی با وجود لابی صهیونیستی بسیار سخت بود. لابیها روابط دو دولت را تسهیل میکردند اما به نظر میرسد نتانیاهو و طیفش بازی مستقیمتری در آمریکا دارند. نتانیاهو با شناخت فضای سیاسی آمریکا و توانمندی بالای سیاسی خود، در مواردی تلاش کرده از شکافها برای پیشبرد امور خود بهره گیرد. سخنرانی نتانیاهو در کنگره علیه مذاکرات هستهای با ایران در دوره «باراک اوباما» رئیس جمهور اسبق آمریکا که اثرات بلندمدت و مهمی داشت، یک نمونه برجسته از این دخالتهاست.
به نظر میرسد نهادهای دولت عمیق آمریکا درصدد کنترل نفوذ صهیونیسم در فضای سیاسی این کشور باشند. یکی از شواهد این مسئله، خیزش سریع برخی جریانات یهودی علیه جنایتهای رژیم در جنگ طوفان الاقصی بود. هرچند حرف درباره این اعتراضات فراوان است، دستکم استفادههایی از این اعتراضات برای کنترل لابیهای صهیونیستی صورت گرفت. به تبع چنین سیاستی، نهادهای دولت عمیق آمریکا در داخل رژیم نیز درپی ابزارسازی علیه نتانیاهو هستند. به عبارتی دیگر ارتباط عمیقتر نتانیاهو و تیمش با فضای آمریکا یک عامل همسویی با آمریکاست اما به دلیل بازیگری مخرب، یک همسویی ناهمتراز به حساب میآید.
6. ارتباط گسترده ارتش با جامعه از طریق نظامیان ذخیره
عامل جدیدی که به تنشهای خیابانی در رژیم صهیونیستی دامنزده، وقوع جنگ در غزه است. از آنجا که ارتش رژیم به میزان زیادی بر نظامیان ذخیره اتکا دارد، صدمات به نظامیان مستقر در غزه همگان را تحت تأثیر قرار میدهد. نظامیان ذخیره افرادیاند که به مشاغل غیرنظامی مشغولاند ولی در فراخوانها در مواقع اضطراری مجبور به خدمت نظامی میشوند. هزاران نفر از این نیروها در طی جنگ کشته و یا زخمی شدهاند. همین امر باعث شده تا جامعه در برابر تلفات جنگ واکنش شدیدتری داشته باشد. پیش از جنگ نیز ارتباط ارتش با جامعه از طریق نظامیان ذخیره التهاباتی ایجاد کرده بود. در قضایای لایحه تغییرات قضائی، بسیاری از افسران و سربازان ذخیره از ادامه خدمت تمرّد کردند.
7. مشکلات امنیتی
دولت و نهادهای رژیم صهیونیستی طی دو سال گذشته از تأمین امنیت باز ماندهاند. با وجود آنچه که افزایش تابآوری جامعه رژیم خوانده میشود، مشکلات امنیتی امان صهیونیستها را بریده است؛ هرچند آنها مسیر دیگری جز جنگ در برابر خود نمیبینند و سردرگم درحال ستیزند. گزارشها و ادعاهای رسمی حکایت از کشته شدن 2 هزار نفر و زخمی شدن 11 هزار نفر دیگر دارند؛ این عدد برای رژیم صهیونیستی با 9 میلیون جمعیت و 7 میلیون جمعیت یهودی، عدد قابل توجهی است. همزمان با آنچه در جبهه غزه و لبنان اتفاق میافتد، در سرزمینهای 1948 و کرانه باختری التهابات دیگری نیز وجود دارند؛ عملیاتهای شهادتطلبانه، تیراندازیها، بمبگذاریها و البته حملات موشکی از محیط بیرونی. تاکنون علاوه بر لبنان، حملات مختلف موشکی و پهپادی از مبدأ ایران، یمن و عراق علیه سرزمینهای اشغالی صورت گرفته است. به عنوان نمونه طی هفتههای اخیر هر روز یمنیها حملات موشکی به قلب سرزمینهای اشغالی ترتیب دادهاند. این حملات سه مرکز اصلی جمعیتی صهیونیستها شامل تلآویو، حیفا و قدس غربی را هدف گرفتهاند. طولانی شدن مشکلات امنیتی و رو شدن یک مشکل جدید در هر دوره از جنگ، امان صهیونیستها را بریده است.
8. مشکلات اقتصادی
حملات یمنیها به کشتیهای تجاری، هزینههای جنگ و تبعات آن، باعث زیانهای اقتصادی بر پیکره رژیم شده است. سال گذشته رشد اقتصاد رژیم صهیونیستی 0.4 درصد بود که یکی از کمترین رشدهای اقتصادی به حساب میآید. صهیونیستها طی دو سال جنگ، به مدد کمکهای اقتصادی سنگین غرب، اندکی در امان ماندند اما به نظر میرسد اوضاع درحال وخامت است. بسیاری از اوراق قرضه دولتی رژیم صهیونیستی را دولتهای ایالتی آمریکا خریداری کردهاند و حالا در داخل متهم به سرمایهگذاری منابع مردمی در امور غیرسودمند شدهاند. از سوی دیگر گزارشهایی که به رسانهها درز کرده نشان میدهد دونالد ترامپ، رئیسجمهور منتخب آمریکا به همسر نتانیاهو که چندی پیش با او ملاقات کرد، تأکید کرده همسرش باید خود را آماده کند تا 22 میلیارد دلار کمک آمریکا طی جنگ را به واشنگتن بازگرداند. این مسائل نشان میدهد طی ماههای اخیر مسیر کمکهای آمریکا بسیار محدود خواهد شد.
مومی داهان، استاد اقتصاد در دانشگاه عبری اورشلیم، معتقد است تاکنون صهونیستها مستقیماً هزینههای جنگ را نپرداختهاند، زیرا دولت با ارائه وامها هزینهها را پرداخت کرده است اما از این پس، آنها نیز در تأمین هزینهها مشارکت داده میشوند. این مشکلات خود زمینهساز اعتراضات به شکل غیرمستقیم است. فعلاً معترضان تحت لوای آزادسازی اسرا تظاهرات میکنند. آنها حتی اعتراض به اجرای لایحه تغییرات قضائی را کنار گذاشته تا متهم به انشقاق جبهه داخلی در زمان جنگ با دشمن نشوند.
9. اسرا
نحوه برخورد نتانیاهو با پرونده اسرای صهیونیست در غزه بسیار تکاندهنده است. او درحالیکه با وقوع جنگ یکی از پسرانش را به میامی آمریکا فرستاده تا هم از جنگ در امان بماند و هم کیفیت زندگیاش کاهش نیابد، اسرا را رها کرده است. همچنان بیش از 100 اسیر صهیونیست در غزه حضور دارند و در ماه تعداد بیشتری از آنها به دلیل مشکلات و بمبارانها کشته میشوند. نتانیاهو اما به جای اسرا به فکر ادامه جنگ و دستیابی به فتوحات است. او الحاق شمال غزه به خاکهای اشغالی رژیم صهیونیستی را که میتواند وی را به عنوان یکی از گسترشدهندگان رژیم در تاریخ ثبت کند، پیگیرانه دنبال میکند و کاری به اسرا و زندگی در خطرشان ندارد. این مسئله یک پیامد هولناک برای صهیونیستهاست. کسی درحال حکومت بر آنهاست که آشکارا منافع خود را پیگیری کرده و ارزشی برای آنها قائل نیست.
منبع: فرهیختگان
انتهای پیام/